eitaa logo
دل‌گویه
350 دنبال‌کننده
859 عکس
37 ویدیو
32 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟ زیباتر از این‌هاست، زیباتر خوش‌بوترین: در دامنش ریحان جاری‌ترین: یک چشمه از کوثر گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ گاهی گلاب تازۀ قمصر از چشم‌هایش شعر می‌بارد روی خطوط خالی دفتر در هفت سال تشنگی، باران در هفت دور تشنگی، هاجر در خنده‌هایش شور رستاخیز در گریه‌هایش یادی از محشر عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر سلام‌الله‌علیها 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او دلم نیازمند دوا، یک دوای طولانی شبیه یک دوای مکرر، دوای پنهانی که زنگ دلم را بشوید و ببرد دلم بشود پر ز نقش عین ترمه طلایی -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
👆 سلفی مرزبانان کشور در سرمای ۲۵ درجه زیر صفر ⛔بعضی کارها تعطیلی نداره حتی اگه خیلی سرد باشه خدا حافظ و نگهدارتون باشه سربازان وطن🌷 -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
به‌نام‌او پر از شور عین شیرینی دلایل متفاوتند، برای دور هم جمع شدن. بچه‌های تاریخ اسلام جامعه الزهرا(س)، دلیلی به قشنگی اهل بیت(ع) پیدا نکردند و این شد که هیأت به لطف مادر از محرم امسال شروع به کار کرد... هیأتی از بانوان تاریخ پژوه که قرار بود از علم‌شان که تاریخ اسلام بود به عمل برسند، عمل به فضائلی که خود آل‌الله یادشان داده بود. محفلی علمی، که محتوای تاریخی را هم‌زمان همه دوستان مطالعه می‌کردند و با سخنران همراهی می‌کردند. محفلی که سخنران و شاعر و مداح هم تاریخی بودند. اندک اندک دوستان دیگر رشته‌ها هم آمدند و جمع دوستی رنگ و بوی جدیدی گرفت، رنگی شبیه تمدن نوین اسلامی. هیأتی با تمام ظرافت‌های زنانه در عین حال علمی. هیأتی که بوی تمام وطن را می‌دهد، از هرجای ایران، نماینده داریم، شمال، جنوب، شرق، غرب. از هرگوشه‌ای صدای لبیک می‌آید، تمام لهجه‌ها با هم یکدل حسین(ع) می‌گویند. هیأتی که جامع اضداد است، پر از شور عین شیرینی، خدا قسمتتان بکند هرجای دنیا هستید زیر بیرق اولاد فاطمه (س) باشید. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او شب‌ها کنار تو از صبح و نور می‌گویم صبحی به روشنی هر طلوع می‌گویم امشب نبودی و من در سرای تنهایی از لحظه فراق و غم و شمع و عود می‌گویم -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او در سردی و سکوت کتابخانه مسئول کتابخانه بالا می‌آید کلی سرمان غر می‌زند که این چه وضعی‌ست، چرا پتو روی سرتان کشیدید؟ چرا زودتر نگفتید که گرمایش سالن مطالعه رو روشن کنن؟ بچه‌ها به هم نگاه می‌کنند و ریز می‌خندند. مسئول کتابخانه سمت یکی از قدیمی‌ها می‌رود. -فاطمه! گرمایش روشن بشه؟ -من نمی‌دونم خانم از بقیه بپرسید. مسئول کتابخانه بالای سر تک تک بچه‌ها می‌رود و این سوال را تکرار می‌کند. همه جواب مشابهی می‌دهند. گویا هیچ‌کدام نمی‌خواهند مسئولیت این کار بر گردنشان باشد. می‌خواستند تا می‌شود در مصرف گاز صرفه جویی کنند. دل‌شان شاید برای بچه‌های "درّه‌ی اورامانات" می‌‌لرزد. مسئول کتابخانه با غر به سمت تلفن می‌رود. - از شما حرف در نمیاد، خودم میگم گرمایش رو روشن کنن. گفتن صرفه‌جویی نه این‌که خودت رو بکشی آخه. آن روز قسمت بچه‌ها نشد از گرمایش استفاده کنند. انگار خدا از نیت‌شان خبر داشت. مسئول گرمایش هم یادش رفت و سالن گرم نشد. این حال و روز طلبه‌های پژوهشگاه بود که به قدر حتی یک گرمای معمولی دل‌شان نمی‌آمد از گاز استفاده کنند. شاید این کار باعث شود گاز به همه جای ایران برسد... کاش به گوش برخی مسئولین برسد که سفره انقلاب را ارث پدری می‌دانند. بیایند و از این جوانان و نوجوانان یاد بگیرند. این جوانانی که لباس حب‌الوطن به قامت آنان برازنده بود. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جوار شاهزاده حسین دانشمندان و اولیای بسیاری خفته‌اند که می‌توان از علی‌بن‌شاذان، ابن‌ماجه، خیرالنساج، ابراهیم‌استنبه‌هروی ، رضی‌الدین طالقانی ، نورالدین‌گیلی، علی‌ابن‌غازی‌بن‌احمد ، امام الدین رافعی ، سیاه کلاه ، واعظ قزوینی ، آقا رضی ، میرحسینا ، میر ابراهیم ، علامه زر آبادی ، و … نام برد . بزرگان دیگری همچون شیخ علک قزوینی ، داود بن سلیمان غازی، پیر سفید ، پیر علمدار، ملا عبد الوهاب دارالشفا یی ، محمد بن یحیی ( شارح قاموس اللغه ) و … در نقاط دیگر شهر مدفونند. @del_gooye