بهناماو
نادر ابراهیمی ۲
هاروکی موراکامی ۱
#جاااانم_ایران
با چاشنی نویسندگی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
دوبیتی ۲🇮🇷
هایکو ۱🇯🇵
پیروزی با چاشنی نویسندگی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
...اگر فکر میکنید نوشتن تنها راه رهایی شما از رنج درون است و شخصیتها و فضا و مکانهای داستانیای که در ذهن دارید راحتتان نمیگذارند و اگر احساس میکنید علاوهبر دانش ادبی و تجربهی زیسته جوهره و جنم خاصی برای نوشتن داستانی دارید که خوانندهی حرفهای آن را بپسندد، پس معطل نکنید و هر چه زودتر دستبهکار شوید، آن هم با اعتمادبهنفس تمام...
©️محمد کشاورز، رادیو هنوز یک راز بود، نشر چشمه، ۱۴۰۲، ص. ۹۱
#نکته
#نویسندگی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
مرا با خودت ببر
به قاعده رشته و علاقهام، رمانهای تاریخی بیشتر توجهم را جلب میکند. حالا اگر رمان را استاد #مظفر_سالاری نوشته باشد، انگیزه بیشتر هم میشود. آنقدر که شخصیتهای حقیقی را در اوراق تاریخ بیابی و درباره آن فکر کنی.
◽◽◽◽◽
ابن سکت، ابن زیات و چند تن دیگر شخصیت تاریخی که اتفاقا شناخت آنان گره ذهنی را باز میکند. داستان به بغداد میرود و شک به جان ابن خالد میاندازد حالا باید ابن خالد جواب شک درون را بدهد، حالا باید بداند که زیدیست یا رافضی؟ ابنالرضا چگونه با کوچکی سن، میتواند امامش باشد؟ در گردش همین سوالات در ذهن، خدا ابراهیم را جلوی پایش میگذارد و...
◽◽◽◽◽
داستان بهگونهایست که فکر میکنی، با یک شخصیت داستان به سرانجام میرسد، بعد کمی که میخوانی حواست جمع میشود که نه! داری با دو شخصیت داستان همسو میشوی؛ کمی بعد میفهمی شخصیت سومی هم هست که از همه مهمتر است، آنهم خودتی، خودت که شاید حتی یکبار هم که شده دچار ابهام میشوی و دنبال جواب میگردی برای تمام سوالاتت. بعد خودت میشوی شخص اول داستان که تا حلب رسیدهاست و تا جواب سؤالش.
◽◽◽◽◽
این داستان علاوه بر رسالت داستانی خود، گریزی هم عقاید شیعه میزند و بخواهی و یا نخواهی چیزهایی یاد میگیری.
بزرگترین مزیت این رمان این است که توانسته سوژه کوچکی را تا حد رمان جلو ببرد و مخاطب را همسوی خود براند بیآنکه بسیاری از سورههای ناب را زخمی کند، چیزی که متاسفانه امروزه در بحث رمان تاریخی، با آن درگیریم. دوستان اهل قلم سراغ سوژههای اصلی میروند، بیآنکه در مسیر تاریخ اسلام پای مکتب بزرگی نشستهباشند. بیآنکه درباره منابع دست اول و دوم تاریخ اسلام اطلاعات داشته باشند.
استاد سالاری از این قضیه مبراست. ایشان برای هنر قلم خود نیاز به یک شخصیت ویژه ندارد، بلکه میتواند با همین روایتهای آمده در کتب شیعه، به اهداف خود برسد و این، اوج هنر ایشان است. هنری که امروزه بسیاری از نویسندگان، نیاز به آموزش آن دارند.
استاد سالاری، در حین داستان، به تصویر سازی نیز میپردازد تا جایی که برای محکم شدن دلت، میروی سراغ سرچ و اطلاعات درباره همین رمانی که در دستت هست. ایشان موضوع را زخمی نمیکند و اگر بناست که محتوایی کار شود، به بهترین نحو ممکن به آن میپردازد.
توصیفات داستان زیباست و میتواند فضای سه بعدی ذهن مخاطب را پر کند اما اگر بخواهم نکتهای بگویم، فقط در وصف برخی از همین توصیفات است که گاهی رشته داستان را از کفات میربود.
داستانهای تاریخی هویت برگرفته از هویت ماست که حالا به زینت قلم آرایش شده. حیف است که از خواندن اینها بیبهره باشیم.
#معرفی_کتاب
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
انتخاب یا عدم انتخاب، هر دو انتخاب است.
در لغتنامهها میگردم تا شاید یک معنی جدید از انتخاب به چشمم بیاید و بعد با آن واژه بسازم و متن بسازم.
•انتخاب: تعیین، گزینش، گلچین، •برگزیدن، گزیدن
• متضاد انتخاب: انتصاب
برابر پارسی: گزینش، برگزیدن، گزینه
•معنی انگلیسی:
choice, option, pick, selection, appointmentلغت نامه دهخد)ا)
• برگزیدن چیزی. برگزیدن کسی برای کاری.( فرهنگ فارسی معین).
• نخبه کردن.
• الحمدﷲ الذی انتخب امیرالمؤمنین من اهل تلک الملة: (تاریخ بیهقی، ص 299).
• برگزیدگی و پسند و پسندیدگی و اختیار و مقبول شدگی.( ناظم الاطباء).
◽◽◽◽◽
همه این واژگان ردیف میشود، همه این کلمات میتوانند مفهوم انتخاب را برسانند، اما انگار جای یک چیز خالی است، برایچه چیز انتخاب کردن!؟
شاید این همین اصل ماجرا باشد. معنی یکی است ولی انتخابها با هم متفاوتاند. هر انتخابی رسمی دارد، دلیلی دارد، هدفی را میپوید، برای آرمانی میجنگد و یا نه! بر علیه کاری میتازد.
اصلا قاعده انسان با انتخاب جلو میرود، خدا خواسته که انسان علی رقم دیگر مخلوقاتش دست به انتخاب بزند. سر دو راهی بایستد و بعد یکی از دوتا و یا چند راه را برگزیند. پس قاعده این است که وقتی یکی را برگزیدی، از دیگران برائت جستهای.
این قاعده انتخاب است. مثل قاعده محال بدن اجتماع نقیضین. در واقع هر فعلی از ما که سر میزند، دست ردی به دیگر افعال زده و حتی زمانی که کاری نمیکنیم در واقع همین عدم فعل را انتخاب کردهایم.
◽◽◽◽◽
انسان به انتخابهایش بها مییابد، کسی نیست که این نکته را نپذیرد. شخصی که انتخاب کرده و به خود سختی میدهد برای یک امر مهم، با آنکسی که این سختی را نچشیده و انتخاب نکرده، یکسان نیست.
پس گزافه نیست که حافظ میگوید:.
"...فکرِ هر کس به قدرِ همتِ اوست"
غایت امر هر انتخابی در واقع یک عدم انتخاب را هم در پی دارد.
در ایام نزدیک به انتخابات مجلس هستیم. این انتخابات مانند همه انتخابها هدفی و غایتی دارد و آن هم باز شدن پای افراد دلسوز و اهل فن به مجلس ملی ایران است. در واقع قرار است نمایندگانی از جنس همین مردم بروند و بر روی صندلی حقوقی مجلس بنشینند و برای مسائل مهم کشور، شور کنند.
اما این انتخابات یک هدف دور بردی دیگری هم دارد. شاید اگر بگوییم لایه زیرین ماجرا هم خوب باشد، یا مثلا بگوییم حلقه مفقوده، هرکدام را خواستید بنامید. مهم این است که بدانیم ورای این انتخاب چه انتخابهایی رقم میخورد؟
شاید یک معادله چند مجهولی بشود و یا نه بگوییم سهل و ممتنع.
◽◽◽◽◽
یا انتخاب میکنیم یا انتخاب میکنند.
اگر در انتخابات شرکت کنید در واقع به یک عده مورد پسند خود رأی دادهاید و از طرف دیگر به دیگرانی رأی بر عدم صلاحیت دادهاید. پس در صورت رأی دادن دو گزینه انتخاب کردهاید.
در طرف دیگر ماجرا، اگر رأی ندهید، به آنانی که صلاحیت داشتند رأی ندادهاید راه را برای آنانی که اصلح نیستند، باز کردهاید.
باز هم دو انتخاب.
در ورای تمام این حرفها، یک دانای کل هم هست که از بالا داستان انتخاب را میپاید.
اثر قطعی و بدون انکار فعل ما در روند ادامه کار کشور اثرگذار است. فعل و عدم فعلِ انتخاب، برای ایران نتیجه و ثمری دارد. ثمری که گاه از آن غافلیم، اما دشمنان قسم خورده این ملت، آن را رصد میکنند و در اتاقهای فکرشان، با تمام ابعاد تحلیل میکنند.
آنچه امروز در فضای مجازی درباره انتخابات با آن مواجهیم، بذر ناامیدی و ناکارآمدی است. آنان همهجای مشکلات را به هم میدوزند و در آخر میخواهند مخاطب خود را مجاب به عدم حضور کنند.
کاری که در همین کشورها- به شرط بودن انتخابات- امری خلاف قانون است و پیگرد قانونی دارد.
حضور ملت در هرجایی که همبستگی ملی را نشان میدهد، جوابی دندان شکن به خیلی از انواع گوناگون دشمنان این ملت است.
حضور در این انتخابات، هم انتخاب است و هم اعلام برائت از هر کسی و یا هر تفکری است که عزت و آبروی ایران را نمیخواهد.
در آشوب فتنههای آخرالزمانی و در هیاهوی صداهای ناخوشایند، حواسمان باشد که نکند ناشکری کردهباشیم از همه نعماتی که گاهی چشم نمیبیند، گوش نمیشنود و زبانی که بیان نمیکند.
◽◽◽◽◽
در کوران افکار پریشان هرجایی، عدم انتخاب ما در اصل، انتخاب دشمنانمان است. نکند ناخواسته آبِ آسیاب دشمن شویم.
انتخاب یا عدم انتخاب، هر دو انتخاب است.
کدام ور گود ایستادهایم؟
🖊فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
انتخاب یا عدم انتخاب هر دو انتخاب است.
متن را در خبرگزاری رسمی حوزه ببینید.👇
https://hawzahnews.com/xcGjg
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
ملاک حب و بغض
اسمش رویش است، بازی. بازی که جدی نیست، میآید و میرود فقط گاهی درسی، خاطره خوبی و یا اندوهی میآورد.
اسم خيلی کشورها میآمد و ناخواسته آرزو میکردم که فلان کشور ببرد و یا ببازد.
این حال عجیب، من را یاد یک صحبت دوست قدیمی میانداخت که ملاک دوستی و حب و بغض باید خدا باشد. وقتی که عربستان با آن همه هزینه و امکانات باخت، خوشحال شدم، تازه خبری شنیدهبودم که ام القری جهان اسلام مشروبات الکی را آزاد کردهاست. یا روزی که از امارات بردیم، یاد خیانتهای این نیمچه کشور به جهان اسلام افتادم مخصوصا رابطه با اسرائیل، بماند که چه ظلمهایی هنوز هم به ایرانم میکند.
همه اینها به کنار، اما برای دوست داشتن ایران به قاعده یک کرور دلیل داشتم. حب و بغض الهی یعنی همین که کشوری اسلامی، شیعی، با حکومت مردمی به موفقیت برسد. این بزرگترین دلیل آرزوهایم بود برای موفقیت تیم ملی و یا هر موفقیتی که پرچم این سرزمین علی ولیاللهی را بالا میبرد.
این دوستداشتن مصداق همان حب و بغض است.
حالا اگر ببازیم ناراحت هم میشوم ولی ناامید نه.
امید برای من جوانهایست که دارد به ثمر مینشیند.
دوستیها و دعاها محبتها همه برایم انرژی بخش است. این ملت و این خاک روزهای سختتر را گذرانده و سر خم نکردهاست. دلم خوش است به روزهای آمدنی، به روزهای قشنگ، به روزهایی که خوشیم، بیشتر از خوشی بازی فوتبال.
خیلی خوشحالم از این غم، از این غم مقدس، غمی که بوی وطن میدهد نه وطن فروشی...
این غم، مقدس است.
حاشا به من به پر طاووس عالمی
یک مو ز گربه وطنم را عوض کنم
🖋فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
انا ربکم الاعلی
گاهی اوقات تمام تلاشت را میکنی، نیت الهی هم داری، اما خب نمیشود، مثل هزار ضربهای که میزنی ولی توی دروازه نمیرود. انگار یک ارادهای بالاتر از اراده تو این فعل را نخواستهاست. در اوج ناامیدی حواست میشود که یکی هست که از بالا دارد صحنه را میبیند، همان موقع در اوج ناامیدی، ته دلت گرم است به یکی، به یکی که به کل دنیا میارزد.
گاهی هم، آنقدر همهچیز زندگیات ردیف میشود، همهچیز به موقع، به قاعده، سروقت، بدون غصه و فکر و خیال که خیال برَت میدارد که بله! همه افعال و کردار من درست است، این است و جز این نیست، یک چیزی در مایههای "انا ربکم الاعلی" در وجودت قُل میخورد. آنوقت میروی سروقت مقایسه، آنوقت همه را با سنگ محک خودت قضاوت میکنی، تحلیل میکنی، حتی ایراد میگیری، یادت میرود که یکی هست که علت تامه همه علتهاست و تا آن نباشد کارت راه نمیافتد، افعالت فعل نمیشود، کارت به راه نیست.
از این حال خیلی باید ترسید، خیلی. خدایا حالم را جوری نکن که تو را نبینم. خدایا فقط تو برایم بمان در کوران انسانهای خداگونه.
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
آفتاب افتادهبود روی کاغذ دیواری و تا غروب داشت خودش را بالا نگهمیداشت. در میانه چنگ زدن برای ماندن در واپسین لحظات روز، آفتاب در آشغالهای روی میز غذاخوری بدجوری رژه میرفت. این موقعها، سایهها خیلی بزرگتر از خودشان دیده میشوند. مثل خطاهای آدمیزاد که وقتی همنوعش آن را ببیند، تا بزرگش نکند، تا رسوایش نکند، دست بردار نیست.
همه که مثل خورشید طاق آسمان موقع صلاة ظهر نیستند که جوری بتابند که دیگر سایهای نماند.
#عکس_نوشت
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
«نام معشوق مبر، نزد من از عشق مگو
عشق دیری است که در پیچ و خم عباس است.»
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
بیداری
با غرولند بیدار شدم تا همراه مادر بروم حسینیه کبابیان. قزوینیها میدانند که این حسینیه جزء حسینیههای پولدار شهر است. نه اینکه پولش و یا یک استکان چایش به من رسیدهباشد، نه! اما چیز خوبی به من رسید، آنهم در خواب و بیدار اول صبحی تاسوعا، وقتی برای اولین بار گوش دادم به جزئیات شهادت حضرت عباس، اولین بار بود که مقتل میشنیدم و تا کنار فرات میرفتم و در دوگانهای همزاد پنداری کردم با حضرت عباس و روی خوش به فرات نشان ندادم و در تقلای ذهن از فهم درستی، از فهم ادب، از فهم مقام ارباب، غوطهور بودم... باور صحنههای روضه سخت بود، سخت و واقعی و این کار را مشکلتر میکرد. شاهنامه که به سختی میرسید میگفتم شاید افسانه باشد، اما حالا شاید نداشت، افسانه نبود، واقعی بود واقعی واقعی. در کربلا ماندم و کنار حضرت عباس در حسینیه کبابیان.
بار بعدی که اضطراب همه جانم را گرفت، امتحان شفاهی آزمایشگاه شیمی بود. یاد آن روز و حسینیه کبابیان افتادم، شاید اولین نذر من بود، در اضطرابی عجیب که هنوز حسش میکنم رسیدم به آزمایشگاه و آزمون دادم، خیلی بهتر از آنکه فکر میکردم، بیست شدم و دختر شجاع کلاس که از باز و اسید نترسید و آزمایشها را تا آخر انجام داد.
انگار دیگر رفاقتمان گل کردهبود. از همان روزی که فقط یک سکانس از زندگی ایشان را حس کردم. یک سکانس نهایی که نتیجه یک عمر ادب و بزرگی ایشان بودهاست، در فهم این سکانس، خیلی چیزها را کنار هم چیدم ولی خب قد فهم من کجا و مقام او کجا...
بعدا وقتی که مادرم از شرایط سخت زندگی، به دامن امالبنین پناه میبرد، دعاهایم برای ایشان شد. مادرم میگفت، مادرش هر وقت گره میافتاد به کارش، یا نه حتی برای کارهای کوچک، فقط ۵ صلوات نذر امالبنین میکرد و تمام. همین را دلیل دلهای پاک قدیمیها میدانست و نفسهای گرمشان.
نه اینکه برای خواستههایم، بخواهمش، نه! خیلی از آرزوها هم بوده که نگرفتم، شک ندارم جای دیگری حساب میشود، اینها حساب کتابشان درست است. همه اینها به علاوه اینکه دوست خوب پیدا کنی جلو میافتی، رشد میکنی.
گاهی جایی در تلاقی چیزهای متضاد اکسیری کشف میکنی که کیمیا میشود و کیمیا، طلا.
چقدر خوب شد که آن روز بیدار شدم، اصلا بیدار باشی چیزهای خوبی میبینی.
چه حیف برای تمام غفلت و خوابی که به بیداری نرسید.
پسر امالبنین تولدت مبارک
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
#یادداشت_رسیده
💠 یا انتخاب میکنیم یا انتخاب میکنند
در لغتنامهها میگردم تا شاید یک معنی جدید از انتخاب به چشمم بیاید و بعد با آن واژه بسازم و متن بسازم.
• انتخاب: تعیین، گزینش، گلچین، برگزیدن، گزیدن
• متضاد انتخاب: انتصاب
• برابر پارسی: گزینش، برگزیدن، گزینه
• معنی انگلیسی:
choice, option, pick, selection, appointmentلغت نامه دهخدا)ا)
• برگزیدن چیزی. برگزیدن کسی برای کاری.( فرهنگ فارسی معین).
• الحمدلله الذی انتخب امیرالمؤمنین من اهل تلک الملة: (تاریخ بیهقی، ص 299).
• برگزیدگی و پسند و پسندیدگی و اختیار و مقبول شدگی.( ناظم الاطباء).
🔸 همه این واژگان ردیف میشود، همه این کلمات میتوانند مفهوم انتخاب را برسانند، اما انگار جای یک چیز خالی است، برایچه چیز انتخاب کردن!؟
شاید همین اصل ماجرا باشد. معنی یکی است ولی انتخابها با هم متفاوتاند. هر انتخابی رسمی دارد، دلیلی دارد، هدفی را میپوید، برای آرمانی میجنگد و یا نه! بر علیه کاری میتازد.
🔹 اصلا قاعده انسان با انتخاب جلو میرود، خدا خواسته که انسان علی رقم دیگر مخلوقاتش دست به انتخاب بزند. سر دو راهی بایستد و بعد یکی از دوتا و یا چند راه را برگزیند. پس قاعده این است که وقتی یکی را برگزیدی، از دیگران برائت جستهای.
این قاعده انتخاب است. مثل قاعده محال بدن اجتماع نقیضین. در واقع هر فعلی از ما که سر میزند، دست ردی به دیگر افعال زده و حتی زمانی که کاری نمیکنیم در واقع همین عدم فعل را انتخاب کردهایم.
🔻 انسان به انتخابهایش بها مییابد، کسی نیست که این نکته را نپذیرد. شخصی که انتخاب کرده و به خود سختی میدهد برای یک امر مهم، با آنکسی که این سختی را نچشیده و انتخاب نکرده، یکسان نیست.
پس گزافه نیست که حافظ میگوید:.
"...فکرِ هر کس به قدرِ همتِ اوست"
🔺 غایت امر هر انتخابی در واقع یک عدم انتخاب را هم در پی دارد.
در ایام نزدیک به انتخابات مجلس هستیم. این انتخابات مانند همه انتخابها هدفی و غایتی دارد و آن هم باز شدن پای افراد دلسوز و اهل فن به مجلس ملی ایران است. در واقع قرار است نمایندگانی از جنس همین مردم بروند و بر روی صندلی حقوقی مجلس بنشینند و برای مسائل مهم کشور، شور کنند.
اما این انتخابات یک هدف دور بردی دیگری هم دارد. شاید اگر بگوییم لایه زیرین ماجرا هم خوب باشد، یا مثلا بگوییم حلقه مفقوده، هرکدام را خواستید بنامید. مهم این است که بدانیم ورای این انتخاب چه انتخابهایی رقم میخورد؟
شاید یک معادله چند مجهولی بشود و یا نه بگوییم سهل و ممتنع.
❇️ یا انتخاب میکنیم یا انتخاب میکنند.
اگر در انتخابات شرکت کنید در واقع به یک عده مورد پسند خود رأی دادهاید و از طرف دیگر به دیگرانی رأی بر عدم صلاحیت دادهاید. پس در صورت رأی دادن دو گزینه انتخاب کردهاید.
در طرف دیگر ماجرا، اگر رأی ندهید، به آنانی که صلاحیت داشتند رأی ندادهاید راه را برای آنانی که اصلح نیستند، باز کردهاید.
باز هم دو انتخاب.
در ورای تمام این حرفها، یک دانای کل هم هست که از بالا داستان انتخاب را میپاید.
اثر قطعی و بدون انکار فعل ما در روند ادامه کار کشور اثرگذار است. فعل و عدم فعلِ انتخاب، برای ایران نتیجه و ثمری دارد. ثمری که گاه از آن غافلیم، اما دشمنان قسم خورده این ملت، آن را رصد میکنند و در اتاقهای فکرشان، با تمام ابعاد تحلیل میکنند.
آنچه امروز در فضای مجازی درباره انتخابات با آن مواجهیم، بذر ناامیدی و ناکارآمدی است. آنان همهجای مشکلات را به هم میدوزند و در آخر میخواهند مخاطب خود را مجاب به عدم حضور کنند.
🔸 کاری که در همین کشورها- به شرط بودن انتخابات- امری خلاف قانون است و پیگرد قانونی دارد.
حضور ملت در هرجایی که همبستگی ملی را نشان میدهد، جوابی دندان شکن به خیلی از انواع گوناگون دشمنان این ملت است.
حضور در این انتخابات، هم انتخاب است و هم اعلام برائت از هر کسی و یا هر تفکری است که عزت و آبروی ایران را نمیخواهد.
در آشوب فتنههای آخرالزمانی و در هیاهوی صداهای ناخوشایند، حواسمان باشد که نکند ناشکری کردهباشیم از همه نعماتی که گاهی چشم نمیبیند، گوش نمیشنود و زبانی که بیان نمیکند.
💢 در کوران افکار پریشان هرجایی، عدم انتخاب ما در اصل، انتخاب دشمنانمان است. نکند ناخواسته آبِ آسیاب دشمن شویم.
انتخاب یا عدم انتخاب، هر دو انتخاب است.
کدام ور گود ایستادهایم؟
✍️ فاطمه میریطایفهفرد
از اعضای کانون نویسندگان نشریه خط
#انتخابات
👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇
┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈