✍️غمی بزرگ
☘️روی سکویِ جلویِ در خانه نشسته بود. با آن سن کوچکش غم بزرگی روی دلش سنگینی میکرد. غم تنهایی، غم بیخواهری و غم بیبرادری.
🎇به دور دستها خیره شده بود. در خیال خودش سوار سفینه فضایی شد و به سیاره ناشناختهای پا گذاشت. سیارهای پُر از صدا و همهمه، پُر از شادی و نشاط و پُر از بچه. همه او را داداش صدا میزدند.
🍁غرق خیالات خوش بود که دستی روی شانههای کوچکش گذاشته شد. تکانش داد و صدایش کرد: «محسنجان پسرم خوبی؟ چرا اینجا نشستی؟ چرا هرچی صدات میزنم جواب نمیدی؟ »
💦بیاختیار اشک از گوشه چشمان سیاه و خُمارش به روی دستان کوچکش ریخت. خودش را در آغوش مادر رها کرد. گریه بیصدایش به هِقهِق کشیده شد.
مادر انگشتان ظریفش را لای موهای وزوزی پسرش فرو میبرد. موهایِ او را همزمان نوازش و شانه میکرد.
قربان صدقهاش رفت. وقتی آرام شد، از او خواست برایش حرف بزند، چرا ناراحت است؟
🌸محسن سرش را پایین انداخت. با صدای نازک بچهگانهاش گفت: «مامان پس کی خدا به من آبجی میده؟ کِی به من داداش میده؟
دوستم مصطفی دو تا آبجی و دو تا داداش داره. همش با اونا بازی میکنه؛ ولی من همش تو خونه تنهام. »
🌺اینبار اشک از گوشه چشم سیاه و دُرُشتِ مادر به روی پِر روسریاش ریخت. سر محسن را به سینه چسباند. در دل با خدا نجوا میکرد: «خدا خودت به دِلِ محمد بنداز تا به فکر بچهدار شدن بیفته. دلشو بزرگ کن! »
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#داستانک
#ارتباط_با_فرزندان
#تولیدی
#ماهی_قرمز
هدایت شده از افراگل
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَمْسَ الشُّمُوسِ
ای که روشن شود از
نورِ تو هر صبح جهان
روشنایِ دل من
حضرت خورشید سلام...
آقاجانم!
به انتظار نشستن؛
بزرگترین خطای بشریت است
من به انتظار تو
میدَوَم.
سلام ای آرزوی دلها!
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
☘🌸☘🌸☘🌸☘
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#امام_زمان عجل الله فرجه
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#ماهی_قرمز
هدایت شده از مسار
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
💥عصای معجزه
❄️برخی محبوبیت را به قد، وزن، لباس و آرایشهای عجیب و ... محدود کردند. نگاه آنها به یکدیگر مثل نگریستن به کالا میباشد.
☀️اگر انسان خود را با سخن خالق بسنجد در مسیری که او را به هدف مقدس نزدیک میکند، محبوب میشود.
🌸«تقوا» یعنی خویشتنداری در اطاعت از دستورات الهی و دوری از گناهان؛ زیرا شرط نجات، قبولی اعمال و سبب برکات و رهایی از گرفتاریهاست.
کلام قرآن در زندگی انسانها
عصای معجزهگریست که دریای مشکلات را برای عبور تو میشکافد.
✨«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»؛ «همانا گرامىترين شما نزد خدا، با تقواترين شماست.» ۱
🔹« ... فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ ...»؛ «...امّا پرهيزكاران در دنيا داراى فضيلتهاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روى، راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است ...» ۲
📖۱.سوره حجرات، آیه ١٣
📚۲.نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳
#تلنگر
#از_قرآن_بیاموزیم
#به_قلم_نرگس
#عکسنوشته_حسنا
🆔 @tanha_rahe_narafte
💠راحتی مرگ
🔘صدایش را در گلو انداخت و طلبکارانه با آنها حرف زد.
داد و بیداد کرد و سرشان داد زد. حالا که آنها اُفتاده و ناتوان شده بودند بر سر آنها منت میگذاشت که خرجیتان برعهده من است.
🔘یادش رفته بود در نوزادی قادر نبود قطرهای آب بنوشد. قادر نبود غذایی را بخورد. حتی برای کوچکترین حرکت نیاز به کمک آنها داشت. سالها پدر و مادر دستش را گرفتند. شکمش را سیر کردند تا به اینجا رسیده بود. غرور بیجایش کار دستش میدهد وقتی دستش از دنیا کوتاه است.
🔹امام صادق علیه السلام می فرماید:
من أحبّ أن یخفّف اللّه عزّ و جّل عنه سکرات الموت فلیکن بوالدیه بارّا.
کسی که دوست دارد موقع قبض روح جان او راحت گرفته شود، پس به پدر و مادر خود، نیکی کند.
📚الأمالی (للصدوق)،ج1،ص۳۸۹
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#ایستگاه_فکر
#ارتباط_با_والدین
#تولیدی
#ماهی_قرمز
#عکسنوشته_حسنا
🍃🌸🍃
آرامش نه عاشق بودن است
نه گرفتن دستهایی که رهایت میکند
آرامش حضور خداست
وقتی دراوج نبودنها
نابودت نمیکند..
#زندگیتون_سرشار_از_آرامش
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
✍️عطربهارنارنج
🌺لب حوض نشسته بود و خاطرات گذشته را مرور میکرد. حسن و حسین دور حوض میچرخیدند و میخندیدند. زهرا و فاطمه زیر سایه درخت توت عروسکها و وسایل آشپزخانه کوچکی که جزو اسباب بازیهایشان بود پهن میکردند. هر کدام گوشهای از فرش خانهشان میشد.
☘️دوست داشتند مهمان داشته باشند. مادر قبول میکرد، مهمانشان شود. حالا اول بدبختی بود! زهرا دست راست و فاطمه دست چپ مادر را میکشید که اوّل باید مهمان من شوی!
فکری به سرش رسید. در حالیکه لبخند روی لبهایش نشسته بود، گفت: «زهرا! فاطمه! اول یکی مهمونی بدهد همسایهشو دعوت کنه منم میام بعد هم آن یکی مهمانی دهد. اینجوری هر سه تا با هم هستیم. » هر دو میخندیدند و قبول میکردند.
🌸چه روزهای خوشی بود. همه با هم در کنار هم از زندگی لذت میبردند. در همین فکرها بود و تنهایی گوشه دلش جاخوش کرده بود که صدای زنگ در و همزمان تَقتَق آن شنیده شد. دستی به کمر گرفت. پاهایش را ماساژ داد. به سختی با همان پادرد به طرف در رفت.
در را که باز کرد همزمان زهرا و فاطمه، حسن و حسین به همراه همسر و فرزندانشان پشت در بودند. کیک بزرگی روی دستان حسن بود. برق شیطنت در چشمان زهرا و فاطمه دیده میشد.
🌼صدای خواندن دسته جمعی: «تولد تولد تولدت مبارک انشاءالله صد سال زنده باشی »
در حیاط پیچید. صورت مادر سرخ شد. لبها را به دندان گرفت و گفت: «زشته همسایهها میشنون! »
🍃ریحانه نوه بزرگش برف شادی روی سرش ریخت. همه کف زدند. حریفشان نشد. داخل خانه نرفتند و گفتند: «حیف نیست هوای بهاری و عطر بهارنارنج رو رها کنیم و بریم داخل چهاردیواری و خودمونو زندانی کنیم! »
🍁کیک را همانجا بریدند و خوردند. نگاهی به نوههای دختری خود سمانه، ریحانه ، محدثه و زینب کرد در دل از داشتن آنها خدا را شکر کرد. پنج نوه پسریش رضا، قاسم، جواد، علی و محمد همراه پسرانش حسن و حسین گوشه حیاط شروع به بازی فوتبال کردند.
زهرا و فاطمه هم مادر را دوره کردند و از او خواستند از خاطرات قدیمی برای آنها و دختران بگوید.
محبوبه خانم آن روز یکی از بهترین روزهای زندگیاش شد. در دل بابت داشتن فرزندان خوبی که او را فراموش نمیکنند از خدا قدردانی کرد.
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#داستانک
#ارتباط_با_والدین
#تولیدی
#ماهی_قرمز
بر ما که در کمین بلا گیر کردهایم
با چشم مرحمت بنگر، دستمان بگیر...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله✋🏻
#شب_زیارتی
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ حينَ تُصْبِحُ وَ تُمْسي
سلام سرمایهی زندگی من🌸
گاهِ طلوع خورشید باشد
یا هنگام غروب،🌅
در تمام لحظهها،
غبارِ غفلتم
به نسیم یاد شما، از جانم زدوده میشود.✨
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
☘🌸☘🌸☘🌸☘
📣کانال #گنجینه_محبت در ایتا، سروش، بله
@Mahdiyar114
#صمیمانه_با_امام
#امام_زمان عجل الله فرجه
#مناجات_با_امام_زمان عجل الله فرجه
#ماهی_قرمز