eitaa logo
دل‌گویه
351 دنبال‌کننده
854 عکس
37 ویدیو
32 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
به‌نام‌او شب‌ها کنار تو از صبح و نور می‌گویم صبحی به روشنی هر طلوع می‌گویم امشب نبودی و من در سرای تنهایی از لحظه فراق و غم و شمع و عود می‌گویم -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او در سردی و سکوت کتابخانه مسئول کتابخانه بالا می‌آید کلی سرمان غر می‌زند که این چه وضعی‌ست، چرا پتو روی سرتان کشیدید؟ چرا زودتر نگفتید که گرمایش سالن مطالعه رو روشن کنن؟ بچه‌ها به هم نگاه می‌کنند و ریز می‌خندند. مسئول کتابخانه سمت یکی از قدیمی‌ها می‌رود. -فاطمه! گرمایش روشن بشه؟ -من نمی‌دونم خانم از بقیه بپرسید. مسئول کتابخانه بالای سر تک تک بچه‌ها می‌رود و این سوال را تکرار می‌کند. همه جواب مشابهی می‌دهند. گویا هیچ‌کدام نمی‌خواهند مسئولیت این کار بر گردنشان باشد. می‌خواستند تا می‌شود در مصرف گاز صرفه جویی کنند. دل‌شان شاید برای بچه‌های "درّه‌ی اورامانات" می‌‌لرزد. مسئول کتابخانه با غر به سمت تلفن می‌رود. - از شما حرف در نمیاد، خودم میگم گرمایش رو روشن کنن. گفتن صرفه‌جویی نه این‌که خودت رو بکشی آخه. آن روز قسمت بچه‌ها نشد از گرمایش استفاده کنند. انگار خدا از نیت‌شان خبر داشت. مسئول گرمایش هم یادش رفت و سالن گرم نشد. این حال و روز طلبه‌های پژوهشگاه بود که به قدر حتی یک گرمای معمولی دل‌شان نمی‌آمد از گاز استفاده کنند. شاید این کار باعث شود گاز به همه جای ایران برسد... کاش به گوش برخی مسئولین برسد که سفره انقلاب را ارث پدری می‌دانند. بیایند و از این جوانان و نوجوانان یاد بگیرند. این جوانانی که لباس حب‌الوطن به قامت آنان برازنده بود. -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جوار شاهزاده حسین دانشمندان و اولیای بسیاری خفته‌اند که می‌توان از علی‌بن‌شاذان، ابن‌ماجه، خیرالنساج، ابراهیم‌استنبه‌هروی ، رضی‌الدین طالقانی ، نورالدین‌گیلی، علی‌ابن‌غازی‌بن‌احمد ، امام الدین رافعی ، سیاه کلاه ، واعظ قزوینی ، آقا رضی ، میرحسینا ، میر ابراهیم ، علامه زر آبادی ، و … نام برد . بزرگان دیگری همچون شیخ علک قزوینی ، داود بن سلیمان غازی، پیر سفید ، پیر علمدار، ملا عبد الوهاب دارالشفا یی ، محمد بن یحیی ( شارح قاموس اللغه ) و … در نقاط دیگر شهر مدفونند. @del_gooye
به‌نام‌او عشق آمد و در باز شد به سوی خوشی دری به سوی قشنگی، دری به سوی پری و در میان همه عاشقان سینه ستبر منم بسان کسی با کلاف نخ پشت دری @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او برایم بمان حسین(ع) سرگشته و هراسانم.کجایی ارباب؟ بوی شب بوها مرا تا این جا کشاند. نه! عطر وجود توست که راهم را کج می‌کند به مستقیم راه‌ها. پای آن کاج بلند ایستاده‌ای تا مرا ببری به سال ۶۱ و من هنوز مدهوش عطر آمیخته تو با شب‌بو‌ها هستم. حسین(ع) در این غربت‌کده تنهایی، به کدام ریسمان چنگ بزنم؟ دردم را در گوش کدام چاه نجوا کنم؟ رازم را با کدام مَحرم واگویه کنم؟ بیم دارم از کتمان رفیق و طعنه‌ی نارفیق. بیم دارم از جفای یار بی‌وفا. حسین(ع) مرا با خودت ببر و در گوشه‌ی چادر خواهرت میهمان کن.شنیده‌ام از سجیه‌ی شما که کَرَم است و عادتتان که احسان است. مرا امان بده در این دشت بی محابای دنیا. مرا بپذیر این گونه که هستم. این گونه که خاکسار درگاهت با همه‌ی بدی‌ها آمده‌ام. حسین(ع) می‌ترسم از ایمان خُرد و خرده گناه‌های بی‌شمار. می‌ترسم از ناقوس مرگ که صدایش لحظه به لحظه نزدیک‌تر می‌شود. حسین(ع) مرا بشارت بده به بانگ الرحیلِ عند ربهم یرزقون. حسین(ع) من و دنیا به خود می‌پیچیم از درد. درد بی یاوری، بی پناهی. کی می‌رسد آن فرزندی که وعده‌اش را داده بودی؟ توانم رفته و گرگ ها از هر سو به سمتم می‌آیند. من که هیچ، دنیا دیگر تاب این همه بی‌عدالتی را ندارد.تاب ندارد کودکان را بی‌پناه ببیند و دم نزند. یک بار دیده که با کودکان تو چه کردند؟! لا یوم کیومک یا ابا عبدالله حسین(ع) برایم بمان در کوران تنهاییم. بمان برایم درجدال شبهه‌ها و حقیقت ها. باد صدای اذان ظهر عاشورای ۶۱ را به گوشم می نوازد. فرصتی می‌خواهم تا من وضو ساز کنم و پاک شوم. بگذار بیایم و در رکابت نوکری کنم. بگذار پر وبالم خونی شود.بگذار چادرم خاکی شود. هراسانم دنبال تربت می‌گردم در نینوا. بگذار به رکوعت برسم. الله اکبر -----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
به‌نام‌او سر من پر ز گناه است خدایا مددی دل من در تب‌و‌تاب است خدایا مددی چه کنم از تب و از درد رهایی یابم؟! یارمن بنده نواز است خدایا مددی @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او دلم صله می‌خواهد دلم هوای بهانه‌نست دلم برای دیدن رویت به انتظار نشانه‌ست منی که مشق نکردم نوشتن شعری به احترام نگاهت دلم پر از واژه‌ست و هرچه در ید خود بود می‌گذارم و دیگر... @del_gooye