به جرم اینکه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
خبر نداشتم اینها چقدر نامردند
خبر نداشتم و بی خبر زدند مرا
خداکندکه عمویم ندیده باشد، چون
پدر درست همین دوروبر زدند مرا
پدر، وقت غذا تازیانه می آمد
نه ظهروشام که حتی سحرزدند مرا
سرم سلامت ازاین کوچه هاعبور نکرد
چقدر مثلِ تو ای همسفر زدند مرا
چه بینِ طشت،چه برنیزه ها زدند تو را
چه درخرابه، چه دررهگذر زدند مرا
چه چشم زخم، چه زخمِ زبان، چه زخمِ سنان
اگر نظر کنی از هر نظر زدند مرا
فقط نه کعبِ نِیّ و تازیانه و سیلی
سپر نداشتم و با سپر زدند مرا
پدر من از سرِ حرفم نیامدم پائین
پدر پدر گفتم هر قَدر زدند مرا
مگر به یادِ که افتاده اند دشمنها
که بینِ این همه زن بیشتر زدند مرا؟
زدند مادرتان را چهل نفر یکبار
ولی چهل منزل صد نفر زدند مرا
#نـوكــر_نـوشـت:
#رقیهبنتالحسین
ای که از قافله ی شامِ بلا جا ماندی
کمکم کن که من ازقافله ی کرببلا جا ماندم
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسينه
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_حیدر_ابراهیم_خانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
نشسته ام رمضان را کنار خوان رقیه
منم گدای همین لطف بیکران رقیه
اگرچه رانده شدم از همه ولی به امیدی
رسانده ام سر خود را به آستان رقیه
نمیزند لب خود را به لقمه ای که حرام است
هر آنکه میخورد از رزق آب ونان رقیه
خدا کند نزنم باز زیر قول وقرارم
و سربلند بمانم در امتحان رقیه
گره گشایی ما روضه های سوم ماه است
که میهمان خدائیم و میهمان رقیه
به ناله های منِ تحبس الدعا نظری کن
به ناله ی ابتا، یاحسین جان رقیه
نشسته ام سر سجاده واکند به دعایش
زبان لال مرا لکنت زبان رقیه
کمان شده قد من با گناههای زیادم
مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه
به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر
تمام گریه کنانند در امان رقیه
خمیده راه اگر میرود بخاطر این است
که خورده ضربِ لگدها به استخوان رقیه
گرفته است چه محکم به دست معجر خود را
رسیده آتش خیمه به گیسوان رقیه
#نـوكــر_نـوشـت:
#رقیهبنتالحسین
روز سوم آمد و یاد رقیه کرده ام
هدیه کردم روزهام را من به بانوی دمشق♥️
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_احمد_رضایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist
چشم من خشک شده و گوهرم از دستم رفت
دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت
من که با گریه همه چیز به دست آوردم
با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت
پای امروز به فردای خودم بد کردم
عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت
آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر
که دعاهای پدر و مادرم از دستم رفت
حیف شد نان حلالی که حرامش کردم
شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت
#یاعلی گفتن من کیسه ی من را پر کرد
دَرِ این خانه حساب کَرَم از دستم رفت
همه گفتن #حسین و همه رفتن #حرم
خاک عالم به سر من، حرم از دستم رفت
شب سوم شده از نیزه صدا می آید
ساربان تند مران دخترم از دستم رفت
دختری در وسط معرکه فریاد کشید
آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت
دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا
علت این بود که موی سرم از دستم رفت
دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت
گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت
#نـوكــر_نـوشـت:
#رقیهبنتالحسین
روز سوم آمد و یاد رقیه کرده ام
هدیه کردم روزهام را من به بانوی دمشق♥️
#صلي_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_مهدی_ایمانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
درمیان میکده ساغر بدردم میخورد
باده وقتی میشودکوثربدردم میخورد
دستهای خالی ام خالی بماند بهتر است
اینکه هستم پیش تونوکربدردم میخورد
گریه وقتی میکنم زهٕـرا دعایم میکند
پس محرم چشمهای تر بدردم میخورد
خوب میدانم که درتاریکی قبرم حسین
دستمال گریه ام آخر بدردم میخورد
بی خیال نسخه های بی دوای این و آن
بوسه برشش گوشه ات بهتربدردم میخورد
دخترت وقتی بخواهد، خاک چادر پاره اش
بیشتر ازکیسه های زر بدردم میخورد
دخترزهراخودش زهراست ثابت میکنم
دستهای کوچکش محشربدردم میخورد
گفت بابا از تمام یادگاریهای تو
چادروسجاده ی مادر بدردم میخورد
آستین پاره ام را نخ نماتر کرده اند
حرف سوغاتی شده، معجربدردم میخورد
مُردَمُو زنده شدم درکاخ مثل خواهرت
دشمنت تاگفت این دختربدردم میخورد
#نـوكــر_نـوشـت:
#رقیهبنتالحسین💔
هرجا که پرسیدند: بنده، صاحبت کیست؟
گفتم همان که دوستش دارم، #رقیهست
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محسن_علی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم