eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
4.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 حل مشکل در عید غدیر ✨ حاج صادق آهنگران ❣آن روزها شایع کرده بودند آهنگران شعری علیه نظام خوانده و به همین خاطر او را زندانی کرده اند و چه و چه .رفته بودم یکی از روستاهای زابل برای سرکشی به خانواده ی شهیدی که سه فرزند و شوهر خانواده را اشرار ترور کرده بودند.در آن روستا از من پرسیدند که حالا چرا  تو را گرفتند با هزار مصیبت برایشان جا انداختم که این قضیه شایعه بوده و هم چین چیزی صحت ندارد . ❣ در سطح خانواده و فامیل هم دایی هایم می گفتند تو را گرفته اند اما چون طرف دار نظام هستی نمی خواهی چیزی بروز بدهی بدجوری هم اذیتت کرده اند.هیأتی در دزفول داریم که بعد از ظهر عاشورا برنامه داردو در سطح شهر دسته ی عزاداری راه می اندازیم.آن سال که این شایعه پیچیده بود من وقتی رفتم دزفول و شروع کردم به خواندن یکی از زنهای همسایه ی مادربزرگم بدو بدو رفته و به او خبر داده بود پاشو بیا که نوه ات رو آزاد کردن و داره نوحه می خونه همه جا می گفتند که نظام آهنگران را زندانی کرده است. 👇👇
❣ وقتی دیدم موج شایعه خیلی بالا گرفته و شاید به نوعی نظام و مسئولین جمهوری اسلامی به ناحق زیر سوال بروند از طریق برادرم که با آقای علی لاریجانی رییس وقت سازمان صدا و سیما آشنایی داشت.پیامی فرستادم تا بتوانیم دامنه ی این شایعه را با اجرایی  در تلویزیون جمع کنیم.آقای لاریجانی هم استقبال کرد و مقدمات انجام یک برنامه ی تلویزیونی فراهم شد. ❣روز عید غدیر بود که به تلویزیون رفتم و در برنامه ای به عنوان میهمان شرکت کردم.در آن برنامه وقتی مجری پرسید امروز برای ما عیدی دارید یا نه همین شعر شیعه را خواندم و بالاخره با حضور من در تلویزیون و پخش این شعر به صورت سراسری تب شایعات فروکش کرد. ❣ همان روزی که  آن برنامه را در تلویزیون اجرا کردم و از صدا و سیما خارج شدم پشت یک چراغ قرمز راننده ی وانتی من را شناخت و پس از سلام و احترام گفت:بابت شعری که توی تلویزیون خوندی دستت درد نکنه  حاج آقا ولی شعر رو فکر کنم سانسور کرده بودند ها این طور نیست؟مانده بودم چه جوابی بدهم که چراغ سبز شد و ماشین حرکت کرد. @defae_moghadas 🍂
"پنج شنبه" است... می شود محضِ رضایِ خدا ، "نگاهت" را خیراتِ دلم کنی؟
🏳سخت است اما گذشتند از هرآنچه که قلبشان را وصل زمین میکرد! 📎این قانون پرواز است🌺 گذشتن برای رها شدن،رسیدن! آری گذشتند ما هم ساده تر میگذریم! از... بگذریم! @defae_moghadas 🍂
🍂 🔻 عیدانه ما تقدیم به همه كسانيكه علی وار پای آرمان های خود ایستادند و لحظه ای تردید نکردند و شجاعانه نشان دادند مردن میدانند و راه را خوب می شناسند 👇👇 @defae_moghadas 🍂
زائرهمیـشــــــه بعد نجف کربلا رود یعنی غـــــــدیر اذن دخول محرم است. باید شویم غدیری قبل از محرمی شدن ذکرعـــــــلی(ع) ضامن اشک محرم است @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌿🌹 🌿🌹 🌹 صبح را با شما آغاز میکنم که عطر یادتان معطر کند تمام زندگی‌ام را #صبح_بخیر @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 طنز جبهه 🔅 دنده دو بیشترشان راننده کامیون بودند که چند روزی نخوابیده بودند ظهر بود و همه گفتند نماز را بخوانیم و بعد برویم برای استراحت امام جماعت آنجا یک حاج آقای پیری بود که خیلی نماز را کند می خواند رزمنده های خیلی زیادی پشتش سرش ایستاد بودند و نماز را شروع کردند آنقدر کند نماز خواند که رکعت اول فقط 10 دقیقه ای طول کشید وسط رکعت دوم بود که یکی از راننده ها از وسط جمعیت بلند داد زد: حاجججججججییییییییی.جون مادرت بزن دنده ددددددددددو و همراه شدن خنده های آرامی که بر لب نمازگزاران نشست 😄 کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
@defae_moghadas
🍂 دوستانی جدیدی که موفق به مطالعه خاطرات 100 قسمتی ملاصالح نشدند، قسمت اول رو می تونن از اینجا دسترسی 👆پیدا کنند 🍂
🍂 🔻 ارباً اربا خيره شده بود به آسمان . حسابی رفته بود توی لاک خودش. بهش گفتم : « چی شده محمد؟ » انگار که بغض کرده باشه ، گفت:«بالاخره نفهميدم ارباً اربا يعنی چی؟ميگن آدم مثل گوشت کوبيده ميشه...يا بايد بعداز عمليات کربلای 5 برم کتاب بخونم يا همين جا توی خط مقدم بهش برسم »... توی بهشت زهرا که می خواستند دفنش کنن ، ديدمش جواب سوالش رو گرفته بود. با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش ، ارباً اربا شده بود. مثل مولايش حسين عليه السلام... خاطره ای از شهيد دکتر سيد محمد شکری، همرزم شهيد کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
کانالکس بزرگترین کانال‌یاب ایران kanalex.ir
🍂 🔻 چاه نفرین 🕳 خود را برای عملیات والفجر مقدماتی آماده می کردیم. هر روز و هر شب ما شده بود رزم و پیاده روی و بخط شدن های غیرمنتظره سه شماره ای. موقعی که بیکار شده بودیم پیش خودم گفتم خوب است یک چاهی بکنم و ببینم به آب خواهم رسید یا خیر. بصورت تفریحی شروع به کندن چاه کردم و کم کم به عمق 2 یا 2/5 متر رسیدم. اما همین چاه در روزهای بعد بلای جان خودمان شد و صدای بچه ها را در آورد. وقتی فرمانده گروهان متوجه این چاه شد سوژه ای در ذهنش شکل گرفت تا قدرت رزم بچه ها را بالا ببرد و آن چیزی نبود جز رفتن تک تک نیروها در چاه 😁 و بیرون آمدن از آن. با سخت شدن کار تلفاتی هم دادیم . به خاطر تنگی گودال و عمق نسبتا زیاد، یکی زانویش زخمی شد و دیگری سرش🤕 و ..... دیگر مرا رسما نفرین می کردند و از کار نسنجیده ام گله می کردند تا اینکه....... در یک هماهنگی بین بچه ها و دور از چشم فرمانده 👮 که حالا علاقه عجیبی هم به این چاه پیدا کرده بود آن را پر کردیم و خیال همه را راحت 😆. عباس نصیری کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 اولین دیدار با خانواده پس از آزادی خاطرات برادر آزاده 👈 غلامرضا باورصاد ~*~**~*~ مادرم که چشمانش ضعیف بود اول کمی به عقب تر رفت و سپس با اینکه نای راه رفتن نداشت و حتی صدایش بسختی بالا می آمد ابتدا فریادی زد و سپس کِل و گاله ... اولین کسی که هراسان به نزد مادرم آمد خواهرانم بودند . آنها اول مرا نشناختند ولی بعد مادرم که به روی زمین افتاده بود و شکرت خدا می کرد به خواهرانم با لبانی خشک و مبهوت گفت : دا یو گگووتون غلومرضای و بعد ادامه ماجرا و کل فامیل آمدند ... غروب آن روز نامزدم که در مدت اسارتم ازدواج کرده بود ، در حالیکه فرزندی در بغل و دو فرزند قد و نیمقدش پشت سرش بودند به همراه او که سیل اشک هایش جاری بود را دیدم . او هم مشقت زندگی و زایمان سه فرزند و گذر عمر چهره اش را دگرگون کرده و در همین حال وارد خانه مان شد و من با دیدن او و فرزندانش برای همه آرزوهای از دست رفته ام از عمق وجودم و ناله ناشنیده کردم ... من تا آن روز، هنوز مهر نامزد سابقم را در دل داشتم و با دیدن او به همراه فرزندانش بغضی در گلویم آمد و .... ~*~**~*~ غلامرضا باورساد در سال ۱۳۸۶ بازنشست شد و سرانجام در سال ۱۳۹۰ به دلیل تومور مغزی و ریوی به رحمت خدا رفت . غلامرضا اهل مطالعه بود و اطلاعات پزشکی خیلی خوبی داشت و یکی از ناراحتی هایش این بود که نتوانسته بود رشته پزشکی را ادامه بدهد . او به زبان های انگلیسی و عربی تسلط داشت و قرآن مجید را تفسیر می کرد . روح بزرگ و پرفتوحش قرین رحمت خداوندی باد . کانال حماسه جنوب @defae_moghadas 🍂
#شهید_مفقودالاثر_سعید_ممبینی از بچه‌های خوزستان (رامهرمز) و از نیروهای تیپ امام حسن مجتبی (ع) و لشکر 31 عاشورا شهادت یا اسارت : نامعلوم @defae_moghadas2
👈 👉 تنها اطلاعی که از برادر مفقودالاثر سعید ممبینی در اختیار است ،حضور ایشان در عملیات کربلای 5 بوده که از ناحیه سر مجروح شده اند و دو نفر با لباس کردی مجروح را سوار ماشین کرده و با خود برده اند و پس از آن از نامبرده هرگز اطلاعی به دست نیامد. در ضمن این بزرگوار مدتی هم در لشکر 31 عاشورا خدمت کرده اند . خانواده ایشان سالهاست چشم به در و منتظر نشانه ای از عزیزشان هستند ، و از یاران هم رزم و دوستان ، طلب یاری دارند ،باشد که کوچکترین خبری از برادر ، 35 سال انتظار را پایان بخشد. از همه عزیزان بزرگوار خواهشمندیم چنانچه از نامبرده اطلاعی دارند با مدیر کانال حماسه جنوب در میان بگذارند. @defae_moghadas @defae_moghadas2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔴 نواهای ماندگار شهیدان والفجر۸ 💠 حاج صادق آهنگران سلام من، به شهیدان کشورم ایران 💠 اردیبهشت 1393 @defae_moghadas 🍂