امام جماعت واحد تعاون بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی.
روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب.
توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد.
چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد».
از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« #السلام_علیک_یا_اباعبدالله »
#شهید_محسن_آقاخانی🕊🌹
#راوی: همرزم شهید جواد علی گلی
@defae_moghadas2
حماسه جنوب،شهدا🚩
#شهید_مرتضی_افراز🕊🌹 دانشجوی ادبیات فارسی انسان به مقام #نیکویی نمیرسد ؛ مگر آنکه از بهترین چیزهای
#درسهایی از وصیتنامه شهید
#شهید_مرتضی_افراز🕊🌹
💠برادرانم! اگر چشم #بصیرت را باز كنید خواهید دید در این آتش و دودی كه سراسر كره خاكی را فرا گرفته است و در هر نقطه غائله ای برپا شده است و غوغا می كند #مسلمین هیزم آن هستند و بیگانگان از آن استفاده می كنند و اگر درست دقت کنید ،ریشه این مصیبتها در #جهل است .
•••◆◆◆★🌻★◆◆◆•••
💠تنها كسی كه می تواند از اسارت و بردگی علائق بیرون آید و هم بر سدها و موانع خارجی غالب آید #مومن است كه از آهن آبدیده نیز محكمتر است كه اگر او را بكشند و زنده كنند و دوباره بكشند و بعد زنده كنند و دوباره بكشند و بعد زنده كنند قلب او تغییر نمی كند، آری اگر مومن باشید صد در صد بر این مصیبتهائی كه در جهان است ،فائق می آئید.
•••◆◆◆★🌻★◆◆◆•••
💠شناخت اسلام مهمتر از همه چیز است و لازمه #ایمان به آن #تعبد محض است حتی اگر بر علیه انسان باشد.
و در علوم اسلامی و قرآنی سخت بكوشید كه زیربنای تمام علوم دیگر است.
•••◆◆◆★🌻★◆◆◆•••
@defae_moghadas2
🍂
🔻 گویا خودش راههای آسمان را رفته بود و دیده بود
🔻رهبر انقلاب:
صدای #شهید_آوینی، آن صدایی است که بزرگترین حرفها را میزد و خودش اعتقاد داشت. مثلاً میگفت: «این جوانان ما، به راههای آسمان آشناترند تا به راههای زمین.» این را چنان میگفت که گویا #راههای_آسمان را خودش رفته، دیده و میداند که اینها آشناتر هستند! ما خیال میکنیم صدای جنگی باید صدای کلفت و نخراشیدهای باشد. امّا ایشان آنطور صدایی نداشت. صدایی بود #معصوم و #نجیب و درعینحال استحکامی ویژه داشت؛ در قالب نوشتاری قوی و هنرمندانه. ۱۳۷۲/۰۶/۱۱
@defae_moghadas2
🍂
🍂
#شرمنده_مادران_شهدائیم...
🍃تعداد مادران چند شهیدی:
دو شهیدی: 8188 مادر
سه شهیدی: 631 مادر
چهار شهیدی: 82 مادر
پنج شهیدی: 21 مادر
شش شهیدی: 6 مادر
هفت شهیدی: 1مادر
هشت شهیدی: 1مادر
نه شهیدی: 2 مادر
🍃میدونستید مادری هست که نه تا شهید داده؟
🍃 شادی روح شهدای این مادران بی پسر، صلواتی بفرستید ...
@defae_moghadas2
🍂
🌾🌸🌾🌸🌾
💠فرازی از وصیت نامه
شهید عبدالرضا مقدس زاده
🍃شما را سفارش مي كنم به پرهيزگاري وبه ترس از خداوند و به تقوا كه انسان رستگار نمي شود مگر اينكه از خدا بترسد و پرهيزگار باشد در مقابل مشكلات و سختي ها و ناملايمات صبر كنيدو هميشه خداراناظربراعمالتان بدانید ودرهمه كارها بايد توكل به او كرد و او را راس همه كارها قرار دهید.
هدیه به روح منورشهیدوالامقام عبدالرضا مقدس زاده۲۰صلوات.
🌾🌸🌾🌸🌾
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
صبحٺ بخیر اے غزل ناب دفترم
اے اولین سروده و اے شعر آخرم
صبحے ڪہ یاد تو در آن شڪفتہ شد
گویا تلنگرے زده بر صبح محشرم
✨تعجیل در #ظهورش صلواتــ✨
❣
#برادر
☘در حین اجرای عملیات بیت المقدس در محور خرمشهر قرار داشتیم که برادر حسین کلاه کج به من گفت بیا برویم شهید تازه آورده اند ببینیم جسد برادرم عباس را آورده اند .
به بیمارستان امام خمینی اهواز آمدیم سردخانه بیمارستان و محوطه اطرافش پراز پیکر پاک شهدا بود .در بیرون سردخانه تعداد زیادی شهید روی زمین چیده بودند و بعد از تعیین تکلیف آنها را به شهرهای خودشان می بردند .
دیدن آن همه شهید در یک جا انسان را تحت تاثیر قرار می داد . تعداد زیادی جوان آرام در محوطه و روی تریلی هایی که در وسط قرار داشت آرام خوابیده بودند .
در وسط آنها یک تریلی پراز جسد قرار داشت . بالای کفی رفتیم .
حسین گفت :"تو ردیف بالا را ببین من ردیف پایین را ."سه یا چهارردیف پیکر پاک شهدا بر روی کفی چیده شده بود . شهدا را یکی یکی نگاه می کردیم آهسته بطوری که شهدا لگد نشوند به آهستگی و با رعایت این نکته که پایمان به شهیدی نخورد ازکنار شهدا عبور می کردیم .
ابهت تعداد شهدا و اینکه این همه شهید در یک جا قرار گرفته بودند مرا گرفته بود .بعد از اینکه به خودم آمدم بدون اینکه احساس بدی داشته باشم . ردیف اول را دیدم و به میانه ی ردیف وسطی رسیده بودم که برادر کلاه کج صدایم کرد و گفت:" بیا پیداش کردم، "
خودم را به ردیف پایینی و جایی که برادر کلاه کج ایستاده بود رساندم . حسین بطور خاصی داشت به عباس نگاه می کرد . ظاهرا داشت با او به زبان بی زبانی صحبت می کرد . طریقه ی نگاه کردن برادر کلاه کج به برادر شهیدش حاوی هزار مطلب ناگفته بود .
عباس کلاه کج فرزند خانواده مستضعفی از شهر آغاجاری بود که من به خانه محقرانه آنها رفته بودم . معلوم نبود انقلاب چه چیز خاصی به این خانواده مستضعف داده بود که آنها در عوض این خدمت چهار فرزند خودرا روانه خدمت در جبهه کرده بودند ودرنهایت هم دوشهید تقدیم انقلاب کردند . خود برادر کلاه کج هم بارها رنج مجروحیت و مصدومیت را تحمل کرد .
راوی : عبدالرضا صابونی
گردان بلالی اهواز
@defae_moghadas2
❣
شهــــ🌹ــــدا بامعرفتند.
پاکه درمقتلشان گذاشتی قسمشان بده به رفاقتشان ویقین کن حاضرند بازهم جان بدهند
ازشهدابخواه تادستت رابگیرند