بهناماو
من عزادارم
عزادار انسانیتی که تاراج میرود.
#غزه
#فلسطین
#هایکو
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
بهناماو
نقش عوامل داخلی وابسته به جریانهای بیگانه در موضوع حجاب
بهترین ابزار برای جنگ با جریانی، کشوری و یا اعتقادی، راهانداختن جنگ داخلی است؛ بعد از کنار بنشینی و سیر تماشا کنی.
این راه را روباه پیر، بنیان گذاشت و دنیا را به جان خودش انداخت و به تماشا نشست. مثل همین الان که غزه در آتش ظلم میسوزد و این سوختگی، تاریخی دارد از خباثت روباه پیر و دخالت او در تاریخ سیاسی کشور فلسطین.
بیانصافیست که همه فتح را به گردن انگلیس بیاندازیم. این قاعده شیطانکهای خودش را داشته و دارد. آنهایی که منافعشان در همین تفرقه انداختنها و حکومت کردنهاست.
حجاب هم در کشور ما از آن مقولههاست که اگر دست رویش بگذاری در بسیاری از برگهای تاریخ از این مدل افراد مییابی؛ اما آنچه در این کتابها نیامده معصومیت زنان و دخترانی بوده که ملزم به حفظ حریم خود بودند و دست سیاست تفرقه، آنان را ندیدهاست.
زنان و دخترانی که به قاعده ودیعه الهی عفیف بودند و به قاعده فرهنگ بومی خود آن را پرورش دادهاند.
این میان اما شیطانکها خوب علَم داری کردند. راستش را بخواهید هنوز هم برایم سوال است آنان که دم از اسلام روحانی میزنند چطور آخرت خود را با دنیای دیگران طاق میزنند؟ و چطور برای شهرت دنیایی، تمام دروس خوانده و نخوانده را فدای اهداف سیاسی خود میکنند؟
دنیا عجیب به خود میپیچد، یک تار مو این ور دنیا فتنه به پا میکند و آنطرف دنیا برای حمام خون، صدایی از کسی درنمیآید.
برای یک واقعه کذایی، کشوری را یک سال به آشوب میکشند و علَم حمایت از زن بلند میکنند. شعارهای زیبای توخالی مثل باران بر سرت میریزد، آنقدر که شک کنی، آنقدر که شل بشوی، آنقدر که بترسی و واکنش نشان ندهی، اما برای کشتار و نسل کشی در غزه صدایی از حلقوم این افراد درنمیآید. حتی جوایز صلح نوبلشان هم کمکی به آنان نمیکند. اما همین افراد در ایران، زنان را عروسکی در دستان خودشان میبینند و تا به اهداف خود نرسند او را پایین نمیآورند.
در این میانه کودکی به مسلخ میرود زیرا مادرش را از قبل خلع سلاح کردهاند، خلع، از سلاح ِتفکر. او را در انواع مدلها و لباسها و سبک زندگی تعریفی خودشان، مسخ کردهاند. چه کسانی؟ همانهایی که تفرقه افکنان بیرونی و خاله خرسهای داخلیاند.
سبک زندگی ترکیبی است از همه تفکر من از زندگی، از آنچه که فکر میکنم و عمل میکنم، یا نه! فکر میکنم ولی هنوز وقت عمل را ندارم و یا جرات ندارم عملی کنم، آنوقت همه آن تفکر در بزنگاه حوادث میآید و لنگ بودن خودش را نشان میدهد. سبک زندگی اشتباهی که نیمی از فضای مجازی آمده و نیمی از درون مایه هویتی. خیلی راحتتر از آنچه فکر کردیم تفرقه انداختند و حکومت کردند.
نکته مهم ایناست که این تفرقه ابتدا در بطن جامه نفوذ میکند و شناسایی آن در ابتدا سخت میشود.
زن جامعه امروز ما حتی اگر دشمن خارجی را پاس کند، باید خودش را با خاله خرسهای تفرقه گلاویز کند. نقش عوامل داخلی وابسته به جریانهای بیگانه در موضوع حجاب انکار ناپذیر است. برخی در داخل، بر طبل حجاب میکوبند که داعیه دینداری هم دارند و به نام دین، علَم حجاب و عفاف را به زمین میکشند، زیرکانه دست به حکم اولی نمیزند زیرا میداند که حکم خدا تخلف ناپذیر است اما استدلال ثانوی میآورند و با لاطائلات به حکم ثانوی میرسند. حکمی که برای عزیزانش هم تجویز نمیکنند اما به کام بانوی ایرانی میریزند.
استاد دانشگاهی که همه تحصیل را در فضای دانشگاهی همین کشور گذراندهاست ولی بنمایه فکریاش وامدار کتب ترجمه غرب است، کتب دست چندمی که سالهای بعد محتویاتش نقض شدهاند.
در جنگ شناختیِ حجاب در عصر حاضر بیشتر باید مواظبِ جریان و تفکر اشتباهی بود که با هر برچسبی میآید و جولان میدهد. گاهی لباس دین میپوشد، گاهی فمنیسم میشود و گاهی به ادعای خودش روشنفکر.
هیچکدام دلشان برای فرهنگی به قدمت ایران و تمدنی به پویایی اسلام نسوختهاست. آنان دنبال اندک مطاع دنیا هستند و در این راه به هر دستاویزی چنگ میزنند.
اگر در امری مانند حجاب، قصد اصلاح و حرکت تمدنی است از این افراد نباید غافل بود، باید آنان را شناساند و تعارضات فکری آنان در مراحل مختلف زندگیشان را بیرون کشید.
بیان این تعارضات، ماهیت سیاسی متغیر آنان را نشان میدهد. ماهیتی که برای کسب منافع بیشتر به هر سمتی غش میکند.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
بهناماو
در جنگ شناختیِ حجاب در عصر حاضر بیشتر باید مواظبِ جریان و تفکر اشتباهی بود که با هر برچسبی میآید و جولان میدهد. گاهی لباس دین میپوشد، گاهی فمنیسم میشود و گاهی به ادعای خودش روشنفکر.
هیچکدام دلشان برای فرهنگی به قدمت ایران و تمدنی به پویایی اسلام نسوختهاست. آنان دنبال اندک مطاع دنیا هستند و در این راه به هر دستاویزی چنگ میزنند.
متن در خبرگزاری آنا👇
https://ana.press/003gNC
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
انتشار یادداشت در روزنامه سراج👇
https://serajonline.com/News/OnlineNewsItem/21649
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
بهناماو
دنیای دختران این سرزمین دنیایی پر از رنگ و آرزوست، پر از شکوه انسانی و آرمانیست.
چیزی که باور نداریم، یا بهتر بگویم باورمان را تحتالشعاع افکار دیگری قرار دادند و باور ما به سمت دلخواهشان سوق دادند در حالیکه دخترانمان در دنیایشان، خودشان را باور دارند. اعتقاداتشان را باور دارند، سرزمینشان را باور دارند.
این را از متنهایشان یافتم. جلسه دوم روایت نویسی برگزار شد. چقدر برایم لذتبخش بود مصاحبت با دخترانی که دنیای بزرگی دارند، آنقدر بزرگ که کوچکی دنیای دیگران خیلی توی چشم میآید. آزادگی آنان دنیای بی هویت غرب را به سخره میگیرد.
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
بهناماو
سخت است مواجهه با خویشتن،
آنگاه که از خود میگریزد.
#هایکو
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
برای زندگی شادتر، بی خیال این 10 مورد شوید؛
۱_ آنچه دیگران در مورد ما فکر میکنند.
۲_تمرکز روی اشتباهات گذشته.
۳_ترس از شکست.
۴_نداشتهها در زندگی.
۵_ شایدها و احتمالات منفی.
۶_ منتظر یک رخداد خاص بودن برای شادی.
۷_ ترس از طرد و تنها شدن.
۸_ افسوس های بیهوده.
۹_ زیادی خوب بودن.
۱۰_فشارهای جامعه.
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
بهناماو
ضربه فنی
لحظات پرشکوه مبارزه یک جوان ایرانی، وقتی که پشت حریف را به زمین میزند، فراموش نشدنیست. در کتیبهی ذهنمان، پر است از خاطراتی که طعم پیروزیِ بدون اما و اگر را به یادمان میاندازد.
پیروزی بر روی تشک، پیروزی بر ناداوریها، پیروزی بر لابی پشت پرده و در نهایت، یک پیروزی همه جانبه. چقدر این مدل پیروزی دلچسب است! چقدر لحظه بالا رفتن پرچم کشورت، ستودنیاست؟! بالای بالا، بالاتر از هر کشور دیگری.
امروز هم پرچم فلسطین بالاست. بالاتر از همه ظلمهای کشورهای اروپایی و آمریکایی، خیلی بالاتر از بیتدبیری کشورهای عربی.
امروز فلسطین معنی تازهای به مبارزه داد، مبارزهای همه جانبه و خستگیناپذیر.
مبارزهای که هر آزادهای را به کرنش وامیدارد.
امروز فلسطین، پرچم اسلام را بر قلل رفیع عزت و آبرو بالا آورد و شکوه تمدنی برگرفته از تعالیم آخرین پیامبر الهی را در چشمان نظارهگر دنیا به اهتزاز درآورد.
امروز به قول پیرِ مرادمان، نه فلسطین به عنوان یک کشور، بلکه حماس به عنوان یک گروه مردمی مبارز، توانست پشت اسرائیلِ تا بن دندان مسلح را به خاک بمالد و در مقابل همه نابرابریها بایستد و اسرائیل را ضربه فنی کند.
این پیروزی به پاس تمام مجاهدتهای زنان و مردان و حتی کودکان غزه است که زیر سنگینترین آتش خشم و نفرت اسرائیل تمام قد ایستادند. زنانی که لالایی آنان در گوش کودکان شهیدشان عرش الهی را میلرزاند. مردانی که شانههایشان از فقدان زن و فرزند میلرزد اما دستانشان برای مبارزه با دشمنِ آدمیت مشت میشود.
خدا بهترین گواه این لحظات است و خودش برای آنان کافیست.
این ضربه فنی، آبروی تمام همراهان این غده سرطانی را برد و ادعاهای پوشالی آنان در حل مخاصمه رو کرد. دستان چدنی آنان دیگر روکشی از مخمل ندارد و حتی شهروندانشان دیگر شهروندانِ مطیعی نیستند. گواه این سخن، تظاهرات گسترده مردان و زنان آزاده منهای هر دین و مسلکی در تمام نقاط دنیاست. مردان و زنانی که هویت گمشدهشان را در چشمان فلسطین قهرمان یافتهاند و چون ققنوس از آتش زیر خاکستر دوباره پر پرواز یافتند.
این ضربهفنی بر تمام آزادگان مبارک.
🖋فاطمه میریطایفهفرد
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
ترسم از معصیت و جرم و گناهم این است
که خدا حب تو را در دل من کم بکند
#یاامّاه
راستی فاطمیه نزدیک است....
"الهم بارک لمولانا صاحب الزمان"
@del_gooye
بهناماو
انگار دردهای بشری تاریخ انقضا ندارد
به رسم تلمذ در حیطه نگارش، ملزم به خواندن کتابِ "سنگی بر گوری" شدم؛ کتابی که در دهه ۴۰ شمسی ایران نوشته شدهاست، البته در وادی روشنفکری و شاید دوران رفاه نویسنده؛ روشنفکری از آن حیث که نگارنده، تجربه شخصی خودش را در بوته نقد و نگاه مخاطب قرار داده و مرفه از آن حیث که در آن زمان امکان اینهمه پیگیری و تلاش مستلزم هزینه بوده و مردم معمولاً از آن بیبهره.
تجربهای قطعاً تلخ، از امتحانی الهی که جلال و سیمین با آن دستوپنجه نرم کردهاند و باز آن شد که تقدیر الهی خواسته بود؛ امتحان سخت از مجموع امتحانات خداوند که ناداری فرزند نام پرمسمایی است.
هدف جلال از نوشتن، هرچه بوده جای خود اما، علاقه او به بار و بن، غیرقابلانکار است. خاطرات مخاطرهآمیز که منتهی به سنگ سرد مقبره خانوادگی میشود. نگاه جلال به ریشه و هویت ستودنی است و اگر در زمانه زیست من بود اینگونه دلداریاش میدادم و یا نه دلداری، بلکه واقعیت این عصر را به او میگفتم؛ جناب جلال! نویسنده با آنچه از همان هویت و ریشه که در نوشتههایتان پیداست، میمانَد، با همان قطار کلمات در به هم رساندن محتوایی اصیل و شما ماندید حداقل بیشتر از مردمان عصر خودتان و زندهتر از هر قوم و خویشی که فرزند داشت و شما نداشتید.
چیزی که به شدت من را به فکر فرو برد، شباهت نحوه برخورد مردمان عصر دهه ۴۰ قبل از انقلاب با نحوه برخورد مردم تحصیلکرده همین الآن ماست و این خیلی درد دارد. دردی به اندازه تمام درسهای خواندهشده و بهکارنیامده، به اندازه ادعای سواد در عین سیاهی بیسوادی. این درد است که هنوز جامعه آنقدر که باید بزرگ نشدهاست، هرچند که از پس مدارک گولزنک فکر میکند خیلی بزرگ است.
پنجاهوهشت صفحهای خواندم که دیدم درد آن وقت جلال و سیمین با درد خیلی از جلالها و سیمینهای الآن یکیست و آن درد، اتفاقاً از جنس کلمه است، حرف مردم.
اگر بچه مردم را بغل کنی، میگویند بیچاره بچه ندارد، اگر از ترس این سخن، بغل نکنی میگویند حسودیاش میشود. اگر تبریک بگویی، ترحم میکنند، اگر بازی کنی، کنایه میزنند. با تو رفتوآمد نمیکنند تا بچهشان چشم نخورد، از پشت صدقه برای بچه کنار میگذارند تا فتنه ما از آنها دور شود. خلاصه هرکار کنیم که به عنوان دو تا آدم زندگی کنیم نمیشود. اینها حرفهای جلال بود و هنوز تازه است. انگار بعضی دردها کهنه نمیشوند.
کتاب را بستم به نهایت اخلاص، فاتحهای برایش ارسال کردم به دنیایی دیگر که روزی دارد؛ يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ*وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ *وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ*لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ...
انگار دردهای بشری تاریخ انقضا ندارد.
🖋فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان"
@del_gooye
بهناماو
دیشب که یوسف دوباره از زندان آزاد شد، دستان مادرم بالا رفت:
ای خدایی که یوسف را آزاد کردی، مردم غزه را از بند اسرائیل آزاد کن!
...و بعد دستش را روی زانو گذاشت تا شاید دردش کمی آرام شود.
مادر قشنگی دارم و خدای قشنگی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان"
@del_gooye
بهناماو
سفری به معبد جینجا
از زیباترین کتابها در طول تاریخ سفرنامهها هستند؛ سفرنامه در واقع بهاشتراکگذاشتن لحظات زیبا و یا نازیبا با مخاطب است. اشتراکی که خواسته و ناخواسته نوع نگاه و بینش نگارنده را فریاد میزند.
مکانهایی که شاید تا آخر عمر امکان دیدن آن با چشم سر نباشد، اما با مطالعه کتابی میتوان تصوری نزدیک از آن مکان داشت.
«کاهن معبد جینجا» کتابی است در قالب سفرنامهای به سرزمین آفتاب، ژاپن؛ سفری که شاید هر کدام دوست داشته باشیم آن را تجربه کنیم.
سفری که جناب یامینپور او را با نگاه خودش با ما به اشتراک گذاشته است.
هنگام خواندن صفحهصفحه این کتاب ذهنم ناگزیر در قیاسی با سفرنامههای جناب امیرخانی بود، از نوع نگاه نویسنده، از رسمالخط استفادهشده در کتاب، حتی کشف خصوصیات شخصی نویسنده.
اما میتوان در یک جمله گفت هر دو قلم دوستداشتنیاند، هرچند دنیایی متفاوت دارند.
بیشتر از هر نکتهای از کتاب، تحلیلهای نویسنده، نوشته را جذاب میکرد. نوع مواجهه یامینپور با معابد، جدید و تأملبرانگیز بود، شاید برای خود نگارنده نیز اینگونه بوده که نهایت به نام کتاب منجر شدهاست. خودکمبینیای که گاهی در مواجهه اول با مکانی جدید رخ میدهد، اصلاً در این کتاب مشاهده نشد و جزء نکات مثبت این کتاب بود.
در آخرِ کتاب، چهقدر بیشتر دلتنگ فرهنگ خودمان میشویم، فرهنگی تنیده از دین و ملیت، فرهنگی به قدمت هویت انسانیمان؛ چهقدر داشتههای کوچکمان هم زیباست، مثل باهمبودن، مثل دوستداشتن و مثل خیلی چیزها...
#معرفی_کتاب
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
سر مشق زندگانی ما فاطمیه است
ایام کامرانی ما فاطمیه است
دل را گره به موی ولایت زدیم و بس
میثاق آسمانی ما فاطمیه است
شاعر: سیدمحمد میرهاشمی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
خدایا من را خرج کاری کن
که من را به خاطرش آفریدی
فاطمهزهراء(سلاماللهعلیها)
چقدر پر محتوا!
چقدر جامع و کامل!
اوج هایکو به معنی کوتاهی کلام و رساندن پیام.
اگر عاشقت نباشم به خودم جفا کردم.
مادر یگانه تاریخ
مادر پدر
مادر پدرانت تا... حضرت آدم...
بریده باد دستی که به آستانت بیحرمتی کرد.
تمام قبالههای عالم به نامت.
تمام فرزندان عالم فدایت.
#هایکو
https://eitaa.com/del_gooye/311
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye