eitaa logo
حماسه جنوب،شهدا🚩
1.4هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
844 ویدیو
20 فایل
اینجا سرزمین دل است سرزمینی به بزرگی تاریخ از یاسر و سمیه تا دفاع مقدس و تا آخرین شهد عشق گر خواهان درک آنی......... لحظه‌ای با ما بنشین و جرعه ای سرکش ادمین: @Jahanimoghadam
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ اول قرار بود .. با هم سفـــر کنیم .. رفتن ..! نصیب ِ یاران شد و حسرت به من رسید ... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند. با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود... *مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد. *رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. 🕊 حدیث خوبان_ ص۲۵۴ https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی که قهرمانان به شهدا متوسل می شوند ‌ محمدرضا گرایی، قهرمان کشتی فرنگی المپیک و جهان: در شب آخر قبل از اعزام با شهید گمنام قول و قرار گذاشتم. در ۱۲ ثانیه آخر کشتی با حریف گرجستانی یاد این شهید گمنام افتادم و معجزه‌ بود که توانستم به فینال راه پیدا کنم. شهدا جان خود را با خدا معامله کردند تا پرچم کشور را بالا نگاه دارند. نهایت کار ما زخمی شدن سر و صورتمان است ولی شهدا جانشان را فدای وطن کردند. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
الهی دلم دل بریدنی میخواهد ازجنس شهادت و اگر آهم ازجنس نیاز باشد "لا تَرُدَّنی حاجَتی" ام مقبولت میشود ڪه دل خوشم به رحمانیتت إللهم و"لا تَقْطَعْ مِنڪَ رَجائی" https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣بچه های گردان دور حاج علی جمع شده اند و او دارد سرنوشت بچه ها را بیان می کند: حسین برادرم ،‌چه بخواهد و چه نخواهد، شهید خواهد شد. نجمیان، سید کاظم و برادرش، مهدی امراللهی و غلام نهویی هم شهید می شوند. جواد کامرانی و عباس علیزاده زخمی می شوند. رضا قربانی، محمود حسن زاده دو دوست با وفا، با هم شهید می شوند. ثمره ۹ شهید می شود و ۹ مجروح. همۀ پیش بینی ها ی حاج علی درست از کار در آمد. او حتی نحوه ی شهادت خودش را هم گفت. این عملیات برای من آخرین عملیات خواهد بود. من دیگر بر نمی گردم. خواب دیدم پرچمی را داده اند به دستم.من پرچم را می برم تا برسانم به دژ، ولی به آن نمی رسم. می دانم که نرسیده به دژ، شهید و از زندان دنیا رها خواهم شد. https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
... . بعضی از لحظــه هـا نیســت، ڪه ثبـت شــود... . اســــت ڪه فقـــط بـایــد به جــان خـریـد... https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣ نگذاريدكه خون شهداپايمال بشود واميدوارم كه ادامه دهنده راه شهيدان باشيد وبتوانيد پيامشان را كه اسلام است درسراسرجهان برسانيد واين انقلاب را تا ظهور ولي عصر(عج) ادامه دهید https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
پیرمرد آجرپزی که سرمایه دار است حاج نصرت الله اربابی پدر شهیدان ، و
حماسه جنوب،شهدا🚩
پیرمرد آجرپزی که سرمایه دار است حاج نصرت الله اربابی پدر شهیدان #علی ، #علیمحمد و #علی_اصغر
پیرمردِ سرمایه داری در بیدگل زندگی میکند،که از گنج های سرخ و سفید، جز خانه و کاشانه ای که با سال ها کشاورزی و کارگری در آجرپزی فراهم کرده، اندوخته ای ندارد. سرمایه‌ی هنگفتِ  حاج «نصرت الله اربابی بیدگلی» سه پسر است به نام های: «علی»، «علی محمد» و «علی اصغر». پندار و عادت ما جماعتِ خاک‌گرفته‌ی از خود‌متشکر این است که بگوییم: «سه پسر داشت!» اما رسم و باور حق‌مداران جز این نیست که «زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند» و خواهند ماند. 👇👇👇
«حاج نصرت» می گوید: ❣ «علی اصغر را که آوردند نه دست داشت نه سر. در تابوت را که برداشتند جمعیت که بر سر و صورت می کوبیدند گفتند نگذارید مادرش پسر بی دست و سرش را ببیند. گفتم این حرف ها چیست؟ مادرش دل دارد پسرش را ببیند. او خودش پسرانش را فرستاده جنگ» 👇👇👇
«حاج نصرت» می گوید: ❣️« علی محمد، شبی که عروسش را به خانه آورد، فردا صبح به جبهه رفت.  85 روز بعد از علی اصغر شهید شد.» این «علی محمد» همان پسری است که در دفترچه یادداشت هایش نوشت: « 13 نماز شب دارم که قضا شده. یادم باشد اگر زنده ماندم بخوانم.» 👇👇👇
❣«علی» پسرِ ارشدِ «حاج نصرت» هم در آخرین عملیاتِ جنگ، بال در بال ملائک گشود و زمانی که بعضی ها برای پایان جنگ، دست افشانی می کردند، مراسم اربعینِ «علی» در «امام‌زاده هادی بیدگل» برگزار می شد. «حاج نصرت» می گوید:«برای هیچ یک از پسرانم حتی قطره ای اشک نریختم. آن ها امانت های خدا بودند. مال خود خدا بودند و باید برمی گرداندیم به خدا.» 👇👇👇