eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
757 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن حسن بن علی از بس بغلِ مادر بود مادری شد همه ی عمر و سرانجامِ حسن چند روزیست که زهرا به تبسم گوید مثل پیغمبر اکرم شده اندامِ حسن حسنی بودن ما لطفِ حسینی دارد ای خوش آن صید که افتاد ته دامِ حسن حمزه کُش هم که شود وحشی،اگر احمد خواست آخر الامر حسینی شود و رامِ حسن : 💔 دوشنبه، طبق رواياتِ عِشق بايد گفت: كه رزق ماهمه در دستِ حضرتِ حسن است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
میل اگرداشت فدای حرمش خواهم‌شد و یکی از شهدای حرمش خواهم‌شد گردوخاکم، ولی از لطف کریمانه ی او خادم صحن و سرای حرمش خواهم‌شد هرزمان حال و هوای حرمش رابچِشم شاعرحال و هوای حرمش خواهم شد شاید آن روز دل سنگ بدردم بخورد گوشه‌ای سنگ بنای حرمش خواهم شد حرمش را که بسازند به‌حج خواهم‌رفت بعد از آن وقف برای حرمش خواهم‌شد مثل مشهد که مناجات سحر میخوانند هر سحر سوز دعای حرمش خواهم‌شد : 💔 گنبد زدن برای حسن راحت است، لیک ترسم که خلق وا بگذارند کعبه را... صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کوچه ها برای خودت گریه می کنی یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی سی سال می شود که تو در هیات دلت با ذکر روضه های خودت گریه می کنی تنها خودت برای خودت سینه می زنی در محضر خدای خودت گریه می کنی سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟ با این چرا چرای خودت گریه می کنی باتوفقط نه شهر،که این خانه خائن است از بخت بی وفای خودت گریه می کنی این روضه های لخته شده داغ مادر است با تشت در بلای خودت گریه می کنی تشت وحسین وزینب و،ذهنت کجا پرید؟ با یااخا اخای خودت گریه می کنی : نوڪر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود،‌ شأن ‌می برد منت ‌خداي ‌را که ‌ _حسن شدیم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام) تسلیت باد🖤 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فرق داردبه یقین مزه ی احسان حسن لب ما بوسه نگیرد مگر از نان حسن زلف خود را به نخ چادر زهرا بسته هرکسی هست دراین دَهرپریشان حسن کرمش دست گدا را به خداوند رساند سائلان را بنویسید مسلمان حسن بی حرم هست ولی هرچه حرم زنده از اوست زائر کرببلا هم شده مهمان حسن عاقبت بامددحضرت زهرای بتول مثل ایوان نجف میشودایوان حسن سردرباغ حسن نام حسین است فقط نذرگلهای حسین است گلستان حسن بعدیک عمرفقط زهر توانست شود مرهم زخم دل وسینه ی سوزان حسن ظاهراً زهر شده قاتل او اما نه کوچه ای تنگ شده نقطه ی پایان حسن : برتن وقامت شهر رخت عزا جام کنید بوی تابوتِ پر از تیـــر می آید سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گلها به عطر عود تنت گیر میدهند پروانه ها به سوختنت گیر میدهند منبر ندیده های نماز خلیفه ها حتی به شیوه ی سخنت گیر میدهند دیروز اگر به صلح شما گیر داده اند امروز هم به سینه زنت گیر میدهند زهرا،چرا همیشه در این کوچه های تنگ غمها به خنده ی حسنت گیر میدهند؟ اصلاً فدک بهانه ی شان بود ای غریب بی برگه هم به رد شدنت گیر میدهند ای یوسف مدینه چرا جای پیرهن با تیروتیغ بر کفنت گیر میدهند؟ این چندتیرمانده دگرقسمت تو نیست وقتش به پاره های تنت گیر میدهند : نوڪر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود، شأن ‌می برد منت ‌خداي ‌را که ‌غلام ‌حسن(ع) شدیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت امام حسن مجتبی(ع) تسلیـــت باد 🏴 ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک وجب خاک میان کفنم بُگذارید مرهمی بربدن سینه زنم بُگذارید یک وجب خاک فقط ازحرم کرب و بلا بِگُذارید به روی بدنم بُگذارید حتما اینگونه کمی بوی حرم میگیرم ذره ای کاش محل بر سخنم بُگذارید تاکه درقبر فقط ناله زنم ذره ای تربت اعلی، دهنم بُگذارید همه جا جارزدم که وطنم کرب و بلاست پس به روی لحدم از وطنم بُگذارید یک وجب پارچه هم هست که اشک آلود است این کمی پارچه را هم به تنم بُگذارید کاش میشد که کمی تربت اعلای بقیع در مزارم ز غبارِ حـَسَنَـم بُگذارید : 💔 دَمَم حسین ولی بازدَم حسن‌جان است به غیر این دودمه که دمی ندارد دل سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درجگرمیسوزدآهى درگذرازکوچه ها خاطراتی دارم اما بیشتر از کوچه ها آنچه دیدم رانگفتم لحظه ای با مادرم آنچه دیدم رانگفتم با پدر از کوچه ها یک کبوترنامه ای دردست،بس کن، بگذریم جمع کردم بعدازآن یک مشت پَراز کوچه ها از دوشنبه میرود تا کربلا، تیر سه سر میرودبرحلق قاسم نیشتر از کوچه ها کوچه ها یک روزسیلی،کوچه ها یک روز تیر دائما میبارد آری دردسر از کوچه ها شام کوچه،کوفه کوچه،درمدینه کوچه بود زینب ازمن بیشترداردخبر از کوچه ها شام اگرچه شام اماصبح محشر می شود میرودبرنیزه خورشیدوقمر از کوچه ها  : 💔 زهراحرم نداشت،تو هم بی‌حرم شدی از کودکی همیشه هوادارِ مادری سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
جنس انگور اگر عسگری اش قیمتی است دلِ خالص شده هم دلبری اش قیمتی است عبد رسوا شده ای که همه جا را گشته زار برگشتن و جامه دری اش قیمتی است دل رسوای مرا لطف خدا بالا برد از بس این ظرف دلم، مشتری اش قیمتی است تا سحر نام تو را می برم، ای رب کریم سینه ی سوخته، نوحه گری اش قیمتی است از همان روز ازل فاطمه ما را خوانده مادر ما به خدا مادری اش قیمتی است دل نبستیم به هر دل که فقط در دلـهـا در تمامی جهان حیدری اش قیمتی است کل اعمال گره خورده به حب حیدر مژده بر دل که علی باوری اش قیمتی است هر کسی ذوب در انوار حسینی باشد نزد زهرا و علی نوکری اش قیمتی است چشم ما گریه نکرده است به جز بر ارباب باده ی ناب فقط کوثری اش قیمتی است : ❤️ صید دام تو شدن، روزی هرکس نشود لطف ک در دام شما افتادم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
گرچه در مظلومیت احساس غربت می‌کنیم میرسد از راه، روزی که قیامت می‌کنیم میرسد روزی که می‌سازیم، صحنت را حسن بعد از آن درباره‌اش هر روز، صحبت می‌کنیم از مزارت گَردِ غم یک روز، جارو می‌شود خاکـهای روی آن را مُهر تربت می‌کنیم ما حصارِ ظلم را از دورِ قبرت می‌کَنیم زائرانت را از این دیوار، راحت می‌کنیم عاقبت یک روز، از درگاهِ پرچمِ گنبدْ طلایت را زیارت می‌کنیم عاقبت یک روز، رو به گنبدت می‌ایستیم دست بر سینه به تو عرض ارادت می‌کنیم لذتِ بوسیدنِ دستِ ضریحت را حسن با تمام ساکنان عرش، قسمت می‌کنیم ما برای روضه خوانی بین جمع زائران در حرم هر روز، یک مداح دعوت می‌کنیم در حیاطِ صحنِ تو آنقدر، سینه می‌زنیم بعد از آن در سایه سارت استراحت می‌کنیم در میانِ کوچه‌ی بغضِ تو هیئت می‌زنیم در عزای مادرت ذکر مصیبت می‌کنیم بغض کردن از غریبی مزارت کافی است میرسد روزی که آخر ترک عادت می‌کنیم میرسد روزی که ما در سرزمین مادری از ظهورِ حضرت مهدی حمایت می‌کنیم : سحر پانزدهم، دل به دادم و بس روی پای افتادم و بس دل من گشته خراب و حسن آبادش کرد من فقط اهل دیار و بس سلام عليكم و رحمه الله، صبحتون بخير، میلاد کریم اهل بیت علیهم السّلام، چشمه ی جوشان جود و سخا، حضرت علیه‌السلام مبارک باد ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دارد دلشان حال و هوایی دارد سرشان شور و نوایی، حسنیون در محضرِ کس لب به شڪایت، نگشایند دارند شهِ عقده گشایی، حسنیون از عزّتِ نفس است در این خانه دخیلند دارند عجب میلِ گـدایی، حسنیون دل را به حسن داده و سرخوش ز همین کار آقا و امیرند، خدایی، حسنیون رخصت برسد پایِ پیاده برسانند با گریه و با لطمه چه جایی، حسنیون در خاکِ بقیع باز بسازند حرمِ عشق بر پای ڪنند کربُبلایی، حسنیون کی میرسد آن روز که بیتوته نمایند مابین حرم، صحن و سرایی، حسنیون کی میرسد آنروز ڪه در صحنِ حیاطش سازند مگر آب نمایی، حسنیون یک روز رسد در کنفِ پیوسته ڪنند نوحه سرایی، حسنیون : 💔 بَس که آقاست بِه دُنبالِ گِدا می گَردَد نازِ عُشاق ڪشیدَن زِ مَرامِ حَسَن اَست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن رسیده ایم در خانه ی امام حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه ی امام حسن عجیب نیست اگر می شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه ی امام حسن نمیرویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه ی امام حسن دل شکسته ی ما آنقدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می گردد به هرکه میرسد عیدانه ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم غلام قاسم دردانه ی امام حسن : 💔 صُبحِ مَن با یک سَلام اِمْروز زیبٰا میشَود اَلسلام اِی حَضْرٺ اَربابْ، مـولانٰا حَسَنْ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
بالای ِ بـلـنـــدای مـزارت، حـرمی نیـست گلدسته‌ای و صحن وسرا و علمی نیست در بیـن ِ دو دم هـای عـزاداری ِ هـیـأت آنقدر غریبی که برای تو دمی نیست تنها مگر از درد، خودت روضه بخوانی شرمنده برای تو اگر محتشمی نیست بنـای حـرم، خـادم و نصـاب زیـاد است خاکم به سر اصلاً که شما را حرمی نیست آمـار ِ دقـیـق غـمـتان ثـبـت نـگـشـتـه محدوده ی غمهای شما را رقمی نیست بغض وسط کوچه ی آن روز‌، تو را کشت وَرنه به خدا قاتل تو هیچ سمی نیست مؤمـن نشـود، هـرکه به تو عشـق نورزد این مسئله مختص عرب یا عجمی نیست خم شد کمرم بس که به اندوه تو لرزید مولا به خدا، داغ شما داغ کمی نیست : 💔 بیـن تاریکی دُنیـا، نَظـری کَرد به مـا ما هدایت شُده ی چهره ی ماهِ سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
پروازمان دهید که بی بال و پر شدیم یک عمر در هوای شما در به در شدیم کالیم و خشک و زرد، خدا را چه دیده ای؟ شاید به لطفِ یک نفست بارور شدیم تو آب زاده ای پدرت هم ابوتراب رزقی به ما دهید که بی برگ و بر شدیم هر چه شما کریم تری ما گداتریم از اعتبار نام شما معتبر شدیم ما را به راه راست کشاندی تو یا کریم ما در مسیر تو ز خدا با خبر شدیم آقاییِ تو شاملِ حالِ گدا شد و... ما هم به نوکری شما مفتخر شدیم ما را به نامتان ثبت کرده اند ما سالـهاست حلقه ی آویزِ در شدیم آقاترین جوانِ جوانانِ جنتی بی بارگاه و صحن ولی با کرامتی : 💔 سرصبحی هوس نام زد به سرم شاه بی لشکـری و من به فدایت بشوم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
آقا سلام، این گره ی کور وا نشد آخر دوباره قسمت ما کربلا نشد جاماندم از مسیر نجف تا به کربلا حالم بد است، درد فراقم دوا نشد گفتم به مادرم که برو حاجتم بگیر با گریه گفت، جان امام رضا نشد هی روبروی عکس حرم، زار می زنم سهم کبوتر دلـم، ایوان طلا نشد دَرهم بخر دوباره و ما را جدا نکن از زائران یار، دل ما جدا نشد شرمنده، پای مجلسِ تو کم گذاشتم شرمنده، حقِّ روضه ی زهرا ادا نشد دارا حسین، صاحبِ دارالشفا حسین بیچاره آنکه بر غم او مبتلا نشد ای زائر حسین، حسن سفره پهن کرد که زائری مُعطّل آب و غذا نشد تقسیم برکت حسنی، دست قاسم است آنکه گره گشاش، بجز مجتبا نشد : 💔 ما را فقیرِ درگـهِ جانان نوشته اند ریزه خورانِ خوانِ حسن جان نوشته اند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
این نمکدارترین روضه نمک گیرم کرد پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طا‌ها در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد مـادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند… پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام آن سلام عـاشقِ زَهــر و اَجَـل و تیرم کرد خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد ندبه خوان باش که فرزندِ حسن می‌آید جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد : 💔 عزیزِ حضرت زهرا، کریم زاده، حسن همیشه و همه جالطف توست امدادم به روز حشر که هرکس پناه می جوید حسن، به رسم کریمان برس به فریادم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
داغی نهفته است در این قلب پاره ام همچون حباب منتظر یک اشاره ام عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر در دستهای توست فقط راه چاره ام در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا امّا به سینه است تمامِ شراره ام اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی راویِ این حقیقت پر استعاره ام یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم : مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
بُرده از روزِ اَزَل دِلهای ما را یِک نَفَر نیستَم مُحتاجِ لُطفِ خَلق اِلا یِک نَفَر اَهلِ اِحسان گَرچه بِسیارَند امّا در کَرَم شُد زَبانزَد دَر میانِ کُلِ دُنیا یک نَفَر در نَبَرد فتنه با حَق پُشتِ مولایم علی میشَوَد بَعد از خُدا مُحکَم فَقَط با یِک نَفَر غالباً دورِ کَریمان می شَوَد دائِم شُلوغ پَس چِرا پیشِ مَزارَش نیست حتی یِک نَفَر از تَمامیِ خَلائِق دَر زَمین و آسِمان مَعنیِ اَندوه را فَهمیده تَنها یِک نَفَر قامَتَش خَم شُد از آن روزی که بینِ کوچه دید بی هوا زَد سیلیِ مُحکَم به زهرا یک نفر بال و پَر زَد پیشِ چشمانَش عزیزِ مُصطفی پیر شُد از غُربتِ اُمِّ اَبیها یِک نَفَر شُد پَس از یاسِ نَبی از اِبتدای کودَکی مثلِ قَبرِ خاکیَش تَنهای تَنها یِک نَفَر : آن روز درون کوچه پژمرد حسن مادر که زمین خورد دگر مُرد حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
حس این جمله چه زیباست: حسن را عشق است نقش بر عرش معلاست حسن را عشق است مادرش فاطمه بی تاب حسین است ولی ذکر روی لب زهراست حسن را عشق است نه فقط عالم شیعه به حسن می‌نازد شور در عالم بالاست حسن را عشق است یل صفین و جمل یکه سوار عرب است رجز حضرت سقاست حسن را عشق است به خداوند قسم عشق جگر میخواهد جگرسوخته زیباست حسن را عشق است مانده در خانه غریب و بین یک شهر غریب چقدر بی کس و تنهاست حسن را عشق است : من اسیر فخر به دنیا دارم هر چه دارم ز کــرمخانه ی دارم خواب دیدم که غلام ای مردم این غلامی ز دعای شب دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
مولای ما کریم ولیکن غریب بود او دستگیر خلق ولی بی حبیب بود با او مدینه شد وطن بی نیازها بعدازخداسخاوت او بی رقیب بود غیرازنمک به زخم دل خوددوانداشت با انکه بر تمامی عالم طبیب بود ازدشمنان که کینه ی بسیاردیده است دربین دوستان خودش هم غریب بود درکوچه زخم خورده ی لبخند قنفذ و.. در خانه هم اسیر زنی نانجیب بود شرحش هزارروضه ی مکشوفه می شود در محضر امام مغیره خطیب بود کابوس کوچه موی سرش را سفید کرد از کودکی ز حادثه ای بی شکیب بود دستی سیاه زندگی اش را سیاه کرد دستی که از مروت دل بی نصیب بود دل خونِ روزگار که در آخرین نفس پیش حسین راویِ شیب الخضیب بود : مشت میکوبیدی از غمهای بر زمین آتشی روی دلت چون نیست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
در مدح تو باید که ببندیم دهان را وقتی که بریدند ادیبانه زبان را ای آینه ی حُسن خدا، یوسف مصری با آمدنت تخته کُند زود دکان را بازار سرِ زلف تو از بس که شلوغ است انگشت به لب کرده زلیخا صفتان را وصف مژه ها و خَم ابروت مرا کشت زحمت نده صیاد دگر تیر و کمان را با تکه کلافی به وصالِ تو رسیدن زهرا به حسابم زده این سود کلان را تا سفره ی احسانِ کرمخانه تان هست سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را زرتشت مسلمان شده ی چشم خمارت انداختی از چشم همه دیر مغان را ما بهتر از این روضه، بهشتی نشناسیم بهتر که بچسبیم همین نقد جهان را با طشت نگو،کوچه ی غم، خونجگرت کرد ترسم که به زینب برساند جریان را : بی مرحمت که روز شما شب نمیشود اصلا تو آفریده برای کَرَم شدی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
ازبس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عطر بقیع میوزد از باغ دفترم شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه از گندم مـزار شما ساده بگذرم مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند مثل همیشه در صف این خانه آخرم نقش است بر کتیبه ی خلقت هوالکریم ثبت است بر جریده ی عالم هوالکرم من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع نذر ضریح توست النگوی مادرم آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم حالا خودم کلون قدیمی این دَرَم گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم گفتی که این شما و سرای برادرم اینها دو واژه اند که با هم غریبه اند برصفحه چون دوخط موازی: : مثل نسیم صبح به عرفان‌ رسیده ایم وقتی بدست بوس کریمان رسیده ایم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
در مدح تو باید كه ببندیم دهان را وقتی كه بریدند ادیبانه زبان را بازار سر زلف تو از بس كه شلوغ است انگشت به لب كرده زلیخا صفتان را وصف مژه ها و خم ابروت مرا كشت زحمت نده صیاد دگر تیر و كمان را با تكـه كلافی به وصال تو رسیدم زهرا به حسابم زده این سود كلان را تا سفره ی احسان كرمخانه تان هست سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را ما بهتر از این روضه بهشتی نشناسیم بهتر كه بچسبیم همین نقد جهان را با طشت نگو كوچه ی غم، خون جگرت كرد ترسم كه به زینب برساند جریان را : هوای شعر من امشب هوای باران است لبِ خدا به خدا گرمِ یا حسن جان است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن سینه و دست و سر و چشم ترم گفت حسن گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن بعد از این خوبتر است جای صفاتی مثل سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن زائری در وسط صحن غریب الغربا دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن.. تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن : ما بنده‌‌ی عشقیم و حسن بنده‌نواز است تا کوی حسن هست به ‌جنت چه نیاز است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
حسن آبادی ام و اهل بِلاد حسنم حسنی سیرت و از جنس و نژاد حسنم من نمک گیرِ سر سفره ی اربابِ کرم قد کشیده شده از لطف زیاد حسنم نفسم، بود و نبودم، همه اش مدیونش تا قیامت خجل از دادونداد حسنم همه ی زندگی ام بیمه ی است من دعاگیرِ حسن، زنده ی کاش، یک ذره کرم بود، در این نوکری ام کَرمِ محض، حسن، من متضاد حسنم عاقبت هم حسنی میشوم از حُسنِ حَسَن و ببینند، که بر وفق مراد حسنم سفره انداز ترین مَرد به تاریخ، بود دست و دلباز شوم چونکه نماد حسنم میشوم در همه جا پرچم سیار حسن در مسیر وزش گرمیِ باد حسنم با تمام کرمش در حرمش، خاک پُر است هر کجایی که حرم هست، بیاد حسنم : حرف کَرَم تو همه جا ورد زبان است چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،