eitaa logo
دلنگار
173 دنبال‌کننده
199 عکس
128 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ نفوذ ایران در افغانستان 📝 🔹 «مؤسسه خاورمیانه» طی یادداشتی به قلم وینای‌کورا، استادیار مطالعات بین‌الملل دانشگاه پلیس و امنیت ایالت راجستان هند، به ارزیابی مؤلفه‌های نفوذ ایران در افغانستان پرداخته است. نویسنده معتقد است این عناصر فراتر از مرز طولانی جغرافیایی و حتی ریشه‌های عمیق فرهنگی مشترک است. 🔹 مقاله بیان می‌دارد ایران بازیگری بلندپرواز است که درکی کامل از محیط پیچیده منطقه و برنامه‌ای محتاطانه برای پیشبرد اهدافش دارد. به همین دلیل مهم‌ترین عامل حفظ و گسترش عمق راهبردی ایران در افغانستان، تعامل هوشمندانه ایران با عموم گروه‌های هویتی و قومی و انعطاف‌پذیری به اقتضای تغییر شرایط است. 🔹 نویسنده اشاره می‌کند ایران در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی از گروه‌های مقاومت اسلامی در برابر متجاوزان و پس از آن از ائتلاف شمال در برابر طالبان حمایت کرد. پس از 11 سپتامبر، ضمن حمایت از دولت تازه‌ تشکیل‌شده افغانستان به مقابله با القاعده پرداخت و اکنون در تقابل با آمریکا به تعامل و ارتباط تؤأم با کابل و طالبان می‌پردازد. 🔹در ادامه این یادداشت آمده است ایران ضمن هوشمندی در گفت‌وگو با طالبان، از تنش عربستان با قطر و رابطه طالبان با قطر نیز برای فاصله‌گذاری میان طالبان با وهابیت و اقناع این گروه به رعایت حقوق شیعیان افغانستان به خوبی بهره‌برداری کرد. این مسأله در انتصاب چند ولسوال شیعه از سوی طالبان طی ماه‌های اخیر خود را نشان داد. 🔹 نویسنده معتقد است آغاز مذاکرات صلح میان گروه‌های قومی و سیاسی از یک‌سو و هم‌گرایی کابل و طالبان در مقابله با فعالیت شاخه خراسان داعش در مناطق شمالی افغانستان از سوی دیگر، فرصت دیگری برای افزایش نفوذ ایران در این کشور فراهم می‌کند. 🔸 با توجه به موارد فوق مشخص است که ایران زمینه‌های نفوذ و ابزارهای گسترده‌ای در افغانستان دارد که می‌تواند از آنها در جهت تحکیم روابط دوجانبه استفاده کند. جدا از این، تلاش رسانه‌های غربی برای تخریب روابط دو کشور و کاهش نفوذ فکری و سیاسی ایران در افغانستان قابل توجه به نظر می‌رسد.
♦️شورای آتلانتیک: ایران به چین وابسته نمی‌شود 📝 🔹 اندیشکده شورای آتلانتیک طی یادداشتی، تحلیلی از قرارداد 25 ساله ایران و چین ارائه داده است. نویسنده یادداشت بیان می‌دارد که موافقان این قرارداد، آن را موجب توسعه زیرساخت‌های ایران می‌دانند و مخالفان معتقدند سبب وابستگی و خدشه به استقلال ایران خواهد شد. 🔹 یادداشت اشاره می‌کند که پیش‌تر پاکستان، نپال، کامبوج، میانمار و کره شمالی نیز پس از عقد قراردادهای مشابهی با چین، با مخالفت‌های مشابهی مواجه شده‌اند. حتی عراق نیز که قرارداد 20 ساله‌ای مبنی بر تقویت زیرساخت‌هایش در ازای فروش صدها هزار بشکه نفت با چین امضا کرد، از این مخالفت‌ها در امان نماند. 🔹 مقاله بیان می‌دارد که این قرارداد بُرد-بُرد است. زیرا چین محتاج انرژی برای توسعه اقتصادی و نظامی در مقابل آمریکا و هند است و ایران نیز نیازمند توسعه زیرساخت‌های صنعتی به‌خصوص پالایشگاه‌های نفتی برای خروج از رکود اقتصادی تحت شرایط تحریم است. 🔹 نویسنده نگرانی آمریکا از سود متقابل ایران و چین از این قرارداد را طبیعی تلقی می‌کند. زیرا علاوه بر ضربه به سیاست «فشار حداکثری»، امکان بیشتری برای روابط چین و کشورهای غرب آسیا ایجاد می‌کند. همان‌طور که همکاری نظامی سه‌گانه ایران، چین و روسیه در یک مانور مشترک در دریای عمان، نویدبخش تضعیف آمریکا در منطقه بود. 🔹 در پایان یادداشت آمده است که فرضیه وابستگی ایران به چین نادرست است. زیرا علاوه بر استقلال‌طلبی قوی ایرانیان و سابقه نه چندان گسترده چین در استعمارگری، فقدان زمینه‌های فرهنگی مشترک نیز دلیلی بر عدم تحقق چنین فرضیه‌ای است. 🔸 تبیین گسترده‌تر و دقیق‌تر موارد مذکور در این یادداشت می‌تواند پاسخ مناسبی به القائات رسانه‌ای شبکه‌های وابسته به غرب علیه این قرارداد باشد. لازم است افکار عمومی نسبت به اهمیت و ضرورت آن در شرایط کنونی که بدعهدی‌های مکرر آمریکا و اروپا، فشارهای اقتصادی فزاینده‌ای به کشور وارد آورده، اقناع شوند.
♦️ نتایج تغییرات قانون اساسی روسیه 📝 🔹 اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا طی یادداشتی به قلم استفان سستانویچ، کارشناس اوراسیا در این اندیشکده، به چهار سؤال درباره ارزیابی نتایج همه‌پرسی اخیر در روسیه پاسخ داده است. طبق نتایج اخیر، ولادیمیر پوتین می‌تواند در صورت کسب دوباره آرای مردم تا سال 2036 به ریاست‌جمهوری ادامه دهد. 1️⃣ انگیزه تغییرات چه بود؟ : فرضیه بدبینانه این است که پوتین و اطرافیانش نگران حذف از قدرت در دوران بازنشستگی سیاسی هستند و به همین دلیل تصمیم دارند تا آخرین زمان ممکن در قدرت بمانند. زیرا به تداوم سیاست‌هایشان بدون حضور خود اطمینان ندارند. فرضیه خوش‌بینانه این است که پوتین درصدد افزایش قدرت برای اصلاحات اساسی مانند مبارزه با فساد است. 2️⃣ چرا همه‌پرسی؟ : واقعیت آن است که از منظر حقوقی نیازی به برگزاری همه‌پرسی نبود و این تغییرات با تصویب اکثریت دوما و دوسوم مجالس محلی و منطقه‌ای قابل اجرا بود. ولی جریان حاکم برای نمایش مقبولیت به همه‌پرسی نیاز داشت. 3️⃣ تأثیر آن بر قدرت پوتین چه خواهد بود؟ : وی بی‌شک قدرتمندتر از گذشته ظاهر خواهد شد ولی بعید است از این قدرت برای ایجاد تنش در ساخت داخلی استفاده کند. وی متمایل به ثبات است و این امر را در تداوم ساخت اقتدارگرای متمرکز کنونی می‌بیند. 4️⃣ آیا این تغییرات مخالفت‌ها را خاموش می‌کند؟ : خیر. روسیه اکنون نیز با تبعات شیوع کرونا و کاهش درآمدهای نفتی دست‌ به‌ گریبان است. علاوه بر اینکه طبق نظرسنجی‌ها محبوبیت پوتین در میان جوانان کاهش یافته است. بنابراین حزب او «روسیه متحد» راه دشواری برای حفظ اکثریت پارلمان در پیش دارد و این می‌تواند انتخاب دوباره پوتین در 2024 را نیز با چالش مواجه کند. 🔸 به نظر می‌رسد جامعه روسیه با توجه به تجربه شوروی هم‌چنان ثبات و رشد نسبی دوران پوتین را گامی رو به جلو محسوب می‌کند. در عین حال نباید از این نکته غافل شد که تداوم ثبات اقتصادی، به‌تدریج راه را برای مطالبات دیگر از جمله آزادی‌های سیاسی می‌گشاید و این می‌تواند برای نخبگان سیاسی حاکم بر روسیه، چالش‌برانگیز باشد.
♦️ بلومبرگ: عملیات‌های خرابکارانه به توافق بهتر با ایران منجر خواهد شد 📝 🔹 خبرگزاری بلومبرگ با انتشار یادداشتی، حادثه رخ‌داده در تأسیسات هسته‌ای نطنز را اهرم فشار مناسبی برای تحمیل مذاکره مطلوب غرب به ایران قلمداد می‌کند و معتقد است فارغ از آن‌که چه کسی در نوامبر 2020 پیروز انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا شود، می‌توان از این اهرم بهره‌برداری کرد. 🔹 نویسنده مدعی است خراب‌کاری در تأسیسات هسته‌ای نشان می‌دهد غرب مجبور نیست برای تحدید برنامه هسته‌ای به توافقی مانند برجام بازگردد که در عین حفظ توان هسته‌ای، منعی برای برنامه‌های موشکی و منطقه‌ای ایران قرار نمی‌دهد و به‌زعم نویسنده، وضعیت حقوق بشر را نیز بهبود نمی‌بخشد. 🔹 این مقاله، مزیت حملات محدود ولی دقیق به تأسیسات هسته‌ای ایران را چنین برمی‌شمرد که علاوه بر اینکه ضرورت گزینه جنگ و حمله نظامی گسترده را منتفی می‌سازد، مسئولیتی نیز متوجه عاملان اصلی آن نخواهد کرد. در عین حال که یادداشت با توجه به تجربه ترور دانشمندان هسته‌ای، حمله سایبری استاکس‌نت و هم‌چنین سرقت اسناد هسته‌ای، عامل حملات اخیر را نیز رژیم صهیونیستی می‌داند. 🔹 یادداشت در تداوم این استدلال‌ها، نتیجه می‌گیرد که تداوم این حملات محدود و مؤثر، بدان جهت که ایران به‌زعم نویسنده از توان و امکان لازم برای پاسخ‌گویی برخوردار نیست، می‌تواند جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش توافقی نماید که بیش از برجام، مطلوبیت‌های ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در زمینه برنامه هسته‌ای را تأمین نماید. 🔸 مرور مفاد این یادداشت نشان می‌دهد برخی کارشناسان ضدایرانی در آمریکا نیز به این باور رسیده‌اند که افزایش بی‌رویه تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی نتوانسته به توقف برنامه هسته‌ای ایران بینجامد و برعکس انگیزه ایران را برای کاهش تعهدات برجامی و توسعه بیش از پیش غنی‌سازی، تقویت کرده است. به همین دلیل گمان می‌کنند رجوع به طراحی‌های ضدامنیتی و عملیات‌های خراب‌کارانه می‌تواند آنان را به مقصود برساند.
♦️ اهمیت خط لوله نفت گوره به جاسک در بازدارندگی ژئوپلتیک ایران 📝 🔹 اندیشکده «مرکز امنیت آمریکایی جدید» طی یادداشتی با اشاره به احداث خط لوله انتقال نفت از گوره در استان بوشهر به جاسک در استان سیستان‌وبلوچستان، به افزایش قدرت پاسخ‌گویی ایران به تهدیداتی از جنس حوادث اخیر در خجیر و نطنز پرداخته است. 🔹 این یادداشت معتقد است یکی از مهم‌ترین ملاحظات ایران در حفظ مبادلات انرژی از تنگه هرمز، امکان انتقال نفت خودش به مشتریانش بوده است. به‌ویژه چین که مهم‌ترین مشتری انرژی ایران محسوب می‌شود و اکنون نیز دو کشور درصدد عقد قراردادی راهبردی و طولانی‌مدت می‌باشند. 🔹 نویسنده معتقد است ایران پس از افتتاح مسیر زمینی، با خیالی آسوده‌تر می‌تواند امکان جلوگیری از عبور نفت‌کش‌های خریدار یا فروشنده دولت‌های رقیب از تنگه هرمز را مسدود نماید. پیش‌تر نیز با توقیف یک نفت‌کش بریتانیایی در این محدوده دریایی توانست نفت‌کش گریس1 را از توفیق انگلستان آزاد کند. 🔹 این مقاله بیان می‌دارد که کاتالیزور مهم در این خصوص، رفع تحریم تسلیحاتی شورای امنیت است که می‌تواند زرادخانه موشک‌های ضدکشتی و توان رزمی قایق‌های تندرو در خلیج فارس و دریای عمان را به منظور بستن تنگه هرمز، به نحو مطلوبی تقویت کند. 🔹 به گفته نویسنده، نیروی دریایی سپاه با عملیات‌های نامتقارن و با ایجاد دشواری برای نیروهای بیگانه یا دولت‌های منطقه‌ای متخاصم و رقیب می‌تواند ضرباتی کوتاه ولی محکم وارد کند و در عین حال از ورود به آستانه یک جنگ کلاسیک نیز پرهیز نماید. 🔹 از سوی دیگر آمریکا نیز طبق استراتژی‌های امنیت ملی در سال‌های 2017 و 2018 چین را رقیب اصلی قلمداد کرده و به دنبال آن، بخش گسترده‌ای از نیروی دریایی‌اش را از خلیج فارس به اقیانوس آرام منتقل کرده است. نکته‌ای که می‌تواند قدرت مانور ایران در این محدوده را افزایش دهد. 🔸 به نظر می‌رسد با وجود ظرفیت‌های انسداد تنگه هرمز پس از افتتاح خط گوره به جاسک، هم‌چنان ملاحظه واکنش دولت‌های هم‌سوتر مانند عمان و قطر و هم‌چنین واکنش دولت‌های غربی و حتی روسیه به دلیل ارتباط نزدیک با دولت‌های حاشیه خلیج فارس وجود دارد. نکته‌ای که شاید سبب شود ایران امکان بهره‌مندی از این خط لوله را برای برخی دولت‌های نزدیک منطقه مانند عراق نیز فراهم نماید. اما آنچه مشخص بوده افزایش قدرت بازدارندگی ایران با افتتاح این خط لوله است.
♦️ چرا مسکو خریدار استدلال‌های آمریکا در مورد ایران نیست 📝 🔹 اندیشکده شورای آتلانتیک طی یادداشتی به قلم دکتر مارک کاتز، استاد علوم سیاسی دانشگاه جرج‌میسون معتقد است دولت روسیه تمایلی به همراهی با آمریکا در فعال‌سازی مکانیسم ماشه نشان نخواهد داد و در برابر تلاش‌های واشنگتن برای جلوگیری از رفع تحریم تسلیحاتی ایران نیز مقاومت خواهد کرد. 🔹 سرگئی‌لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه طرح مایک‌پمپئو وزیر خارجه آمریکا برای فعال‌سازی مکانیسم ماشه را «متوهمانه» خواند. میخاییل‌اولانانوف، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل نیز آن را یک ایده «غیرعملیاتی» توصیف کرد. هم‌چنین سرگئی‌ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه نیز ضمن انتقاد از رویکرد گزینشی آمریکا نسبت به قطعنامه 2231، بر قطعیت رفع تحریم‌های تسلیحاتی ایران در مهر 1399 تأکید نمود. 🔹 نویسنده برای مخالفت مسکو با تداوم تحریم‌های تسلیحاتی ایران سه دلیل عمده را برمی‌شمارد: 1️⃣ روسیه با فروش تسلیحات به ایران، درصدد تحمیل اراده خود به آمریکا می‌باشد در حالی که آمریکا پیش‌تر با عدم تمایل به تمدید پیمان استارت جدید، در پی مقابله تسلیحاتی با روسیه برآمده است. 2️⃣ تمایل ایران به دریافت تسلیحات مهمی مانند سامانه دفاعی اس 400، هواپیماهای جنگنده سوخو 30 و تانک‌های تی 90، سود اقتصادی خوبی برای روسیه به ارمغان خواهد آورد. 3️⃣ افزایش توان تسلیحاتی ایران فرصتی برای تضعیف عربستان در منطقه غرب آسیا خواهد بود. زیرا مسکو و ریاض قبلاً در مسأله قیمت نفت با اختلاف جدی مواجه شدند و اکنون روسیه با تقویت ایران، پاسخ مخالفت‌های عربستان را خواهد داد. 🔹 با این وجود مقاله یادآور می‌شود مهم‌ترین مانع فروش تسلیحات مؤثر روسی به ایران، روابط پوتین و نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی است. قبلاً نیز روسیه در ازای عدم فروش تسلیحات به گرجستان از سوی رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 2008، فروش سامانه اس 300 به ایران را به تعویق انداخت. 🔸 به نظر می‌رسد متغیرهای متعددی از روابط منطقه‌ای روسیه در غرب آسیا، بر حجم و نوع تسلیحاتی که در معرض انتخاب ایران قرار خواهد گرفت، مؤثر خواهد بود. در عین حال که تشدید تنش‌های روسیه با اتحادیه اروپا در بحران‌هایی مانند اوکراین و یا توسعه ناتو به شرق نیز می‌تواند محمل و انگیزه‌ای برای تقویت تسلیحاتی قدرت‌های ضد هژمون مانند ایران باشد.
♦️ تحلیل شورای روابط خارجی اروپایی از چرایی همکاری ایران و چین 📝 🔹 اندیشکده شورای روابط خارجی اروپایی طی مقاله‌ای با اشاره به اراده ایران و چین برای گسترش روابط در قالب توافق راهبردی 25 ساله به ارزیابی دلایل این همکاری پرداخت. در این مقاله آمده است که ریشه این توافق به سفر رییس‌جمهور چین به ایران پس از توافق برجام بازمی‌گردد و توافق مذکور ابعاد مهم سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد. 🔹 مقاله بیان می‌دارد که ایران و چین رابطه‌ای عمل‌گرا، غیرایدئولوژیک و عمدتاً تجاری دارند. ایران پیامدهای رشد سریع چین به مثابه یک قدرت جهانی را درک می‌کند و در شرایطی که بدعهدی آمریکا و اروپا در برجام ایران را تحت فشار قرار داده، چین را مفری برای این آسیب‌ها می‌بیند. 🔹 از سوی دیگر چین نیز به موقعیت منحصربه‌فرد ایران در غرب آسیا واقف است. ایران محل اتصال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا محسوب می‌شود و بازار بسیار مناسبی برای سرمایه‌گذاری خارجی و ایجاد مرکزی برای تولید و صدور کالاهای چینی است. 🔹 یادداشت مدعی است ملاحظه جدی چین در رابطه با ایران، نوع مواجهه‌اش با غرب است. به همین دلیل وقتی تنش‌های دیپلماتیک چین با آمریکا به اوج رسید، مذاکره درباره توافق راهبردی نیز جدی‌تر شد. وگرنه چین پس از خروج آمریکا از برجام، تا حدی با تحریم‌ها علیه ایران همراهی کرد و بسیاری از بانک‌ها و شرکت‌هایش همکاری با ایران را رد کردند. 🔸 به نظر می‌رسد پیامد سیاسی مهم این توافق برای ایران، ایجاد موازنه در نگاهش نسبت به قدرت‌های غربی و شرقی است. به‌گونه‌ای که اجرای این توافق راهبردی می‌تواند در آینده به ابزاری برای ایران در مواجهه با اروپا و آمریکا بدل شود.
♦️ نقش معاون رییس‌جمهور در سیاست خارجی آمریکا 📝 🔹 اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا طی یادداشتی به ارزیابی اهمیت نقش معاون رییس‌جمهور در پیشبرد برنامه‌های سیاست خارجی آمریکا پرداخته است. نویسنده بیان می‌کند تا اواسط قرن 20، معاون رییس‌جمهور وظیفه‌ای بیش از مدیریت سنا و عزل‌ونصب برخی مدیران کاخ سفید نداشته ولی پس از آن نقش مهم‌تری در سیاست داخلی و خارجی بر عهده می‌گیرد. 🔹 این فرآیند با نقش‌آفرینی والاس، معاون روزولت پس از جنگ جهانی دوم در حوزه دیپلماتیک آغاز و با تصویب حضور معاون در شورای امنیت ملی توسط ترومن تقویت شد. نیکسون معاون آیزنهاور با رهبری مذاکرات با شوروی، نقش این مقام در سیاست خارجی را نهادینه کرد. 🔹 با آغاز دهه 1970، این نقش در سیاست خارجی قوی‌تر شد. کارتر با برقراری دسترسی معاونش والتر به جلسات و گزارش‌های جامعه اطلاعاتی، نقش جدی‌تری به او داد که در سیاست‌های آمریکا علیه دولت آپارتاید آفریقای جنوبی، انعقاد پیمان کمپ‌دیوید و اسکان آوارگان هندوچین نمود یافت. 🔹 بوش پدر، معاون ریگان نیز در مذاکرات با چین برای تعدیل تنش‌ها درباره تایوان نقشی انکارناپذیر داشت. وی در دوره ریاست‌جمهوری نیز از معاونش کوئیل برای پیش‌برد اجماع داخلی میان دولت و کنگره در جریان جنگ اول خلیج فارس بهره گرفت. 🔹 ال‌گور معاون کلینتون ضمن پیش‌برد مذاکراتی در راستای تنش‌زدایی با روسیه، مصر و آفریقای جنوبی و هم‌چنین پیگیری خلع سلاح هسته‌ای قزاقستان و اوکراین، در اقناع و مداخله دولت آمریکا در جنگ داخلی بوسنی نیز نقش چشم‌گیری داشت. 🔹 بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند دیک‌چنی، معاون بوش پسر بسیار بیش از وزیر خارجه، کاندولیزا رایس و وزیر دفاع، کالین پاول در سیاست خارجی آمریکا پس از 11 سپتامبر، به‌ویژه اقناع بریتانیا به حمله به عراق نقش داشته است. 🔹 جو بایدن تقریباً نماینده ویژه اوباما در امور افغانستان بود و سیاست افزایش نیروهای آمریکایی در این کشور را به اجرا درآورد. پس از ظهور داعش نیز رابط اصلی دولت آمریکا با عراق در جریان مأموریت به اصطلاح مبارزه با تروریسم بود. درباره ترامپ با توجه به مواضع تنش‌زا و متناقض، مایک پنس عمدتاً به توجیه آن و جلوگیری از تزلزل در روابط آمریکا و متحدان اروپایی پرداخته است. 🔸 به نظر می‌رسد با توجه به توضیحات فوق، و با افزایش احتمال پیروزی بایدن در انتخابات و سن بالای او، اهمیت معاون وی در سیاست خارجی این کشور افزایش خواهد یافت. نکته‌ای که دولت‌های رقیب و متخاصم آمریکا را به تأمل در ویژگی‌ها و رفتار سیاسی فرد متصدی این سمت وامی‌دارد.
🔵 روسیه، قدرتی آسیایی یا اروپایی؟ 📝 🔹 اندیشکده کارنگی طی مقاله بلندی به ارزیابی این مسأله پرداخته که آیا روسیه را می‌بایست به سبب تقابل با اروپا و آمریکا به‌خصوص پس از تصرف شبه‌جزیره کریمه، قدرتی آسیایی در نظر گرفت یا به جهت پیشینه فرهنگی و تمدنی، قدرتی اروپایی دانست. 🔹 نویسنده بیان می‌کند روسیه جز با پکن، با هیچ دولت مهم آسیایی روابط راهبردی ندارد. با ژاپن بر سر جزایر کوریل اختلاف ارضی دارد. روابطش با کره جنوبی نیز توسعه نیافته و روابط این کشور با کره شمالی نیز متأثر از چین است و در دیگر حوزه‌های نفوذ پکن مانند آسیای جنوب شرقی نیز، در چارچوب روابط دوجانبه عمل می‌کند. 🔹 طبق این مقاله، حضور روسیه در حوزه آسیا و اقیانوسیه، از نیاز این کشور به تقویت ائتلاف با چین در راستای مقابله مشترک با آمریکا ناشی می‌شود. برخی تحلیل‌گران آمریکایی گمان می‌کنند راهبرد موفق در این زمینه، اختلاف‌افکنی میان این دو در مناطق حساس ژئوپلتیک‌ آسیا است. 🔹 در مقاله آمده است به دلیل آنکه عامل اصلی حضور روسیه در مناطق مد نظر آمریکا مانند شبه‌جزیره کره یا آسیای جنوب شرقی ائتلاف با چین است، راهبرد مذکور خطاست. آمریکا بهتر است به بهبود رابطه با چین بیندیشد و با مدیریت اختلافاتش با پکن، به‌طور خودکار از تنش‌آفرینی با روسیه در حوزه اقیانوسیه نیز بکاهد. 🔸 به نظر می‌رسد راهبرد مهار تنش‌ها با چین در آسیا، عمدتاً در اتاق فکرهای نزدیک‌تر به حزب دموکرات آمریکا طراحی شده باشد. بر این اساس ضمن مدیریت تنش‌ها در رابطه با توسعه نظامی و امنیتی چین در مناطق مورد اختلاف، روسیه را به یک تماشاگر غیرمؤثر در آسیا بدل کرده و بدین ترتیب با سهولت بیشتری، تحرکات روسیه در اروپای شرقی را مهار کنند.
🔵 آمریکا در باتلاق افغانستان 📝 🔹 مؤسسه خاورمیانه در گزارشی ضمن ارزیابی سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان پس از اشغال این کشور، نوشته است این سیاست به بن‌بست رسیده است. این گزارش به قلم ریچارد کلارک، مدیر این اندیشکده نوشته شده است. وی سابقه سه‌دهه فعالیت در پنتاگون، وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا را دارد. 🔹 نویسنده که دستیار سیاسی‌نظامی وزیر خارجه دولت بوش بوده، نوشته است که بحث حمله به القاعده با روش‌هایی مانند حملات هوایی، موشکی و حتی پشتیبانی از جبهه شمال در افغانستان، از زمان دولت کلینتون وجود داشت ولی ایده اشغال کامل نظامی پس از 11 سپتامبر مطرح شد و کلارک از مخالفان آن بوده است. 🔹 او اضافه کرده است که ایده اشغال کامل نظامی و حضور بلندمدت در افغانستان علی‌رغم فقدان استدلال‌های روشن، به دلیل فضاسازی‌های احساساتی پس از 11 سپتامبر مورد تأیید مدیران ارشد دیپلماسی و امنیتی دولت بوش قرار گرفت. آمریکا از تجارب انگلستان قرن نوزدهم و شوروی قرن بیستم در شکست از شورشیان افغانستانی درس نگرفت و به باتلاق مقابله با گروه طالبان فرو افتاد. 🔹 کلارک معتقد است آمریکا پس از مجازات القاعده و طالبان می‌توانست از افغانستان خارج شده و به حمایت از جبهه نیروهای شمالی بپردازد. در این‌صورت طالبان احتمالاً جنوب افغانستان را در اختیار می‌گرفت ولی قطعاً مناطق کمتری را نسبت‌به‌امروز تصرف می‌کرد و القاعده نیز فرصت ظهور دوباره نمی‌یافت. علاوه بر اینکه تلفات و هزینه‌های آمریکا نیز به‌مراتب کاهش می‌یافت. 🔹 در دولت اوباما نیز، جو بایدن با افزایش نیروهای آمریکایی در افغانستان مخالف بود و از ایده حملات هوایی به طالبان و حضور محدود نیروهای ویژه کماندویی آمریکا برای حفاظت از شهرها و رهاسازی مناطق روستایی برای طالبان، حمایت می‌کرد. سیاستی که احتمالاً در صورت پیروزی نیز در پیش بگیرد. 🔸 به نظر می‌رسد دولت احتمالی بایدن بر محدودسازی اهداف آمریکا در افغانستان متمرکز شود. همچنین با تأکید دموکرات‌ها بر ساختار کنونی دولت کابل و مسائل مرتبط با حقوق بشر، مذاکرات صلح نیز با چالش بیشتری مواجه خواهد شد.
🔵 ترسیم «خاورمیانه مطلوب» آمریکا توسط شورای آتلانتیک 🔹 اندیشکده شورای آتلانتیک در یادداشتی به دولت آتی آمریکا توصیه کرده به توافق برجام بازگردد. در عین حال که اضافه می‌کند گشایش دیپلماسی در قبال ایران باید آهسته، محتاطانه و با بدگمانی همراه باشد. 🔹 در این یادداشت دو مشکل اصلی در احیای برجام، اولاً نقص آن در عدم اعمال محدودیت بر برنامه‌های موشکی و منطقه‌ای ایران و ثانیاً تقویت گرایش‌های مقاومت‌جویانه در ایران پس از فشارهای آمریکا و به‌ویژه پس از ترور سردار سلیمانی و دکتر فخری‌زاده قلمداد شده است. 🔹 این مقاله با وجود اشاره به دشواری احیای برجام، این توافق را برای منافع منطقه‌ای آمریکا و اروپا در غرب آسیا ضروری می‌داند. همچنین معتقد است تداوم روند کنونی عادی‌سازی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی که از امارات و بحرین آغاز شده و به مراکش رسیده، دستاوردی برای کاهش تنش‌های امنیتی در این منطقه نخواهد داشت. 🔹 به نظر نویسنده، بایدن ضمن استقبال از روند عادی‌سازی باید تلاش کند این فرآیند بر مبنای راه‌حل دودولتی به پیش برود. بر این اساس که احتمالاً عادی‌سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی منوط به پذیرش این راه‌حل از سوی تل‌آویو خواهد بود. 🔹 این یادداشت تداوم روند عادی‌سازی بر اساس اصلاحات داخلی و دموکراتیک در کشورهای عربی، توسعه روابط اقتصادی با رژیم صهیونیستی و کاهش تنش‌های مذهبی در منطقه را بنیانی برای «آینده راهبردی خاورمیانه» قلمداد می‌کند که در کنار احیای برجام و اعمال محدودیت برای ایران، مطلوبیت‌های منطقه‌ای غرب را تأمین خواهد کرد. 🔸 به نظر می‌رسد پیشنهاد این یادداشت مبنی بر تداوم و اصلاح دو توافق «برجام» و «ابراهیم» از سوی دولت بایدن، راهبردی برای واگذاری مسائل امنیتی منطقه به متحدان آمریکا و ایجاد نوعی از توازن قوای مطلوب غرب در منطقه باشد. هدف این راهبرد، ایجاد محدودیت استراتژیک برای ایران و حاشیه امن برای رژیم صهیونیستی خواهد بود.
🔵 آینده سیاسی روسیه از نگاه اندیشکده کارنگی 🔹 اندیشکده کارنگی در یادداشتی ضمن نظرخواهی از بعضی کارشناسان سیاسی روسی در سه دسته اقتدارگرایان، سنت‌گرایان چپ و راست و نهایتاً لیبرال‌ها و به روش گروه متمرکز، به ارزیابی آینده سیاسی روسیه پرداخته است. مشارکت‌کنندگان درباره عمده مشکلات اجتماعی و اقتصادی مانند آلودگی‌های زیست‌محیطی، تضعیف مشاغل خرد و هم‌چنین مقابله با کرونا اشتراک نظر داشتند ولی در راه‌حل‌ها متفاوت بودند. 🔹 اقتدارگرایان و سنت‌گرایان، حامی دخالت گسترده‌تر دولت برای مبارزه با فساد الیگارش‌ها و ملی‌سازی بنگاه‌های بزرگ و افزایش مالیات بودند، ولی لیبرال‌ها خواستار نظام بازار آزاد، خصوصی‌سازی بنگاه‌های بزرگ و در عین حال آزادی‌های اجتماعی بیشتر بودند. 🔹 در حوزه سیاست خارجی نیز اقتدارگرایان و سنت‌گرایان از رویکرد تهاجمی علیه غرب استقبال می‌کنند و معتقدند آمریکا و اروپا «باید از مسکو حساب ببرند»، ولی لیبرال‌ها می‌خواهند که روسیه ضمن روابط دوستانه با غرب در صحنه جهانی رقابتی صلح‌آمیز داشته باشد. 🔹 درباره شخص پوتین، تنها اقتدارگرایان، حامی وی هستند و میان او و بوروکراسی فاسد در روسیه تمایز قائل می‌شوند، ولی سنت‌گرایان و لیبرال‌ها وی را مسئول کلی امور می‌دانند. عمده نظردهندگان در هر سه گروه معتقدند پوتین جانشین خود را در فرآیندی نخبگانی تعیین خواهد کرد و وقوع سناریوهایی مانند انقلاب یا کودتا در بحران جاشینی، کم‌احتمال است. 🔸 به نظر می‌رسد نگرانی از بروز بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در صورت کاهش اقتدار کرملین، نیازمندی اکثریت جامعه به حمایت‌های دولتی در شرایط کرونا و هم‌چنین فقدان آلترناتیو مشخص و مطمئن‌تر، سبب شده که اکثریت نسبی جامعه روسیه حفظ جریان حاکم را بر تغییر آن ترجیح بدهد.