eitaa logo
دل‌گویه
308 دنبال‌کننده
717 عکس
28 ویدیو
23 فایل
من دوست دارم نویسنده باشم پس می‌نویسم از تمام دوست داشتن‌ها از تمام رسیدن‌ها با نوشتن زنده‌ام پس می‌نویسم پس زنده‌‌ام استفاده از مطالب با ذکر صلوات و نام نویسنده بلا‌مانع است. فاطمه میری‌‌طایفه‌فرد ارتباط با نویسنده: https://eitaa.com/fmiri521
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او ▫️خوانش کتاب سووشون 📌سووشون رمانی برای تمام فصول سووشون از جهان ایرانی سخن می‌گوید. راویت‌گر این داستان زن است. سووشون از دو جهت حائز اهمیت است؛ اول این‌که خانم سیمین دانشور اولین زنی است که‌ در ایران به صورت جدی وارد داستان نویسی می‌شود و پیش‌قراول بودن ایشان بسیار اهمیت دارد. دوم اصل داستان است و زاویه دید دانای کل که اتفاقا محدود است. داستان از زبان زری است که محتاط و نگران خانه و زندگی‌ است که از قضا همسر مردی است که جرأت ابراز دارد و به نوعی می‌ایستد در مقابل ناملایمات. داستان‌های قبل از سووشون تابع الگوی دوتایی زن بودند به این معنا که یا زن اغواگر است، یا این‌که معشوقه منفعل است. مثل زنی که صادق هدایت بیان می‌کند. زنان نمی‌توانند دنیای خود را اداره کند. در سووشون زری خلق می‌شود. زری هوشمندانه در سایه یوسف رشد می‌کند و بعد از همسر، زری بروز اجتماعی دارد. زری مردانگی ندارد و این بسیار حائز اهمیت است. پیرامون زری به رشد زری کمک می‌کنند، یوسف، شهادت سیاوش ... زری در طول رمان رشد می‌کند و به پختگی می‌رسد و نتیجه رمان دور از شخصیت زری نیست و این از امتیازات این رمان است. زن داستان استعاره‌ای از سرزمین است، انگار زری اوایل داستان پخته نشده، اضطراب را به خوبی احساس می‌کنیم. زری از دوگانه خویشتن در طول رمان خارج می‌شود و این یک امتیاز بزرگ برای این رمان است. 📌در داستان‌های فارسی برخلاف دنیا که با قهرمان شروع شد ولی ما در میانه راه نوشتن رسیدیم. پس الگوی قهرمان از قبل نداریم، در این حال شخص اول داستان هم گیج است و این تسری می‌یابد به زن داستان و در این ایام خود ایران هم حال خوبی ندارد و این از آثار باقی‌مانده کاملا مشهود است. 📌زری ترس‌ها و احتیاط‌هایی دارد و هرچند که بی‌عقبه نیست. زری در مواجهه با خارجی‌ها کوتاه نمی‌آید ولی ترس از زن حاکم هست. خانم نویسنده از زری توقع دارد فقط بر همین یک ترس خود غلبه کند و این پایان داستان را باور پذیر می‌کند. پس تکلیف زری با استعمار مشخص است ولی زری در مقابل استبداد سست می‌شود. او هردو را دشمن می‌داند ولی شاید خارجی را دورتر از خانه‌اش می‌‌بیند. باغ زن انگار محلی امن برای همه است، فرقی ندارد از کدام طیف باشند. ▫️زمان و مکان قصه و تاثیر آن بر داستان: زمان داستان در اتفاقات جنگ جهانی است. تعرضی به خاک اتفاق افتاده، شاه اعلام بی‌طرفی می‌کند ولی فایده ندارد. به دلیل اظهار مودت هیتلر اوضاع نابسامان می‌شود. داستان سووشون در یک شهرکوچک است، انتخاب مکان و زمان هنر خانم دانشور بوده است و استان فارس بهترین انتخاب است. 📌شخصیت های داستان شخصیت های داستان هرکدام به لحن خاص خود حرف می‌زنند. زنان متفاوتی در داستان داریم، زری، تحصیل کرده. خانم فاطمه، عمه خانواده سودابه، همسر و دختر حاکم و... خود سیمین نیز از طبقه مرفه بوده است ولی بنا نداشته فقط از یک طیف خاص سخن بگوید و برای هر کدام سرنوشتی خاص تعریف می‌کند. ظلم اجتماعی را در عزت‌الدوله را می‌بینیم. در سودابه، دانشور خط بی‌تکاپوی داستان را می‌شکند و در مرحله بعد اتصال شیخ صنعان را بیان می‌کند و شاید می‌خواهد ذهن مخاطب را به شاهنامه پیش آگاهی دهد. در واقع دو میراث فرهنگی را بیان می‌کند. 📌نام یوسف در داستان ارجاع به داستان حضرت یوسف دارد و به نوعی برادر کشی را بیان می‌کند که اگر خان بابا خیلی مواقع کوتاه نمی‌آمد، سرنوشت یوسف این‌گونه نمی‌شد. جلال آل احمد هم کنار خانم دانشور بوده و قطعا این حضور و تذکرات در بهتر شدن داستان موثر بوده‌است. 📌در خیلی جاها اختلاف پیش می‌آيد که شخصیت‌اصلی کیست؟ زری یا یوسف؟ به نظر می‌آید زری هم قهرمان است و زنانه اوضاع را مدیریت می‌کند. همه حرف‌ها با نان است. یوسف نمی‌تواند ساکت بنشیند، زری هم همین را می‌کند ولی شکل آن متفاوت است و او زنانه به میدان می‌آید و داستان دارالمجانین و وقایع آن رخ می‌دهد. انگار همه در دارالمجانین، دغدغه وطن دارند. 📌دانشور پیش آگاهی می‌دهد،بخشی از قصه را. او در صفحات اول کل داستان را لو می‌دهد و ابایی ندارد که مخاطب همراه نشود. او درجهان زنانه حرفش را می‌زند. 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
-----------❀❀✿❀❀--------- @del_gooye
1173.pdf
10.32M
🇮🇷 هفته نامه پرتو شماره 1173 🇮🇷 متن درباره صنعت بوم‌گردی بایدها و نبایدها در صفحه ۵ نشریه پرتو "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
به‌نام‌او نوشتن تحفه‌ نابی است که خدا به بشر هدیه داده‌است، هدیه‌ای برای تفکر، برای غرق شدن در دریای کلمات و رسیدن به ساحل معنا. 📚📚📚📚 در این میان، شور و شیرین‌ها به کمک قلم‌دار می‌آید و خلق اثر می‌کند. این‌جا نوشتن بزرگ‌ترین لذت است و تاریخ زیباترین دلیل. همراه‌مان باشید. "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به‌نام‌او روزهای خوب بدون اسرائیل دم مرز وقتی که پرچم ایران را پشت سر می‌گذارم و هنوز در منطقه صفر مرزی، در گیر و دار این‌که این‌جا هنوز ایران هست یا نه، بر‌می‌گردم و "فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین" می‌خوانم، توی دلم رخت می‌شورند، می‌گویم تا برگردم، این‌ کشور در امن و امان باشد. این حال از اربعین دو سال پیش به جانم افتاده، وقتی که هنوز از اربعین به ایران نرسیده بودیم و خواستیم سر راه به پدر و پسر امام رضا(علیه‌السلام) عرض ارادت کنیم. همان وقتی که کلیپ‌های قرآن سوزی از فتنه مهسا به دستمان می‌رسید، دلم می‌خواست فقط برگردم، از دور گنبد امامین کاظمین را که دیدم دلم قرص شد. هر بار از خدا می‌خواهم که تا وقتی برگشتم هیچ تار مویی از سر وطن کم نشود. انگار دارم مادرم را به یکی بزرگتر از همه چیز می‌سپارم. خبر حمله موشکی اسرائیل به کنسولگری خیلی دردناک بود. دلم برای غربت مو سپیدکرده‌هایی سوخت که هیچ‌جا نه ردی و نه نشانی داشته‌اند و حالا این خون گرم‌شان دلیلی شد که فقط به نام آن‌ها را بشناسیم که اگر بشناسیم. همان‌هایی که وعده مال و منال و شهرت برای‌شان خنده‌دار بود. آن‌ها خدا را از پس مرزهای مبارزه با اسرائیل یافته‌بودند و خدا پیشانی‌شان را به مهر شهادت روشن کرد. این‌بار این خبر در راه رفتن به حرم امام حسین(علیه‌السلام) به من رسید. یاد دعای ناقصم افتادم که توی ذهنم فقط محدوده‌ی مرزی ایران را تصور کرده‌بودم و بدتر، دعایم بوی ناسیونالیستی گرفته‌بود. از خودم دل‌گیربودم که درست دعا نکردم یادم نبود که مرزهای ایران امروزم، فراتر از همین یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و صد و نود و پنج کیلومتر مربع است. مرز ایران من گره خورده به نقشه مقاومت، به نقشه مجاهدان راه خدا. ◽◽◽◽◽ مرز ایران امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم به محدوده جغرافیایی‌مان محدود نمی‌شود و چه عافیت طلبیم و چه پی عاقبت باشیم در این کارزاریم. این واقعه یک اعلام جنگ بود و یک هشدار و دارای یک پیام مهم. پیام مهم صهیونیست‌ها این بود که ما با شما طرف هستیم، چه یمن، کشتی‌ها را پنچر کند و چه حشدالشعبی واکنش نشان دهد و چه نجبا، بن‌گورین را هدف بگیرد و چه حزب‌ الله لبنان، رو بازی کند، ما با ایران طرفیم. دلم نمی‌خواست دشمن بیشتر تجری کند. من مرد جنگ نبودم، این دقیق چه باید بکنیم را نمی‌دانستم. متن نوشتم و پاک کردم، نوشتم و پاک کردم. می‌ترسیدم که حرف‌هایم نپخته باشد و به جان وطن صدمه بزند. متن نوشته شده در گوشه خانه امام زمان در سامرا را بایکوت کردم و شکوه کردم به امام حی و زنده که حالا در خانه‌اش بودم: "اَللّهم اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ وَغَیْبَهَ وَلِیِّنا وَکَثْرَهَ عَدُوِّنا وَقِلَّهَ عَدَدِنا وَشِدّهَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَاَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ" همان دعای قشنگی که این چند روز از حرم حضرت عباس علیه‌السلام می‌شنیدم. ...اما انگار صدای گله‌ام رسیده‌بود به آن که باید می‌رسید. حمله موشکی، نه! دفاع موشکی ایران، دل‌های اهل صفا را روشن کرد و امید آزادی‌خواهان جهان برای از بین رفتن این غده سرطانی بیشتر کرد، نور امید به قلب ستم‌دیدگان جهان تابید و مردم ایرانم، امیدوارتر از همیشه، به ریش دنیای استبداد خندیدند. روزهای خوب بدون اسرائیل منتظر ماست. به امید دیدار آن روزها 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
عاشقت شد به نگاهی دلِ شوریده‌ی من کس ندیدم که کند صید به این زیبایی "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دریای اردیبهشتی آمده بودند بمانند. پرتغالی‌ها را می‌گویم. این از قلعه‌هایشان پیدا بود، از استحکام و زیبایی چیزی کم نگذاشته بودند، برای خود زمین بازی، کلیسا و... ساخته بودند. نه یکی، نه دوتا، بلکه در بهترین و استراتژیک‌‌ترین مناطق خلیج فارس، فرقی نمی‌کرد خاکش سرخ باشد مانند جزیره هرمز یا مستحکم باشد مثل جزیزه قشم. توپ‌های جنگی‌شان را با کبر و غرور، در اطراف قلعه‌ها مستقر کرده بودند و در خیال خام سلطه بر این دریای باشکوه غرقه بودند. اما امامقلی رویای سروری بر خلیج فارس را برای‌شان به کابوسی هولناک تبدیل کرد... و دست آخر هم آنان را برای همیشه از خلیج همیشه‌فارس بیرون کرد... شاخاب‌پارس باشی یا خلیج فارس یا بحر ایران، فرقی ندارد، زیرا همیشه هویتت را با نامت حفظ کرده‌ای. همیشه، تاریخ اسنادی به یادگار می‌گذارد که به مزاج تحریف‌کنندگان خوشایند نیست، مثل قدیمی‌ترین نقشه‌های جهان که نام زیبای تو را فریاد می‌کنند؛ مثل قدیمی‌ترین کتب که در تاریخ مکتوب، استواری تو را نمایش می‌دهند. ایران پر است از مردانی چونان رئیسعلی که حتی تاب دیدن پرچم بیگانه را بر روی بارو‌های تو نداشتند، فرق نمی‌کرد که بیگانه از جنس دولت غیرفخیمه باشد یا دیگر هم‌دستانش. خون ریخته‌شده یاران رئیسعلی بر کرانه خلیج همیشه‌فارس، نشانه مظلومیت، اما اقتدار نام ایران دارد. کم نیستند همانند نادر مهدوی‌ها که خواب از چشم متجاوز بگیرند. «کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل «نادر مهدوی» یا «بیژن گرد» بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان در خلیج فارس حمله برد؟ می‌پرسد این شجاعت و توکل و عشق به چه درد می‌خورد؟ هیچ! به درد دنیای دنیاداران نمی‌خورد اما به کار آخرت عشاق می‌آید که آن‌جاست دار حاکمیت جاودانه عشاق».(سید مرتضی آوینی) خلیج فارس یعنی تمام زیبایی جزیره هفت‌رنگ هرمز، یعنی بزرگی و صلابت قشم، یعنی همه صفای مردم لارک، یعنی نجابت زنانی با پوشش جنوب، یعنی همه خنده‌های کودکانه بچه‌ها در کوچه‌پس‌کوچه‌های بندرعباس. یعنی دستان پینه‌بسته مردان غیور این سرزمین بعد از چیدن خرمای نخلستان، یعنی زبان فارسی با لهجه جنوبی، یعنی بوم سبز، بوموسی، یعنی بزرگی و کوچکی تنب‌هایت، یعنی زردکوه و آریانا، یعنی دفاع و صیانت از جایی به نام پارس. چقدر در اوج مظلومیت، زیبایی! دریای اردیبهشتی! 🖊فاطمه میری‌طایفه‌فرد "اللهم بارک لمولانا صاحب‌الزمان(عج)" @del_gooye