می شود شبخوانی ماه رجب را بشنوی
گریه ی گل های مست نیمه شب را بشنوی
پشت دیوار بلند تاک ها بنشین خموش
تا که ساقی نامه ی بنت العنب را بشنوی
مستی است و راستی یکباره مستان را مرام
مست باش و راست تا رمز طرب را بشنوی
واعظ شهر از رطب خوردن مگر افتاده است
باید از او حکمت ترک رطب را بشنوی!
نسبت ما چیست با آیینه؟جادارد اگر
گریه ی آیینه سازان حلب رابشنوی
مست باید در مفاتیح الجنان هم بنگری
تا در این ماه خدا، سر ادب را بشنوی
در سماع رنگ رنگ باغ باید بنگری
تا خروش العجب ثم العجب را بشنوی
پیش رویت باد می آشوبد این تقویم را
تا ورق گردانی ماه رجب را بشنوی
گوش کن بانگ شباهنگ است بین کاج ها
تا که از هر برگ، ذکری مستحب را بشنوی
پارسایی بوده رسم شاعران پارسی
شیشه در دست آ که تا شعر عرب را بشنوی
در فلق بنگر شکوه مسجد آدینه را
تا که از سجاده ها "فزت و رب" را بشنوی
صبح نخلستان پرست از گریه ی شط فرات
تا در آن شور شهیدی تشنه لب را بشنوی
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
#رجبیه
@golchine_sher
۷
درخون ستاره چشم به گلدسته آمده است
با کشتگان روضه ی سربسته آمده است
از شاهراه علقمه درشام اربعین
ناگاه درغباربه این دسته آمده است
باجابر وعطیه ازاین جاده سینه زن
همپای آن دو عارف وارسته آمده است
او کیست او که گوش به چاووش قافله
آهی کشیده نم نم وآهسته آمده است
او شاعری که باجگری تشنه ازفرات
او شاعری که باغزلی خسته آمده است
او شاعری که درپی این کاروان به شام
آهسته گریه کرده و پیوسته آمده است
او شاعری که درشب کوفی به جست وجو
از دامگاه حرمله ها جسته آمده است
باداغ کهنه ی جگرش چشم برشفق
در دشتی ازشقایق نورسته آمده است
باخود کجای صبح حرم می برد مرا
نم نم به سیر مشک وعلم می بردمرا
۸
تا زلف شرحه شرحه ی شان را به هم زدند
بر نیزه،شرح سوره ی اسرا رقم زدند
آن جا درآن چکاچک یاغیّ تیغ ها
آتش جدا جدا به حریم حرم زدند
درشاهراه مقتل آتش، کمیت ها
ترکیب بند شعله وری راقدم زدند
این امتداد جوهر ترکیب زخم هاست
آن زخم ها که بر جگر محتشم زدند
هرنامه لعنتی به شبث های ربعی است
آن نامه ها که مهر برآن باقسم زدند
آن کاتبان کوفی مکتوب ها به طف
همپای تیر حرمله تیغ دو دم زدند
اسرا،به جز علامت دست یهود نیست
درطف چو برطلایه ی لشکر علم زدند
ابن زیاد گفت به شرب الیهودشان
برسیدالشهید،چرا نیزه کم زدند؟!
بانام کینه خواهی قوم عرب،یهود
اینسان به رسم تفرقه راه عجم زدند
درکوفه،صوفیان صمدگو پس ازامام
وقت سجود ،بوسه به پای صنم زدند
حتی به گرد مزرعه ی ری نمی رسند
یعنی به بوی گندمی ازوی نمی رسند
۹
می بینم ازشقاوت چشم کبودتان
خون امام آینه، شرب الیهودتان
باصوت تیرحرمله ها چله بسته است
پیشانی کبود زداغ سجودتان
برطشت نقره گون،سریحیاست درفراز
می بینم ازتشعشع خون درفرودتان
غیرازحسین دین خدا را عماد کو؟
بر او چراست نیزه وتیغ وعمودتان
ای قوم !ورد " لا خبر جاء" کفرکیست
با خیزران که می دهد اذن ورودتان
هرکوفه است بیرق جیش الحسین ها
هرشام،برق تیغ علی برجنودتان
از ابن سعد،مانده شرار نحوست است
بر امتداد تیره ی آل سعودتان
ای قوم سفله!لشکر خونخواه درره است
ساعت به وقت راس همان ماه چارده است
۱۰
این اختران چوخنجر الماسی آمدند
یک یک به حکم آینه نشناسی آمدند
بانحس اختران،صفی ازابن سعدها
هم طالع نحوست ونسناسی آمدند
حیثیت تمامی باغند تاابد
این لاله ها که یکسره عباسی آمدند
درهرمحرم است گل لاله تازه تر
وقتی شکوفه ها همه گیلاسی آمدند
بر تل زینبیه شبث های ربعی اند
بابرق دشنه اند وبه رقاصی آمدند
اینان مدافع حرم زینبند آی
برخیزعابدینی وبلباسی آمدند
این قوم درکمین شهیدان زینبی
ناگاه با نهایت خناسی آمدند
سینه زنان موکب تبریزی شما
باشور اردبیلی وسلماسی آمدند
بنگر مدافعان حرم را که سینه زن
یکباره بین مجلس آقاسی آمدند
ترکیبی ازستاره وسنگ وشقایقند
این بیت ها مدافع ماهند،عاشقند
۱۱
والفجر! با تلاقی آیات می رسند
هفتاد ودوستاره به میقات می رسند
موساییان! بشارت موعود، بشنوید!
هفت اختران به چله ی تورات می رسند
هفتاد ودوستاره به وقت سپیده دم
دربین هفت بند مناجات می رسند
ثاراللهی ست زخمه ی چاووش،بشنوید
آن قوم باخروش لثارات می رسند
از خلوت مدینه وازغربت بقیع
ازشام وازحوالی شامات می رسند
فردا میان محکمه،ابن زیاد ها
باشعله شعله وقت مکافات می رسند
راوی بخوان بشارت فتح قریب را
از فاتحان که طبق روایات می رسند
بشنو خروش حرمله،هی های آمدند
مختارها به معرکه،هیهات می رسند
بنگر پیادگان که چه هنگامه می کنند
شطرنج بازهای جهان مات می رسند
۱۲
لب تشنه با عقیق سلیمانی آمدند
بر نیزه محو آینه گردانی آمدند
این سربلند، سلسله ی سر به نیزه ها
باضرب خون، به سلسله جنبانی آمدند
توجیه کفر، خدعه ی قاضی شریح هاست
سرها شهید شرح مسلمانی آمدند
گفتند مرد واقعه ی "بدر" بوده ایم
با نقش خون ماه به پیشانی آمدند
بر چرخش ستاره ی موعود بنگرید
با روشنان در این شب قرآنی آمدند
بنگر هلا قبیله ی خونخواه از یمن
با قوم سربه دار خراسانی آمدند
چون آفتاب،سیصدوچندی سوارسرخ
درگرد باد فتنه ی سفیانی آمدند
ترکیب بندسوخت،هلا محتشم!ببین
منظومه ها به شیوه ی "عمانی" آمدند
دربحرخون، قبیله ی خونخواه کربلا
این سان به عرصه، گرم رجزخوانی آمدند
"ما ملت امام حسینیم!" بشنوید
ما قاسمان پیرخمینیم ،بشنوید!
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• سنگفرش کوچهها •
.
.
سنگ فرش کوچه ها ، با تو جور دیگر است
بی تو در تمام شهر ، قحطی کبوتر است
با تو راه می روم ، شعر غنچه می زند
در دلم غزل غزل ، حس شعر قیصر است
حرف می زنی فقط ، از گل و پرنده ها
می سرایی از غروب ، پلک آسمان تر است
با تو راه می روم ، شهر تازه می شود
این نفس نفس تویی ، یا گلاب قمصر است؟
گفتی این طرف چقدر ، کوچه ها صمیمی اند
گفتم از تمامشان ، کوچه ی شما سر است!
می شناسمش هنوز ، کوچه ی قدیمی ات
با دوچرخه ای که نیست ، سخت گریه آور است
کوچه در خودش شکست ، دست بر دلم گذاشت
آه روی دست او ، جای پای مادر است!
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
| مُنادی |
نذر غربت امام هادی(ع)
.
این غزل را از کجا با من مُنادی می نویسد؟
درگذار بادهای بامدادی می نویسد
جذبه ی ماه رجب برده است اورا باز اما؛
ازورق گردانی ماه جمادی می نویسد
گوش برنقاره ها درحضرت شاه خراسان
نامه بارسم الخطی باب الجوادی می نویسد
تاسوادسامرایم می برد چون ابرشبگیر
حرز بازو رابه خطی اجتهادی می نویسد
چشم می دوزد به رفت وآمد دارالخلافه
لعنت الله علی کل الاعادی می نویسد
مسجدآدینه است وابن ملجم های بسیار
شرحی از نامردمی ونامرادی می نویسد
غرق غربت هندسی های کدامین گنبداست این؟
باتمام گریه اینجا نام هادی می نویسد
باخودش می گوید ای دل سامرا بغض مدینه است
مصرع ازاین دست راغیر ارادی می نویسد
می نشیند دست بردیوار سرداب مقدس
باتمام انتظار"این فوادی"می نویسد
ازسفربرگشتم امادردلم حس غریبی است
این غزل راهمنفس بامن منادی می نویسد
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
| غزلی تازه |
.
.
آبشارم که فروریخته بر دوشِ خودم
در خودم ریختهام دست در آغوشِ خودم
اگر از چشمِ تو افتادهام ای قلّه چه باک
ماندهام پایِ تو در کوه فراموشِ خودم
مثلِ خاکستری از قافلهای سوختهام
که خودم ساخته با نغمه چاووش خودم
تودراین معرکه هم کاسه ی سودابه ی شهر
من دراین مظلمه خونخواه سیاووش خودم
بس که برسینه زدم سنگ شماراهربار
بت تراشیده ام ازسینه ی منقوش خودم
سکه بریخ،سرخورشید کشیدی فریاد
سکه بریخ،من وهنگامه ی خاموش خودم
من اگرجامه کبودم بنویسیدکه من
آخرین گمشده ی شهرسیه پوش خودم
قاضی معرکه کردید کلاه خودتان
پنبه هاکردم ازآن همهمه درگوش خودم
باشراب غزلم خلق به نوشانوشند
نیست جزخون جگرسهمی ازاین نوش خودم
پیرتان دست مراپیش دوعالم رو کرد
« آفرین بر نظر رند خطاپوش خودم »
بازباپای خودم آمده درحلقه ی تان
باز با دست خودم دوخته پاپوش خودم
آخرین تیرمبادا نشود خرج شغاد
منم وآخر شهنامه ی خونجوش خودم
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۸ بهمنماه ۱۴۰۲
شیراز
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
🔹غزل ایوان نجف🔹
مست می آیی که شورلاتخف رابنگری
صبح رستاخیزایوان نجف رابنگری
می روی بامیثم تمار درآن رستخیز
تاسماع جرعه نوشان سلف رابنگری
تیغ درکف خفته،حجربن عدی درقتلگاه
بایدآنجا کشتگان سربه کف رابنگری
می زندابرو که بگذرازصفوف تیرها
تاکمانداران ازهرشش طرف رابنگری
درسکوت شامگاه نخل ها بنشین خموش
تاکه ماه خون چکان درکلف رابنگری
صیرفی باشی اگر،درنجف دردست توست
صیرفی باشی اگر،شمس الشرف رابنگری
جلوه ی بردیمانی کو واحوال کتان؟
پیش یاقوت نجف،اینسان خزف رابنگری
گربه قدرشبنم ازآن هفت دریاترشوی
جلوه ی یاقوت پنهان درصدف رابنگری
پرده بالامی رود بابال بال جبرییل
تاورای پرده،سر"لوکشف"رابنگری
بین اوراق دعا،بشنو نفس های کمیل
تادرآن آیینه اش،اشک شعف رابنگری
ابن ملجم هاست اشباح الرجال پیش رو
تابه جشن فتنه زادان،چنگ ودف رابنگری
این عمارست ذکرحیدراینجاگوش کن
تاازآن ارواح،ابنای خلف رابنگری
درنمازظهرایوان نجف،لب تشنه باش
تاتجلی شهیدستان طف رابنگری
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
"برادر فروش"
نفس بریده تر ازپیش مانده درراهم
به جزعلی،مدد از هیچ کس نمی خواهم
خراب باده ی خیامی ام ،ستاره شناس!
مکش به بام رصد خانه ی ملکشاهم
برورفیق وبینداز ریسمانت را
برو که همنفس آسمان دراین چاهم
هنوز می شنوم بانگ "برد،برد"تورا
که نردبان تو بو دست دست کوتاهم
دراین قمارکه بردی خداکند برسی
به پای بُرد نفس گریه ی شبانگاهم
بگو کدام برادرفروش،راه توزد
بگو که تازه شود باززخم جانکاهم
به این امید که قاضی کنی کلاه خودت
به سوی عرش خدا پر نمی زند آهم
نشسته گوش به زنگ کدام حادثه ای
که باز سر بدوانی سر بزنگاهم
مگرقرار نشد فکرپرزدن باشیم
مگرقرار نشد بین آسمان باهم
به سینه می زنی اما هنوز سنگش را
سرت به سنگ نخورد ای جنون ناگاهم؟!
تونیستی ودراین شهر،بی تو منزوی ام
تونیستی وپلنگانه خیره برماهم
***
تونیستی وازاین ناکجای غربت نیز
هنوز هم که هنوزاست"چشم درراهم"
۳۱ شهریور ۱۳۹۷
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
⬛⬛⬛
سه بند از ترکیببند عاشورایی
نذر پیامآور قهرمان کربلا
حضرت زینب کبری(س)
.
.
۱
مرغ شب نیست که یک حنجره حق حق بسراید
سخت دیر است زمانی که فرزدق بسراید
کاشکی هم سفر وادی طف بود فرزدق
تا که هفتاد و دو منظومه، معلق بسراید
در ازل دعبل از این بادیه رد شد که زمانی
شعرها چون می گلگون مروق بسراید
زینب آمد که غزل های شهید ازلی را
وقت شق القمر از ابروی منشق بسراید
این زن این شب شکن این کوه چه خونخواه می آید
تا شود وعده ی خورشید، محقق بسراید
خیزران می شنود از ملکوت لبی آنگاه
عشق گل کرده که زیبایی مطلق بسراید!
به همین زودی از این سمت بهاری بشکوفد
قمری از ولوله ی لاله و زنبق بسراید
گل سرخ است تمامی زمین های پس از این
باغ یک پارچه منصور،انا الحق بسراید
می شکوفد چه درختان که به تکثیر قیامش
می وزد بر همه ی خاک ، مزامیر قیامش
۲
کاتبی کو که حدیث متواتر بنویسد
چشم بر شط کف آلود جواهر بنویسد
خنکای کفی از علقمه را حس کند آنگاه
هر حدیثی به دلش شد متبادر بنویسد
تا چهل منزل از این بادیه نی نامه بخواند
وچهل روضه ی بی سر به منابر بنویسد
عشق بر منبری از نیزه از این سمت وزیده
کاش دستی به زمین های مجاور بنویسد
کاش می آمد و با دستخط یاس سه ساله
شرح دلتنگی گل های مهاجر بنویسد
اربعین و شب و ماه ومی گلگون به پیاله
کیست بر علقمه تا گریه ی"جابر" بنویسد
"این طالب" به لبش ندبه ی مشروح بخواند
شرحی از ناحیه ی غایب حاضربنویسد
کاش روح القدس اینجا بر می داشت علم را
کیست این دست که ناگاه نگه داشت قلم را؟!
۳
با خودش می برد این قافله راسر به کجاها
و به دنبال خودش این همه لشکر به کجاها
کوفه و شام و حلب یکسره تسخیر نگاهش
دارد از نیزه اشارات مکرر به کجاها
سوره کهف گل انداخته این بار و زمین را
می برد غمزه ی قرآنی دیگر به کجاها
بر سر نیزه تجلی سر کیست خدایا؟!
پر زد از بام افق نیز فراتر به کجاها
بین خون گریه، پیام آور خورشید صدا زد
می روی با جرس شوق برادر! به کجا ها
شب گرگ است و شقاوت شب سیلی به شقایق
تو گل انداخته ای در شب خنجر به کجا ها
از کرانتا به کران می شنوم موج صدایت
کشتی سبز نجاتت زده لنگر به کجا ها
چه زبون است یزید و چه حقیر ابن زیادش
شهر را می کشد این خطبه ی محشر به کجا ها
جشن خصم تو پیاپی به عزا شد بدل آنجا
تا که انداخت نگاه تو به کاخش گسل آنجا
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
.
.
به کوه امشب طنین صور اسرافیل میپیچد
به دوش صخرهها شولای جبرائیل میپیچد
کدامین کاهن کوه امشب آیا باز در گوشش
علامات نزول سورهی سجّیل میپیچد
مگر ابری چهل ساله است، سنگانداز بر صحرا
کز آن بانگ رمیدنهای صدها فیل میپیچد
شهاب ثاقب آتشبازیی دارد نمی بینی
که در بال و پرش تاب و تب تنزیل می پیچد
به خطی مکی آنجا بر کلاه کوه دست کیست
که تذهیب چنان نوری بر آن اجلیل می پیچد
قلم بر دست می بینم بحیرا رادر آن حیرت
که شورش در ورق گردانی انجیل می پیچد
امین مکه بشنو رتل قرآن ترتیلا
بخوان عطر خدا تنها در این ترتیل می پیچد
می آشوبد به قربانگاه نوری دست چاقوها
شکوه جذبه اش در جان اسماعیل می پیچد
عصا در دست ، راهب چشم بر بی تابی رود است
به چشمش پیش از این دنیای رود نیل پیچیده است
امین مکه رفته است و امین الله می آید
خبر در عرش با تسبیح و با تهلیل می پیچد
و سبحان الذی اسری و می بینی از این بالا
که آیات تو در معبد به هر قندیل می پیچد
تلاوتهای چشمت حکم توفان در تل آویو است
صدایت شب شکن در گوش اسرائیل می پیچد
به حول حالنامان از ازل دستی تکان دادیم
که آمینت به ما در لحظه ی تحویل می پیچد
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• بیدهای بیمجنون •
.
بارنگ پریده، سخت دیگرگون است
این ماه که نیست، دشنهٔ شمعون است
لیلا! لیلا! میشنوی باد امشب؛
لالایی بیدهای بیمجنون است
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
.
📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
"برادر فروش"
نفس بریده تر ازپیش مانده درراهم
به جزعلی،مدد از هیچ کس نمی خواهم
خراب باده ی خیامی ام ،ستاره شناس!
مکش به بام رصد خانه ی ملکشاهم
برو رفیق و بینداز ریسمانت را
برو که همنفس آسمان دراین چاهم
هنوز می شنوم بانگ "برد،برد"تورا
که نردبان تو بو دست دست کوتاهم
دراین قمارکه بردی خداکند برسی
به پای بُرد نفس گریه ی شبانگاهم
بگو کدام برادرفروش،راه توزد
بگو که تازه شود باز زخم جانکاهم
به این امید که قاضی کنی کلاه خودت
به سوی عرش خدا پر نمی زند آهم
نشسته گوش به زنگ کدام حادثه ای
که باز سر بدوانی سر بزنگاهم
مگرقرار نشد فکر پرزدن باشیم
مگرقرار نشد بین آسمان باهم
به سینه می زنی اما هنوز سنگش را
سرت به سنگ نخورد ای جنون ناگاهم؟!
تونیستی و در این شهر، بی تو منزوی ام
تونیستی و پلنگانه خیره بر ما هم
***
تونیستی و از این ناکجای غربت نیز
هنوز هم که هنوزاست "چشم درراهم"
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
@shaeranehowzavi
⬛ به استقبالِ نصرالله ⬛
برای مجاهد کبیر، پرچمدار مقاومت،
سید حسن نصرالله
.
.
از آن بالا میانِ لشکری خونخواه میآید
به استقبالِ نصرالله، ثارالله میآید
کنارِ علقمه با گریه بنشینید ای مردُم
که فردا حضرتِ عباسی از این راه میآید
سواری تشنه، دست افشان، کنار رود میافتد
سواری تشنه با مشک و عَلَم ناگاه میآید
دلم قربانی زخم قدمهای شهیدی باد
که با پای خودش هر دم به قربانگاه میآید
کجای این مصیبتنامهام یارب که از هر سو
هزاران دشنه امشب بر گلوی ماه میآید
ببین گُلدوزیِ سرخِ شهادت را که غیر از آن
تمامِ جامهها بر قامتش کوتاه میآید
به دیوارِ تلاویو است با تیغ ستمسوزش
که کوهِ آهن آن جا پیشِ چشمش کاه میآید
به زیتون ها قسم فتح الفتوحی تازه در راه است
که از هفت آسمان آواز نصرالله میآید
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
۱۴۰۳/۷/۷
.
.
📍آدرس کانال « دل نخواهی »
در پیامرسان ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a