eitaa logo
دل‌نویس🇵🇸
149 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
968 ویدیو
64 فایل
برخیز زهرا تا علی از پا نیفتد عرش خدا بر دامن صحرا نیفتد... لینک کانال #دلنویس:🖋📒❤️ https://eitaa.com/delnevis_1363 لینک کانال دِبشمون😊👇🌷 https://eitaa.com/Debsh_1363 نشر مطالب همراه با لینک و نام نویسنده اشکالی نداره😊
مشاهده در ایتا
دانلود
قلمم هم ناتوان می‌شود دست و پایش می‌لرزد قدم از قدم نمی‌تواند بردارد تو که غصه می‌خوری💔
میهمان زمستان امروز زمستانی نبود. انگار زمستان، میزبانِ بهار بود. صورت بهارِ میهمان آسمانِ صاف و آبی بود که نم‌نم، اشک شوق می‌ریخت. گنجشک‌ها آوازی خوش را زمزمه می‌کردند. حتی دل زمین هم جوانه زده بود، کوچک و سبز. نمی‌دانم بهار آمده که برگردد یا... اما زمستان ماندنی است تا دم عید از اول که می‌آید روز رفتنش معلوم است. آمدن تو اما نه... کنار تو زمستان میهمان ندارد سرد است و برفی خبر و نشانی هم از آمدنت نیست... می‌دانی؟ برف با همه سردی‌اش حریف حرارت قلب تو نیست. به دانه‌های برف نگاه کن... بیشتر از تمام آنها «دوستت دارم» را باریده‌ای... گرم و مهربان به همین‌ها دلخوشم و خانه دلم گرم است تا برگردی... ✍ب. محمدی
هر داستانی شخصیتی برجسته و یگانه دارد اتفاقی منحصربه‌فرد و نقطه اوجی اوج داستان دوست‌داشتن تو همان لحظات اولین دیدار بود وقتی احساس کردم خیلی وقت است می‌شناسمت نگاه تو هم همین را می‌گفت پس لبخندمان را بی‌مهابا به همدیگر هدیه دادیم... ✍ ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
آقاجان با تمام تنهائیتان ما هنوز تکیه بر کوه پدریتان، زیر سایه سبز سروتان، زیر باران آسمان این خاک خاک چهارفصل مام وطن در انتظار روئیت‌‌ خورشیدیم سایه سبزتان مستدام مهربان پدر ✍ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
معتکف سایه نگاهت‌ در سایه نگاهت روزهای روشنی برایم ساختی آنجا که معتکف شدم و ... خانه ساختم به طواف چشمانت قدم آهسته کردم که زود نگذرد ایستادم به اذن نگاهت به سجده فرو افتادم به حرمتش به نماز ایستادم مقام ابراهیمت را قدم تند کردم سعی و صفای آغوشت را وای اگر روی بگردانی! نگاه بگیری از من... فرو می‌ریزم آوار می‌شوم بر سر خودم من زیر سایه نگاه تو معتکفم نخواه از چشمت بیفتم بگذار تا ابد مهمان خانه مهرت باشم ✍ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
خواهر برادری هم میانشان بی‌بدیل بود هیچ کس همانند برادرِ زینب الفبای پرواز را نمی‌دانست و پرواز خونینِ حسین تنها در نظرگاهِ خواهر، زیبا بود. ✍ ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
دستم از یگانگی‌ات کوتاه است از بس که مرغ خیالم در هوای کثرت‌ها به پرواز درآمده! می‌دانی سرّ تنهایی‌ام را... من یک تکه بودم یک تکه از تو از تو که هبوط کردم هزار بار زمین خوردم هزار تکه شدم از تو که من بودی که من هستی هزار تکه در هم ریخته تو نزدیک‌تر از من به من هستی این هزار تکه‌‌ی بی‌پناه را این مشوش شوریده بی‌عشق را به دلداری بنشین ای همنشین کسانی که تو را به یاد می‌آورند! غصه‌‌دارم می‌شوی، می‌دانم! باورم نمی‌شود که با من گریه نمی‌کنی! این تکه‌ای از خودت را با همه هزار رنگی‌اش به خودت برگردان به خودم💔 ✍ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829
سلام به نگاهت وقتی پلک وا می‌کنی و جهانم روشن می‌شود صبحت نور✨ نگاهت همیشگی🤲 ✍ب. محمدی https://eitaa.com/joinchat/1991442675Ce1ee4e1829