فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب زیارتی آقا جانمان ♥️
بهترین ساعات عمرم در حرم گذشت،
در مسیر مشایه..
در طریق کربلا..
بهشتیترین هوا را در بین الحرمین نفس کشیدم..
قشنگترین خاطراتم با تو گره خورده..
اما حالا که دورم..
حالا که دلتنگی بغض شده
و دلم حرم میخواهد..
خودم را روبهرویت تجسم میکنم..
و بغضم میشکند
آرام اشک میریزم
بی صدا
بدون هق هق...
به همین خیالهای زیبا هم راضیام...
#دلتنگ_حرم
#شب_زیارتی_سیدالشهداع
#سمیه_زارع
@delane313
سهم من از تو فقط یک پنجره است
گاهی میآیی پشت پنجره رو به خیابان میایستی..
نگاه تو دوردست ها را میکاود
و قلب من برای چشمانت میتپد..
در گوشهای دور از نگاهت همیشه منتظرم تا باز پشت حصار شیشهای پنجرهها تو را ببینم...
گاهی صبح که میشود
میآیی و برای گنجشکها دانه میریزی میفهمم خوشحالی..
یا زمانی که با لیوان بلورین به گلدان شمعدانی آب میدهی میدانم سازت کوک است..
اما
گاهی دم غروب که خیره میشوی به افق، درخشش اشک چشمانت را میفهمم..
یا شبهای مهتابی که زیاد به آسمان نگاه میکنی میدانم که بیتابی..
ولی وقتی که با یک استکان چای پشت پنجره میایستی و آرام آرام چای مینوشی آرامش در نگاهت موج میزند..
چقدر خوب که پنجره اتاقم روبه پنجره اتاق تو باز میشود
ولی من همیشه
از پشت پرده حریر
تو را میبینم
و تو هرگز به آن اتاق تاریک روبه رو توجه نمیکنی
شاید متروکهای باشد در خیالت..
اما
من هر روز و هر ساعت هر لحظه به انتظار تو پشت پنجره اتاقم زندگی میکنم..
شاید اگر همان آدم سابق بودم باز هم میآمدم و از تو عشق را طلب میکردم
و تو با همان غرور همیشگی پاسخ منفی میدادی..
نمیدانم چرا
ولی گاهی احساس میکنم به من هم فکر میکنی..
من با همین احساس زندهام..
همین که گاهی اجازه میدهی در خیالت قدم بزنم..
همین که هنوز تو را دوست دارم..
همین برایم کافیست..
سهم من از تو یک پنجره است...
#دلبرانه
#پنجره
#سمیه_زارع
@delane313
عطر مهربانی.m4a
4.48M
✨تقدیم به ساحت نورانی امام زمان عجل الله ✨
#عطرمهربانی♥️
🎼#بانو_شهریاری_عزیز 🌹
✍سمیه_زارع
@delane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَلامٌ عَلی آلِیَس♥️
چقدر این زیارت به جانم مینشیند،
سطر به سطرش با قلم عشق الهی نوشته شده...
به فراز سلامها که میرسم،
وقتي تمام القاب امام را بر زبانم جاری میکنم،
کامم معطر میشود به عطر نرگس...
سلام بر تو آن زمان که به نماز میایستی،
قنوت میبندی..
رکوع میروی...
سجود میکنی...
چه تصویر زیبایی است عبادتت...
سلام بر تو آن هنگام که ذکر میگویی،
تهلیل و تکبیر بر زبان جاری میکنی..
ستایش میکنی
استغفار میگویی برای گناهان منتظران...
چه زیباست تصویر خلوتت با خدا...
سلام بر تو هر صبح و شام،
در روز وقتی که آفتاب میدرخشد..
در شب وقتی پرده سیاهی گسترانده میشود..
سلام بر تو هر لحظه، هر دقیقه، هر ثانيه....
اَشهَدُ انّکَ يَا مَوْلایَ...
شهادت میدهم آقایم هستی..
مولایم..
جانم...
دوستدار تو هستم و بیزار از دشمنانت...
دوستیام را خالص بگردان...
آمینَ آمین...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سلام_امام_زمانم
#سمیه_زارع
@delane313
از صبح تمام حرفهایی را که میخواستم بگویم صد بار با خودم تمرین کردم..
با دقتی تمام، کلمات را کنار هم میچیدم..
با وسواس کمد لباسهایم را نگاه میکردم تا بهترین ها را بپوشم..
عطری ملایم روی یقه لباسم زدم..
سر تا پایم را در آیینه نگاه کردم..
انگار چیزی کم نداشت..
باز هم خودم را مرور کردم..
همه چیز خوب بود..
پاییز بود و هوا سرد..
نمنم باران میبارید..
قصد داشتم تا ته خیابان قدم بزنم..
برگها زیر پایم خش خش میکردند..
آرام آرام قدم برمیداشتم..
هیچ عجله ای در کار نبود..
میدانستم چه ساعتی از مسیر همیشگی میگذری..
یک شاخه رز سرخ بین انگشتانم انتظار تو را میکشید..
تمام حرفهایم را دوباره زیر لب تکرار کردم..
ایستادم تا بیایی..
از دور تو را دیدم...
اما
تا مرا دیدی..
تا نگاهت کردم..
مثل یک غریبه از کنارم گذشتی...
انگار هیچ وقت مرا ندیده بودی..
انگار هیچ وقت احساسم را نفهمیده بودی...
انگار هیچ وقت حرفهایم را نشنیده بودی...
انگار هیچ وقت مرا نمیشناختی...
درست مثل یک غریبه از کنارم گذشتی...
مثل یک عابر در عبور از یک خیابان خیس و پاییزی..
تصویر تلخ رفتنت تا ابد بین چشمانم قاب شد..
تو با پاییز رفتی...
#خداحافظی
#آخرین_دیدار
#سمیه_زارع
@delane313