eitaa logo
🌷دلنوشته و حدیث🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
3.9هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌹 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋 ضررهای ترک نماز: 🌷۱.زندگی تنگ وناگوارمیشود: ومن اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا.۱۲۴طه 🌷۲.شیطان همدم انسان بی نماز میشود: ومن یعش عن ذکرالرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین...۳۶ و۳۷زخرف 🌷۳.ترک نماز،باعث جهنم میشود: قالوالم نک من المصلین 🌷۴.ترک نماز،نشانه ضعف عقل است: واذانادیتم الی الصلوه اتخذوها هزوا ولعبا ذالک بانهم قوم لایعقلون.۵۸مائده 🍁🍂🍁🍂 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
بسم رب المهدی ⛅️ امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف: ✨ ملْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَداةَ إِلى أَنْ تَنْقَضی الْنُجُومْ 🔹 کسی که نماز صبح را تا ناپدید شدن ستارگان به تاخیر اندازد، از رحمت خدا به دور خواهد بود. 📚 بحارالانوار/ج52/ص15 📚 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
🔻او مؤمن است و مؤمن را باید احترام کرد...❗️ ◽️حاج آقا جواد گلپایگانی، فرزند مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی رحمه الله درباره برخورد احترام آمیز پدرشان با دیگران می گوید:.. ◽️در سنین کودکی بودم.ایام عاشورا طبق معمول در منزلمان روضه خوانی بود. مرحوم پدرم در کنار در ایستاده بودند و به مردم احترام می کردند. ◽️روزی دیدم مرد نابینایی وارد شد و آقا تمام قد به احترام او بلند شدند. روزهای بعد هم آن مرد نابینا می آمد و ایشان در برابر او بلند می شدند و احترام می گذاردند. ◽️روزی به آقا عرض کردم: این مرد نابیناست و نمی بیند شما در برابرش بلند می شوید،آقا فرمودند: او مؤمن است و مؤمن را باید احترام کرد 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیا عمامه این آخونده رو بزنیم‌! این دوربین مخفی رو ببینید تا متوجه بشین بنگاه‌های نفرت و دروغ‌پراکنی اینترنشنال و بی‌بی‌سی، چطور قشر اقلیت اشرار رو با تکنیک‌های فریب رسانه‌ای اکثریت جلوه میده 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
😌 در هیاهوی زندگی دریافتم ؛ چه بسیار دویدن ها که فقط پاهایم را از من گرفت در حالی که گویی ایستاده بودم ، چه بسیار غصه ها که فقط باعث سپیدی موهایم شد در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ، دریافتم کسی هست که اگر بخواهد “می شود” و اگر نخواهند “نمی شود” به همین سادگی … کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم فقط او را می خواندم و بس 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 اگـه وجــود خـــــــدا ﺑـــــــــــاورت بــشــه خـــــــــــــــدا یــه نـــقــــــطــه میندازه زیــر بــاورت … مـــیـــشــه : ﻳــــــــــــــــﺎﻭﺭﺕ … بهمین راحتی 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
9 پیشنهاد موثر 🙏👌 1-نفس بکش با لااله الاالله 2-نفست را سرزنش کن با استغفرالله 3-هنگام درد کشیدن بگو الحمدلله 4-هنگام تعجب بگو سبحان الله 5-هنگام خوشحالی صلوات بر رسول الله 6-هنگام ناراحتی انالله و انا الیه راجعون 7-سم چشمانت را بشکن به گفتن ماشاالله تبارک الله 8-شروع کن با بسم الله 9-خاتمه بده با الحمدالله 🍃 گ ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈┈ 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
اين متن قشنگ كمي آرامش ميده💕🌱 آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ، " نمی توانند " پس به " تدبیرش " اعتماد کن به " حکمتش " دل بسپار به او " توکل " کن و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟ دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ... میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...! ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟ ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ ﻋﻤﯿﻖ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ بودن را ﺑﭽﺶ ﺑﺒخش ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فوری | سارا و نیکا وارد گود شدند ، کار جمهوری اسلامی تمام شد 😂 نیکا : این آخرین فرصته ...😂😂😂 اینا کلا دیالوگ‌هاشون توی پایتخت یه صفحه هم نمیشد حالا نظریه پرداز سعودی نشنال شدن 😆 نون و نمک جمهوری اسلامی رو خوردن شهرت پیدا کردن حالا به مرحله جفتک میندازن 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰هم اکنون/مشهد ستاره باران شد خروش جمعیت در مراسم تشییع شهدای مدافع حرم و امنیت " شهید رضا رضوانی، شهید حسین زینال زاده و شهید دانیال رضازاده" در خیابان های منتهی به حرم رضوی 🇮🇷             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
✍امام حسن مجتبی علیه السلام: فرمود: زيرک ترين و هوشيارترين افراد، شخص باتقوا و پرهيزکار مي باشد؛ أحمق و نادان ترين افراد، کسي است که تبه کار و اهل معصيت باشد؛ گرامي ترين و باشخصيّت ترين افراد، آن کسي است که به نيازمندان پيش از اظهار نيازشان، کمک نمايد. 📔[احقاق الحق ج۱۱ ص ۳۰) ‌‌‌‌✅ کانال قرآن و حدیث ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅ 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
نه اینکه شب ساکت است نجیب است صدایش در نمی‌آید! هرچه فکر داریم هرچه خیال داریم هرچه دلتنگی داریم همه را می‌گذاریم برای شب...!💞 شبتون بخیر ✨🌟🌙⭐️
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا🌻🍃 سرآغازصبحمان را با یاد و نام و امید تو میگشاییم🌻🍃 پنجره های قلبمان را عاشقانه بسویت بازمیکنیم تانسیم رحمتت به آن بوزد🌻🍃 الهی به امید تو 💚 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @delneveshte_hadis110
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @delneveshte_hadis110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @delneveshte_hadis110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ به حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، يَا عَلِىَّ بْنَ أَبِى طالِبٍ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🦋🦋 يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @delneveshte_hadis110
می نشینم چو گدا بر سر راهت ای دوست شاید افتد به من خسته نگاهت ای دوست به امیدی که ببینم رخ زیبای تو را می نشینم همه شب بر سر راهت ای دوست 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
👩‍⚖   🌷 ﷽ *** مبينا توي تب ميسوخت و هذيون ميگفت. سِرم رو به ميخ بزرگي كه به ديوار سنگي محكم شده بود تا حكم چوب لباسي رو ايفا كنه وصل كردم. سوزن سرم توي رگش نشست و لبهاش از شدت تب و لرز ميلرزيد. ملحفه ي بزرگي روش انداخته بودن؛ اما چاره ي خونه سرد و سنگي نبود. به دخترش كه با نگراني و ترس به مادري كه توي تب ميسوخت زل زده بود نگاه كردم و گفتم: - شما اينجا سردتون نيست؟ با چي خودتون رو گرم ميكنين؟ به شومينه ي كنار خونه اشاره كرد كه آتيش كم جوني شعله ور بود. با خوشحالي اي كه ته صداش بود گفت: - قراره كه امسال برامون گازكشي كنن. اگه گازكشي بشي ميتونيم بخاري بذاريم. لبخند تلخي روي لبم آوردم و سرم رو به نشونه ي اطمينان تكون دادم. قرصهاي مسكن و تببر رو به دست دخترك دادم و يادآور شدم كه حتماً سر موقع مصرف كنه تا تبش پايين بياد. چند دقيقه ي بعد صداي محمد دستم رو از روي پيشوني سوزان خانم گرفت و به چشمهاي پر از شوقش دوخت. - خانم دكتر. خانم دكتر. - چي شده محمد؟ همونطور كه توي چهارچوب دري كه اتاق رو فقط با پرده اي از هجوم سرد باد محافظت ميكرد، ايستاده بود گفت: - يه نفر ميخواد شما رو ببينه. يه ماشين خوشگل هم داره. همه ي اهالي دورش جمع شدن. زود بيايد. سراسيمه ايستادم و به سرمي كه ديگه تموم شده بود چشم دوختم. سرم رو آروم از رگش خارج كردم و رو به دخترك گفتم: - اگه باز هم تبش پايين نيومد حتماً بيا دنبالم. - دستتون درد نكنه خانم دكتر. بـ*ـوسـه اي روي سرش كاشتم و به چشمهاي منتظر محمد، پسر بچه ي ده ساله ي باهوشي كه هرازگاهي توي مطب مياومد تا بهش سواد ياد بدم دوختم. نميدوني كيه؟ - نه. كفشهام رو به پا كردم و باهاش همقدم شدم كه صداي شيطونش اومد: - خانم دكتر شما هم از اين ماشين خوشگلا دارين؟ ميشه دفعه ي ديگه با خودتون بيارين؟ ميشه من هم سوار كنين؟ ميشه خانم دكتر؟ ميشه؟ - محمدجان من ماشين ندارم. - خانم دكتر خواهرتونه؟ به ماشيني كه حالا بين هجوم آدمهايي كه براشون تازگي و جذابيت داشت گم شده بود خيره شدم. داخل مطب رفتم و به هستي كه روي صندلي نشسته بود خيره نگاه كردم. پاهام به زمين چسبيده بود. قلبم به درد اومد و اشكهام اجازه ي حرفزدن نميداد. همونطور ايستادم و فقط بهش خيره شدم. به حدي دلتنگش شده بودم كه احساس ميكردم هيچوقت ديگه امكان نداره ببينمش. سرش رو بالا آورد و چشمهاي قهوه اي و خيسش رو به چشمهام دوخت. از روي صندلي بلند شد و تن مسخ شده م رو توي بغـ*ـل گرفت و زير گوشم هق زد. هيچكدوم توانايي حرفزدن نداشتيم و فقط توي بغـ*ـل هم آروم اشك ميريخيتم. از آ*غـ*ـوشم فاصله گرفت و حالا فرصت داشتم كه با دلتنگي به چهره ي رنگپريده اش نگاه كنم و بتونم حرف بزنم. - چقد دلم برات تنگ شده بود بيمعرفت. دستهاي سردم رو توي دستهاش گرفت و با بغض گفت: - معذرت ميخوام. معذرت ميخوام كه تنهات گذاشتم. معذرت ميخوام كه زودتر نيومدم تا... - چيزي نگو. خوشحالم كه اينجايي. خوشحالم كه ميبينمت. فاطمه سيني چاي به دست كنارمون ايستاد و گفت: - هنديبازي ديگه بسه. بشينين چاي تازه دم بخورين. لبخندي به صورت غمزده ام آوردم و به هستي كه انگار از همه ي ماجرا باخبر بود نگاه كردم. - چرا نگفتي زودتر مياي؟ اگه بدوني چقدر با مهيار كلنجار رفتم تا گفت «باشه تو زودتر برو، من و ماهك هم خودمون رو ميرسونيم.» آروم گفتم: - چي شد؟ به نتيجه اي رسيديد؟ آه بلندي كشيد و گفت: - آره. قرار شد وقتي اومد باهم بريم خونه ي پدربزرگش. متقاعد شده كه بالاخره مثل درختي كه از ريشه اش نميتونه جدا بشه، اون هم از گذشته اش جدابشو نيست. - خدا رو شكر. خوشحالم براتون. به بازوم كوبيد و گفت: - يه هديه برات آوردم. به چشمهاش نگاه كردم. ديگه حتي اسم هديه هم من رو دل تنگ چشمهاش ميكرد. با حالتي غم زده سرم رو پايين انداختم كه گفت: دلت براش تنگ شده؟ چشمهاي خيسم رو بالا آوردم. - بيشتر از هر چيزي. لبخندي زد و از مطب بيرون رفت و چند دقيقهي بعد بچه اي توي بـغـ*ـلش بود. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ @delneveshte_hadis110 <====💠🔶🌹🔷💠====>
💠 آیت الله بهجت(ره) : اگر دلتان برای (علیه السلام) تنگ شد ، به صفحات قرآن نگاه کنید.🌼 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
🔴 شيطان در آخرالزمان با تمام توان خود می‌تازد... ✍آخرالزمان چون نزديك نابودی ابليس است ، تمام سعی و تلاش خود را برای تأخير در ظهور و گمراهی مردمان به كار خواهد بست . آنقدر در آخرالزمان اين مسائل رونق می‌گيرد كه وقتی ندای آسمانی به نفع امام زمان علیه‌السلام بلند می‌شود ، نعره‌ای هم از جانب شيطان شنيده می‌شود كه بعضی‌ها ، حق و باطل را اشتباه می‌كنند . حضرت امام صادق علیه‌السلام در مورد زمان ظهور حضرت و نشان آن فرمودند : منادی نام قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را ندا می‌دهد . پرسيدم : آيا اين ندا را بعضی می‌شنوند يا همه ؟ حضرت فرمودند : «همه ! هر قومی به زبان خودش می‌شنود» . پرسيدم : پس با اين حال ، ديگر چه كسی با حضرت مخالفت می‌كند ، در حالی كه نام او ندا داده شده و شكی در حقانيت او نيست ؟ حضرت فرمودند : ابليس آن‌ها را رها نمی‌كند ، تا اين‌كه در آخر شب ندای ديگری بدهد . پس مردم دچار شك می‌‌شوند . 📚كمال‌الدين و تمام النعمة ، ج ۲ ، ص ۶۵۰ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد. آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید. پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: 📖وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم) و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى. 📚قصص‌الروایات ‌‌‌‌🇮🇷 @delneveshte_hadis110 <====💠🔷🌷🔷💠====>