❣#خاطرات_فرماندهان
5⃣ خاطرات حضور
به روایت مقام معظم رهبری
•••
🔹 عباس بابایی
سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده
پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجه این جوان حزباللهی سرگردی بود که او را به سرهنگ تمامی ارتقا دادیم. آن وقت آخرین درجه ما، سرهنگ تمامی بود.
مرحوم بابایی سرش را می تراشید و ریش می گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند.
کار سختی بود. دل همه میلرزید دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا می تواند؟
اما توانست.
وقتی بنیصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود.
افرادی بودند که دل صافی نداشتند و
ناسازگاری و اذیت می کردند، حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهای از این قضایا را نقل کرد:
خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت. شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد. حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود اما او چند سالی سرهنگ تمام بود؛ سن و سابقه خدمتش هم بیشتر بود.
در میان نظامیها این چیزها مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود. شهید بابایی می گفت: دیدم در دعای کمیل شانههایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: «عباس! دعا کن من شهید بشوم!»
این را بابایی پس از شهادت آن خلبان به
من گفت و گریه کرد. او الان در اعلی علیین الهی است؛ اما بنده که سی سال قبل از او در میدان مبارزه بودم، هنوز در این دنیای خاکی گیر کردهام و ماندهام! ما نرفتیم؛ معلوم هم نیست دستمان برسد.
•••
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
❣ شهدا، مرگ را به سخره گرفتهاند
تا ما به حقارت دنیا بخندیم ....
سال ۱۳۶۳ در زمان عمليات بدر ؛
ما جزو رزمندگان گردان حضرت رسول ﷺ از لشكر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) بوديم.
بچههای كادر گردان، از جمله شهيدان
امير جوادی و فرمانده گردان، سید مصطفی حاج سيدجوادی، آماده عزيمت به منطقه برای شناسايی شدند. آن ها هنگام اعزام، سخت همديگر را در آغوش گرفتند. هر دو جزو بچههای خندهرو، مهربان و صميمی لشکر بودند. هنگام خداحافظی در اصل مرگ را به سخره گرفته بودند !!
امير جوادی با خنده گفت:
« سيد اگر شهيد شدی كه میشوی،
ما را در آن دنيا شفاعت كن. »
سيدمصطفی هم به امير همين را گفت
و امير هم خندید تا رد گم كرده باشد!
آن دو نفر خيلی زود به شهادت رسيدند.
راوی: سيدابراهيم موسوی
منبع: کتاب ماندگاران ،۱۳۹۰
حسن شكيبزاده / نشر شاهد
#شهید_امیر_جوادی
#شهید_سیدمصطفی_حاجسیدجوادی
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
📞 از حاج احمد به تمام نیروها :
برای آنچه که اعتقاد دارید ایستادگی کنید
حتی اگر هزینهاش تنها ایستادن باشد...
جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۱
محور دژ مرزی کوت سواری
مرحله دوم نبرد الی بیت المقدس
درحال مکالمه بیسیم با رحیم صفوی
#فاتح_الی_بیت_المقدس
#جاویدالاثر_حاجاحمد_متوسلیان
#فرمانده_لشکر27حضرترسولﷺ
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
❣
🌹 سلام به تو با دستانی پر از خون 🌹
🔰 این عکس یک دنیا حرف دارد ...
#شیعه_علی حتی اگر تمام بدنش غرق در خون هم شود، دست از اعتقاداتش بر نمی دارد.
جان می دهد، دست از دست می دهد، اما اعتقاداتش را هرگز...
👌 با دست خونی هم خودش را به #حرم می رساند.
#حرم_شاهچراغ
#ایران_تسلیت
در صف جهـاد ،
از هم سبقت گرفتیـد ؛
که السابقـون ، مقرّبوناند ...
#مردان_بی_ادعا
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
#کلام_شهدا🌹
#شهیدحمیدمریدی🕊🌹
علم به الله داشته باشید که از خصلت های مؤمن است و بدانید که بهترین راه شناخت اسلام، در سنگر مساجد بودن و حفظ جلسات قرائت قرآن در مساجد است.
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
#شیراز_تسلیت
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1
همنشین شهدا و یادشان که باشی
زلال می شوی
آنقدر زلال که جز شهادت و یاد رفیق شهیدت چیزی آرامت نخواهد کرد
کاش این یاد شهدا
عاقبتمان را ختم به راه عاشقانه ای کنند
که آنها تا آخرش رفتند
#پنج_شنبه
یاد اموات وشهدا با نثار شاخه گلی🌹به زیبایی فاتحه وصلوات
🌹شهید نجات نجف آبادی🌹
تولد:۱۳۴۵_دزفول
شهادت:۲۱بهمن۱۳۶۴
عملیات:والفجر۸
#برای_شادی_روح_امام_شهدا_وشهدا_صلوات
https://eitaa.com/joinchat/2216820748Cfb12fb35c1