🏖🏝🏖🏝🏖🏝🏖🏝🏖
🏝🏖🏝
🏖🏝
🏖
✍داستانی زیبا برای لحظه ای تفکر و اندیشیدن
❣اگر این داستان زندگی تو را عوض نکند هیچ چیزی زندگیت را عوض نمیکند مطمئن هم باش از ته دل مُردی !!!
🔆دیروز از سر کار برگشتم همسرم گفت.: لباس هات رو عوض کن و استراحت کن تا غذا آماده میشه ...
🔆لباسهام رو عوض کردم و لم دادم و چشام رو هم زدم وقتی فهمیدم اذان عصره رفتم آشپزخانه به همسرم گفتم چی برامون آماده کرده ای؟
🔆جواب نداد دو بار سه بار تکرار کردم باز هم جواب نداد خیلی عصبانی شدم متعجب بودم که چرا جواب نمیده!؟
🔆پسرم به آشپزخانه آمد. گفتم یه لیوان آب برام بیار اونم جوابی نداد خیلی عجیب بود . به پسرم نموونەی پسرهای خوب بود ولی چرا اینطور میکنه نمیدونم! 🤷🏻♂
🔆خواستم از آشپزخونه بیام بیرون همسرم گفت :پسرم برو پدرت رو از خواب بیدار کن بیاد غذاش رو بخوره پسرم به طرف اتاقم رفت ، با صدای بلند میگفتم کجا میری من اینجام ...
🔆بعد از دو دقیقە برگشت گفت:
مامان دو سە بار صداش زدم ولی بیدار نمیشه تکونش هم دادم ولی بیدار نشد
🔆بعد همسرم بطرف اتاقم رفت منم دنبالش رفتم سعی میکردن یکیو از خواب بیدار کنن لباسهاش مثل لباسهای من بود خیلی هم شبیه من بود بعد از چند دقیقه صدای گریه بلند شد همه گریه میکردن. خدایا این مرد کیه! چرا کسی صدای منو نمیشنوه! چرا کسی منو نمیبینه!
🔆پسرم بیرون رفت و بعد از چند دقیقە پدر و مادر و داداشام همراهش بودن. مادرم آن فرد خوابیده رو در آغوش گرفته بود و همش گریه میکرد رفتم جلو ولی سودی نداشت بابام روی کرسی نشسته بود و بلند گریە میکرد ، برادرم و چند کسی آن شخص را شستند و کفنش کردند و بردن به مسجد که نماز بالا سرش بخونن. همسایه ها دوستام و فامیلام همشون آماده بودند و شروع کردند به نماز ...
🔆منم فریاد میزنم ای داد نماز بالا سر کی میخونین؟ ! من زندهام چرا منو نمی بینید. چرا حرفارو نمیشنوید !!!
ولشون کردم تا نمازشون رو تموم کنن سر تابوت رو کنار زدم کفن رو از روی صورتش کنار زدم
لبخندی زد و گفت : من دیگه وقتم تموم شد بعد نوبت تو هست من تمام. تو ابدی خواهی بود چهل ساله دوستتم منو زیر خاک میبرن و تو هم بطرف محاکمە بردە میشوی!..
🔆بعد میخواستم صحبت کنم نمیتونستم میخواستم تکون بخورم نمیتونستم بعد صدای ملا رو شنیدم که حرف میزد.
خاک ریختن روم تنها موندم دیگه فهمیدم آخرشه. نه شروع و اولشه من که چند تا قرض هست پسشون ندادم! کارهای زیادی هست که گفتم فعلا زوده هنوز انجامشون ندادم. ...
🔆بعدا صدای پای دو شخص را شنیدم گفتم ای داد محاکمه شروع شد ، نکیر و منکری در موردش حرف میزدن ! خدا منو برگردون خدایا منو برگردون تا کارهای درست انجام بدم..!
🔆صدایی را شنیدم
نخیر ... نخیر ... نخیر ... خیلی نارحت شدم تا صدایی نرم صدام زد. بابا بابا بلند شو غذا حاضره چشمام رو باز کردم دختر خوشکل خوشرویم بود
بوسش کردم گفت: بابا غذا سرد میشه ...
🔆کل بدنم عرق کرده بود خیلی خسته بودم به نفس خودم گفتم:
بیا برگشتی ببینم از این به بعد چه میکنی و چیو جلو میندازی باید همش خوبی کنی مادام نمیدانی کی میمیری روزی میاد موم عمرتان تمام خواهد شد. خیلی ممنون از خداوند ی فرصت بهم داد و آخرین نفسم نبود. و فرصتی دیگه ای برای زندگی بهم داد.
🔆تو هم از خدا تشکر کن که هنوز فرصت داری و وقتت تموم نشده به داد خودت برس و از تاوان و کار بد دست بردار و بهشت را به دست بیار .👌🌺
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_من_که_غلام_تو_و_اجدادتم_حدادیان.mp3
زمان:
حجم:
3.67M
من که غلام تو و اجدادتم
خونه خراب تو و آبادتم
موذن کرب و بلا همیشه
الله اکبر اذون یادتم
#سرود🔊
#محمدحسین_حدادیان🎙
#میلاد_حضرت_علی_اکبر(ع)🌺
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
🍁
موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش ديد. به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد. همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.
ماری در تله افتاد
و زن مزرعه دار را گزيد.
از مرغ برايش سوپ درست کردند.
گوسفند را برای عيادت کنندگان سر بريدند.
گاو را برای مراسم ترحيم کشتند
و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه میکرد و به مشکلی که به ديگران ربط نداشت فکر میکرد!
📚کلیله و دمنه
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
✅ فواید گوش كردن به اذان
✍شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار
میدهد . پیامبر اكرم (ص) میفرماید : همانا اهل
آسمان از اهل زمین چیزى نمیشنوند مگر اذان
شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو میکند . امام على (ع)
میفرماید : كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید
شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند . پیامبر
اكرم (ص) میفرماید : كسى كه صداى اذان را
بشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از
سعادتمندان است
شنیدن اذان سبب دورى شیطان میشود . رسول
اكرم (ص) میفرماید : شیطان وقتى نداى اذان را میشنود فرار میکند
امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا (ص) هنگامي
که اذان موذّن را ميشنيد ، آنچه را موذّن ميگفت
تکرار ميکرد
📚میزانالحكمهج۱،ص۸۲،وج۱ص۸۴
#اذان |🖤🌗
♥️¦⇠ 🍃اَللّٰھُم؏َـجَلَلَوِلیِّڪَالفَࢪَجِ🍃
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
تو شمال شهر تهران ،
یه قنادی باز شد
اسمش محسن قناد بود.
.فقط پولدارا میتونستن اونجا
خرید کنن
،یه روز که تعدادی از پولدارا
تو قنادی در حال خرید بودن
یه گدای ژنده پوش وارد شد
و تموم جیبهاشو گشت ،
یه ۵۰ تومنی پیدا کرد
و گذاشت رو میز ،
گفت اینو شیرینی بهم بده !!!!
مدیر قنادی با دیدن این صحنه
جلو اومد و به اون فقیر تعظیم کرد
و با خوشحالی و لبخند
ازش حال پرسید و گفت :
قربان !
خیلی خوش اومدید
و قنادی ما رو مزین فرمودید ...
پولتون رو بردارید
و هر چقدر شیرینی دوست دارید
انتخاب کنین !!!!
امروز مجانیه اینجا ...
پولدارا ازین حرکت ناراحت شدن
و اعتراض کردن که
چرا با ما
اینجوری برخورد نکرده ای تا حالا ؟
مدیر قنادی گفت :
شما هم اگه مثل این آقا تموم داراییتون رو ،
رو میز میذاشتین ،
جلوتون تعظیم میکردم .
●ﺩﺭ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﺧﻄﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ،
ﺷﺐ ﺑﺎﺵ؛
● ﺩﺭ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ، ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎﺵ؛
● ﺩﺭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﻲ،
ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﺎﺵ؛
● ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭ ﻏﻀﺐ،
ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺵ؛
● ﺩﺭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻭ ﻳﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ،
ﺭﻭﺩ ﺑﺎﺵ؛
● ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺑﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍن
دریا باش
يه فلج قطع نخاعى
از خواب كه بيدار میشه
منتظره يک نفر بيدار بشه،
سرش منت بذاره
و ببرتش دستشويى و حمام
و كاراى ديگه شو انجام بده.
ميدونى
آرزوش چيه؟
فقط يكبار ديگه خودش بتونه
راه بره و كاراشو انجام بده...
يه نابينا
از خواب كه بيدار ميشه،
روشنايى رو نميبينه،
خورشيد و نميبينه،
صبح رو نميبينه.
ميدونى آرزوش چيه؟
فقط يكبار فقط يكروز
بتونه نزديكاش و عزيزاش
و آسمون و و زندگى رو
با چشماش ببينه...
يه بيمار سرطانى
دلش ميخواد خوب بشه
و بدون شيمى درمانى
و مسكن هاى قوى زندگى كنه
و درد نكشه...
يه كر و لال آرزوشه بشنوه
وبتونه با زبونش حرف بزنه...
يه بيمار تنفسى دلش ميخواد
امروز رو بتونه
بدون كپسول اكسيژن
نفس بكشه...
يه معتاد در عذاب
آرزوى بيست و چهار ساعت
پاكى رو داره...
الآن مشكلت چيه دوست من؟
دستتو ببر بالا
و از ته قلبت شكرگزارى كن
که از قدیم گفتن
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
با تمام وجودت
از نعمتايى كه خدا بهت داده
استفاده كن
.
تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى،
ناشكرى نكن.
آسونا روخودت حل كن
سختاشم خدا.
ﺩﻋﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ امروز من
برای شما
ﺧﺪﺍﯾﺎ !
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ !
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ !
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ !
ﮐﻪ :
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ !
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ !
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ !
ﯾﺎ ﺭﺏ
ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ ﮐﻦ !
ﻭﺁﻧﭽﻪ ﺷﺮ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ دور ﮐﻦ.
آمین.
: از عارفي پرسيدند : چرا اينقدر ذکر صلوات در منابع دينى ما تأکيد شده! و براى آمرزش گناهان، وسعت روزى ، صحت و سلامتى، گشايش در کارها و... صلوات تجويز کرده اند، سِرّ و راز اين ذکر چيست؟
فرمود: اگر به قرآن نگاه کنيد فقط يکجا در قرآن هست که خداوند انسان را هم شأن و هم درجه ى خودش ميکند يعنى از انسان ميخواهد که بيايد کنار او و با هم در يک کارى مشارکت کنند
و آن آيه اینست : "انّ الله و ملائکته يصلّون علي النبي يا ايها الذين آمنوا صلّوا عليه و سلموا تسليما"
خداوند و ملائکه اش براى پيامبر(ص) صلوات ميفرستند. شما هم بياييد و همراهى کنيد
علّت عظمت و بزرگى ذکر صلوات همين است
که انسان را يکباره تا کنار خداوند بالا ميبرد.❤
🌹 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
میدونی اگه کپی کنین چند هزار تا صلوات فرستاده میشه؟
ثوابش برای سلامتی وامر فرج مولانا صاحب العصر والزمان آقا ومولاو سرورمان حجت ابن الحسن العسکری(عج) 🌹التماس دعا🌹
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
🪐"
✍داستان دو دوست"
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.
یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”.
دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت:
وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
🌷 #شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
در جاده بصره خرمشهر #شهید_علی_اکبر_دهقان همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد.
در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید.
سر مبارک این شهید حدود چند دقیقه فریاد " یا حسین، یا حسین" سر می داد.
همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...
چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود:
ألسلام علی الرأس المرفوع
خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم اینگونه شهیدبشوم
خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.
خدایا شنیده ام سر امام حسین(ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع)خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
#باولایت_تاشهادت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ربیع_الاول
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
🟥 یه تکنیک از روانشناسی تاریک برای متقاعد کردن افراد :
«تکنیک چهار به یک»
وقتی میخواید فرد مقابل رو راضی کنید که به نظر شما رای مثبت بده،میتونید از این تکنیک استفاده کنید.
🔺 مثال : طرف به شما میگه آخر هفته بریم فلان پاساژ خرید،شما میگین نه بهتره بریم یه پاساژ دیگه به اسم فلان مثلا.بعد فرد چون رو حرفش پا فشاری داره میاین میگین که ببین این پاساژی که تو گفتی هم اوکیه ولی ما اگه بخوایم بریم اونجا این ساعت ترافیکه یا شلوغه و...
ولی جایی که من میگم آدرسش بهتره و محصولاتش بهتره و...
🔻 نکته خیلی مهم : وقتی میخواین راجع به پیشنهاد طرف حرف بزنین یه مثال منفی از نظرش بگین و عادی حرف بزنین ولی برای نظر خودتون ۴ مثال مثبت و یک مثال منفی بیارین که فرد متقاعد بشه که نظر شما بهتره...!
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
◇●◇●◇●
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی زیبا از زیارت عاشورا به همراه متن
با صدای علی فانی
#زیارت_عاشورا
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
داستان کوتاه
#منطق
معلم گفت : دو مرد پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند.شما فکر می کنید ، کدام یک این کار را انجام دهند ؟
هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !
معلم گفت : نه ، تمیزه . چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند ؟
حالا پسرها می گویند : تمیزه !
معلم جواب داد : نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟
یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !
معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟
بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !
معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!
شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است
معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق ! و از دیدگاه هر کس متفاوت است
💢پس لطفاً همدیگرو با منطق خودمون قضاوت نکنیم
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○
داستان آسیه همسر فرعون ☘☘
یکی از زنان نمونه، مومنه صابر، آسیه است. حضرت آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون بود. که خداوند عالم در قران مجید، این زن را به عنوان الگو و مثل افراد با ایمان؛ یاد کرده و در آیه 11 سوره تحریم می فرماید:« خداوند برای مومنان همسر فرعون را مثال و الگو آورد.»
چنانچه کسی شخصیت سیاسی و اجتماعی ایشان را در ذهن خویش تصور نماید، و بداند که او همسر کسی بود ادعای خدایی داشت 1 و تمام زرق و برقهای مصر پهناور و مردم آن سامان در اختیار او بود متوجه می گردد وی چگونه خود را در برابر آن همه عوامل مادی نباخت.
آسیه زنی است که در صحنه های خاص مورد عنایت خداوند قرار گرفته، و او را مادر مومنین لقب داده، و رسول گرامی اسلام ایشان را در ردیف حضرت فاطمه و خدیجه و مریم بهترین زنان اهل بهشت خوانده است. 2
هنگامی که واقعه دلخراش همسر و بچه های خزبیل به وقوع پیوست، خداوند عروج عارفانه آن زن پارسا و قهرمان را به دید آسیه گذاشت و ایمان آسیه از آن صحنه، قوی تر شد. 3
چون از نزدیک با چشمان خویش جنایات فرعون را می دید اعتراض کرد و گفت: وای بر تو ای فرعون! تا به کی در خواب غفلت فرو رفته ای و بندگان حقیقی خدا را می سوزانی؟! 4
فرعون گفت:« مگر تو هم در مورد خدایی من شک داری؟»
آسیه گفت: مگر من به خدایی تو اعتقاد داشتم؟ من از روزی که موسی (ع) را از رود نیل گرفته، به پیامبری او معتقد شدم!»
فرعون با شنیدن این سخنان اعتراض آمیز آن هم از ملکه دربار و همسر زیبا و مورد علاقه اش خیلی تعجب کرده او را به جنون نسبت داد و گفت: مگر دیوانه شده ای که اینگونه سخن می گویی؟ 5
آسیه گفت: دیوانه نشده ام، ولیکن به خدای موسی که خدای عالمیان است ایمان دارم، فرعون که انتظار نداشت چنین سخن اعتراض گونه از همسرش بشنود، و هرگز فکر نمی کرد که موسی (ع) پایگاه قوی و نیرومندی در دربار فرعون داشته باشد، به شدت تکان خورد، و احساس خطر کرد، سپس مادر آسیه را احضار و به او گوشزد کرد:
« دخترت مانند آن زن آرایشگر (همسر خزبیل) دیوانه شده است، یا باید به پروردگار موسی کافر شود و با دستور می دهم که او را بکشند.» 6
مادر آسیه به گمان خود او را نصیحت کرد که دست از این آیین بردارد و گرنه همچون همسر خزبیل به سزا خواهد رسید!
1. فقال انا ربکم الاعلی، سوره نازعات آیه 24.
2. سیمای زنان در قرآن، ص109.
3. زنان نمونه، ص17.
4. زنان مرد آفرین تاریخ ص57.
5. سیمای زنان در قرآن، ص111.
6. زنان نمونه، ص18. آسیه گفت:« هرگز به خدای موسی کافر نخواهم شد.»
فرعون آن چنان از جواب قاطع آسیه، خشمگین شد، دستور داد آسیه را به پشت بخوابانند، و هر یک از دستها و پاهایش را با میخ های بزرگ بر زمین بکوبند، سپس سنگ بزرگی را روی سینه اش بگذارند، ماموران چنین کردند و به این جهت فرعون را« ذوالاوتاد» گویند.
فرعون خطاب به او گفت: ای آسیه بگو خدای موسی تو را از این شکنجه نجات بدهد، و آسیه در زیر شکنجه، سخت ناراحت بود، این خبر به موسی (ع) رسید، موسی (ع) به خدا عرض کرد:« خداوندا جان دادن را برای آسیه آسان کن. 1 »
آسیه در آن حال بسیار سخت با ایمان راسخ که به خالق بی همتا داشت «الله،الله» می گفت و با خدایش مناجات پر معنایی داشت و نجوا می کرد:«رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین» « پروردگارا! خانه ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»
در آن هنگام به آسیه الهام شد یک نگاهی به آسمان افکند، جایگاه و مقام خود را مشاهده نماید، آسیه به آسمان نگریست و دیدنیها را دید، آنچه را که دیگران نمی بینند او دید، به سخن دیگر خداوند پرده از چشم او برداشت و مقامش را به وی نشان داد، با رضایت کامل و خوشحالی تمام خندید، فرعون را متعجب ساخت فرعون گفت:
« همسرم دیوانه شده است! در میان این همه سختی و شکنجه می خندد! 2 »
و بدین طریق روح اوبه ملکوت اعلی پیوست، و جزء برترین زنان بهشت گردید، و مژده همسری رسول خدا (ص) در آن سوی عالم از آن خود ساخت 3 .
1. زنان مرد آفرین تاریخ، ص57.
2. اقتباس از زنان نمونه، ص19.
3. سیمان زنان در قرآن، ص113.
💚💚💚💚💚
#التماس_دعا_برای_ظهور🤲
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#دلنوشتهوحدیث
eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
○●○●○