🍂 با تشکر از دوستانی که در خصوص خاطرات خودنوشت برادر عزیز جناب دکتر بهداروند (ارتفاعات گاما) نظرات خود را ارسال کردند، تعدادی سوال در این رابطه وجود داشت که دکتر زحمت کشیدند و بصورت صوتی پاسخ دادند که در ادامه تقدیم دوستانمیشود.
🍂 ⏬⏬⏬
🍂
۱. با سلام و تشکر از شما، آیا کتاب به چاپ رسیده؟ و اگر نشده برنامه شما جهت چاپ کتاب ارتفاعات گاما چی هست؟
🍂
۲. سلام خدمت آقای بهداروند.
آیا برنامه ای برای تهیه کتابی مربوط به مدافعان حرم دارید؟
🍂
۳. در خصوص علت عزیمت نیروهای سپاه به غرب و خالی نمودن جنوب در این سال آخر ، شخصا به نتیجه ای رسیدید؟
🍂
۶. از روزهای برگشت سردار گرجی از اسارت چیزی خاطرتون هست؟ و عکس العمل شما در این ایام چه بود؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 موتورچی
(دایه دایه وقت جنگه)
🔻 محمد میرزاوند
(با گویش لری)
#نماهنگ
#کلیپ
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 "عقرب زرد"
«عقرب زرد » لقبی بود که عراقی ها به این فرمانده جوان اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) داده بودند، چون نه مانعی در شناسایی ها جلودارش بود و نه می شد از تبعات دردآور طرح های عملیاتی اش فرار کرد.
صدام برای سرش جایزه گذاشته بود، اما نامش لرزه به تن بعثی ها می انداخت و کسی جرأت رویارویی با او را نداشت. در عملیاتی تمام نیروهایش شهید شدند و تنها مجبور به عقبنشینی شد، در مسیر به گروهانی از عراقی ها برخورد کرد. با شهامت خود را معرفی کرد و گفت: من علی چیتسازیان هستم؛ «عقرب زرد»؛ اگر مقاومت کنید تا آخرین گلوله با شما میجنگم، تسلیم شوید و جان به سلامت ببرید.
ساعتی بعد دیدهبان خودی خبر داد «یک گروهان عراقی در حال حرکت به سمت ما هستند، ولی یک نفر به دورشان میچرخد، از نحوه دور زدنش به نظر می رسد علی باشد، صبر کنید نزدیکتر بیایند، نزنید صبر کنید.» با نزدیکتر شدن آنها چهره علی نمایان شد.
این جمله معروف از او در مناجات نوشته هایش به یادگار ماند: «کسی میتواند از سیمهای خاردار دشمن عبور کند که در سیمهای خاردار نفس خود گیر نکرده باشد.»
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
عکس های واقعی از بمباران ۵۲ نقطه اهواز که توسط گروه چهل شاهد ثبت و ضبط شده است.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 خاطرات و تجربیات
سید محمدعلی شریفالنسب
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
شبکه نظامیان وفادار به حضرت امام (ره) از همان آغاز انقلاب در مقابله با نفوذ بهاییت در ارتش شاهنشاهی شکل گرفت. بهاییان با اشتیاقِ در دست گرفتن مناصب کلیدی ارتش، به ارتش میآمدند و ما در مقابل آنان بودیم. مثلا همان زمان وقتی در دانشکده نظامی بودیم، می گفتند سالاولیها حق ندارند ماه رمضان روزه بگیرند، اما اغلب بچههای یگان سالاولی هم روزه گرفته بودند. یکی از آنها اقاربپرست بود که در زمان جنگ جانشین لشکر ۹۲ زرهی بود. یادم هست یکی از فرماندهانمان ۲۰ هزار تومان درخواست وام کرده بود و وقتی افسر مالی فهمیده بود، گفته بود چرار درخواست وام کردید، من از تنخواه به شما میدادم. فرمانده ما گفته بود این تنخواه دست شما امانت است و اگر کسی غیر از تو این حرف را زده بود، برایش تنبیهی درنظر میگرفتم. فرماندهان ما در همان زمان شاه نیز اهل پرداخت خمس و زکات بودند. اذان که میگفتند، جانماز پهن میکردند. ارتش در زمان شاه هم ارتش خداپرستی بود، ارتش عرقخورها نبود. شاید معدودی از فرماندهان تقیدی نداشتند، اما خیلی از فرماندهان و اکثر بدنه ارتش همراه با اسلام و انقلاب بود.
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂
🔻 عبور از مرز | ۲
علیرضا لطف الله زادگان
━•··•✦❁🧿❁✦•··•━
🔅 شورای امنیت به موجب بند ۱ ماده ۲۴ منشور ملل متحد، مسؤولیت اولیه حفظ صلح و امنیت بین المللی را برعهده دارد.
در اجرای این مسؤولیت، براساس ماده ۳۹ منشور «شورای امنیت وجود هرگونه تهدید عليه صلح ، نقض صلح و یا عمل تجاوز را احراز و توصیه هایی خواهد نمود و با تصمیم خواهد گرفت ...»
آیا شورای امنیت سازمان ملل به این وظایف خود در مورد جنگ ایران و عراق عمل کرده است؟ با این که تجاوز عراق به ایران کاملا محرز بود اما شورای امنیت سازمان ملل در اولین واکنش خود در ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۰ (۱۱ مهر ۱۳۵۹) یعنی یک روز پس از آغاز جنگ، در بیانیه ای رسمی (که از نظر حقوقی ارزش چندانی ندارد) از احراز تجاوز" عراق به ایران خودداری کرد و از آن با عنوان "وضعیت" یاد کرد! شورا حتی درگیری مسلحانه در مرزهای دو کشور را در حد "نقض صلح" و "تهدید علیه صلح" هم ندانست تا با توجه به مواد «۴۱ و ۴۲ منشور در اقدامی که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی ضروری است، مبادرت کند». و با تشکیل نیروهای ملل متحد وضعیت گذشته را اعاده نماید.
به این ترتیب شورای امنیت عملا مواد فصل هفتم منشور یعنی "اقدام در موارد تهدید علیه صلح، نقض صلح و اعمال تجاوز " را نادیده گرفت. با این حال شورا نمی توانست از تصمیم گیری در مورد جنگ ایران و عراق طفره برود، لذا در ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۰ ، ۶مهر ۱۳۵۹) نخستین قطع نامه خود یعنی قطع نامه ۴۷۹ را صادر کرد. در این قطعنامه شورای امنیت از دو کشور درگیر خواست:
۱. بلافاصله از توسل بیشتر به قوه قهریه بپرهیزند و اختلافات خود را مسالمت آمیز، و بر طبق اصول عدالت و حقوق بین المللی حل نمایند. ...
۲- هرگونه پیشنهاد میانجی گری، سازش یا توسل به سازمان های منطقه ای را که می تواند اجرای تعهدات شان براساس منشور ملل متحد را تسهیل نماید، بپذیرند.
«در این قطعنامه همچنین از کلیه کشورهای عضو خواسته شده بود: نهایت خویشتن داری را مراعات نمایند و از هر عملی که ممکن است منجر به تشدید برخورد شود ، خودداری کنند. چنان که از مفاد قطع نامه بر می آید، اشاره ای به تجاوز عراق و یا نقض تمامیت ارضی ایران نشده، پیشنهاد آتش بس به صراحت نگرفته بود. هر چند رسانه های همگانی و برخی شخصیت های سیاسی از صدام به عنوان آغازگر جنگ و متجاوز به خاک جمهوری اسلامی ایران نام می بردند ولی هیچ یک از این نوشته ها و گفته ها تضمین های لازم را برای تعیین و تنبیه متجاوز نداشت.
وانگهی عراق هم چنان بر حاکمیت خود بر بخشی از محدوده جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران پا می فشرد.
صدام حسین که در آغاز تجاوز قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را بی اعتبار دانسته و در برابر دوربین های تلویزیون آن را دریده بود، هم چنان از پذیرش آن خودداری می کرد (گفته های صدام مبنی بر حاکمیت عراق بر اروندرود و ...) و بدیهی است که ترک مخاصمه در حالی که دشمن بر ادعاهای ارضی خود اصرار دارد، به معنی پذیرش این ادعاها است و این با ستم شکنی و عزت مندی جمهوری اسلامی ایران منافات دارد، آن هم در هنگامی که مسیر پیروزمندانه ای را در میدان های نبرد می پیمود.
꧁ حماسه جنوب ꧂
همراه باشید
#تاریخ_شفاهی
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 #سالار_تکریت
خاطرات جذاب
سید حسین سالاری
━•··•✦❁🌺❁✦•··•━
🔅 صدای داد و بیداد آمد. یک نفر با لهجه یزدی میگفت: «نَزَنِد وِلُم کُنِد چیشی از جونُم مِخِد؟ خودم مِرُم.»
با شنیدن لهجه یزدی انگار که همه چیز یادم رفت. جان تازه ای گرفتم. براتعلی گفت: «یزدی دیدی، راه افتادی.» و خندید. دیدم یک نفر با لباس های خونی خاکی رنگ و سر و وضعی بدتر از خودم و با پای زخمی وارد اتاق شد و افتان و خیزان تا نزدیک ما آمد. عراقی ها با چوب و یک تکه تخته کتکش می زدند. وقتی روی تخت آرام گرفت، رهایش کردند و رفتند. خودش را سید محمد حسینی معرفی کرد. اهل شهرستان بافق یزد بود. کلی خوشحال بودم که همشهری پیدا کردم. زبانم بازشد.
حال و احوال و خوش و بشی کردیم. گفتم: «چرا کتکت می زدند؟» گفت: «عراقیها داشتند من را می آوردند. یکی شان پای تیر خورده من را ول کرد و روی زمین افتادم. از دردکنترل خودم را از دست دادم و یک سیلی زدم تو گوشش. بعدش چند نفری افتادند به جانم و تا می خوردم کتکم زدند. به هر مکافاتی بود تا اتاق آمدم.»
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ به زودی
در کانال حماسه جنوب / ایتا
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂
🍂 سخنرانی صدام در جمع سربازان عراقی و تشجیع آنها برای مقاومت
در برابر حملات ایران، 1987 (۱۳۶۵ ش)
• .. چیزی نگذشت که خودش در چاه بدست اربابش افتاد!!
فاعتبروا یا اولی الابصار
http://eitaa.com/joinchat/2045509634Cf4f57c2edf
🍂