eitaa logo
حماسه جنوب،خاطرات
4.9هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
51 فایل
سرزمین عشق، جایی جز وادی پر جریان دشت عاشقی نیست بشنویم این قصه ناگفته ی انسان های نام آشنای غریب را ------------------ ادمین: @Jahanimoghadam @defae_moghadas2 (کانال‌دوم (شهدا 🔸️انتقال مطالب با لینک بلااشکال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴 دستی به سرم کشید و گفت " پسر جان ما هر دو برادر هستیم و آمده ایم اینجا تا چند سوال بپرسیم و برویم.... آخر چکار به عباس داری؟" بعد از لحظاتی با همان لحن مهربانانه سوالات قبلی را تکرار کرد و من هم پاسخ های بی سر و ته قبلی را تکرار کردم. چیزی نگذشت که عصبانیتش بالا گرفت و دوباره فحاشی و کتک کاری را شروع کرد و سربازان را برای شکنجه صدا کرد. با شدت شکنجه و کتک ها، و تنگ شدن عرصه باز از حضرت ابوالفضل استمداد می گرفتم و صحنه قبلی بارها و بارها تکرار می شد...... و من مانده بودم فلسفه این ترس یا احترام در کجا ریشه دارد. چند سالی گذشت و به سال 67 رسیدیم. سالی که اسرا را دسته دسته به نجف و کربلا می بردند تا زیارتی بکنند. در قطاری که من نشسته بودم، سربازی وارد شد و سوالی پرسید که جواب دادم و دیدم کنارم نشست و مقداری از راه را همکلامم شد. از او پرسیدم که چرا شماها اینقدر از حضرت قمربنی هاشم حساب می برید؟ او می گفت، ما داستانها و حکایات و مشاهدات زیادی از حضرت عباس دیده و شنیده ایم و این حکایات سینه به سینه نقل شده و ما باور زیادی به وساطت ایشان در امور داریم و آخرین قسم همین "بالعباس" است..... ابتدا به مرقد حضرت امیر علیه السلام رفتیم. برای زیارت فقط 20 دقیقه فرصت داده بودند. هم اینکه بیست دقیقه تمام می شد، با کفش وارد محوطه ضریح می شدند و از یقه ما را می گرفتند و به بیرون هدایت می کردند. 👇👇
در حرم امام حسین علیه السلام هم همین کار را کردند و به زیارت حضرت ابوالفضل رفتیم. بیست دقیقه ای آنجا بودیم و زیارت کردیم. وقت که تمام شد خود را عقب کشیدم تا عکس العمل عراقی ها را ببینم. ابتدا فرمانده عراقی یکی از سربازان را صدا کرد و با لحن تندی گفت که همه را به بیرون هدایت کنند. سرباز با احترام جلو آمد و گفت سیدی! من چگونه این ها را از ضریح جدا کنم؟ این کار من نیست. فرمانده در حالت ناچاری کفش ها را درآورد و وضو گرفت و آرام و با احترام کنار بچه‌ها می آمد و التماس گونه می گفت وقت ما تنگ است و هفت ساعت راه تا اردوگاه داریم و نباید به شب بخوریم. اگر زیارتت تمام شده بروید و سوار شوید...... السلام علیک یا باب الحوائج یا ابوالفضل العباس👋 😭😭😭 نمیدانم آنهایی که راه بر تو بستند و جسارت کردند، چه قومی بودند و چه دینی داشتند ولی میدانم شما به دست شقی ترین افراد تاریخ به شهادت رسیدید و اگر نبود امید شما به رساندن مشک آب به بچه ها، عمرا کسی جرأت رویارویی با شما را نداشت..... 😭😭😭😭😭 @defae_moghadas 🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 فضلیت گریه امام موسی کاظم (علیه السّلام) فرمودند: اگر گریه کنندگان بر آن مظلوم (امام حسین (علیه السّلام)) می دانستند چه اجرهایی به آنها داده می شود هر آینه آرزو می کردند که تا نفس آخر عمر در گریه و ناله برای آن بزرگوار باشند. البکاء للحسین ص ۸۰ @defae_moghadas 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 🏴 روضه شبانه کانال حماسه جنوب صحنه اول هلال می گفت، شب عاشورا دیدم امام حسین علیه السلام با خواهر حرف میزنه، یه وقت خواهر گفت داداش اصحاب رو امتحان کردی؟ 😭😭 هلال می گه گریه کردم و اومدم پیش اصحاب و مطلب رو نقل کردم. بلند شدیم رفتیم مقابل خیمه زنها و گفتیم، یا بنات رسول الله بابی انت و امی 😭😭 همه گریه کنان اطمینان دادند که تا ما هستیم اجازه نمیدهیم کسی از بنی هاشم به میدان برود. 😭😭😭 زینب کمی آرام شد و آنها را دعا کرد و.....
🏴 صحنه دوم هلال نقل می کرد که به دنبال امام راه افتادم و دیدم  در اطراف خیمه ها رفته و می شینه و پا میشه، وقتی متوجه من شد، فرمود که هستی؟ گفتم غلام شما هلالم. آقا جان چه می کنی؟ فرمود خارهای بیابان را در می اورم، فردا شب بچه هام تو ای بیابان میدوند😭😭😭 یا بن شبیب درد حسین درد بی کسی است یعنی عزیز فاطمه شب گرد بی کسی است یابن شبیب عمه ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن شبیب کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی بسته مانده است
صحنه سوم امام در روز عاشورا به غلام سیاهش فرمود: برو به زندگیت برس، گفت در خوشی کنار شما بودم، کجا برم؟😭 بدنم بوی بد میده ،سیاهم و می خوام فدای شما کنم، از امام اجازه گرفت و به میدان رفت ، مقابل لشکر صدا می زد، امیری حسین و نعم الامیر، روی خاک افتاد، چشم وا کرد و دید سرش در دامن حسینه، جان داد، امام دعایش کرد خدایا بوی بد بدنش را به بوی خوش، مبدل کن و رنگش را روشن کن، دعایش مستجاب شد و......😭😭
🏴 صحنه چهارم یک عده حسین را نشانه گرفتن، می رفت روی بلندی و صدا می زد الله اکبر، زینب آروم می شد که حسین هنوز زنده است 😭، به قلب لشگر می زد و....، آنقدر تیر زدن که.... نیزه ای به پهلویش نشست.  بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد خیمه ها محاصره شد ، تیر به گلوی حسین زدند، شمشیر به کتف چپ، از رو اسب با گونه بر زمین افتاد، 😭😭😭 سنان از پشت سر نیزه دیگری به سینه حضرت زد، تیر به گلو..... شمر گفت: کار رو تموم کن ، خولی اومد، سنان اومد ، نتونستن ، اخنس هم دید نمی تونه، شمر خودش رفت و.... 😭😭
🏴 او  می دوید و من می دویدم او سوی مقتل من سوی قاتل خودم دیدم که صحرا لاله گون شد پر از انا الیه راجعون شد خودم دیدم سرش را می بریدند بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند😭😭😭 یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند .😱😱😭😭 زینب دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا 😭،😱 واعلیا، 😭 😱وااُماه ،😭😱 واحسینا ،😭😭😭😱😱😱 از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین   در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین 😭😭😭😭😭 🏴🏴
🍃◾🍃 سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان  بر او گریستند سلام برآن کسى که خاندانش پاک ومطهّرند سلام بر پیشواى دین سلام بر امام حسین(ع) سلام صبحتون کربلایی
محرم سال ۱۳٦۲ مراسم متفاوت عزاداری شاه حسین‌ گویان (شاخسی) رزمندگان لشکر عاشورا در جبهه شهیدان محمود دولتی و احد مقیمی در تصویر دیده می‌شوند
تانکر آب رسیده بود نمی تونست بیاد توی تنگه پشت یه تپه وایساده بود بیست و پنج شش متریمون گفتمـ ؛ اخوی پاشو، تو رو خدا پاشو دیگه آب رسیده ، اوناهاش پشت اون تپه ست، ببینش! چند متر بیای می‌رسی به آب مگه نمی‌گفتی آب می‌خوای؟ پاشو دیگه... گریه امـ گرفته بود... از حال رفته بود هر چه صداش می‌کردمـ جوابمـ رو نمی داد 🌷 شهید شده بود 💦 از تشنگی ...‼️
تصویر پربازدید مجازی امروز 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در این پنجشنبه دلگیر روز عاشورا به یاد شهدای دشت کربلا ... و باز خاطرات باز اشک و حسرت باز بی قراری باز جای خالی، مسافران بهشتی 🌷هدیه به روح پاک شهدا صلوات
🍃◾️🍃 باسم رب الحسین(ع) باسم رب المهدی(عج) سلام صبح شما بخیر عزاداران امام حسین(ع) و منتظران مهدی (عج)! روزتون پرخیر و برکت عزاداریهاتون قبول حق جمعه تون پر از لطف خدا 🍃◾️🍃
🍂 🔻 بهانه عفو بـا یـاد صبـح یـازدهم، صبح بی حسین  هر روز صبح، شام غریبان زینب است هرکس که پا نهد به عـزا خانۀ حسین  بر او کرم کنید که مهمان زینب است سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل  تن‌های پاره پاره،گلستـان زینب است آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد   زخمش هنوز بردل سوزان زینب است بـا یـاد صبـح یـازدهم، صبح بی حسین  هر روز صبح، شام غریبان زینب است وقتی که گفت با سپه کوفه «اُسکُتوا»  دیـدنـد کـائنات بـه فـرمان زینب است وقتی رقیــه را بـــه ره شــام می‌زدنـد  دیـدم حسیـن، دست بـه دامان زینب است یـاللعجب مگــر کـه قیـامت بـه پا شده  بـر نیـزه آفتـاب درخشــان زینب است مـه بـــر فــراز چــرخ چـراغ خــرابــه‌هــا  خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است روز جــزا بـهـــانــۀ مـــا از بـــرای عـفــو  خون حسین و دیدۀ گریان زینب است @defae_moghadas 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 از سفر برگشتگان 🍂 بعد از اتمام عملیات والفجر مقدماتی وارد جنگل امقر شدیم و هر کس گوشه ای رفت و از خستگی خوابش برد. آن شب را گذراندیم. بعضی رسیده بودند و از بعضی دیگر خبری نبود و جای خالی آنها خیلی احساس می شد. صبح همه را به خط کردند. دسته ما از سی و چند نفر، شده بود ده نفر. 😭😭 ، انفجاری کنار دسته ما اتفاق افتاده و بسیاری از بچه ها را بهشتی کرده بود. 😭😭 شهید مجدزاده، شهید غلامرضا یزدانی، شهید خوانساری و.... 🍂 چند روزی آنجا بودیم ولی چه بودنی! 😔 شب حرکت به سمت اهواز رسیده بود. وسایل را جمع کردیم که برگردیم. بغض سنگینی در گلوها جمع شده بود. نمیدانم کسی می تواند این حس را در خودش ایجاد کند که بی رفیق برگشتن یعنی چی؟ 😭😭😭😭 (زینب جان فدای آنهمه سختی تو وقت برگشتن 😭) 🍂 بالای وسایل توی کمپرسی نشستیم و موقع حرکت یکی از بچه‌ها نوحه ی، ای از سفر برگشتگان کو شهیدان ما.... که قبلا حاج صادق خوانده بود را شروع کرد به خواندن .هق هق بچه ها بالا گرفت . 😭 تاریکی آن شب، آنهم مظلومانه عقب کمپرسی، با وضعیتی خسته، چقدر مزید بر علت شده بود. گریه که نه... زجه میزدند و اشک می ریختند و با این وضعیت ماموریت به پایان رسيد.😭. (امان از دل زینب و آنهمه سختی😭) جهانی مقدم گردان کربلا ل7 @defae_moghadas 🍂 همان نوحه حاج صادق آهنگران 👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا