eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
38.4هزار عکس
9.9هزار ویدیو
853 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
آسمان شد تیره و شد همهمه دور و برت بر سرش میزد زمین در لحظه های آخرت تا به روی زخمهای سینه ات قاتل نشست بر زمین افتاد روی تل پریشان خواهرت گفت و با هر ضجّه میزد بر سرش شمر در گودال تا برداشت سر از پیکرت غرقِ خون بر خاک زیر دست و پا افتاده بود خواهرت را بیشتر دق داد وضع حنجرت غارتت کردند و کرده شعله ور جان مرا بیشتر آن دستِ بی انگشت و بی انگشترت اسب سرکش نعلهای تازه می‌خواهد چه کار؟ درهم و برهم شدی؛ پاشیده شد سرتاسرت پیرمردی بر عصایش چند نیزه بسته بود میزد و میگفت این هم آب و نانِ دخترت پاک می‌کردند با پیراهنت سرنيزه را ای زبانم لال! رفت از حال مادرت : دلم گرفته، برایم فقط همین کافیست که سیر گریه کنم روی شانه‌های سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
کربلا وُ شبِ جمعه حرمِ حضرتِ عشق در کجا بوده چنین بخت میسّر باشد در حرم روضه ی مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد هرگزم بهتر از این بخت نباشد یارم جای من در حرمِ آلِ پیمبر باشد جای دارد نفسی تازه کنم از سحرش به اذانی که در آن طعمِ معطر باشد چه نسیمِ سحری میوزد از باغِ حرم آسمانش چقدر رقصِ کبوتر باشد جنتی را که خدا وصف کند اینجا هست باغِ هفتاد و دو تن لاله ی پرپر باشد پیشِ چشمانِ تو زیباست فراوان زیباست که دو گنبد دو ضریح از دو برادر باشد یا که در هر طرفِ مرقدِ شش گوشه ی عشق خواهرش آمده وُ روضه ی اصغر باشد هر که اینجا به خدا می رسد امّا باید در سرش شوقِ طوافِ علی اکبر باشد کاش باشی و ببینی چه صفایی دارد این که چشم همه عشاق به دلبر باشد محشری است شب جمعه ببینی اینجا خواهری نوحه گرِ داغِ برادر باشد : هر کس از راه رسید از بدنت چیزی برد السلام ای که به گودال، کرمخانه زدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
غمخوارِ کـربلا غم عالم نمی‌خورد دنیایِ بی حسین به دردم نمی‌خورد هرکس که خوردنان توجایی نمی‌رود هرکس که خوردداغِ توراغم نمی‌خورد شأنِ دوچشمِ خیسِ عزادارعرشی است این حرفها به چشمه‌ی زمزم نمی‌خورد آنکه به زیر سایه‌ی زهرا نشسته است غمهای روزِ حشر مسلم نمی‌خورد آنکس که جای بستر بیماری، از غمت آتش گرفت حسرت عزیزم نمی‌خورد من با محرم تو نفَس می‌زنم هنوز هرچند طعنه نوکرتان کم نمی‌خورد من حتم دارم از نفسِ گرمِ مادرت این سینه باز داغِ محرم نمی‌خورد : 💔 گفتم به دل که غم مخور از دوری حرم آخر تو را زِ لطف صدا می‌کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، . @Quranahlebayt
هزار بار اگر از تنم بر آری پوست به دوستیت قسم! جز تو را ندارم دوست هزار شکر خدا را که در غمت شب و روز دلم بود خون، چشم چشمه، مژگان جوست سری که خاک تو شد، سجده واجب است برآن دلی که جای تو شد، کعبه ی مقدس اوست طبیب بی تو اگر دارویم دهد، درد است وگر تو درد، کرامت کنی، به از داروست کنار تربت تو، صحبت بهشت خطاست خیال روضه ی تو، رشک روضه ی مینوست ز یک اشاره ی چشم تو بر فراز سنان نهفته در دل تنگم، هزار سرّ مگوست ز خار راه تو فیضی اگر به من برسد هزار مرتبه خوشبوتر از گل خوشبوست تو کعبه ای، تو صفایی، تو مروه، تو حرمی تو قبله ی دل مایی و قبله از یک سوست هزار شکر خدا را که چارده قرن است که زخم تو به دلم، بغض گریه ات به گلوست : ای بی کفـن رهـا شده ی دشتِ ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
این نیزه در نیامده آن نیزه میرود داد از فلک که داد تورا در مى‌آورد مثل دو تکه چوب لبت را به هم نزن الآن برات آب پیمبر مى‌آورد بعد از تو من زیاد نمیمانم اى حسین داغت ببین چه بر سرم آخر می‌آورد خواهر نگشته‌اى که بدانى برادرى با داغ خود چه بر سر خواهر مى‌آورد من هرچه داد میزنم اى شمر نانجیب سر را کنار خیمه نیاور، مى‌آورد پا بر زمین کشیدن تو میکشد مرا جان دادن تو جان مرا در مى‌آورد این کهنه پیرُهن که تن شمر رفته است من را عجیب یاد برادر می‌آورد : همين كه پيكر تو مورد تهاجم شد ز دست و پا زدنت دست و پايِ من گم شد مرا به حرمله يا شمر يا سنان نسپار مرا به خاطر مادر به ساربان نسپار سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
تا حاجت من دیدن رخسار حسین است سر زندگی ام لحظه ی دیدار حسین است شالوده ی عالم اگر از غصه و رنج است غم نیست دلی را که گرفتار حسین است آنان که ندانند از اسرار قیامش جان دادن با شوق از اسرار حسین است باید که شوم سائل درگاه ابالفضل حاجات همه دست علمدار حسین است یاری شود از سوی خداوند تعالی آن کس به حقیقت که طرفدار حسین است در راه خدا از همه کس دیده بپوشد آری که خداوند خریدار حسین است تنها نه شب جمعه که شبهای دگر هم صدیقه ی کبرا عزادار حسین است ای آن که تویی در طلب جنت اعلا رضوان خداوند به دربار حسین است : ببار ، کـویر غـم دارد بـهـار، رایحـه ی سیبِ عشق کم دارد ز قیل و قال جهان خسته ام، تو میدانی دلـم هـوای ی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هر لحظه در مصیبت تو گریه میکنم بارانم و به غربت تو گریه میکنم گاهی مرید گریه ی یعقوب میشوم از شدت مصیبت تو گریه میکنم یک شب بدون گریه نخوابیده چشم من در حسرت زیارت تو گریه میکنم شبها ز سوز مقتل تو آه میکشم تا صبح سر به تربت تو گریه میکنم ای تکه تکه لب خشکیده ات، دلـم بر قصه ی شهادت تو گریه میکنم حتی عدو به لطف عمیمت امید داشت از این همه محبت تو گریه میکنم فردا که چشم امت جدت به سمت توست بر جلوه ی قیامت تو گریه میکنم خواندی به روی منبر نی، کهف و الرَّقیم یک عمر بر تلاوت تو گریه میکنم : دنیا، به گریه کردن من خُرده ای نگیر بعد از خنده به این لب حرام شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم سرت از نیزه نیُفتد نگرانم پسرم به سرِ نیزه‌ی تو خیره شده چشم ترم بی سبب نیست اگر اشک‌فشانم پسرم تا نگاهم به سرت، بر سرِ نی می‌اُفتد قدکمان تر شود این قدِّ کمانم پسرم ارتفاعی که سرت رفته به نی تا به زمین کرده در پشتِ سرت فاتحه‌خوانم پسرم خوب شد جسم تو در کرببلا ماند، علی وَر نه زنجیر تو را.... لال زبانم پسرم نیزه‌داری که سرت را به رویِ نیزه زده میزند خنده بر این اشک روانم پسرم یا به نی خیره شوم یا که صدایت بزنم کعبِ نی میدهد هر بار تکانم پسرم کاش یک مرد سرت را به رویِ نی می‌بست برده این داغ زِ من تاب و توانم پسرم باد اگر آید و رأسِ تو بیُفتد چه کنم اوجِ این فاجعه را لطمه‌زنانم پسرم عمّه تا دید که من آتشِ زیرِ خاکم سرِ زخمیِّ عمو داد نشانم پسرم : گُذشت‌ کرد زِ شش‌ماهه‌اش به‌ خاطرِ دين مُريد‌ِ بودن‌ شد افتخارِ ... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
چشم تو سمت من، دل من گير نيزه‌هاست اين سينه پاره پاره‌ی شمشير نيزه‌هاست عشقت مرا به كوچه و بازار می‌كشد زينب اسير رشته‌ی زنجير نيزه‌هاست سُرخی معجر من و پيشانی‌ات حسين اثبات آيه آيه‌ی تفسير نيزه‌هاست ای لاله‌ای كه خون چكد از ساقه‌ات هنوز اين زخمهای وا شده تقصير نيزه‌هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده‌ام آن سنگها كه بابت تقدير نيزه‌هاست قرآن مخوان كه پيرزنی روي بامها در انتظار پاسخ تكبير نيزه‌هاست در بين راه نيزه‌ی تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه‌هاست؟ گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه‌هاست : 💔 من که ز آغاز عمر، بی تو نکردم سفر خیز و ببین یا اخا، با که سفر میکنم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نفس از سینه به طرز دگری می آید هر دمم تازه تر از تازه تری می آید بیدلی می طلبد عشق حقیقی ورنه دعوی عشق ز هر بی جگری می آید جوری جنس، مرا فطرس دربارت کن به من انگار که بی بال و پری می آید خیمه ات سوخت، دلم سوخت، همه عالم سوخت شعله ی تو ز کدامین شرری می آید؟ کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب اینقدر هست که بوی جگری می آید تو چه خورشیدجمالی که طلوع رخ تو اول طلعت سال قمری می آید تو مرا سوختی و من همه ی دنیا را آری از گریه کنان هم هنری می آید آب پاشی نشود پادری هر چشمی تا بدانند که یار از چه دری می آید : تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم؟ جانْ بی‌تو به‌لَب آمده، ای پاره‌ی جانم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
عاشق شدن، شاید، اگر، اما، نمی‌خواهد مجنون نمی‌گوید مرا لیلا نمی‌خواهد من آمدم دورت بگردم، برنگردانم شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه می‌خواهد دنیا برای اهل دنیا؛ من تو را دارم آن‌که تو را دارد دگر دنیا نمی‌خواهد امروز جایی نوکری کردم که اربابش هرچه شود، عذر مرا فردا نمی‌خواهد عاشق میان سینه دارد یک حُسینیه عاشق برای گریه کردن جا نمی‌خواهد هرکس که چای روضه را پَس میزند انگار در جنّت است و آب کوثر را نمی‌خواهد گریه کنت با دست، بر سر میزند یعنی از غُصه‌ی ذبح سرت، سر را نمی‌خواهد داغ به جانت آتش افکنده جسم تو دیگر تابش گرما نمی‌خواهد حداقل یک پارچه رویت بیندازند پوشاندن پیکر دگر فتوا نمی‌خواهد از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام راهب فقط فهمید مویت شانه می‌خواهد : 💔 الا که تا سر نی بال و پر درآوردی بگو چگونه شد از دِیْر سر درآوردی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نترس دختر خوبم خداکه هست هنوز کنار عمه برای تو جا که هست هنوز نترس عزیز دلم گرچه راه تاریک است سر حسین تو بر نیزه ها که هست هنوز ببین که بر سر آن نیزه یک قمر بالاست سر عمو است نگهبان ما که هست هنوز برای پیکر بر خاک مانده ی بابات کفن اگر که نشد بوریا که هست هنوز خدا کند به همین نیزه ها بماند سر تنور مانده و تشت طلا که هست هنوز گلایه میکنی از درد گوش و سیلی ها بدان که آبله و زخم پا که هست هنوز به شام می روی عمه خدا به خیر کند خرابه مانده و ظرف غذا که هست هنوز تو دختر زهـرایی قوی بمان عمه به پیش روی تو صد کربلا که هست هنوز : 🖤 ای که از قـافلـه ی شـامِ بلا جـا مـانـدی کمکم کن که من از قافله‌ی کرببلا جاماندم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،