| #استوری 📱| @deli_ism ♥

دلبر کاش انقدر قدرت داشتم که همین الان میاوردمت میذاشتمت جلوم، فقط نگات میکردم فقط نگاه... مث قدیما ، تو کافه، میون یه عالم دود سیگار نگات میکردم میگفتم خسته شدم بریم؟ نگام میکردی میگفتی اهنگشو گوش کن! نگات میکردم میگفتم چقدر این لباست بهت میاد نگام میکردی میگفتی یواشکی یجور که کسی نفهمه دستتو بده بهم! نگات میکردم میگفتم بسه نکش! نگام میکردی میگفتی چایی بریزم واست؟ نگات میکردم میگفتم تو از کجا پیدات شد!؟ نگام میکردی میگفتی کدوم لیلی مث تو مجنون بود؟! من همین الان، همین لحظه، به همون سکوت ها، به همون نگاه ها، به همون حرفهایی که هیچکی جز من و تو نمیشنیدشون، به همون عاشقانه های آروم احتیاج دارم!! | #مانلی_آوین | @deli_ism ♥

‏فقط اون لحظه که تو صفحه ی چتشی یهو پیام میده :) @deli_ism ♥

• . ‌ اسکارِ مکملِ بهترین لحظہ ‌خوب بعد از خاروندن جای کش جوراب ، میرسہ‌ بہ‌ اون ترکیب ِذوق و استرسۍ کہ‌ براۍ بار اول میخواۍ ببینیش ! ^^ ‌ - حَࢪیـم عشقٰ

آدمیزاد، گاهی به یک نظر هواخواه کسی می شود، گاهی هم صد سال اگر با کسی دمخور باشد دلش بار نمی دهد که با او دست به یک کاسه ببرد...! | #محمود_دولت‌_آبادی | #کلیدر | @deli_ism ♥

آرزو میکنم روزی برسه که وقتی دلتون براش تنگ شد فقط کافی باشه که از این پهلو به اون پهلو بشید :) @deli_ism ♥

بریدم از همه برگرد تا که زنده شوم و از تمام جهان سهم من تو باشی و بس | #امید_صباغ_نو | @deli_ism ♥

همیشه دوس داشتم یکی‌و داشته باشم که هرموقع ازش پرسیدن از چی می‌ترسی به من اشاره کنه و بگه از روزی که این دیوونه دیگه پیشم نباشه.. :) @deli_ism ♥

| #استوری 📱| @deli_ism ♥

تا کی دَر انتظار گذاری به زاری ام ؟ بٰاز آی ! بَعد از این هَمه چَشم انتظاری ام... #شهریار 🖇@del_tangiha❗️

عشق آنگاه که به واژه ای بر روی کارت پستال به نامه، به آواز تبدیل شد و با بسته بندی مشابه به مشتریان عرضه شد، در هر بازاری می شود آن را خرید و به معشوق هدیه کرد! همین عشق را تحقیر کرده است... تولید انبوه مدت هاست راه را بر نامکرر بودن عشق بسته است.. | #نادر_ابراهیمی | @deli_ism ♥

اگر لبخند شیرین تو کمیاب است و مشهور است چو مروارید، پنهان باش چشم مردمان شور است ‌ تماشا می‌کنم چشم تو را اما هراسانم که بی‌اندازه دلخواه است و بی‌اندازه مغرور است... ‌ به اسم شاعری، پیغام اهل عشق را بردم مرا شاعر مخوان این تهمت از پیغمبران دور است! ‌‌ هنوز از اختیار اینقدر می‌فهمم که این ماهی میان انتخاب تنگ یا مرداب، مجبور است... ‌ که‌ام؟ خاری که از خاک مزاری سر برآورده من از وقتی به دنیا آمدم پایم لب گور است... ‌ | #سجاد_سامانی | @deli_ism ♥