دفاع همچنان باقیست
...ادامه 🔹اعتقادات جماعت تبلیغ از مهمترین کتب او الفتاویالرضویة، مجموعه فتاوای وی است که در 8 جلد
♦️سلفيگري در فلسطين
تفكر سلفيگري در فلسطين در 2 قالب تبليغي- ترويجي و جهادي- تكفيري قابل تقسيمبندي است، که بدليل اقدامات رژيمصهيونيستي و سرويسهاي وابسته به تشكيلات خودگردان، امكان فعاليت مسلحانه اين گروهها وجود ندارد و ظهور و بروز اين گروهها در عرصة فلسطين، مرهون عوامل داخلي و منطقهاي بوده كه از جمله آنها بايد به محاصره شديد نوارغزه و كشمكشهاي قدرت ميان حماس و فتح و رژيمصهيونيستي از سوي ديگر اشاره نمود.
شرايط حاكم بر منطقه و جهاناسلام و دخالتهاي بيگانگان؛ باعث بروز انديشهها و طبعاً عملكردهاي مختلف گروهها و قشرهاي متعدد جهاناسلام نسبت به مسائل روز و مبتلا به خاورميانه از جمله اشغال فلسطين، مواضع و اقدامات صهيونيستها، ديكتاتوري حاكم بر كشورهاي مسلمان و ائتلاف آنان با غرب و همچنين مداخلات نظامي امریکا در عراق و افغانستان شد.
از جمله اين انديشهها و عملكردها، ميتوان به گسترش بيش از پيش فرقة سلفيگري و قدرت يافتن پيروان آن، تحت عنوان "سازمانهاي جهادجهاني" و "القاعده" اشاره كرد.
در اين ميان و همگام با اين تحولات، فلسطين نيز از محدودة گسترش اين باورها و اقدامات سلفيگرايانه در امان نماندهاست و هم اكنون بويژه پس از به قدرت رسيدن حماس در نوارغزه و سپس وقوع بيدارياسلامي؛ شاهد بسط نفوذ و طرح اسامي گروههاي سلفي در اراضي فلسطيني از جمله غزه و كرانهباختري هستيم.
از آنجا كه شرايط خاص اراضي فلسطيني و نيز ماهيت ريشهاي قضيه فلسطين، تأثير بسزايي در ديدگاهها و مواضع جنبشهاياسلامي دارد؛ رصد و ارزيابي تحولات سلفيگرايانه در فلسطين نيز بعنوان محصول كنشهاي اشغالگرانه و واكنشهاي آزاديخواهانه؛ اهميت فراواني در ترسيم دورنماي حركتهاي فلسطيني و طبعاً پيشبيني تحولات آتي اين اراضي دارد.
اقسام سلفيگري در دوران معاصر:
- علمي يا حكومتي – اصلاحي - جهادي
🔹سلفيگري علمي يا حكومتي، معتقد است كه بايد بدون آلودگي به بدعتهاي معاصر و كهن به اسلام حقيقي بازگشت. اين نوع سلفيگري، گروه گرا نبوده و ماهيتي فردي دارد و عملكرد سياسي را حرام دانسته، حاكم جامعه اسلامي را واجبالاطاعه قلمداد نموده و قيام در برابر آن را ممنوع ميداند. مبلّغ اين شيوه، كشورهاي حاشيه خليجفارس هستند.
🔹سلفيگرياصلاحي با حفظ اعتقاد به مباني سلفيگري، با علومانساني جديد و مسائل مرتبط با تمدناسلامي آشناست و تلاش دارد به پاسخگويي نيازهاي انسان معاصر براساس مباني انديشهسلفي بپردازد و با پرهيز از تندروي، جوانان را به سمت خود جذب نمايد. آنان، سلفيگري سنتي(علمي يا حكومتي) را نقد كرده و باتوجه به ماهيت فردي، عدم مشاركت فعال سياسي و تأسي و مشغوليت آن به گذشته، خواهان تجديدنظر در اين موارد هستند.
🔹سلفيگري جهادي نيز عملكرد مسلحانه و رويهٔ تكفير سايرين را نصبالعين خود قرار دادهاست و با مشاركت در فرآيندسياسي و تحزب دموكراسي بشدت مخالف است.
سلفيگري جهادي هم اكنون به مرحلة خود انتقادي رسيده و از جمله منتقدان آن كه زماني رهبر اين تفكر بودهاند ميتوان به "سيدامامبنعبدالعزيز" و "عبودالزمر" و "طارقالزير" اشاره كرد.
بطور كلي ديگر شاخههاي سلفيگري، سلفيگري جهادي را سلفي قلمداد نميكنند و به جهت رويهٔ تكفيري و كشتار بيگناهان، آنان را احياگر انديشههاي خوارج ميدانند. اما در مقابل، سلفيگري جهادي، آنان را به پيروي از تفكر مرجئه و توجيه حاكمان سياسي متهم ميكند.
” گرچه اصطلاح سلفي در دوران معاصر با ظهور مصلحاناسلامي كه بدنبال نجات جوامع مسلمان بودند مطرح شد و ميتوان آن را در گفتمان #محمدعبده، #رشيدرضا و غيره مشاهده كرد؛ ولي مفاهيم مدنظر آنها با ساير قرائتهاي مطرح شده از سلفيگري متفاوت است.“
بيداري اسلامي آثار گستردهاي در عرصه منطقهاي بجاي گذاشته است. در اين ميان اخوانالمسلمين كه در عمده كشورهاي منطقه داراي پايگاه اجتماعي است نقش مؤثري داشتهاست. تفاوت ديدگاههاي سلفيگري اخوانالمسلمين با سلفيگري جهادي و تكفيري را ميتوان در چند مورد اصلي خلاصه كرد:
🔻منش گام به گام ساير سلفيها به ويژه اخوانيها در مسير تشكيل حكومتاسلامي در مقابل شيوه انقلابي سلفيها و توسل ايشان به خشونت.
🔻شيوه تكفيري و خشن سلفيهاي جهادي كه با مخالفت سايرين بعنوان نماد خشونت عريان توصيف شد.
🔻شيوه سلبي و غيرتعاملي سلفيها با حكومت سكولار در برابر شيوه تعاملي ديگران.
🔻شيوه ارعابي و وحشتزايي سلفيهاي جهادي در مقابله با بيگانگان به عنوان نمايندگان دارالكفر
(89) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
...ادامه ▪️القاعده شبکه القاعده در واقع مجموعهای است از گروههای سیاسی اسلامگرا و فرا ملیّتی که از
...ادامه
▪️سرچشمههای شبهقارهای:
در هرصورت، فرزند شاهولیالله، شاهعبدالعزیزدهلوی(1746-1824) نوهاش شاهاسماعیل، جنبش اصلاحی شاهولیالله را به جنبش ضداستعماری و ضدانگلیسی تبدیل کردند، چنانکه گفتیم شاهعبدالعزیز نخستین کسی بود که از اصطلاح فقهی«دارالحرب» برای هند استفاده کرد. دارالحرب خواندن هند، پیامدهای فقهی خاص خود را داشت. مهمترین پیامد این مساله، ظهور پدیده «جهاد» علیه کفار و استعمار انگلیسی بود که منجر به قیامهای بعدی علیه انگلیسیها شد. بعد از عبدالعزیز، رهبری جنبش ضداستعماری مدرسه دیوبند به دست شاگردش، #سیداحمدبریلوی (1786–1831) افتاد. او کسی بود که بطور گسترده دست به بسیج عمومی علیه انگلیس زد و بسیاری از سرزمینهای آن روز هند را تصرف کرد و متصرفات خود ر ا به طرف افغانستان گسترش داد. همچنین او اولین کسی بود که به تبلیغ در میان پشتونها همت گمارد و نیز اولین حزب را به نام «جماعت» بنیانگذاری کرد.
بازماندگان شاهولیالله و سیداحمدبریلوی، در سال1857، یک قیام سراسری و عمومی را علیه انگلیسیها رقم میزنند، اما این قیام به شکست منجر میشود. بعد از این قیام است که جنبش اسلامی هند به دوشاخه عمده تقسیم میشود؛ گروهی که همان خط جهاد را به پیش میبرند و به اهداف مکتب دیوبند، وفادار میمانند و گروهی که به رهبری «سرسیداحمدخانهندی» راه مدارا و همزیستی مسالمتآمیز را با انگلیسیها در پیش میگیرند و در این راستا مکتب #علیگر را بنیان میگذارند. اختلاف میان این دو فرقه مهم اسلامی در شبهقاره زمانی به اوج خود رسید که وقتی «عبدالحمیددوم» در ترکیه به خلافت رسید، مسلمانان هندی که عمدتاً پیروان مکتب دیوبند بودند، برای وی پیام تبریکی فرستادند و سلطان عبدالحمید، نیز جوابیهای برای مسلمانان هند فرستاد و طی آن از آنها دعوت کرد که به جبهه جهانی خلافت بپیوندند و از اختلاف و تفرقه پرهیز کنند. اما سرسیداحمدخان بشدت با این جوابیه سلطان عبدالحمید، به مخالفت پرداخت و استدلال میکرد که سلطان عبدالحمید، حق ندارد که از ترکیه برای مسلمانان هند خطمشی، تعیین کند، چون او تابع یک کشور(ترکیه) است و مسلمانان هند تابع کشور دیگر(هند).
اما در همین زمان #سیدجمال بعنوان سردمدار خط سوم و میانه، در هند مطرح شد که بسیاری از شاگردان نوگرای«مکتب علیگر» و نیز بسیاری از شاگردان مکتب دیوبند، به آرای روشنگرانه و اصلاحطلبانه وی رو آوردند. یکی از این شاگردان که خود را پیرو سیدجمال و هماهنگ با اندیشههای کسانی چون #رشیدرضا و #عبدُه میدانست، «مولانا ابوالکلام آزاد» بود. او که از 3 مکتب دیوبند، علیگر و مکتب سیدجمال، الهام میگرفت، یکی از کسانی بود که بشدت از جنبش خلافت، حمایت میکرد و خواهان یک خلافت گسترده اسلامی در سراسر جهاناسلام بود. در همین راستا وی یکی از مهمترین مجلات اسلامی را با عنوان «الهلال» تاسیس کرد و خود در آن قلم میزد و مسلمانان را به رویاها و عظمت گذشته فرامیخواند. او که به #پاناسلامیسم بشدت معتقد بود، پایههای جامعه شناختی جامعهاسلامی را در قالب «امتاسلامی» در 5 نکته آتی استوار میکرد:
1⃣هواخواهی از یک خلیفه واحد و وفاداری به وی
2⃣تجدید قوا و اجتماع بنام او
3⃣اطاعت و فرمانبرداری آن جامعه از او
4⃣مهاجرت از دارالحرب تا زمان الحاق دارالحرب به دارالاسلام
5⃣جهاد، که میتواند به چند شکل صورت گیرد.
سرچشمههای شبهقارهای بنیادگرایی اسلامی، امروزه در چهره 2 پديدار اساسی بر #سازمانالقاعده تاثیر داشته است، یکی اندیشههای سیاسی «ابوالاعلی مودودی» و دیگری مدارس اسلامی پاکستان که در قالب ایدئولوژی دیوبندیسم و از این رهگذر در جهاد افغانستان و بعدها در قالب القاعده و طالبان، حضور وسیع و همهجانبه داشته است.
مودودی، یکی از نادر غیر عربهایی است که بر جریانات اسلامی دنیای عرب، تاثیر فوقالعاده داشتهاست؛ اندیشههای سیاسی که شاید به اندازه اندیشههای کسانی چون #ایمنالظواهری و #بنلادن، افراطگرایانه نبود ولی خواسته، یا نخواسته، تبدیل به چیزی شد که شاید مورد تایید خود وی هم نبود. شارحان و مفسران و تاثیرپذیران اندیشههای سیاسی، مودودی، در جهان عرب کم نبودهاند ولی بیش از هرکس دیگر، اندیشههای وی، توسط #سیدقطب وارد دستگاه فکری بنیادگرایی اسلامی شد. مودودی برای نخستینبار یک حزب سیاسی در پاکستان تاسیس کرد، به نام «جماعت اسلامی» که هدفش در قدم نخست، تاسیس یک حکومتاسلامی و بعد «جهاد» با دشمنان تاریخی مسلمانان، یعنی غرب بود. مودودی به این اندیشه دامن زد که اسلام برای همه زوایای زندگی بشر، برنامه و حرف برای گفتن دارد، بنابراین از همه فراوردههای شرق و غرب، بینیاز است.
(116) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان جهان اسلام
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist