#عبورزمانبیدارتمیکند🕰
#نویسنده_لیلافتحیپور
#پارت64
خیلی دلم میخواست دوباره به خانهایی پا بگذارم که دفعهی پیش قلبش را برداشته بودم اما خجالت میکشیدم. برای همین من نورا را دعوت کردم که اول او به خانهی ما بیاید. خیلی زود قبول کرد. روزی که به خانهمان آمد مادر با دیدنش اشک در چشمهایش جمع شد و زیر گوشم گفت:
–الهی بمیرم، خیلی جوونهها...
من هم آرام گفتم:
–خودش که میگه از توجه خدا اینجوری شده، خودت مگه همیشه نمیگی خدا خیلی دوستت داشته امیر محسن رو بهت داده، بفرما هی گفتم تو پر و پای خدا زیاد نپیچ گوش نکردی، اینم نتیجش، این از وضع من، اون از وضع پسرت، اونم از وضع امینه،
عه، راستی از امینه چه خبر، خیلی وقته قهر نیومدهها، بعد نگاهم را رو به بالا چرخاندم و ادامه دادم:
–میگم مامان، نکنه خدا داره به امینه بیتوجهی میکنه؟
مادر چشم غرهایی نثارم کرد.
–اگه عقل درست و حسابی داشتی که...بعد نوچی کرد و ادامه داد:
–«لا إله إلّا اللّه» ببین خودت شروع میکنیا. پاشو برو چایی بیار.
نورا وقتی با امیرمحسن آشنا شد خیلی از شخصیتش خوشش آمد. انقدر با اشتیاق به حرفهایش گوش میداد که یاد کلاس درس افتادم.
آن روز صدف را هم دعوت کرده بودم. وقتی نورا فهمید که قرار است صدف و امیرمحسن با هم ازدواج کنند خیلی ذوق کرد.
کنار گوش صدف گفت:
–به انتخابت تبریک میگم، حتما خوشبخت میشی.
صدف لبخند زد و تشکر کرد.
پرسیدم:
–نورا جون، تو این یه ساعت از کجا فهمیدی خوشبخت میشن؟ اینا خودشون چندین جلسه با هم صحبت کردن هنوز شک دارن با هم ازدواج کنن یا نه، اونوقت...
صدف حرفم را برید:
–نخیر من شک نداشتم آقا امیر محسن گفتن که...
اینبار من حرفش را بریدم.
–بله شما علامه دهری کلا.
نورا لبخند زد و گفت:
– اُسوه جون افکار برادرت خیلی زیباست. حرفهای آدمها نشون دهندهی افکارشون هست. من از حرفهای آقا امیر محسن کمی نسبت بهشون شناخت پیدا کردم.
"چند نفر آدم بدبخت دور هم نشستن و حرف از خوشبختی میزنن، اون که مردنیه، اونم از داداش خودم که بدبختیش کم بود حالا باید با یه دختر به این خوشگلی ازدواج کنه ولی هیچ وقت نمیتونه صورتش رو ببینه، اینم از من، اونم از مامانم که دیگه سر دستهی بدبختاس که باید این وضع بچههاش رو ببینه."
آهی کشیدم و گفتم:
–افکار زیبا و این حرفها که زندگی آدم رو بهتر نمیکنن. حالا شما صبح تا شب افکار زیبا داشته باش. مثل اینه که طرف دستش سوخته بعد آواز میخونه که دردش یادش بره بعد همه میگن خوشبه حالش چه صدای قشنگی داره.
امیرمحسن خندید و گفت:
–شک نکن همون سوختن دست هم لازم بوده.
نورا گفت:
–چه ربطی داشت؟
صدف رو به من گفت:
–امیر محسن درست میگه. واقعا مشکلات لازمهی زندگیه. تو این طنابهایی که برای چاه کنها هست رو دیدی؟
–با تعجب گفتم:
—نه، چطور؟
–اون طنابها هر یه وجبش یه گره داره، اگه گفتی چرا؟
–لابد برای این که کسی که اون پایینه دستش رو گیر بده بیاد بالا.
صدف خوشحال گفت:
–آفرین، گاهی اونقدر چاهها رو عمیق میکندن که هیچ وسیلهایی جز طناب رو نمیشد فرستاد ته چاه. چاه کن از اون گرهها کمک میگیره و میاد بالا. حالا اگر خودش بشینه اون گره ها رو باز کنه میتونه بیاد بالا؟
–شانهام را بالا انداختم.
–معلومه دیگه نه،
–خب دیگه، مشکلات زندگی هم مثل همون گره ها هستن. باید ازشون کمک بگیریم و خودمون رو بکشیم بالا. بعضی گره ها رو اگه باز کنیم میمونیم ته چاه، این مشکلات رو میتونیم بگیریم و خودمون رو بالا بکشیم.
مادر ذوق زده گفت:
–آفرین عروس گلم.
بعد زیر گوش من گفت:
–یاد بگیر.
من هم زیر گوش مادر گفتم:
–مامان جان هنوز عروس گلت نشده، باباش که هنوز جواب نداده.
چیزی به غروب نمانده بود که تلفن نورا زنگ خورد. بعد از جواب دادن تلفنش رو به من گفت:
–آقا راستین بود گفت با حنیف میان دنبالم. همین یک جملهاش کافی بود تا گرما را در صورتم حس کنم. نورا نگاهش روی صورتم ثابت ماند. نگاهم را پایین انداختم و گفتم:
–چرا اونا زحمت میکشن من میرسوندمت.
–آخه انگار آقا راستین پیش یه دکتری
وقت گرفته، گفت میاد که بریم اونجا.
#ادامهدارد...
💕join ➣ @God_Online 💕
💖🌹🌻🦋
#انتخابات
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آیت الله عبدالکریم کشمیری در عالم #مکاشفه از شیخ عباس قمی میپرسد چه چیزی بدرد عالم #برزخ میخورد؟
⭕️ استاد مهدی
💖🌹🌻🦋
#انتخابات
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
#توییت | مشارکت پایین میتواند منجر به ناامنی و افزایش فشارها شود. از آنجا که دشمنان ما سطحینگرند، تا ببینند انتخابات ضعیف شده، تصور میکنند واقعاً کشور ضعیف شده و به طمع میافتند. آنوقت از راههای مختلف، امنیت ما را بهخطر میاندازند و فشارها و تحریمها را افزایش میدهند.
#مشارکت_حداکثری
💖🌹🌻🦋
#انتخابات
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#خورشیدایران
#صفحهسیدوم
#هفتمینمسابقه
به این ترتیب گرفتاریهای امین، در آغاز به عیاشی و هوسبازی و سپس به جنگ و درگیری، باعث شد که او به حضرت رضا(ع) آسیب نرسانید، و آن حضرت در این عصر (حدود پنج سال در مدینه) از آزادی نسبی برخوردار بود.
امام از این آزادی، کمال استفاده را در جهت تربیت شاگرد، و رسیدگی به امور شیعیان و تبیین اصول تشیّع، و تهذیب و تکمیل احادیث خاندان نبوّت، و مناظره و مباحثه با غیرمسلمانان نمود، و قدمهای استوار و ماندگار در تعمیق و تحکیم و گسترش تشیّع برداشت، در عین آنکه بر مشکلات و نیازهای شیعیان توجه و عنایت خاصی داشت، و در رفع و دفع مشکلات زندگی آنها میکوشید، سخن در این راستا بسیار است، ما به عنوان مشت نمونه خروار، نظر شما را به چند حادثهای که از آن حضرت در رابطه با حفظ عقاید و مشکلات مادی شیعیان بوده و در مدینه رخ داده است جلب میکنم:
1. نهی حضرت رضا(ع) از همنشینی با شخص منحرف
حضرت رضا(ع) که عنایات مخصوصی به فرهنگ تشیّع، و نگهبانی شیعیان از انحراف فکری و عقیدتی داشت، روزی به یکی از شاگردانش به نام داودبن قاسم، معروف به ابوهاشم جعفری فرمود:
«چرا تو را میبینم که با عبدالرّحمن بن یعقوب همنشینی میکنی؟»
ابوهاشم: «عبدالرّحمن دایی من است.»
امام رضا: او دربارهی ذات پاک خدا مطالبی میگوید که ساحت پاک خدا از آن منزّه است.
«فَاِمّا جَلَستَ مَعَهُ وَتَرَکتَنا، وَ اِمّا جَلَستَ مَعَنا وَ تَرَکتَهُ:
یا با او همنشین باش و ما را ترک کن، و یا با ما همنشین باش و از او دوری کن.»
ابوهاشم: او هر عقیدهای دارد و هر چه میگوید، بر من چه آسیبی دارد با اینکه من بر عقیدهی حق خود استوار هستم، و از عقیده او دوری میکنم.
امام رضا: آیا نمیترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ آیا به این داستان آگاهی نداری که: شخصی از یاران حضرت موسی(ع) بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامیکه سپاه فرعون به سپاه موسی(ع) رسید، او نزد پدر رفت تا او را موعظه کن و به سپاه موسی(ع) ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد می کرد، و همچنان با هم ستیز میکردند که ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید، و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتی که این خبر به موسی(ع) رسید، موسی(ع) فرمود:
«هُوَ فِی رَحمِهِ اللهِ، وَلکِنّ النَّقمَهَ اِذا نَزَلَت لَم یَکُن لَها عَمَّن قارَبَ المُذنِبَ دِفاعٌ:
او در رحمت خدا است، ولی چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود.»
ادامه دارد
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
#خورشیدایران
#مسابقهویژهدههیکرامت
#هفتمینمسابقه
#شناختامامرضاعلیهالسلام
#شناختحضرتمعصومهسلامالله
#انتخابات
#نشر_حداکثری
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب
#کانال_کمال_بندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
26.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جنات
#مكارم_الاخلاق
🔸امام صادق (ع) فرمودند:
✨إنَّ المَرءَ یَحتاجُ فى مَنزِلِهِ و َعِیالِهِ إِلى ثَلاثِ خِلالٍ یَتَکَلَّفُها و َإن لَم یَکُن فى طَبعِهِ ذلِکَ : مُعاشَرَةٌ جَمیلَةٌ و َسَعَةٌ بِتَقدیرٍ و َغَیرَةٌ بِتَحَصُّنٍ.✨
مرد در خانه و نسبت به خانواده اش نيازمند رعايت سه صفت است هر چند در طبيعت او نباشد:
خوش رفتارى، گشاده دستى به اندازه، و غيرتى همراه با خويشتن دارى.
📚تحف العقول، ص 322
💖🌹🌻🦋
#انتخابات
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
4_750708911236972647.mp3
4.5M
🎵فایــل صـــوتۍ
✅ #بندگۍحضــرتمــوسۍ
🎤 اســـــتاد عالـــــۍ
💯حتـــما گــوش ڪنید جالبه!
💖🌹🌻🦋
#انتخابات
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
ღ
📜 #حــدیثامـــروز
❤️ امام على عليه السلام :
هر كه از عيبهاى پنهانى[مردم]
جستجو ڪند، خداوند او را از
دوستى دلها محــروم گرداند.
📙 غررالحڪم ح ۸۸۰۰
💖🌹🌻🦋
#انتخابات
#کانالدلنوشتهوحدیث
@delneveshte_hadis110
<====🍃🌺🌻🍃====>
#فرزندعلیعلیهالسلام
#صفحهنهم
#محمدهلال
وقتى انسان ها در جهل و نادانى بودند، خدا براى رستگارى آنان، محمّد(ص)را به پيامبرى فرستاد و به او فرمان داد تا همگان را به سوى حقّ و حقيقت راهنمايى كند.
پيامبر در اين راه، سختى هاى زيادى را تحمّل كرد و با مشكلات زيادى روبرو شد، دشمنان به او سنگ پرتاب كردند، او را ديوانه خطاب كردند، آنان با سپاهى بزرگ به جنگ او آمدند و...
روزهاى آخر زندگى پيامبر فرا رسيد، اسلام رشد كرده بود و آن سختى ها به پايان رسيده بود، مسلمانان با خود چنين فكر كردند: "خوب است به پيامبر چيزى به عنوان مزد رسالت او بدهيم،او براى هدايت ما تلاش بسيارى نمود".
اينجا بود كه خدا آيه 23 سوره "شورا" را نازل كرد:
(قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى...).
"اى محمّد! به مردم بگو كه من از شما هيچ مزدى جز دوستى خاندانم نمى خواهم".
خدا اجر رسالت پيامبر را دوستى خاندانش قرار داد. كسى كه مى خواهد راهى به سوى خدا داشته باشد، بايد خاندان پيامبر را دوست بدارد.
آرى، پيامبر از مسلمانان مزد و پاداش مادى نخواست، بلكه چيزى از آنان خواست كه نفعش به خود آنان باز گردد، دوستى خاندان پيامبر، راه سعادت را براى آنان هموار مى ساخت.
🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹
#فرزندعلیعلیهالسلام
#محمدهلال
#مرقدشریفکاشان
#انتخابات
#نشرحداکثری
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالدلنوشتهوحدیث
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9