eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
4.9هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃◾️🍃 سلام به ماه محرم به سرزمین کربلا به 72شهیدمطهرش به سالار شهیدان به علمدار با وفایش سلام به بی بی زینب سلام به شما دوستان وعزاداران امام حسین #صبحتون_کـــــربلایی 🍃◾️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 جهت اطلاع جنگ هم جعبه سیاهی دارد که مراکز تصمیم گیری و مکالمات فرماندهان با یکدیگر و تحولاتی که رخ داده در جنگ و  پاسخ فرماندهان به حوادث در جنگ دادند این قسمت هنوز برای مردم باز نشده است. آنچه باز شده بیشتر صحنه های بیرونی جنگ است. خط مقدم و درگیری ها و  پیشروی ها و شکست ها است. اما چگونگی اش در آن جعبه سیاه است، چرا بعضی جاها عدم فتح داشته ایم، در آن جعبه سیاه است. آن جعبه وقتی باز می شود بسیاری از حوادث روشن می شود که مثلا چگونه ما در کربلای پنج یا فاو تصمیم گرفتیم یا چه بحث هایی در جریان بوده و چه مسائلی گفته شده. این قسمت ها هنوز پخش نشده و خوشبختانه ما الان حدود سی هزار نوار ضبط شده داریم. به تعبیری می شود گفت که جعبه سیاه همین سی هزار نوار ضبط شده است که تنها تکه های از آن در مجلاتی چون نگین چاپ کرده باشند. تا الان این کار به طور کامل انجام نشده اما به مرور این کار صورت می گیرد. 🔸 محسن رضایی 🔸 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 گول خوردن صدام در کربلای5 حمدانی از فرماندهان گارد ریاست جمهوری عراق می‌گوید: «حمله (کربلای4) ایران به کلی شکست خورد و رقابتی میان فرماندهان سپاه سوم و هفتم عراق که همیشه موفق بودند، پدید آمد. فرمانده سپاه سوم، طالی الدوری برای اینکه نشان دهد ایران را شکست داده است، آمار و ارقامی از تلفات فوق العاده سنگین نیروهای ایرانی ارائه داد که غیر منطقی به نظر می رسید. ماهر عبدالرشید، فرمانده سپاه هفتم هم می‌دانست که باید مطابق میل صدام رفتار کند. او هم آمارهای غیر واقعی داد. آمارهایی که تقریبا خنده‌دار یود. اما صدام رضایت داشت چون پس از فاو، این دروغگویی ها تسکینش می داد. فرماندهان می گفتند با تلفات سنگینی که به ایرانی ها وارد شده، می توانیم همه نفس راحتی بکشیم. فرماندهانی که مدت ها در جبهه بودند به مرخصی رفتند و آماده باش لغو شد.  مردم در جامعه هم آمارها را باور کردند و می گفتند تا ایرانی‌ها عملیات دیگری شروع کنند، حداقل شش ماه زمان می‌خواهند. ایرانی ها کمتر از دو هفته بعد حمله کردند و دروغ‌ها برملا شد. معلوم شد فرماندهان تلفات ایرانی را 10 برابر بیشتر اعلام کرده‌اند.» کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 شهید گمنام یهو دیدم پلاکشو کند انداخت تو کانال ماهی( #شلمچه) 🔸 گفتم: چرا این طوری کردی؟؟؟ این هویتته!!!! 🔹گفت: «این آتیشی که من می بینم راه برگشتی ندارم، باخودم فکر کردم #شهید شم عجب تشییعی بشم. دیدم "شهوت تشییع شدن" دارم پلاکو کندم که تشییع هم نداشته باشم!» #کربلای_۵ #شهید_گمنام @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 در راه زیارت در سفری که عراقی ها تصمیم گرفتند اسرای ایرانی را به زیارت کربلا و نجف ببرند ، پس از سوار شدن بر قطار جهت انتقال از موصل به بغداد ، در راه آهن بغداد مجدداً تعدادی اتوبوس با اسکورت و محافظین بسیار و تعداد زیادی سرباز مسلح و ماشین پلیس آوردند و کاروان اسرا را به طرف کربلا حرکت دادند. نکته جالب اینکه حدوداً ساعت 7 صبح بود که به شهر بغداد رسیده بودیم ، عراقی ها اعلام کردند که پرده اتوبوس ها را کنار بزنیم تا به قول خودشان ، شاهد پیشرفت های عراق در در زمینه صنعت و شهرسازی باشیم ! منظور از این همه پیشرفت ، چند تا پُل هوایی و چند آپارتمان بلند در بغداد بود! نکته جالب دیگر برای بچه ها این بود که کودکان محصل عراقی در حال رفتن به طرف مدرسه بودند در حالیکه کیف و کوله پشتی هایشان را به پشت گرفته بودند . اسرا وقتی این بچه کوچولو را می دیدند، خیلی تعجب می کردند و جثه بچه ها را کوچک تر از معمول تصور کرده بودند و فکر می کردند این بچه ها از عروسکهای اسباب بازی کمی بزرگتر باشند ، چرا که در محوطه اردوگاه ، فقط همدیگر را دیده بودند و سربازان عظیم الجثه عراقی را با آن هیکلها و ظاهری بزرگ و کریه و..... گویی محافظین این تعجب ما را به پیشرفت های عراق در شهرسازی و تمدن تعبیر کرده بودند و در درون خود بادی به غبغب انداخته و لذت می بردند. @hemasehjonob1 🍂
🍂 🔴 نواهای ماندگار ❣ حاج صادق آهنگران ❣ بمناسبت ماه محرم ❣ چونکه آن یار مهربان می رفت از تنم گویی یا روان می رفت 🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅 🔴 به ما بپیوندید ⏪ هر شب با یک نوحه خاطره انگیز از دوران نورانی دفاع مقدس 🔴 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 روضه شبانه کانال حماسه 🕋 نود حج و عمره السلام علیک یا اباعبدالله الحسین 👋 دل اگر نذر حسیـــن است خریـدن دارد اشك اگرمال حسین است كه ریزش دارد همه ی عالــــم و آدم به فدایــت ارباب غم ارباب به دلها چه كشیــدن دارد السلام علیک یا اباعبدالله 🏴 🏴  پیامبر به عادت همیشه خود اظهار محبت به سیدالشهدا می نمود و با ایشان بازی می کردند، عایشه به پیامبر گفت: چقدر تو این کودک را دوست داری؟😠 حضرت فرمودند: وای بر تو . چگونه دوستش نداشته باشم و از او خوشم نیاید و حال آنکه او میوه ی دل من و روشنی چشم من است. بعد فرمودند: امت من بعد از من او را می کشند 😭. هر کس بعد از وفاتش به زیارت او برود، خداوند در نامه ی عملش یک حج از حج و عمره های مرا می نویسد. عایشه 😮 تعجب کرد و عرض کرد: یا رسول الله حجی از حج های شما ؟! حضرت فرمودند: بلی، بلکه خدا دو حج مرا به آن زیارت دهنده می دهد. باز عایشه تعجب کرد و حضرت زیاد کردند تا رسید به نود حج و نود عمره و فرمودند: خداوند به او نود از حج های من و نود عمره  از عمره های من را می دهد. مقتل شیخ جعفر شوشتری صلی الله علیک یا اباعبدالله، 😭 در این شب های عزا که دلها همه متوجه کربلای توست، دست ما را بگیر و راهی کن که تا نخوانی و امضاء نکنی محال است توفیق زیارتت را کسب کنیم 🏴 یا حسین 🏴 🏴
🍂 می‌تپد قلبم به عشق روضه‌هایت یا حسین افتخارم این بود هستم گدایت یا حسین❣ ریزه خوار سفره‌ی ماه محرم هستم و پایه هر مجلس و بزم و عزایت یا حسین❣ هر کجا پرچم به نامت خورده باشد می‌روم می‌کنم تا پای جان گریه برایت یا حسین❣ @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 کلکسیون جنگ پسر فوق‌العاده بامزه و دوست داشتنی بود. بهش می‌گفتند «آدم آهنی» یک جای سالم در بدن نداشت. یک آبکش به تمام معنا بود. آن‌قدر طی این چند سال جنگ تیر و ترکش خورده بود که کلکسیون تیر و ترکش شده بود. دست به هر کجای بدنش می‌گذاشتی جای زخم و جراحت کهنه و تازه بود. اگر کسی نمی‌دانست و جای زخمش را محکم فشار می‌داد و دردش می‌آمد، نمی‌گفت مثلاً (آخ آخ آخ آخ آخ) یا ( درد آمد فشار نده) بلکه با یک ملاحت خاصی عملیاتی را به زبان می‌آورد که آن زخم و جراحت را آن‌جا داشت. مثلاً کتف راستش را اگر کسی محکم می‌گرفت می‌گفت: « آخ بیت‌المقدسم» و اگر کمی پایین‌تر را دست می‌زد، می‌گفت: «آخ والفجر مقدماتیم» و همین‌طور «آخ فتح‌المبینم»، «آخ کربلای پنجم و...» تا آخر بچه‌ها هم عمداً اذیتش می‌کردند و صدایش را به اصطلاح در می‌آوردند تا شاید تقویم عملیات‌ها را مرور کرده باشند. 🔸 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
@defae_moghadas
🍂 من ندانم با که گویم شرح درد قصه ی رنگ پریده ، خون سرد هر که با من همره و پیمانه شد عاقبت شیدا دل و دیوانه شد قصه ام عشاق را دلخون کند عاقبت، خواننده را مجنون کند آتش عشق است و گیرد در کسی کاو ز سوز عشق، می سوزد بسی قصه ای دارم من از یاران خویش قصه ای از بخت و از دوران خویش یاد می آید مرا کز کودکی همره من بوده همواره یکی السلام علیک یا اباعبدالله، روحی فدای 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 راز لبخند شهید کنجکاو لبخند شهید حقیقی هنگام دفنش بودم و در ذهنم فرضیه می ساختم تا اینکه دست روزگار مرا به پای خاطرات مادر شهید نشاند. او می گفت: هیچ‌گاه ندیدم که پایش را جلو ما دراز کند هیچ‌گاه ندیدم صدایش را بلند تر از صدای ما کند هیچ‌گاه ندیدم غیبت کند و غیبت گوش کند هیچ‌گاه ندیدم.... متانت، حیا، صبر، توجه به فقرا و... و به همین سادگی، سالک شدند و عارف و مستجاب الدعوه •┈┈••✾•🍃🌺🍃•✾••┈┈• ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت کار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود شکرشکن شوند همه ی طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر کاین طفل یک شبه ره صد ساله می‌رود 🔸 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
@defae_moghadas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 روضه شبانه کانال حماسه جنوب روضه خواندن خود امام حسین (علیه السّلام) مرحوم آیت الله تکابنی در مواعظ المتقین می نویسد: سلمان فارسی تو کوچه ها و پس کوچه ها عبور می کرد، دید آقا امام حسین (علیه السّلام) در سن کودکی، گوشه ای دور از بچه های دیگر ایستاده اند و گریه می کنند. سلمان جلو رفت، سؤال کرد یابن رسول الله ! جانم به فدای شما، آیا اتفاقی افتاده است، اینچنین گریه می کنید؟ ابی عبدا… جواب نداد، باز سلمان اصرار کرد، گفت آیا کسی شما را اذیت کرده، دائم سؤال می کرد. آخر پسر زهرا فرموده باشد: سلمان ! اگر بگویم طاقت شنیدنش را نداری، عرضه داشت یابن رسول ا… ! مگر نشنیدید پیغمبر فرمود: سلمان از ما است به من بگویید چی شده است؟ شروع کرد وقایع کربلا را تعریف کند. ای سلمان ! یک روز من بزرگ می شوم، گذر من به کربلا می خورد، خدا به من یک پسر می دهد، اسم او علی اکبر است، سلمان فرشته ها صف می بندند جمال این پسر را ببینند،  اما همین پسر را تو کربلا جلوی من می کشند … 😭😭 سلمان ! خدا یک پسر دیگر به من می دهد اسمش علی اصغر است. این پسر را با لب تشنه وقتی از لشگر برای او آب می خواهم او را روی دستم با تیر سه شعبه می کشند.😭😭 سلمان ! خدا به من یک برادر می دهد اسم او عباس (علیه السّلام) است کنار نهر آب او را با لب تشنه می کشند ….😭😭 سلمان نگاه می کرد، دید گریه ی آقا شدیدتر شد، نفس بند آمد صدا زدند ای سلمان ! زینبم …😭😭😭 اینقدر گفت  …. سلمان آخر کار سؤال کرد، آقا جان ! شما که همه کاره ی خلقت هستید اراده کنید همه چیز را عوض کنید. آقا امام حسین (علیه السّلام) فرموده باشند: سلمان درست می گویی، ولی  من دوست دارم فدایی دوستانم بشوم، دوستانم فردا دور هم جمع بشوند اسم من را بیاورند … شفاعت دوستانم را فردا بکنم نگذارم در آتش جهنم بسوزند. 🙏 سلمان ! نشونه ی دوستان من دو چیز است، یکی  اشک چشمشون، یکی هم دلهای آنهاست که برای کربلا پر می زند، برای دیدن کربلا می میرند …😭😭 یا حسین، دست ما رو هم بگیر و ردیف آزادشدگان از آتش قرار ده ❣😔❣ @defae_moghadas 🏴