eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
5.2هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.1هزار ویدیو
72 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 از کتاب یازده / ۱۳۴ خاطرات پروفسور احمد چلداوی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹 آزادی گروهی اسرا در همین راستا صدام نامه ای به رئیس جمهور وقت ایران، جناب حجت الاسلام آقای رفسنجانی نوشت و همه حقوق ایران در توافق نامه ۱۹۷۵ الجزایر که اول جنگ پاره اش کرده بود را به رسمیت شناخت. صدام برای اثبات حسن نیتش به یکباره تعداد زیادی از اسرا را آزاد کرد. این شد قصه آزادی اسراء، البته نه ما. چون ما تازه وارد مرحله جدیدی از دوران اسارت می شدیم. خیلی عجیب بود. از آخرین لحظاتی که هیچ امیدی به آزادی نداشتیم تا شنیدن خبر آزاد شدن اسرای اردوگاههای دیگر چند روز بیشتر نمی گذشت. کم کم نوبت داشت به اردوگاه ۱۱ می‌رسید. صلیب سرخ تا اردوگاه رمادی ۱۰ آمده هنوز نوبت به تکریت ۱۱ نرسیده بود. بالأخره یک روز لفته آمد و لباس و کفش آزادی را بین بچه ها توزیع کرد، ولی به ما سه نفر و چند نفر دیگر از بچه هایی که در ملحق بودند از جمله کامران فتاحی لباس نداد. زخم زبان هم زد که شما چند نفر حالا حالاها مهمان ما هستید. به خودم دلداری می‌دادم که این کارها فقط برای تضعیف روحیه ماست و آنها نمی توانند ما را نگه دارند. با اسدالله تکلویی درد دل کردم. اسدالله تفعلی به قرآن زد و ما را دلداری داد که راحتی در پیش است. کمی دل گرم شدم. شرایطی پیش رویمان بود که همه می‌دانستیم حقیقت است، اما باورش برایمان سخت بود. می‌دانستیم که بعثی ها با آن سابقه مان امکان ندارد بگذارند به این راحتی آزاد شویم. اما امید را در قلبمان روشن می گذاشتیم. بین بچه‌ها ولوله‌ای افتاده بود. عده ای با هم خداحافظی می کردند، آدرس رد و بدل می کردند و عده ای مناجات و دعا. همان قدر که آن عده ای که این لحظات برای سایر بچه ها شورانگیز بود اما برای ما چند نفر بسیار دردآور و سنگین بود. بچه ها اگر چه از فراق قریب الوقوع ناراحت بودند اما شادی آزادی، سنگینی این غم را برایشان قابل تحمل می‌کرد، ولی ما، هم انتظار داغ فراق قريب الوقوع دوستان مان را می‌کشیدیم و هم باید مرحله جدیدی از اسارت را تجربه می کردیم. برآوردی از آن نداشتیم. مرحله ای کاملاً ناشناخته و مبهم. هنوز شکنجه عراقی‌ها به راه بود. حتی خبر رسید که یک بعثی وحشی چند نفر از اسرا را تا کمر در گل و لای انداخته و شکنجه کرده بود و گفته بود تا چند روز دیگه آزاد می‌شید و دیگه دستم بهتون نمی‌رسه، حداقل الان عوض اون وقتایی که نیستید کتک بخورید. تصور وقتی که در این اردوگاه به این بزرگی ما تنها باشیم و خبری از بقیه اسرا نباشد، مو به تن مان سیخ می کرد. بالأخره هفتم شهریور ۶۹ روز موعود فرارسید و صلیب سرخ برای اولین بار پا به اردوگاه مخفی ۱۱ گذاشت. ما سه نفر و کامران فتاحی را مخفیانه توی یک اتاقک زندانی کردند و تهدیدمان کردند که اگر سرمان را بالا بیاوریم ما را خواهند کشت. همه را ثبت نام کردند و بعد از ثبت نام کلیه اسرا را سوار اتوبوس کردند و بردند و ما چهار نفر از سوراخ یکی از هواکش‌ها فقط توانستیم نظاره گر لحظات شادی بچه ها باشیم. آن قدر این ماجرا به سرعت گذشت که اصلاً تصورش را نمی کردیم. حالا ما دیگر تنها شده بودیم و انتظار سرنوشتی مبهم را می کشیدیم... •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 لحظات نفس‌گیر در عملیات رمضان با حضور فرمانده هان جنگ در خط اول ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 کودتای نوژه ۴ 🔻 داود علی بابایی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🔹 کودتای نقاب؛ از طراحی تا اجرا آمریکا و سایر متحدانش و همچنین برخی سلطنت طلبان شامل شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی با تشکیل اتاق فکری در پاریس به دنبال توطئه جدیدی بودند تا به انقلاب اسلامی ضربه زده و آن را از بین ببرند. آن‌ها در اتاق فکر خود دو گزینه کودتا و حمله نظامی علیه کشورمان را طراحی کرده و به دنبال یافتن تقدم آن بودند. سرانجام طرح یک کودتا بر جنگ نظامی تقدم پیدا می‌کند. ناصر رکنی از افسران حاضر در کودتا در دادگاه محاکمه عوامل این کودتا در این باره می‌گوید: بختیار هم با حمله نظامی به ایران موافق نیست و عقیده دارد که اگر به او مهلتی داده شود می‌تواند با یک کودتای نظامی انقلاب اسلامی را ساقط کرده و این دگرگونی را در ایران ایجاد کند و دیگر نیازی به حمله نظامی به ایران نیست. برای بازگشت به اصل موضوع باید به زمستان سال ۱۳۵۸ بازگردیم که در آن یکی از هواداران شاپور بختیار به نام مهندس قادسی نموداری سازمانی را تهیه و نام آن را «نقاب» گذاشت. کلمه نقاب، متشکل از حروف اول «نجات قیام ایران بزرگ» بود. آژانس جاسوسی آمریکا (C.I.A) هم به کودتای نقاب امید زیادی بسته بود و آن را ضربه نهایی و قطعی بر پیکر نظام نوپای جمهوری اسلامی می‌دانست و اهمیت آن را بیش از تجاوز نظامی صدام، ارزیابی می‌کرد؛ کودتایی که در پاریس طرح‌ریزی شده بود. در این طرح، سازمان کودتا دارای شورایی شامل مسئول تهران، مسئول امور شهرستان‌ها، مسئول امور وزارتخانه ها، مسئول امور دانشگاه ها، انتشارات و تبلیغات، مسئول امور ایلات و مسئول امور چریکی بود. سران کودتا برای شروع کار در صدد به اختیار گرفتن یک پایگاه نظامی برآمدند که دارای هواپیما باشد، به تهران نزدیک باشد، در خارج از شهر باشد، عناصر آن قابل جذب و رهبران عملیات هوایی با پرسنل و اماکن آشنایی داشته باشند. 🔹 کودتای نقاب چگونه اجرا شد؟ برای تصرف پایگاه سوم شکاری شهید نوژه به عنوان کلید عملیات کودتا قرار بود ۱۲ تیم مرکب از صد نفر از کلاه سبزهای تیپ نوهد،۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فریب خوردگان ایل بختیاری و ۱۲ نفر راهنما از داخل پایگاه به فرماندهی سرگرد کوروش آذرتاش (فرمانده تیپ ۲۳ نوهد پیش از انقلاب) جهت تصرف پایگاه نوژه وارد عمل شوند. قرار بود پروازهای نقشه کودتا بر مبنای طرح موسوم به «دستور عملیاتی البرز» انجام شود که طرحی دفاعی برای مقابله با حمله احتمالی عراق به ایران بود و بخشی از امور جاری و عملیاتی پایگاه محسوب می‌شد. طبق نقشه پس از تصرف پایگاه، تیمسار محققی برای رهبری عملیات هوایی در اتاق فرماندهی مستقر می‌شد و همزمان سروان حمید نعمتی، سروان محمد ملک، سروان کیومرث آبتین و سروان فرخزاد جهانگیری که هر کدام فرمانده یک تیم بودند اولین اسکادران هوایی را به پرواز در آورند. این اسکاداران شامل ۱۶ هواپیما از ۵۳ فروند هواپیمای مجهز به سلاح سنگین بود که برای عملیات در نظر گرفته شده بود. در طرح کودتا، عملیات هوایی نقش محوری داشت بنابراین هواپیماها باید مسلح به سلاح سنگین و آماده پرواز می‌شدند. کودتاگران اهدافی را به عنوان نقاط حساس و کلیدی برای بمباران و تصرف انتخاب کردند تا ضربه غافلگیر کننده‌ای را به بدنه جمهوری اسلامی ایران وارد کنند. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
AUD-20220721-WA0006.opus
3.27M
🍂خاطرات اسارت/مشکلات‌اردوگاه آزاده سرافراز محمدعلی نوریان 🔸 قسمت هجدهم با لهجه شیرین نجف آبادی فرمانده گروهان در گردان های انبیاء و چهارده معصوم (ع) لشکر ۸ نجف اشرف @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 ققنوس‌های اروند نوشته : عزت الله نصاری ┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅ 🔻 قسمت یازدهم ارتش عراق برای کاستن از توان رزمندگان در منطقه عملیاتی فاو، حجم آتش روی آبادان را بیشتر کرده. ما هم مجبور شدیم به سنگر بتونی‌ایی که قبلا ساخته شده بود نقل مکان کنیم. حجم بمبارانهای شیمیایی اینقدر زیاد شده که همه مون مصدوم هستیم. رنگ پوست همگی تیره شده و گاهی نفسها به شماره میفته. سپاه بصورت روزانه بهمون شیر میده ولی فکر نمی‌کنم با یه لیوان شیر تغییر زیادی پیدا بشه. روزی چند نوبت شهر را بوسیله هواپیما بمباران می‌کنه چند بار هم سعی کردن پل های ایستگاه ۷ و ۱۲ رو منهدم کنن. توی یکی از بمبارانها، یه بمب بسیار پرقدرت توی پالایشگاه فرود اومد. قدرت انفجار اینقدر زیاد بود انگاری زلزله اومده. رفتیم بالای چاله انفجار، خیلی بزرگه واقعا وحشتناکه احتمالا یه بمب جدید بهش دادن. چند روز بعد عکسهای هوایی منطقه رو توی قرارگاه آوردن، چاله انفجار توی عکس هوایی بخوبی دیده میشه. بمب شیمیایی کم بود، حالا بمبهای سنگین هم بهش دادن. همه دنیا تلاش میکنن مانع پیروزی ما بشوند، ان شالله نمی‌تونند. نزدیک به ۱۰ روز از تصرف فاو گذشته ولی شدت درگیریها و پاتکهای بیهوده عراق کم نمیشه. حتی یه سرباز ساده هم می‌تونه بفهمه بازپس گیری فاو با این روش غیرممکنه ولی صدام حاضر به قبول شکست نیست و دائما فشار میاره. معلومه ارزش فاو خیلی زیاده، اینجوری که نقشه نشون میده تنها نقطه ای که عراق میتونه به خلیج فارس دسترسی داشته باشه همین‌جاست و اگر ما مقاومت کنیم نیروی دریایی زپرتی صدام کلا از صحنه محو میشه. مهران نیرو و احمد نویدپور و علی ملک آبادی، با جیپ ۱۰۶ اومدن. اینها رفتن با گردان ضدزره معصومین که فرمانده اش خسروامینیانه. تعداد زیادی از بچه های آبادان توی این گردان هستن عده ای دیگه هم با گردان ضدزره جوادالائمه که فرمانده اش سید حسین موسوی است، هستن. بعد از انحلال تیپ زرهی ۷۲ محرم هر کدوم از فرماندهان تیپ، یه گردان مستقل تشکیل دادن. دو سه تا گردان زرهی، دوسه تا هم ضدزره. •⊰┅┅❀•❀┅┅⊰• ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
🍂 🔻منابع خبری خارجی پالایشگاه آبادان ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🔹 طبق گزارش‌ها، پالايشگاه آبادان يکی از بزرگترين پالايشگاه‌های جهان از اولين حمله توپخانه‌ای عراق در روز سه‌شنبه بسته شده است. امروز برای اولين بار خبرنگاران غربی وارد بخش عراقی شط العرب شدند و توانستند گلوله باران آبادان را از نزديک مشاهده کنند. عراق اظهار داشت که آبادان در آستانه سقوط است. ادعايی که ايران آن را به مسخره گرفت و گفت تنها بخشی از پالايشگاه آبادان از کار افتاده است. خبرنگاران حاضر در بخش عراقی شط العرب گفتند نيروهای ايرانی به تلافی حملات، تاسيسات عراق را بمباران کرده‌اند. تشديد درگيری‌ها در شط العرب هم زمان با تصميم نمايندگان کشورهای اسلامی در سازمان ملل مبنی بر اعزام يک هيات حسن نيت برای پايان دادن به خصومت‌ها بين دو کشور صورت گرفت. عراق گفت از اين هيات استقبال خواهد کرد، اما راديو تهران به نقل از محمدعلي رجايی، نخست وزير ايران گفت هر کسی می‌تواند خسارات جنگ را بررسی کند اما ايران ميانجيگری را نمی‌پذيرد. ادامه مقاومت ايران در خرمشهر و آبادان باعث شده تا تحليل گران ديپلماتيک در بيروت و بغداد به اين نتيجه برسند که عراقی‌ها بيشتر از آنچه که انتظار داشتند با مقاومت سرسختانه ايرانی‌ها روبرو شده‌اند. آنها خاطرنشان کردند که پيشروي عراق بعد از موفقيت‌هاي اوليه در اين هفته کند شده و تصريح کردند که رهبران عراق مي‌خواهند تصرف خرمشهر را کامل کنند و سپس مايل به پذيرش آتش بس هستند. منبع: نيويورک تايمز/هنری تانر/ بيروت 1359/7/5-27-9-1980 @defae_moghadas 🍂
4_5872857887352556284.mp3
7.58M
🍂 مثنوی خونخواهی اولاد علی 🔹 با نوای حاج صادق آهنگران باز هم مورد تکفیر قرارم بدهید باز بر تیغه‌ی شمشیر قرارم بدهید ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ شاعر: منیژه درتومیان متن شعر در کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
باز هم مورد تکفیر قرارم بدهید باز بر تیغه ی شمشیر قرارم بدهید باز هم هر چه که خواهید مرا خوار کنید دلتان خواست اگر باز هم آزار کنید من همانم که دلم غربت مولاست در او داغ نامردی کوفه است که برپاست در او تیغ در دست به امید تقاص آمده ام کوفیان جان علی بهر قصاص آمده ام تا که کینه است علی خانه نشین خواهد بود چارده قرن دگر نیز همین خواهد بود تا که قرآن سر نیزه ست علی غمگین است صلح با آل معاویه خدا ننگین است آی زنهارکه من زنگی و مست آمده ام سرکشی کرده ام و تیغ به دست آمده ام شعر من تیغ برهنه است، غلافش نکنم حامل یک غم کهنه است غلافش نکنم من به خونخواهی اولاد علی آمده ام چارده قرن گذشته است، ولی آمده ام نخل ها غربت مولای مرا می دانند راز سی سال سکوتش همه را می دانند کوفیان هر چه که ذلّت همه از آن شما لعن و نفرینِ علی گونه به پیمان شما کوفیان گر چه به جز تیغ جهازم ندهید و به من مهلت یک قبله نمازم ندهید یا اگر باز به من تهمت عصیان بزنید کوفه در کوفه همه خار مغیلان بتنید پست  نامردم علی را تک و تنها بنهم کافرم جز به وصایای علی پا بنهم آی زنهار که من زنگی و مست آمده ام سرکشی کرده ام و تیغ به دست آمده ام هر چه در حق علی ظلم نمودیم بس است هر چه از زلف و لب یار سرودیم بس است هر چه ابلیس صفت پرده دریدیم بس است درد و آتش به تن خویش خریدیم بس است این نه عشق است برادر که به پیشانی ماست ور نه مهری ست که تأیید مسلمانی ماست داغ یک عمر گناه است که پنهان کردیم سجده بر دوست که نه سجده به شیطان کردیم صهی گنه کرده و گفتیم خدا می بخشد عذر آورده و گفتیم خدا می بخشد آخر این بخشش و این عفو و کرامت تا کی؟ او رحیم است ولی ننگ و خیانت تا کی؟ هی گنه کرده و گفتیم خدا می بخشد عذر آورده و گفتیم خدا می بخشد آخر این بخشش و این عفو و کرامت تا کی؟ او رحیم است ولی ننگ و خیانت تا کی؟ بخششی هست ولی قهر و عذابی هم هست آی مردم به خدا روز حسابی هم هست نکنیم این همه بد در حق مولا نکنیم کوفیان هر چه که کردند بیا ما نکنیم این که دزدان سر گردنه باشیم خطاست چشم و گوش کر هر مأذنه باشیم خطاست نکند بیوه زنی نیمه شب آهی بکشد دوش ما بی خبران بار گناهی بکشد آه دل سوختگان راه به جایی دارد به خداوند که این ملک خدایی دارد نکند این که حسین از برمان دور شود ز شفاعت گری قافله معذور شود مرگ بر ما اگر از امر ولی دست کشیم یا ز دامان حسین بن علی دست کشیم نکند آخر الامر سرافکنده شویم نزد سیدعلی خامنه شرمنده شویم ای برادر گنه ماست علی گر تنهاست و اگر فاطمه این بنت مطهر تنهاست گنه ماست حرم صحن جنون می گردد و دل ضامن آهو همه خون می گردد همه تقصیر من و توست برادر برخیز شیعه یعنی که من و تو تو دلاور برخیز شیعه یعنی که شرابی ز خدا نوشیدن شیعه یعنی کفن سرخ بلا پوشیدن شیعه یعنی به سر دار ملامت بودن شیعه یعنی که سر دار سلامت بودن هر که در عین بلا شیعه بماند مرد است هر که یک موی بلغزد به علی نامرد است یادمان رفته که میراث شهادت داریم یادمان رفته که ما حق رسالت داریم مردم این خواب حرام است هلا برخیزید جاده پیداست به جان شهدا برخیزید هر که در عین بلا شیعه بماند مرد است هر که یک موی بلغزد به علی نامرد است ننگمان باد اگر عهد به یک سو  فکنیم و بگویند که ما امت پیمان شکنیم آی هشدار دمی قافله را گم نکنیم تا که امکان وضو هست، تیمم نکنیم ما یلانیم برادر بلا می نوشیم و خطر پشت خطر تا به خدا می نوشیم من به خونخواهی اولاد علی آمده ام چارده قرن گذشته ست، ولی آمده ام حرف همین بود وَلا قوّه الاّ باللّه هر که مرد است قدم رنجه کند بسم اللّه شاعر: منیژه درتومیان @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 از کتاب یازده / ۱۳۵ خاطرات پروفسور احمد چلداوی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹 منظره اردوگاه خالی از اسیر خوف انگیز بود. گویی دوباره ما را برای اجرای حکم اعدام می‌بردند. تحمل فشار روحی آن اردوگاه بزرگ با چند نفر اسیر و یک لشکر نگهبان بعثی تجربه ای بود غیر قابل تحمل که اختصاصاً فقط ما چند نفر تجربه اش کردیم. رو به کامران کردم و گفتم حالا چیکار کنیم؟ بچه ها رو بردند. کامران لبخندی زد و گفت: «هیچی شکر خدا می‌کنیم». از اینکه در کنار آدمی با این آرامش و مناعت طبع بودم خوشحال شدم و به خودم نهیب زدم که تو هم آرام باش و بر خدا توکل کن. مناجات کردیم و روحیه گرفتیم. حالا دیگر آرام و ساکت شده بودیم و به هم نگاه می‌کردیم که یک باره درب اتاقک با شدت باز شد و یک بعثی خندان آمد داخل. اولش نیش خندی زد و دستور داد تمام وسایل بچه ها را جمع و جور کرده و اردوگاه را تمیز کنیم. این هم از لحظات بسیار دردآور بود. آزادی بچه ها آن قدر سریع اتفاق افتاده بود که بچه ها حتی فرصت نکرده بودند وسایل شخصی شان و چیزهایی که در دوران اسارت ساخته بودند را همراه خودشان ببرند و حالا ما بودیم که بر جای خالی دوستانمان قدم می گذاشتیم و مرتب به یاد آنها می‌افتادیم. به هر آسایشگاهی می رفتیم یاد بچه های آن آسایشگاه می افتادیم. بعثی ها هم هر از چند گاهی نیشی می‌زدند و می رفتند. آسایشگاه ها را آن طور که بعثی ها می‌خواستند مرتب کردیم و در یکی از آسایشگاه ها جای گرفتیم. تا لحظاتی قبل در این آسایشگاه حتی چند سانتی متر جای خالی هم نبود. اما حالا حتی می‌توانستیم داخل آن فوتبال بازی کنیم. اما ما به همان چند سانتی متر در کنار دوستانمان راضی تر بودیم تا این زمین فوتبال بدون آنها. به درخواست هاشم تفعلی به قرآن زدیم. آیه چهارم سوره فتح آمد: هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ في قُلُوبِ المُؤمِنينَ لِيَزْدادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ وَاللَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللهُ عَلِيماً حَكِيماً اوست خدایی که آرامش و وقار را بر دلهای مؤمنان آورد تا بر یقین و ایمانشان بیفزاید و سپاه آسمانها و زمین همه لشکر خداست و خدا دانا و به حکمت نظام آفرینش آگاه است. این آیه دقیقاً همان چیزی بود که در آن لحظات سخت، به آن نیازمند بودیم. امیدوار به آینده منتظر اتفاقات پیش رو شدیم. دو روز گذشت تا بالأخره اتوبوسی آمد و طبق معمول دست و چشم بسته ما را سوار کردند و بردند، کجا؟ نمی‌دانستیم. اما به هر حال خوشحال بودیم. هر جا که می رفتیم بالأخره بهتر از جهنم تکریت ۱۱ بود که حالا با رفتن بچه ها جهنمی تر هم شده بود. بعد از مدتی حرکت، اتوبوس ایستاد. چشم‌هایمان را باز کردند. ما را به یک اردوگاه جدید آورده بودند. اردوگاه رمادی؟ این اردوگاه یکی دو روز پیش خالی شده بود بعثی ها تصمیم داشتند که همه مشعوذین را از سرتاسر اردوگاه های عراق به رمادی منتقل کنند آنجا هم گفتند که آسایشگاه‌های تخلیه شده را تمیز کنیم. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد کانال حماسه جنوب/ ایتا http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
صادق_آهنگران_وای_محراب_علی_مقتل.mp3
4.81M
🍂 نواهای ماندگار شهادت حضرت علی علیه السلام 🔹 با نوای حاج صادق آهنگران وای محراب علی مقتل خونین علی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ @defae_moghadas 🍂
🍂 کودتای نوژه ۵ 🔻 داود علی بابایی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 🔹 عوامل اصلی کودتای نقاب هدف اصلی کودتاگران برانداختن رژیم جمهوری اسلامی و روی کار آوردن یک دولت نظامی با نخست وزیری ظاهری شاپور بختیار به مدت دو سال بود و پس از طی دو سال با برگزاری انتخاب نوع حکومت جمهوری دموکراتیک و یا رژیم سلطنتی معلوم می‌شد؛ که برای رسیدن به این هدف، بمباران منزل حضرت امام (ره) در جماران در دستور کارشان بود که باید به وسیله سه هواپیما با بهترین خلبان‌ها انجام می‌گرفت، زیرا در نظر آن‌ها از بین بردن امام به معنای پایان عمر جمهوری اسلامی بود. مرحله بعدی عملیات پس از پایان یافتن بمباران‌های هوایی با عملیات نیروی زمینی آغاز می‌شد که در آن تصرف برخی نقاط حساس نظیر رادیو و تلویزیون، زندان اوین، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش و برخی پادگان‌ها بود. از نظر مسئولان نقاب، فتح تهران مساوی با پیروزی در سراسر کشور بود و با تصوری که از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ داشتند، فکر می‌کردند با سقوط تهران همه کشور تسلیم آن‌ها می‌شود. 🔹 نحوه افشا و لو رفتن کودتای نقاب سه روز مانده به موعد کودتا یکی از خلبانانی که برای همکاری انتخاب شده بود در تهران با سروان حمید نعمتی ملاقات می‌کند. حمید نعمتی به او می‌گوید ماموریت تو بمباران بیت امام خمینی است و ما می‌توانیم تا ۵ میلیون نفر را بکشیم. این خلبان در ادامه می‌گوید: به وی گفتم که شما با مردم مخالفید یا با حکومت که این همه کشت و کشتار می‌خواهید بکنید؟ گفت: ما با حکومت مخالفیم؛ ولی هر کس هم که بخواهد مانع کار ما بشود، چاره‌ای نداریم جز اینکه بکشیم. این موضوع برای من خیلی ثقیل بود و چون از مخالفت کردن با آنها، به ویژه در منزل نعمتی هراس داشتم، گفتم که من بیت امام خمینی (ره) را نمی‌توانم بزنم؛ ولی تلویزیون را می‌زنم. وی ادامه می‌دهد: «او پس از خروج از خانه حمید نعمتی دچار تشویش و نگرانی شده و می‌خواست موضوع را با کسی در میان بگذارد. آن شب در خانه موضوع کودتا را با برادر و مادرش در میان می‌گذارد و مادرش که به شدت ناراحت شده بود، پاسخ داد: نه تنها نباید این کار را انجام دهی باید به انقلابیون خبر بدهی و جلوی این کار را بگیری که اگر غیر از این باشد، شیرم حلالت نیست.» این سخن مادر موجب شد تا در نخستین دقایق بامداد چهارشنبه خلبان تصمیم خود را بگیرد و با پذیرش احتمال کشته شدن توسط سران کودتا ماجرای کودتا را افشا کند. بعد از بررسی اطلاعات، نقشه حمله به پایگاه نوژه و پارک لاله که محل تجمع ۴۰ تن از خلبانان کودتا بود، طراحی شد و عملیات خنثی سازی کودتا با حضور نیروهای سپاه پاسداران و عده‌ای از کارکنان ارتش آغاز شد و بدین ترتیب پس از محاصره پایگاه نوژه، نیروها وارد عمل شدند و همه افراد مظنون را دستگیر کردند. پس از کشف و خنثی سازی عملیات، با مشارکت کنندگان در کودتای نقاب برخورد شد و بدین ترتیب ۱۲۱ نفر از عوامل این عملیات از جمله تیمسار سعید مهدیون، تیمسار آیت محققی، سرهنگ احمد آزموده، سرهنگ هادی ایزدی، سرهنگ سعید امیری، سرهنگ داریوش جلالی، سرهنگ رحمت الله خلیفه بیگی، سرهنگ منوچهر صادقی، سرهنگ علی فاریا، سرهنگ حسین مصطفوی قزوینی، سرهنگ محمدرضا نادری، سرهنگ ایرج خلف بیگی، سرهنگ غلامحسن بیگدلو، سروان محمد ملک، ستوان ناصر رکنی، سرهنگ داریوش جلالی، استوار عبدالعلی سلامت، استوار غلامحسین قایق‌ور، سرهنگ رحمت الله خلیفه سلطانی، سرگرد کوروش آذرتاش، ستوان امیدعلی بویری و تعدادی دیگر از عواملی که در کودتای نقاب دخالت داشتند در دادگاه محکوم به اعدام و در نتیجه تیرباران شدند. ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
AUD-20220721-WA0007.opus
3.37M
🍂خاطرات اسارت/ روزه - سیلی آزاده سرافراز محمدعلی نوریان 🔸 قسمت نوزدهم با لهجه شیرین نجف آبادی فرمانده گروهان در گردان های انبیاء و چهارده معصوم (ع) لشکر ۸ نجف اشرف @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 می رسد مژده آزادی قدس از ایران 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 همه دعوتیم همه می آئیم @defae_moghadas 🍂
🍂 🔹وقتی اسیر شدم علی سوسرایی بعد از عبور از دریاچه ماهی در منطقه شلمچه به خط دشمن زدیم. من یک بسیجی امدادگر از گردان امام محمدباقر (ع) لشکر ۲۵ کربلاء بودم. آن شب بعد از پانسمان باقری جمنانی، در محاصره دشمن قرار گرفتیم. من از ناحیه ران پای چپ تیر خوردم و بعد از مدتی بی‌هوش شدم. صبح که به‌هوش آمدم دوستم شهید شده بود. حدود ساعت ۱۰ صبح، چهار سرباز عراقی من را محاصره کردند. یکی از سربازان عراقی با قنداق اسلحه محکم زد توی سرم. در حالی‌که استخوان پای چپم خرد شده بود مرا بدون اینکه بلندم کنند، روی زمین کشیدند و پشت سنگرهای خودشان منتقل کردند. از شب سوم عملیات کربلای ۵ یعنی بیست یکم دی ماه ۱۳۶۵ سال‌ها می گذرد ولی پای من هنوز آثار آن شب پر حادثه را با خود دارد. 🔹آزاده تکریت ۱۱ http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 ققنوس‌های اروند نوشته : عزت الله نصاری ┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅ 🔻 قسمت دوازدهم چه تعریفهای دلگرم کننده و هیجان انگیزی از فاو و دریاچه نمک و درگیریها میدن، چه تعریف‌هایی از همت والای رزمندگان تیپ و لشکرهای اصفهان و کرمان و مشهد و تهران می‌کنن. مهران اصرار داره یه دوربین پریسکوپ بهش بدم. توی خونه ارواح مقدار زیادی ابزار و ادوات و مهمات داریم. بهش گفتم تو که با ۱۰۶ غوغا کردی، اخبار بهم میرسه، شنیدم چه بلایی سر تانکهای عراقی آوردی. با لهجه غلیظ آبودانی جوابم داد؛ عزت کوکا تو فکر می‌کنی گردان ضدزره فقط ۱۰۶ داره، خمپاره داریم مینی کاتیوشا داریم خیلی از بچه های آبودان اینجا هستن، محمدپژگاله جمال آسریس حسن صالحی ووو خودت میدونی تخصص من دیدبانیه، حالا چون بچه های ۱۰۶ کم بودن رفتم با اینها، یه دوربین هم داشته باشم بد نیست. شاید اونجا خواستیم با ۱۰۶ تیرمنحنی بزنیم یا خمپاره ایی توپخانه ایی چیزی گیرمون اومد، تو دوربین رو بده قول میدم صحیح و سالم برش گردونم. یه پریسکوپ غنیمتی داشتیم، خیلی نو و تمیز بود، همینو برداشت و رفت، حبیب خیلی باهام دعوا کرد. حالا دیگه حملاتشون رو بسمت آبادان هم شدت دادن. گلوله بارون کردن شهر خیلی شدت گرفته، پالایشگاه هم شدیدا زیر آتش رفته. هواپیماهای دشمن خیلی تلاش می‌کنند پل های ایستگاه ۷ و ۱۲ رو منهدم کنند و دهها بار بمباران‌شون کردن ولی موفق نشدن. رفتم به دیدن بابام، چند روز دیگه سالگرد شهادت برادرم است. حجت الله برادر کوچکترم، در عملیات خیبر به شهادت رسید. از بابام خواستم برای سالگرد حتما بره شیراز پیش مادرم، قبول نمی‌کنه میگه عملیاته و نمی‌تونه بچه ها رو تنها بذاره. بهش اطمینان دادم عملیات به این زودی ها تموم نمی‌شه و من هستم، بالاخره یکی مون باید بره پیش خانواده، من که نیروی عملیاتیم واجب‌تره بمونم، راضی شد ولی نگفت چه روزی میره. یواش یواش شیرینی پیروزی، با اخبار شهادت دوستانمون به تلخی رفت. عبدالعلی تمیمی از فرماندهان بسیار خوش اخلاق، هدایت الله رحمانیان که برای من اسوه صبر و تحمل بود، محمود کارده، از فرماندهان بسیار دوست داشتنی زرهی. جمال رامی، همسایه خیلی قدیمی مون. محمود یازع همسایه قدیمی، در عملیات عاشورای ۲ به‌طرز معجزه آسایی از میدان مین دشمن عبور کرد. جمال آقاجری، حمید رضا ابراهیمی، امیر شریفی، مسعود معلایی، عبدالحسین تنها، غلام صفری، عباس گیوکی، سید عیسی موسوی وووو. بچه هایی که از عملیات عاشورای ۲ زنده برگشتن یکی یکی به شهادت میرسن. •⊰┅┅❀•❀┅┅⊰• ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 شلیک تفنگ ۱۰۶ میلی متری ضد تانک معروف به عقرب سیاه مورد استفاده فراوان در دفاع مقدس @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻منابع خبری خارجی دلایل شروع جنگ از دیدگاه بعث عراق: ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🔹 آنچه که رژیم بعث عراق جهت تجاوز به خاک میهن اسلامی ایران ادعا می‌کردند و دلایل مشروع برای خود در حمله به سرزمین اسلامی ایران تلقی می‌نمودند عبارت بود از: ۱- دفاع از امت عرب ۲- استقلال عربهای خوزستان ۳- ظالمانه بودن قرارداد 1975 ۴- تعیین خط مرزی در آبراه شط العرب (اروند رود) ۵- مالک بودن جزایر سه‌گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی و سرانجام حمله به انقلاب و ایران جهت حمایت از اسلام و تحقق قادسیه ثانی. در حالیکه بعداً‌ معلوم شد و بیگانگان نیز اعتراف کردند اهداف اصلی و مقصود از هجوم سراسری عراق به ایران تجزیه ایران و اشغال دائمی خوزستان و طمع به منافع نفتی ایران و تسلط بر شط‌العرب و دستیابی به خلیج‌فارس و دروغگویی در دفاع از امت عرب بوده است. جاه‌طلبی‌های رژیم بغداد، بیهوده‌گویی و ادعاهای پوچ و بی‌اساس آنها و مسلمان نبودن رژیم را بعداً اعتراض کردند. رادیو صهیونیستی در تاریخ یهم مرداد ۱۳۶۹ می‌گوید: «یکی از عوامل اصلی جنگ ایران و عراق نیز همین آرزو بود که عراق می‌خواست با اشغال خوزستان و خارج کردن جزایر تنب و ابوموسی از حاکمیت ایران خود را به صورت ابرقدرت خلیج‌فارس درآورده، در پی آن رهبری جهان عرب را به دست گیرد.» منبع: (صفری، ۱۳۷۰، ص ۵۱) @defae_moghadas 🍂
♦️شهید آوینی: «قدس مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده است و این جراحت را جز به‌ خون نمی توان شست. امروز وعده‌های قرآن بیش از پیش به تحقق نهایی خویش نزدیک شده است و امت اسلام دریافته است که چگونه باید برای آزادی قدس اقدام کند.» 🔸لبیک یا زینب، راه قدس راه شهیدان مدافع حرم مظلوم افتاده بر خاک عراق و سوریه است. فردا خواهیم آمد... @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا