6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهناماو
من چهگونه تشکر کنم؟
من چهگونه تشکر کنم؟ از شما که همانند کوه ایستادهاید و دل مردم ایران به وجود شما خوش است.
کدام سیاستمدار مثل شماست؟
این پدری شما وام دار پدری شاه نجف است. اگر در دنیایم، بهرهای کم است، بودنتان به دنیا میارزد. بینیازم میکند از هرچه دلار و طلاست.
چه روز قشنگیست که شما را کنار حضرت حجت(عج) ببینیم.
من چهگونه بگویم که خدایا ممنونم، من را در عصری قرار دادی که این دردانه را ببینم.
من چهگونه بگویم که دنیا را بگردیم مثلش را نمییابیم.
مردم ایران عزیز و باعزتاند و خدا رهبری دردانه را برایشان کنار گذاشت.
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
یک روز زمستانی در گرمای مدرسه صالحات
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
مدرسه صالحات
نوشتن برایم نفس کشیدن است، روزی که نمینویسم، تنگی نفس دارم، قطعا حال خوبی هم ندارم، قطعا انرژی هم ندارم. اما امان از روزی که مینویسم...
◽◽◽
دعوت شدم برای یک جلسه یک ساعته درباره یادداشت نویسی علمی در مدرسه علمیه صالحات. مخاطب را نمیشناختم، رفتم و بعد متوجه شدم که بله، مخاطب من شدهاند دخترانی دهه هشتادی با تاکید بر نیمه دوم دهه هشتاد. دخترانی که از سیکل آمدهبودند حوزه. شور نوجوانی و متانت در هم پیچیدهشده بود با شیطنتی ظریف که با آن ناآشنا نبودم.
جلسه یک ساعت تمام ادامه داشت.
بچهها پایه یک و دو و سه بودند. پایه سه، عقب نشسته بودند و بزرگتری میکردند. بعضی از دخترها اصل را بر شیطنت گذاشته بودند ولی گاهی یک جمله، عجیب حواسشان را سمت جلسه برمیگرداند.
برخی بیحوصله بودند و این را از نوع نشستن میفهمیدم. اما گوش اکثریت سمت صدا بود. جلسه پرسش و پاسخی شروع شد و کمی صحبت و در آخر هم بچهها دورم را گرفتند.
یکی از دخترها سوال میپرسید و دوستش از پشت موهایش را میبافت. یکی موبهمو مینوشت. یکی مینوشت و سوال میکرد.
یکی از دخترها خوب گوش میکرد ولی خجالت مانع میشد به چشمان من نگاه کند، چشمانش را میدزدید و مثلا مینوشت.
دختری هم نگران سفر خانوادهاش به استرالیا بود که چگونه درسش را ادامه دهد؟ این همت و غصه برایم ستودنی بود.
اراده تلاش برای نگارش را در دخترها دیدم. از سوالها میشد حدس زد که برخی هم انگیزه پیدا کردند. هرچند که باید میگفتم:
در ره منزل لیلی که خطرهاست ولی
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
تمام سعی خودم را کردم بگویم منتشر کننده خوبیها باشید. از خوبی شرایط تحصیل خود بگویید. از زیباییها بنویسید.
نباید خوبیها را در صندوقچه دل، نگه داشت. باید منتشر کرد تا دیگران هم از او بچشند، تا عطر خوبی فضایمان را معطر کند.
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
به نام رحمان
گفتهبودند...
گفته بودند کسی نمی آید...
گفته بودند مردم از دولت جدا هستند...
تا این که آن روز آمد و دوباره طنین سخنان امام خمینی رحمة الله در کوچه و خیابان شنیده میشد: "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند"
در خیابانها که راه میرفتی میدیدی که همه مردم از اقتصاد، از معیشت، از دولت گله دارند، اما هیچکدام مانع حضور آنها نشدهبود.
اگر خوب دقت میکردی به مسیر، سید حسن نصرالله را میدیدی، حاج قاسم را میدیدی، حتی امام رحمة الله را با لبخندی مفتخرانه میدیدی...
آنجا بود جمله ایران حرم است را درک کردم...
آری، ایران حرم است که اینگونه برای دفاع از او برخاستهاند.
ایران حرم است که اینگونه ملتش پرشور و سرفراز استقلال خود را جشن میگیرند.
ایران حرم است که ملتش استقلال را با مدد حسین ابن علی و ذکر حسین حسین جشن میگیرند..
آنجا بود که فهمیدم چرا آمریکا اينقدر از استقلال میترسند...چرا که حتی خارجیهای مقیم قم هم از جان و دل شعار میدادند، حتی کودکان هم با جان و دل شعار میدادند..
استقلال کشور ایران الگوی استقلال تمام ملتها و دولتهای جهان است. باید از ما بترسند.
۲۲ بهمن ۱۴۰۳
🖊فاطمه شطی(بنت العباس)
مدرسه علمیه صالحات
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
تنگ است دلم قوت فریاد کجایی...
اللهم عجل لولیک الفرج
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
#حکایت
یکی از شعرا پیشِ امیرِ دزدان رفت و ثَنایی بر او بگفت. فرمود تا جامه از او بَرکنَند و از ده به در کنند. مسکین برهنه به سرما همیرفت. سگان در قفایِ وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند، در زمین یخ گرفته بود؛ عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمانند؛ سگ را گشادهاند و سنگ را بسته! امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید. گفت: ای حکیم! از من چیزی بخواه. گفت: جامهٔ خود میخواهم، اگر انعام فرمایی.
رَضینٰا مِنْ نَوالِکَ بِالرَّحیلِ.
امیدوار بوَد آدمى به خیرِ کسان
مرا به خیرِ تو امّید نیست، شر مرسان
سالارِ دزدان را بر او رحمت آمد و جامه باز فرمود و قبا پوستینی بر او مزید کرد و دِرَمی چند.
📚گلستان سعدی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
پای درس یوکابد
مادر موسی(علیهالسلام) در پیشینه تمدنیِ ما ایرانیها نقش داشته است.
یادم نمیرود مادرم از قول مادرش میگفت قدیمیها اگر پشت دری میماندند، دست بر در بسته میگذاشتند و مادر حضرت موسی(علیهالسلام) را صدا میزدند. این مؤانست فرهنگی، نشان از اثرگذاری تاریخ اجتماعی دارد که میتوان گفت همین مقدارش به ما رسیده است. این حرف گوشه ذهنم مانده بود، بیآنکه نام مادر موسی(علیهالسلام) را بدانم، تا رسیدم به جشنواره فجر و فیلم «موسی، کلیمالله»...
◽◽◽
تمام لحظات فیلم، حس مادری را با جانم درک میکردم. به «یوکابد» حق میدادم، غصه بخورد، به عزیزانش از حاملگی نگوید، تنها به استقبال آمدن فرزندش برود، حتی به او در لحظهای که طفلش را به نیل سپرد هم حق دادم؛ یقین او برایم زیبا بود؛ یقین به خدایی که قطعاً از مادر مهربانتر است.
ساخت این فيلم به سؤال یکی از اساتید تاریخ که گوشه ذهنم تلنبار شده بود پاسخ داد؛ فهمیدم چرا باید ما برای پیامبران بنیاسرائیلی فیلم بسازیم.
گفتمان درست تاریخ جز در ادبیات شیعی نیست؛ نگاه مهدویت، آمدن موعود، خیزش بر علیه ظلم، همه اینها با گفتمان شیعه به تجلی خودش نزدیک میشود. این خیزش اما در زمانه ما فرق دارد و فقط مرتبط به یک قوم نیست، همانگونه که پیامبرِ ما(صلاللهعلیهوآله) ختم رسل است و شریعتش جهانی، منجی دین خاتم نیز جهانی است؛ پس برای آمدن این منجی، باید جهانی به پاخیزد.
تفسیر درست از منجی، روزنه امید است برای فهم بشر که چهقدر نیازمند آمدنش است.
داستان یوکابد و فرزندش و فرزندانش، یک قیام درونی است برای آمادگی پذیرش منجی، پس باید خودش و خانواده را مهیا کند. خانواده در فیلم «موسی کلیمالله» نقش گرفتهاست. تمام ارکان خانواده برای طفل نورسیده مفید هستند؛ خواهر موسی که افعال و حرکات بیشتر او قطعاً در ادامه مجموعه موسی(علیهالسلام) خودنمایی میکند؛ هارون که در سیر زندگی حضرت موسی(علیهالسلام) حضور پررنگی دارد؛ این قشنگی خانواده است که باید همه با هم برای آمدن منجی تلاش کنند.
یک نکته بینظیر فیلم سخن گفتن یوکابد با حیوانات است. گویی آنها را میفهمد و برای حضور آنها در زندگی دلیلی و حکمتی مییابد. مثل حرفزدن با مرغ خانه و اجازه خواستن برای استفاده از ثمره آن روزش، یا سخن گفتن با مار که او هم وظیفهای دارد. این بخش نهیب میزند که بسیاری از عوامل اعم از سختی و راحتی که در اطراف زندگیات پراکنده است، دلیلی دارد و حکمتی که شاید ندانیم و غافل باشیم. اما کارکرد مهم این بخش آمادگی ذهن مخاطب برای الهام الهی به مادر موسی(علیهالسلام) است. الهامی که آنقدر یقینآور بود که هیچ سرزنشی او را عقب نراند.
◽◽◽
توی سینما با فاصله کمی از پسرم نشسته بودم. او میتوانست حدس بزند که کجای فیلم ممکن است مادرش گریه کند و برمیگشت تا شک خود را یقینی کند. انگار توی دل خودش هم چیزی تاب میخورد. این هنر فیلم بود که رابطه مادر و فرزندی را خوب نشان میداد. همانجا بود که به ابراهیم حاتمیکیا احسنت گفتم.
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye