ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
آینهای ﺍﺯ ﻧﻘﺺ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ،
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ،
ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ نقص ها ﻭ ﻧﺎﮐﺎﺭآﻣﺪﯼ ﻣﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشق باشی❣
پاییز باشد، باران ببارد🍁
تو باشی و یار و جاده... ❤️
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
دلدادگی💞
#قصه من
#پارت_۴۲۲
حال او عجیب شبیه مردی بود که در دریا داشت جان می داد…
و ناگهان… برخورد دو ماشین با هم.
سرش به فرمان خورد… حس هایش برگشت… گلی را دید… مردی را دید که آن بالا ایستاده بود… به زنش نگاه می کرد، به عشق او… به زن باردارش نگاه می کرد.. به تنها دختری که در تمام عمرش به او علاقمند شده بود… به زنی نگاه می کرد که او این چند وقت از عشق برایش مایه گذاشته بود… از احساسش، از مردی اش… گلی را به خاطر آورد و خودش را میان پله ها… مردی چهار شانه… مردی طلبکار بالای پله ها… عجیب از گلی رودست خورده بود! عجیب بازیچه شده بود! چطور نفهمیده بود به زنی دل داده است که باردار است! به دختری دل داده است که زن مردی دیگر است! سرش همچنان روی فرمان… ماشینش داغان… در باز شد.. چشمانش همچنان بسته… قلبش پر درد.. کمرش تا شده.. دستی روی شانه اش نشست… شانه های خمیده اش… و او هیچ نمی خواست .. فقط بگذارند بمیرد.. از این درد بمیرد… از بی صفتی اش، از بی ناموس بازی اش بمیرد… کاش بگذارند او بمیرد…
***
گلی آنجا بود… در آن خانه… در آن اتاق… در آن گوشه… زانو به بغل… سر تکیه به دیوار.. با یک هوس… هوس شنیدن صدای گرم مردی که نوازش گونه بگوید: کوچولو.
حالا با نبودن او چه کند؟! جای خالی اش را با چه پر کند؟! گلی فرو ریخته بود… او با تمام داشته هایش فرو ریخته بود… مرد او رفت… مردی که او را وصل کرده بود به دلگرمی… مردی از جنس مردهای با مرام قصه…
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چایخانه
#چایخانه_حضرتی
#چای_حضرتی
#سفره_حضرت_رضا
#امام_رضا
#سفره_حضرت_رضا
☀️ خادم حضرت شو👇
☕️ @chay_hazrati ☕️
╰┅═हई༻❤️༺ईह═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چایخانه
#چایخانه_حضرتی
#چای_حضرتی
#سفره_حضرت_رضا
#امام_رضا
#سفره_حضرت_رضا
☀️ خادم حضرت شو👇
☕️ @chay_hazrati ☕️
╰┅═हई༻❤️༺ईह═┅╯
هدایت شده از پری
_ هیچکس نیست .... میتونین بیاید بیرون...گفت: خوب نگاه کردی ؟؟؟گفتم:خیالتون راحت....
اومد بیرون و به سرعت از اونجا دور شد ...خداروشکر کسی متوجهش نشد...منم برگشتم تو اتاق و رختخواب هارو جمع کردم و همه چیز رو مرتب کردم که اگه عمه باجی اومد متوجه نشه ...
بعدشم با یه حال خیلی خوب رفتم مطبخ و کارم رو شروع کردم...
عالمه گفت :
_خیر باشه خانم خانما ...امروز خیلی سرحالی ...خبریه؟؟؟ از ترس اینکه نکنه لو بدم خودمو گفتم:
_نه بابا چه خبری ...دیشب راحت خوابیدم بخاطر همین سرحالم ...
چیزی نگفت و مشغول کار شد و منم به بقیه کارم رسیدم... اونشب باز هم عمه باجی نیومد و دیگه بقیه خبر دار شده بودن که عمه باجی تو عمارت نیست ، به همین منظور عالمه گفت: امشب رو بیا اتاق ما بخواب ....تنها نمون ...گفتم : باشه بذار ببینم چی میشه....
#پری
اگه خدا مجبورت میکنه که صبر کنی
پس صبر کن.
خدا داره تلاش میکنه
که یه چیزی رو نشونت بده ...
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
ﺷﮑﺎﯾﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﯾﻢ،
آینهای ﺍﺯ ﻧﻘﺺ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ،
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ،
ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ نقص ها ﻭ ﻧﺎﮐﺎﺭآﻣﺪﯼ ﻣﺎ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو یه نفر عزیزترین آدم زندگی منی🤍
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
اگه خدا مجبورت میکنه که صبر کنی
پس صبر کن.
خدا داره تلاش میکنه
که یه چیزی رو نشونت بده ...
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه کنارم باش ...🫂
💞💞💞💞💞💞💞💞💞
@deldadgiman
#دلدادگی_من
💞💞💞💞💞💞💞💞💞