بهناماو
رجزهایت
دلم برای رجزهای حیدریات تنگ میشود، برای صلابت نگاهت تنگ میشود، برای شجاعتت تنگ میشود، اما بیشتر...
دلم برای بینش تو تنگ میشود، فهم درست و دقیق از ولایت در کوران فتنههای آخرالزمانی، درست موقع چپ کردنهای عرب و عجم.
دلم برای خلوص و باورت تنگ میشود.
این آخرین سخنرانی نشانی بود از آسمانی شدنت، حیف که دیر فهمیدم. روضه عمو جان عجیب تو را لرزاند روح بلندت از خدا اجازه مرخصی میخواست. روحت به در و دیوار جسم میکوفت و چه زیبا لحظه وصالت، طوبی لک نصرالله.
من یقین دارم شما نیز بسان تمام شهدا آن دنیا، بر امور دنیوی تسلط بیشتری دارید و دعایتان، امدادتان و خونتان اثرگذارتر است.
قسم به لحظههای خوف و رجایت، قسم به لحظه زیارت مادر، برای ظهور دعا کن که سخت محتاج دعایتان هستیم.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
دلم برای رجزهای حیدریات تنگ میشود...
متن در خبرگزاری ابنا 👇
https://fa.abna24.com/story/1489672
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
متن در خبرگزاری حوزه نیوز👇
https://hawzahnews.com/xd6TV
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
بهدو بهدو رفتم توی نمازخانه سالن دانشگاه علوم پزشکی قزوین
صدای آهنگ ساختمان را میلرزاند.
نمازم را نخوانده بودم. با همین صدا شروع کردم به خواندن. صدای خواندن سوره را با گوش خودم هم نمیشنیدم.
نمازم که تمام شد داخل سالن رفتم و کنار مامان نشستم. مامان دعوت شدهبود برای سالگرد شهادت شهید بابایی.
خواهر شهید بابایی رفت روی سن و چقدر قشنگ از برادرش گفت.
در آن سن چقدر نیاز به یک قهرمان داشتم، چه کسی بهتر از عباس بابایی؟!
در آخر هم شعری خواند که بعد از بيست سال هنوز هم موقع غم به زبانم میآید.
ایام هجر را گذراندیم و زندهایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
شاعر این شعر شد خواهر شهید بابایی حتی با وجود اینکه شاعرش را بعدا شناختم شکیب اصفهانی بود، اما برای من همان بود، خواهر شهید.
اینروزها فقط همین بیت به زبانم میآید.
گمانم به خودم اینگونه نبود که سید در اوج مظلومیت شهید شود و من زنده باشم.
همین
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
الان چایی میچسبه...
چشمم کف پات
خدا حافظت باشه مردترین مرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
مظنه خال یار
از باب دیدن نان گندم در دست اساتید عزیزم، راهی سالن امام حسین(علیهالسلام) دانشگاه باقرالعلوم میشوم. گروه علمی تاریخ دانشگاه طی سفری به ازبکستان، جلسهای درباره این سفر گذاشتهاند.
در طول مدت حضور اساتید بزرگوار در سفر، تمام عکسها و جلسات را دنبال میکردم و گویی اندکی بوی سمرقند و بخارا را با جانم حس میکردم.
این جلسه برای منِ ایران دوست، منهای مرزهای جغرافیایی، بسیار شیرین بود. به قول آقای حداد عادل، مرزهای فرهنگی ما فراتر از مرزهای جغرافیایی ماست و این مسئله در همین روزها هم به شدت حس میشود.
◽◽◽
به صحبتهای خانم دکتر امیری نرسیدم و فقط آخر صحبتهای دکتر قرائتی را درک کردم.
بعد از ایشان دکتر الویری روی سن آمدند و با تأسی به سخنان دیروز حضرت آقا، قوت قلبی بودند برای منِ نو شاگرد و امید به پیروزی این تمدن اسلامی عزیز.
هویت، مسئله جدی ازبکستان است، این را دکتر الویری بیان کردند:
مسئله هویتی را نمیتوان کنار گذاشت.
ازبکها به نوعی مهاجراند و از طرفی نمیتوانند از هویت تاریخی خود کنده شوند. تاریخ، هویت و مسیر آینده سه ضلع این سفر بود. پس مناسبات ما و ازبکستان میتواند ابعاد مختلفی داشتهباشد.
از رسم الخط گفتند و رد پای بيگانه در هویت زبانی و اجبار روسها بر آن نوع کتابت که ازبکها را از هویت مکتوب خود دور کردهاست. از خواجه رشید الدین گفتند و حضور ترکان در ادبیات ما.
یاد خال هندوی آن ترک شیرازی افتادم که بهایی چون سمرقند و بخارا داشت.
از موزه مشترک گفتند و لزوم این کار، در ذهنم اینطور خطور کرد که باید ایران عَلَم این کار را ابتدا بلند کند و مکانی موزهای، چیزی بنا کند و تمام ایران فرهنگی را کنار هم بچیند.
حضور کم ایرانیان در ازبکستان در مقایسه با ترکیه جای نگرانیست. این از آمار پروازها به ازبکستان بسیار مشهود بود.
◽◽◽
دکتر بابایی اما از تمدن میگویند و سوال میپرسند:
چگونه تاریخ از تمدن جا میماند و به امروز جامعه نمیرسد؟
سوالی است که باید برای ایران خودمان هم جواب دهیم. ذهنم در حال واکاویست. آیا میشود بدون تاریخ تمدنی را ساخت؟ این سوال به شدت ذهن من را آزار میدهد، واقعا جوابش چیست؟ این سوالات را کنار گذاشتم که هر وقت سراغ تاریخ رفتم به این سوالات هم فکر کنم، شاید خودم هم به جوابی نیمبند برسم.
در گوشهای از این سوالات به خانم ذوالخمار اشاره میکنند و میگویند: وقتی به آدمهای عتیقه بر میخوری میبینی که چقدر به این فرهنگ نزدیکیم. خب کمی نفس میکشم و خوشحالم از قرابت فرهنگی که قطعا برای بیشتر شدنش، باید فکری کرد. دوباره سوال: مهاجرت تاریخ، آیا تاریخ مهارت پذیر است یا نه؟
آیا تاریخ ما امکان مهاجرت دارد؟...
◽◽◽
جلسه عالی بود، اما جای پرسش و پاسخ شدید نمود میکرد. به امید رفتن به آن خطهی ایران فرهنگی جلسه را ترک میکنم. دلم میخواهد به سمرقند بروم و بخارا را بجویم تا جواب این پرسشم را بگیریم که چطور میشود خال یک یار اینقدر برای آدم آب بخورد؟
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهناماو
دوباره با هم ببینیم، من چندبار این کلیپ را دیدهام.
سخنان رئیس میز ایران در دانشگاه تلآویو یک نکته مهم دارد، آنهم در پایان کلیپ. باید هزاران بار توی گوش خیلیها کرد که اگر ایران را دوست دارید منهای تمام مسائل اعتقادی، رهبری این پیر فرزانه ایران را به اوج میرساند.
...و من یقین دارم که این مرد در پی تمام اقدامات سیاسی و اجتماعی حواسش کامل به سربلندی ایران جانمان است.
پس اگر مدعی وطن دوستی هستیم. از هر قشر و هر مکتبی از ایشان یاد بگیریم و به ایشان اقتدا کنیم.
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye