بهناماو
انتساب جمله «مَن علّمنی حرفاً فقد صَیَّرنی عبداً» به امیرالمؤمنین(علیهالسلام)
نکته خوبی را به ما میآموزد! به ما میآموزد که فرزند آدم، قدردان آموزگارت باش! میآموزد که ای فرزند آدم قدردان تعلیمدهندهات باش! چه یک حرف به تو بیاموزد؛ چه آنکه کولهباری از تجربه را بیدریغ در اختیارت بگذارد و با دیدن رشد تو برق شادی در چشمانش دیده شود!
روزتان مبارک
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
همه روزهای تحصیلیم
همه روزهای تحصیلیام را دوست داشتم اما سطح سه را بیشتر. همه مکانهای تحصیلم را دوست داشتم اما جامعةالزهراء(س) را بیشتر. همه دوستان تحصیلم را دوست داشتم، اما طلبهها را بیشتر.
حلکردن حسابان را دوست داشتم، حتی وقتی که مغزم را تریت میکرد، یا وقتی که با رياضيات گسسته، احتمال افتادن دو سیب از هفت سیب را در سبد با شرایط خاص محاسبه میکردم، اما هیچکدام به پای نشستن در کلاس استاد #مستقیمی نمیرسید. اگر تاریخی حساب کنم، به اندازه مدت زمان ساختن اولین خانههای تمدن یکجانشینی جهان در تپهزاغه، تا گذاشتن میل مخابراتی برج میلاد فاصله زمانی داشت. کلاسهایی که عمری آرزوی نشستن بر روی صندلیاش را داشتم و سؤالهایی که یک عمر آرزوی شنیدن پاسخش را داشتم، همه همینجا جمع بود. تمام ایران را بهعلاوه تمام شامات و آندلس و جغرافیای هند طی میکردیم؛ از بین النهرین و ماوراءالنهر در شرق و غرب عالم رد میشدیم و جایی خوشتر از ایران نمییافتیم.
کلاس استاد #موسوی اما درس تاریخ معاصر ایران بود، بحث بر سر مشروطه مشروعه و شاهان بیحال قاجار و مردان جنگی مثل ستارخان و باقرخان و آن خانمی که میگفت: «خاک میخوریم ولی خاک نمیدهیم.»
با استاد #سالاریه یاد گرفتم که چگونه از حقانیت مذهبم دفاع کنم و چگونه حدود و ثغور اعتقادم را بچینم که امامم، علماءالابرار نشود. استاد #طیبی ما را به خانه مادران امامان میبرد و ما را با نرجس خاتون و حمیده خاتون همسفره میکرد و میشدیم دختران شهربانوی ایرانی.
رفاقت من با شیخ مفید از سر کلاس استاد #حکیم_زاده شروع شد و تا کاظمین قد کشید. آنوقت دلم میخواست همپای سیدرضی پای درسش بنشینم و از حقانیت شیعه دفاع کنم. در همین حوالی، زیر سایه نام مادرم زهراء(سلاماللهعلیها) درس خواندم و خوشتر از این روزها نیافتم، حتی وقتی که راننده تاکسی دم در جامعه دو پهلو کرایه میگرفت، حتی وقتی که بهجای جواب به سؤالات دینی و تاریخی مردم، باید دنبال جواب سؤالات اقتصادی میبودم. روزهای درسم با تدریس کسانی گذشت که علم خود را آمیخته به اعتقاد و باور، به کام شاگردانشان میریختند. کاش من هم بتوانم تنفس در این اتمسفر را به کام دختران ایران بچکانم...
راستی روز معلم مبارک.
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
1174.pdf
11.52M
🇮🇷 هفته نامه پرتو شماره 1174 🇮🇷
بهناماو
متن دریای اردیبهشتی در صفحه اول نشریه پرتو
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
... حل کردن حسابان را دوست داشتم، حتی وقتی که مغزم را تریت میکرد، یا وقتی که با رياضيات گسسته، احتمال افتادن دو سیب از هفت سیب را در سبد با شرایط خاص محاسبه میکردم. اما هیچکدام به پای نشستن در کلاس استاد مستقیمی نمیرسید. اگر تاریخی حساب کنم، به اندازه طول ساختن اولین خانههای تمدن یکجانشینی جهان در تپهزاغه، تا گذاشتن میل مخابراتی برج میلاد فاصله زمانی داشت...
متن در خبرگزاری رسمی حوزه 👇
https://hawzahnews.com/xcPKX
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
داستانم را به مجنون گفتم و با خنده گفت
ایـن همـه دیـوانِـگـی را از کجـا آوَردهای!
#سجادسامانی
#ایران_تمامی_ندارد
#ایوان_مدائن
#تیسفون
#طاق_کسری
#عکاسی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye
بهناماو
تا خندهی تو میچکد از خوشه لبها
بیچاره بمیها و غم نرخ رطبها
#حامد_عسکری
#ارگ_بم
#برج_بیدارباش_هشیارباش
#عکاسی
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye