یادت باشد در
کهکشان نیستی
تنها گریه کن
#هایکو_کتاب
یک سبک نوشتن است که نویسنده با نام کتابهای معروف هایکو خلق میکند.
این هایکو وامدارِ نام سه کتاب بسیار ویژه است.
یادت باشد، خاطرات همسر شهید سیاهکالی مرادی
کهکشان نیستی، زندگینامه سید علی قاضی طباطبایی
و
تنها گریه کن، خاطرات مادر شهید معماریان
توصيه حقیر خواندن هر سه کتاب است. در واقع کتابها در جان دلت نفوذ میکند و زیباییهای زندگی را نوش میکنی.
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
اختتامیه دور اول بنیان (باشگاه نویسندگان یاوران انقلاب اسلامی)
با حضور مسئولان و معاونان جامعه الزهرا سلام الله علیها
زمان:پنج شنبه ۱۸آذر ۱۴۰۰ساعت ۹صبح
مکان: پژوهشگاه جامعه الزهرا سلام الله علیها،طبقه سوم
لینک گروه اختتامیه بنیان جهت شرکت مجازی دوستان عزیز
https://join.skype.com/LGY6UdE1RwDW
بهناماو
#بنیان
#اختتامیه
#کتاب
چقدر سخت است که هم بخوانی و هم بباری. اشکها میبارید و مزاحمم میشد و دیدم را تنگ میکرد. گوشهی آستین خیس بود؛ کتاب خیس بود...
زهرا پشت وانت نشسته بود و چند جنازه شهید هم کنارش. یک لحظه حس غریبی گفت: شاید گمشدهات باشد.
با احتیاط کفن را کنار زد. علی بود برادرش، برادری که چند روز در پی جنازهاش میگشت....
کتاب را به گوشهای انداختم. نتوانستم دیگر بخوانم. هر لحظه خود را جای زهرا میگذاشتم و علی داستان شده بود برایم علیرضا. حس خواهری و برادری شخصیت داستان (دا) خیلی شبیه حالات من و برادرم بود.
هر روز با حسرت نگاهش میکردم که گوشهی اتاق افتاده بود. دوست داشتم دوباره با کتاب به خرمشهر برم. شاید بتوانم در رویایم کاری انجام بدهم. شاید خرمشهر سقوط نکند. این داستان با من چه کردهبود؟!
آن سالها چقدر به حال نویسنده کتاب غبطه خوردم. چقدر آرزو کردم که من هم جرات قلم بدست گرفتن را داشته باشم. چقدر دلم میخواست حرفهای دلم را در دل کلمات بریزم ولی...
این جرات نبود تا وقتی در کلاس یادداشت نویسی علمی نشستم و دنیای من عوض شد. قلم کم کم در دستانم جان گرفت و زبان نوشتارم جرأت چیدن کلمات را پیدا کرد.
جلسه اول با جوال ذهن شروع شد و من نوشتم همان چیزی که آن لحظه در ذهنم مرور میکردم:
یعقوب لیث صفاری یا صلاح الدین ایوبی،
مسئله این است...
نوشتم که همیشه این دو را اشتباه میگرفتم ولی از وقتی به مقبره یعقوب لیث رفتم این مشکل حل شد.
نوشتم و مطمئن بودم که تا ابد برای خودم نوشتهام. اما در هیاهوی کلاس نام خودم را شنیدم. استاد رو به من کرد: خانم میری بخوان.
من بدترین لحظه را میگذراندم اگر بد باشد؟ اگر استاد ایراد بگیرد؟ آبرویم میرود. ولی در دلم بسمالله گفتم و شروع به خواندن کردم. تمام سعیم را کردم که صدایم نلرزد. یا حداقل کسی لرزش صدایم را نشنود. هنوز متن تمام نشده استاد گفت: بس است.
قلبم ریخت. صدای استاد پیچید در ذهنم.
عالی آفرین.
انگار قوت گرفتم زور به بازوی قلمم آمد و شدم یک بنیانی.
قرار گذاشتم از داشتهها و توانستنها بنویسم.
زیبایی را ببینم و در کوران اخبار بدِ روزگار، سفیدی امید را نشان دهم.
من هم به لطف خدا، در میان خواهران ایمانی و انقلابی جای گرفتم و دیگر نمیترسیدم.
تمام لحظات که درگیر نوشتههایم میشدم، شهد گوارا بود بر وجودم.
چقدر خدا را شکر کردم که این راه را به من نشان داد.
حالا من مادر شدهبودم، مادر کلماتی که خدا در ذهنم گذاشته و بر روی کاغذ آمدهبود. فرزندی که گویا از من تولد یافته. چقدر این فرزند که درقالب کتاب در آمده برایم گواراست.
پناه میبرم به خدا از این حلاوت.
شانههایم اما حرف دیگری میگوید:
وظیفه تو سنگین تر شده. حالا باید بیشتر و بهتر بنویسی. خود را برای مبارزه آماده کن.
خود را برای ظهورش آماده کن.
✳️ دبیر انجمن علمی پژوهشی تاریخ جامعه الزهرا(س) مطرح کرد:
📚 برگزاری نخستین دوره «بنیان در جامعهالزهرا(س)/ چاپ دو کتاب؛ دستاورد این دوره
https://jz.ac.ir/post/9809
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
┄┅═══••✾••═══┅┄
@jz_news | کانال رسمی جامعه الزهرا
📗 رونمایی از دو کتاب در مراسم اختتامیه نخستین دوره «بنیان»
📖 کتاب «زمزمه قلب من» نوشته خانم نجمه صالحی و کتاب «دلگویهها» تألیف خانم فاطمه میری طایفه فر در مراسم اختتامیه نخستین دوره «بنیان» رونمایی شدند.
https://jz.ac.ir/post/9810
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
┄┅═══••✾••═══┅┄
@jz_news | کانال رسمی جامعه الزهرا
بهناماو
رویاهای کودکی شاید همان فردایمان باشند.
وقتی خداوند راه رسیدن را هموار کرده؛ نشستن چرا؟
دومین کتابم به لطف خدا چاپ شد.
دیروز از سه شهید عزیز جامعةالزهرا که از تمام موهبتها، گمنامی را انتخاب کرده بودند، خواستم دعا کنند که من هم به آرزویم برسم. دعا کنند که این کتاب برایم حجاب نشود، بلکه کمک کند بیشتر در این راه قدم بردارم. از شهدا خواستم واسطه فیض شوند که این کمترین من هم به چشم مقربان الهی بیاید و کتابم را بپسندند.
برگ سبزی است تحفه درویش
چه کند بی نوا ندارد بیش
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye
🔻عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ:
🔹 مُحَادَثَةُ الْعَالِمِ عَلَى الْمَزَابِلِ خَيْرٌ مِنْ مُحَادَثَةِ الْجَاهِلِ عَلَى الزَّرَابِيِ
🔸گفتگوى با عالم در کنار خاكروبه بهتر از گفتگوى با جاهل بر روى فرشهای نرم است
📚الکافی، ج۱، ص ٣٩
-----------❀❀✿❀❀---------
@del_gooye