eitaa logo
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
611 دنبال‌کننده
638 عکس
87 ویدیو
26 فایل
دغدغه، عکس‌نوشت ها و سوالات ذهنی یک طلبه 🖋امیر خندان #مِن_دانشگاه_حتّی_الحوزه #مشاهدات #دستور_از_خمینی ارتباط: @admin_delneveshtetalabe @delneveshtetalab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر زمانی در دیارم حس غربت می‌کنم... می‌روم مشهد، چند روزی استراحت می‌کنم... 1⃣
یادداشت‌های یک طلبه || امیر خندان
هر زمانی در دیارم حس غربت می‌کنم... می‌روم مشهد، چند روزی استراحت می‌کنم... #مشهد 1⃣
چند ماه پیش خواهرم از مشهدالرضا این کتاب را به عنوان سوغاتی آورد. ظاهراً روزی شده دوباره این کتاب به مشهد برگرده و سری به مشهد بزند😀 در بیانات رهبری مکرراً آمده است که خیلی از کتاب ها را در مسافرت، در قطار یا اتوبوس مطالعه کرده اند.‌ کتاب نکته‌ها از گفته‌ها گزیده‌ای از گفتارهای استاد فاطمی نیا 2⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی عود غلیظ استشمام کنید...😅 گاهی رفقا میگویند دنبال سوژه هستی...😉 والا من دنبال سوژه نیستم خود سوژه ها اینجوری میان کنار من😀 3⃣
باید یک مطلب مفصل در مورد نچسبیدن به ضریح بنویسم🤦🏻‍♂ متاسفانه مفهوم زیارت برای خیلی از افراد درست تعریف نشده زیارت را نه زیارت و دیدار امام زنده، بلکه رسیدن به ضریح می‌دانند 🤦🏻‍♂ گاهی همین برداشت‌های اشتباه و به تبع رفتارهای ناصحیح، دستاویز وهابیت خبیث برای تمسخر عقاید شیعه می‌شود. 4⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری پاکستانی‌ها همیشه مورد توجه مردم قرار می‌گیرد. بارها سینه زنی با حرارت آن‌ها را در قم یا عراق دیده‌ام ولی هر بار شگفتی خاص خودشان را دارند. 5⃣
رسیدم تا حرم گویی کسی می‌گفت: در گوشم بیا ای خسته از دنیا که من باز است آغوشم سلیمانا بیا بردار بار از شانه موری مرا باری‌ست از غم‌ها که سنگین است بر دوشم کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهوراتر بهشت اینجاست، اینجایی که دارم چای می‌نوشم 6⃣
مزار شلوغ هست.... خدا را با شهدای کربلا محشور کند ان شاالله 7⃣
ساعت ۱:۴۸ بامداد پنجشنبه ۱۰ خرداد گعده علمی گفت وگو مدرسه پریزاد آستان مقدس علی ابن موسی الرضا پی‌نوشت: در این مکان از حرم، گفت و گوی دینی توسط مبلغین دینی توانمند برگزار است. گاهی تا چند حلقه بحث در این مکان برگزار می‌شود. واقعیت ها را باید در کف جامعه دید، نه اینستگرام. 8⃣
ساعت دو بامداد چایخانه حضرتی کنار صحن غدیر مشغول خدمت رسانی به زائران 9⃣
هر وقت از کنار پارک یا مغازه‌ای که چند پیرمرد کنار هم نشسته‌اند، عبور می‌کنم، می‌ترسم. می‌ترسم که عاقبت من هم مثل آن‌ها شود. دانسته یا نادانسته در انتظار مرگ نشسته‌اند. کاری ندارند مگر این که در یک ساعتی از شبانه روز ملک الموت بیاید و بگوید: وقت رفتن است... ثمره عمر برخی از آن‌ها، خواب و خوراک و خشم و شهوت بوده است. حال که قوایشان در پیری رو به ضعف رفته، کاری جز در انتظار مرگ ماندن ندارند. در عوض برخی پیرمردها مایه غبطه خوردن هستند. مثلا همین پیرمرد که با ذره‌بین مطالعه را رها نکرده است و دارد سوره ای میخواند و یا زیارت نامه‌ای. ظاهراً برخی تحقیقات علمی ادعای این را دارد که مطالعه روزانه، مانع آلزایمر در پیری است. الله اعلم. 1⃣0⃣
کتابخانه آستان هم صندلی برای مطالعه دارد هم کتب مرجع فضای جالب و آرامی داشت. اولین باری بود که این‌جا را می‌دیدم. 1⃣1⃣
داشتم فکر می‌کردم که ما را روایت نکرده‌ایم. حیای یک بانوی ایرانی را روایت نکرده‌ایم. حتی در کنار خود مسجد هم تاریخچه‌ای از این زن نیست. 1⃣2⃣
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه وداع روز جمعه 1⃣3⃣
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینه‌زنی در صحن قدس 1⃣4⃣
خادم‌های حرم، یه جوری به بچه های کوچولو شکلات می‌دهند، آدم دلش میخاد بچه کوچولو باشه😅🥺
توی رواق دارالذکر(۱۵) نشسته بودم. طلبه جوانی در صف جلوی من مشغول نماز مستحبی شد. دختر کوچولوی چادری اش کنارش نشسته بود. یکی از خدام حرم آمد و با چوب‌پر ها صورت دخترک را نوازش کرد. اسمش را پرسید. چند کلمه ای حرف زدند. فقط همان سوال اسم پرسیدن را فهمیدم.بعد چند شکلات به او داد و رفت. بعد از چند دقیقه‌ای خواستم راهی به سمت ضریح بشوم. رفتم سمت خادمی که به دختر بچه شکلات داد. سلام و علیکی کردم. گفتم: اگر من هم اسمم را بگویم به من شکلات می دهید؟😅 گفت: چی؟ جمله را دوباره تکرار کردم.😅 با لهجه ای مشهدی گفت: جیب های ما مثل شما شیخا نیست که خیلی بزرگ باشه و کلی شکلات بگیره! صبر کن ببینم...شروع کرد به جستجو در جیب های لباس‌های بلند خدام. یک شکلات به من داد. گفتم: شکلات نمی‌خواستم. خواستم اسمم را بگویم که گاهی در اینجا یاد من زنده باشد. دعایی کرد و شکلات را رو به من گرفت. خوب تقصیر خودشون هست دیگه😅 چرا این قدر با ناز و قشنگ به بچه‌ها شکلات می‌دهند که بزرگترها هم میل به شکلات گرفتن پیدا کنند😅😀 1⃣5⃣