حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸
❣
◆ چه خواب قشنگی◆
✍در چشمانشان تمنا موج میزد و بر لبانشان لبخندی بود از جنس آسمان. هیچکس نمیدانست چرا این سه نفر از صبح وقتی همدیگر را میبینند به هم لبخند میزنند و بی آنکه کلامی بر زبان بیاورند چیزی مثل قند در دلشان آب میشود…
شاید این حیا و نجابت بود که نمی گذاشت حرف دلشان را به هم بگویند و شاید هم فکر میکردند که اگر حرفی بزنند، رنگ ریا به خود بگیرد.
✍نمیدانم کدامیک از این سه نفر بود که سخن آغاز کرد اما وقتی خوابش را به دیگری میگفت، او متعجبانه جواب داد: «من هم دیشب عیناً همین خواب را دیدم که من و تو و سید مصطفی در چمنزاری هستیم و سیدی به ما میگوید: هر سه نفرتان افتخار شهادت می یابید.
اگر چه او را هیچ ندیده بودیم اما دلمان یقین پیدا کرد که او امام زمان(عج) است.»
✍هر دو عجولانه و مشتاق گفتند: برویم پیش سید مصطفی اگر او هم چنین خوابی دیده باشد، شهادتمان حتمی است.
سید را در گوشه ای گیر آوردند و پرسیدند: «سید دیشب تو چه خواب دیده ای؟»
سید مثل کسی که رازش بر ملا شده باشد، رنگ پریده گفت: چه خوابی؟»
و با نگرانی ادامه داد: «مگر من در خواب حرفی زده ام؟»
✍آن دو پاسخ دادند: « پنهان نکن، خوابت را تعریف کن.»
سید گفت: «به جان زهرا(س) بگویید چرا رنگ پریده اید؟»
و آن دو پاسخ دادند: «خودت رنگ پریده تر از مائی. احتمالاً تو همان خوابی را دیده ای که ما دو نفر دیده ایم. اما دوست داریم خودت برایمان تعریف کنی.»
✍وقتی سید شروع به تعریف خوابش کرد، هر سه نفر با هم زار زار به گریه افتادند. او همان خوابی را تعریف میکرد که آن دو نفر دیده بودند.
وقتی سخت همدیگر را در آغوش گرفتند و خدای خویش را سپاس گفتند که آنها را به درگاه خویش دعوت نموده است، متوجه بچه های گردان شدند که دور آنها جمع شده اند. اگر چه تقریباً به رازشان پی برده بودند، اما هر سه نفر هیچ نگفتند.
✍زمان هر شب به عملیات نزدیک تر میشد شادی و شعف آنها بیشتر میشد. هنگامی که عملیات #کربلای۵ به پیروزی رسید و نعش سید بزرگوار #سید_هبت_الله_فرج_اللهی بر زمین شلمچه افتاد، همه دیدند که بخشی از خواب آن سه، محقق شده است. در عملیات والفجر۱۰ بود که دو نفر دیگر به اولین شهید پیوستند آن سه نفر، سه سید بزرگوار #سید_هبت_الله_فرج_اللّهی،🕊🌹
#سید_رضا_پور_موسوی🕊🌹
و #سید_مصطفی_حبیب_پور🕊🌹
بودند.
❣
راوی :سید رضا پرورش
بر گرفته از کتاب #سربازان_سبزقبا📗
@defae_moghadas2
🍃🌸
#شهید_علیرضا_حویزی 🕊🌹
جلسات قرآن کریم را گرم بگیرید و به نمازهای جمعه و #دعای_کمیل بروید و ما را در آنجا یاد کنید که هر چه داریم از آنهاست .
#فضایل_شبهای_جمعه
#یاد_شهدا
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
🍃🌸
مناجات - شب جمعه
رسم است در قبیله ی ما، فَابْکِ لِلْحُسَیْن
در سوگواره ها و عزا، فَابْکِ لِلْحُسَیْن
میخواستم غزل بسرایم برای تو
دیدم که گفته ای تو به ما، فَابْکِ لِلْحُسَیْن
صد ها هزار شعر و غزل گفته اند از
این روضه از زبان شما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن
ای کربلا نرفته ی جا مانده از همه
خواهی اگر تو کرببلا، فَابْکِ لِلْحُسَیْن
اَبْکي، بَکَیْتُ، اِبْکِ، سَاَبْکي عَلی الْحُسَیْن
با صرف صیغه های " بَکیٰ " فَابْکِ لِلْحُسَیْن
هم در مدینه و نجف و کاظمین و قم
یابن شبیب در همه جا، فَابْکِ لِلْحُسَیْن
از داخل ضریح، شنیدم صدا زدی
اِنْ کُنْتَ باکِیاً لِرِضا، فَابْکِ لِلْحُسَیْن
امام رضا علیه السلام فرمود: یابن شبیب ان کنت باکیا لشی فابک للحسین.
ای پسر شبیب! اگر برای چیزی خواستی گریه کنی، بر حسین گریه کن.
#شب_جمعه_شب_زیارتی_سیدالشهداء
@defae_moghadas2
#شهید_اسماعیل_دقایقی🕊🌹
پیش بردن اسلام در جهان؛جهانی که پر از فسق و فجور و خیانت ابرقدرتهاست,تلاش وایثارمیخواهد.
در راه امام حسین(ع) رفتن ، حسینی شدن میخواهد ..
#سالگرد_شهادت_28دی
@defae_moghadas2
🌸🕸🌸🕸🌸
💢شهید اسماعیل دقایقی
فرمانده لشکر 9 بدر
🌹دستاورد عظیم دفاع مقدس برای ثبات و امنیت ایران و عراق ، سردار سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی که در تیر ماه 1339 در بهبهان به دنیا آمد، در سال 1350 که رژیم پهلوی درصدد اجرای جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود، در تحریم و اعتصاب در هنرستان با دیگر دوستان و همرزمانش از جمله دکتر محسن رضایی شرکت فعالی داشت. در همان سال با هدف منفجر کردن مجسمه رضاخان ـ که در خیابان ۲۴متری اهواز نصب شده بود ـ به اقدامی شجاعانه دست زد، اما چاشنی مواد منفجره کار نکرد.
🌹در سال ۵۳ دوبار به همراه محسن رضایی و جمعی از دوستان به زندان افتاد که هر بار پس از چند ماه زندان که با شکنجه و عذابهای روحی همراه بود، از زندان آزاد شد. همچنین پس از آزادی، از هنرستان اخراج شد.در همان سال به دانشکده مهندسی کشاورزی رشته آبیاری دانشگاه اهواز راه یافت و پس از اینکه دو سال در این رشته تحصیل کرد، دوباره در سال ۵۵ در کنکور شرکت کرد و در رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
🌹دقایقی در سال ۵۷ ازدواج کرد و در نخستین صحبت با همسرش از اینکه تنها به خود و همسرش تعلق ندارد، سخن گفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی به آغاجاری رفت و به همراه برخی از دوستان، جهاد سازندگی را راهاندازی کرد. هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش همه جانبه وی در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی در اوایل مرداد ۵۸با تشکیل سپاه پاسداران در این منطقه، به عنوان فرماندهی سپاه آغاجاری مشغول به خدمت شد.
حماسه جنوب شهدا
@defae_moghadas2
1⃣
🌸🕸🌸🕸🌸
#شهید_اسماعیل_دقایقی
#فرمانده_لشکر_9_بدر
ما را به دوستان خود معرفی کنید
حماسه جنوب شهدا
@defae_moghadas2
🌸🕸🌸🕸🌸
💢شهید اسماعیل دقایقی
فرمانده لشکر 9 بدر
🌹به دنبال آغاز جنگ تحمیلی به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ لشکر ۹۲زرهی اهواز حضور یافت و در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گستردهای را آغاز کرد.شهید دقایقی سپس به دلیل لیاقت و شایستگی به سپاه خوزستان دعوت و به عنوان سرپرست دفتر هماهنگی سپاه استان منصوب شد. نماینده سپاه در اطاق جنگ ۹۲ زرهی، فرمانده سپاه سوسنگرد، فرماندار نظامی سوسنگرد، مسئول دفتر هماهنگی سپاه خوزستان، مسئول یگان حفاظت سپاه منطقه یک، فرمانده گردان در عملیات خیبر و فرماندهی تیپ ۹بدر از جمله مسئولیتهای این شهید در این مقطع بود.
او پس از عمری جهاد و ایثار در 28 دی ماه 1365 در عملیات کربلای 5 جام شهادت را نوشید و اجر اخلاص و مجاهدت خود را دریافت.
🌹او ارادت خاصی به حضرت فاطمه زهرا (س) داشت.نخستین سخنی که پس از ازدواج با من گفت، این بود که من فقط به شما و خانواده خود تعلق ندارم، بلکه باید همواره در صحنه انقلاب حضور یابم و تلاش کنم.من و اسماعیل هشت سال با هم بودیم، ولی به جرأت بگویم که جمعا تنها یک سال در کنار من و بقیه این سالها در جبهه بود و با تمام عشقی که به امام خمینی و مردم داشت، با دشمن میجنگید.
او ارادت خاصی به حضرت فاطمه زهرا (س) داشت و جالب است بدانید وصیتنامه اش را در روز شهادت آن حضرت نوشت و سه سال پس از آن بود که در عملیات کربلای 5 که رمز آن یا فاطمه الزهرا بود به شهادت رسید.
گردان «احرار» را اسماعیل از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سالها در آن ارتش بودند، میجنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند. یکی از عوامل این اخلاص و تحویل روحی برخورد برادرانه و صمیمی اسماعیل با آنها بود. وی با آنان با تواضع و مهربانی برخورد میکرد و آنها او را مانند یک برادر دوست داشتند.
راوی: همسر شهید
حماسه جنوب شهدا
@defae_moghadas2
2⃣
🌸🕸🌸🕸🌸