بهناماو
کهنه سرباز
پا نداشت، با دوستان شبیه خودش آمدهبود. یکی دست نداشت یکی چشم. از شکل آدمها چندتا مقولهرا کم داشتند، اما انسانیتشان تکمیل بود. توی سالهای جنگ، خودشان را با محک مبارزه با کفر سنجیده بودند. همان وقتها دشمن شناسی را از پشت خاکریزهای قلاویزان، پاس کردهبودند. حالا جمع شدهبودند کنار دفتر سازمان ملل، برای مظلومیت از جنس جهان اسلام از جنس اولین قبله مسلمانان. خشم از چشمهای نابینایشان بیرون میزد. اینبار میخواستند بگویند ما هستیم به قول امام تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.
آمدهبودند برای قوت قلب رزمنده فلسطینی، مادر فلسطینی، فرزند فلسطینی...
آزموده را آزمودن خطاست، اینها امتحان پس داده بودند.
موقع آتش زدن پرچم اسرائیل رسید. همان که اول گفتم، همان که پا نداشت، همان که با ویلچر خود را رسانده بود. همان، با ویلجرش پرید روی پرچم در حال سوختن، ویلچرش، ویلچر مسابقه نبود، اما او مرد جنگ بود، مرد جنگهای نابرابر. مرد جنگی که نداشتن پا خندهدارترین بهانه بود برای کاهلیاش، برای عذرتراشیاش، او آمدهبود. شاید دوستان شهیدش هم بودند.
زیباترین صحنه این روزهای جنگ غزه، همین کهنه سرباز مبارزه با اسرائیل بود.
#فلسطین
#ایران
#سرباز
#وطن
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye