🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
ماهروی دامن زهرا حُلولَت دیدنی ست
خال زیبای به روی گونه ات بوسیدنی ست
خاک پایت توتیای چشمهایم یار من
دلبر هفت آسمان #صاحب_زمان دلدار من
عید یعنی دیدن سیمای زیبای شما
#فطر یعنی عطر خاک زیر پاهای شما
باز قدر #لیلة_القدر خدا را باختم
آمدی پیشم نشستیُّ و تو را نشناختم
روزه دار #فاطمه حتما ً دعایم کرده ای
گوش من پر بوده وَرنه تو صدایم کرده ای
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🌹 ختم جمعی قرآن کریم
🌹هدیه به روح آسمانی
🌹 شهید محمدرضا دهقان امیری
🌹 صفحه:۴۰۳
🌹 جزء ۲۱
🌹 سوره:عنکوبت
🌸 @dehghan_amiri20🌸
🌸🍃🌸🍃
امام رضا علیه السلام:
دراین روز(عید فطر)تکبیر هرنماز،ازآن روی بیشترازروزهای دیگر قرار داده شده که تکبیر،بزرگداشت خداوند وستایش وثنای او بر نعمت هدایت است.
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🌷✨🌷✨
گویند به من
چرا دل
بہ شهـــدا دادے؟
وللہ
ڪہ من ندادم
آنهــــا بردند...
#سلام
#عیدتون_مبارک
#عاقبتتون_شهدایی
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
یه کم طولانیه!
ولی
#لطفا_بخونید
وقتی در نجف اشرف جهت انجام کاری که در نظرم بود از بازار محله سیفیه عبور می کردم، در اثناء راه نظرم به قبه ای شبیه به مسجد افتاد که بر بالای سردرِ آن، زیارت مختصری از حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته شده بود و بالای آن نوشته بود: «هذا مقام صاحب الزمان» و مردمان آن دیار از دور و نزدیک به زیارت آن مکان رفته و به ساحت قدسی باری تعالی دعا و تضرع و زاری و توسل می جستند.
لذا از اهالی حله درباره دلیل انتساب آن جایگاه به حضرت صاحب الزمان سوال نمودم. همگی بالإتفاق گفتند این مکان خانه یکی از اهل علم این شهر به نام آقا شیخ علی؛ مردی بسیار زاهد و عابد و متقی بوده است.
شیخ علی، در تمامی اوقات، منتظر ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و مشغول خطاب و عتاب با آن حضرت بوده است که ای مولای من، این غیبت شما از دیدگان، در این تعدد سال ها و اعصار چه دلیلی دارد؟ چه آن که تعداد مخلصین شما لااقل در همین شهر حله به بیش از هزار نفر می رسد! پس چرا ظهور نمی فرمایی تا دنیا را پر از قسط و عدل نمائی؟!
با همین افکار و گفتار ایام می گذراند تا آن که روزی به بیابانی رفته و همین عتاب و خطاب ها را به آن بزرگوار عرض کرد. در همین حال بود که ناگهان عربی را دید که نزد او آمده و فرمود : «جناب شیخ به چه کسی این همه عتاب و خطاب می کنی؟»
عرض کرد خطابم به حجت وقت و امام زمان است که با این مخلصین صمیمی که تعداد آنها در این عصر فقط در حله بیش از هزار نفر است و با وجود این ظلم و جوری که عالم را فرا گرفته، چرا آن حضرت ظهور نمی کند؟!
مرد عرب فرمود: «ای شیخ، صاحب الزمان من هستم. مطلب این چنین نیست که تو تصور می کنی. اگر تعداد اصحاب من به سیصد و سیزده نفر می رسید، قطعا ظاهر می شدم. در شهر حله هم که گمان می کنی بیش از هزار نفر مخلص واقعی موجود است؛ اخلاص آنان حقیقی نیست، مگر اخلاص تو و فلان قصاب شهر».
او ادامه داد: «اگر می خواهی حقیقت مطلب بر تو مکشوف شود، در شب جمعه مخلصین را دعوت کن و برای ایشان در صحن حیاط خانه خود مجلسی برپا نموده و آن قصاب را هم دعوت کن و دو بزغاله بالای بام خانه ات بگذار و منتظر ورود من باش تا واقع امر را به تو نشان دهم و تو را متوجه اشتباهت کنم.»
پس از اینکه این کلام را فرمود از دیدگان آقا شیخ علی غائب شد. پس شیخ با سرور و خوشحالی تمام به حله برگشته و ماجرا را برای آن مرد قصاب تعریف نمود. سپس قرار بر این شد که از میان بیش از هزار نفری که می شناختند و همگی آنان را از اخیار و ابرار و منتظران حقیقی امام غائب از انظار می دانستند، چهل نفر را انتخاب نموده و شیخ از آنها دعوت کند تا همگی در شب جمعه به منزل او آمده و به شرف ملاقات امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مشرف شوند.
هنگام ملاقات فرا رسید. مرد قصاب با آن چهل مخلص در صحن حیاط خانه ی شیخ علی اجتماع نموده و همگی با طهارت رو به قبله مشغول ذکر و صلوات و دعا و منتظر من الیه الالتجاء ( حضرت صاحب الزمان ) بودند. شیخ نیز حسب الامر آن حضرت دو عدد بزغاله را بالای پشت بام برد.
پاسی از شب گذشته بود و همه منتظر بودند. ناگهان نور عظیم درخشانی در جو هوا ظاهر گردید که تمام آفاق را پر کرده و چند برابر از آفتاب و ماه درخشنده تر بود به سمت خانه شیخ رفته و بر بالای پشت بام خانه شیخ قرار گرفت. زمانی نگذشته بود که صدائی از پشت بام بلند شد و آن مرد قصاب را امر به رفتن به پشت بام خواند.
مرد قصاب، اطاعت نموده و به بالای پشت بام رفت و آن حضرت او را امر فرمود که یکی از آن دو بزغاله را نزدیک ناودان آن بام برده سر ببرد، بنحوی که تمام خون آن از آن ناودان در میان صحن خانه ریخته شود. قصاب به فرموده آن بزرگوار عمل نمود.
آن چهل نفر با دیدن خون های سرازیر شده از ناودان همگی با خود گفتند قطعا حضرت سر قصاب را بریده و این خون نیز متعلق به قصاب است. لحظاتی دیگر گذشت. ناگهان صدای دیگری از پشت بام به گوش رسید که این بار شیخ علی (صاحب خانه) را به پشت بام فرا می خواند. شیخ علی نیز اطاعت امر نمود. و زمانی که به پشت بام رفت، قصاب را دید که در سلامتی کامل در محضر امام ایستاده بود!
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
یه کم طولانیه! ولی #لطفا_بخونید وقتی در نجف اشرف جهت انجام کاری که در نظرم بود از بازار محله سیفیه
سپس به امر حضرت، مرد قصاب بزغاله دیگر را پای ناودان آورده و مثل همان بزغاله اول ذبح نمود. این بار نیز خون، به حیاط خانه ریخته و موجب تردید بیشتر حاضرین گردید. و همگی گمان کردند که آن حضرت این بار سر شیخ علی را بریده و این خون متعلق به شیخ است. پس با خود گفتند عن قریب است که به امر حضرت (علیه السلام) نوبت به او برسد که به پشت بام رفته و ... لذا درب حیاط را گشوده و همگی فرار را بر قرار ترجیح دادند.
سپس حضرت خطاب به شیخ فرمود: «هم اکنون به حیاط برو و همگی را به پشت بام دعوت کن تا با من دیدار کنند.» اما وقتی شیخ به صحن حیاط آمد، حتی احدی از آن چهل مرد را در خانه ندید. پس مجددا به پشت بام رفت و فرار آن جماعت را خدمت امام عرضه داشت.
حضرت فرمود: «ای شیخ، دیگر عتاب و خطاب ها را رها کن. آیا این همان شهر حله نبود که می گفتی بیش از هزار مخلص در آن وجود دارد؟! سرزمین ها و شهرهای دیگر را هم به همین امر قیاس کن. این را فرمود و از نظرشان پنهان گردید.»
عارف کامل؛ جناب شیخ رجبعلی خیاط (ره) فرمود:«اغلب مردم اظهار می کنند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را از خویشتن نیز بیشتر دوست دارند، حال آنکه اینگونه نیست؛ زیرا اگر او را از خود بیشتر دوست داشته باشیم، باید برای او کار کنیم؛ نه برای خود.
#وقتی_می_گوییم_خدا_کند_که_بیایی
شاید او می فرماید
#خدا_کند_که_بخواهید
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🌹 ختم جمعی قرآن کریم
🌹هدیه به روح آسمانی
🌹 شهید محمدرضا دهقان امیری
🌹 صفحه:۴۰۴
🌹 جزء ۲۱
🌹 سوره:عنکوبت،روم
🌸 @dehghan_amiri20🌸
🌸✨🌸✨
امام حسن علیه السلام:
شادمانی،درسازگاری با برادران است ودرمراعات (حقوق) همسایگان
📚بحارالانوا ،ج۷۸،ص۱۱۵
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
جام جهانی داشتیم
وقتي جام جهاني مُد نبود
یک طرفش ما بودیم
طَرفِ دیگهاش همهی جهان...
توی این شادیامون یادی کنیم از اونایی که کوچیکترین دلخوشیا رو هم مدیون اوناییم
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
یڪ دنیاحرفدراینجملہاست
براے رسیدن به #ڪبریا باید:
نه #ڪبر داشت
نه #ریا داشت
شهدا خالص و متواضع بودند
و به عرش کبریایی پا نهادند
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
🕊
🕊
💦بامرام وبامعرفت بودن را برای همه یکسان می دانست
در رفاقت با بچه های شهرستانی دانشگاه مطهری کم نمی گذاشت. با آن که رفقای تهرانی زیاد داشت اما برایش فرقی نمی کرد. با مرام بودن و با معرفت بودن را برای همه یکسان می دانست و علاقه اش به دوستان شهرستانی زیاد بود.
#خاطرات_شهید_دهقان
#برگرفته_از_کتاب_ابوصال
#دوست_شهید
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🕊🕊🕊
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم
که یاد مینکند عهد آشیان ای دوست
گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت
به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🕊شہیدمحمدرضادهقانامیرے🕊
چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم که یاد مینکند عهد آشیان ای دوست گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت به
ما رایت الا جمیلا
زندگی زیباست برای کسی که نگاهش زیباست
زندگی زیباتراست اگر پایانش ختم به شهادت شود
#شبتون_بخیر
#التماس_دعای_فرج
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صدای_فاطمه_فرزند_شهید_صدر_زاده😔
تقدیم به همسران شهدای مدافع حرم🌷
شادی روحشان صلوات🌸🌸
دیر گاهیست که ما تشنه ی دیدار تو ایم
قد رعنا بنما،جمله خریدار تو ایم
گر چه با دست و زبان موجب آزار تو ایم
گل نرگس نظری ،ما همگی خار تو ایم
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
🌸🍃🌸🍃
از کسانی پیروی کنید که از شما مزدی نمی طلبند وخود هدایت یافته اند.
سوره یس آ یه۲۱
🌸 @Dehghan_amiri20🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نا گفته هایی از زندگی رهبر انقلاب
حضرت آ یت الله امام خامنه ای
#لطفا_ببینید
🌸 @Dehghan_amiri20🌸