فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دست منو برسون به دست یارم ✋🏻♥️ .
#ماه_صفر🏴
#اربعین🥀
#حب_الحسین_یجمعنا🖤
🕌 @karbalaye_3
#کانال_دلتنگ_کربلا 🏴
#مصائب شام
1️⃣ منظره ورود اسیران به شام و خبر سهل ساعدی
اسیران آل محمد (ص) را در روز اول ماه صفر سال 61 ه.ق وارد شام کردند اکنون به چند حادثه جانسوز که در شام بر اسیران آل محمد (ص) گذشت در اینجا اشاره می شود:
هنگامی که اسیران آل محمد (ص) به نزدیک دمشق رسیدند حضرت ام کلثوم علیه السلام به شمر که رئیس نگهبانان بود نزدیک شدو به او فرمود: مرا به تو نیازی است.
شمر گفت : آن چیست؟
فرمود: نخست اینکه ما را که به این شهر می برید از دروازه ای وارد کنید که تماشاگر کمتر باشد دوم اینکه: به این مامورین بگو سرها را از میان کجاوه ها بیرون ببرند و از ما دور کنند تا تماشاگران به تماشای سر بپردازند واز تماشای ما دور گردند.
ولی شمر از روی عنادی که داشت به عکس این تقاضا دستور داد سرها رادر میان کجاوه ها عبور دهند و از همان دروازه حلب (که جمعیت بیشتر در آن صف و آمد می کند) وارد سازند.(1)
برای روشن شدن چگونگی ورود اهلبیت علیه السلام به دمشق کافی است که به خبر سهل بن سعد ساعدی انصاری (2) که در آن هنگام در مسیر خود به بیت المقدس به شام آمده بود توجه کنیم:
سهل می گوید: به بیت المقدس می رفتم گذارم به دمشق افتاد دیدم مردم به جشن و سرور پرداخته اندو طبل و ساز می زنند و پایکوبی می کنند با خود گفتم: حتما امروز عید مردم شام است تا اینکه از چند نفر که با هم سخن می گفتند پرسیدم:آیا شما شامیان عید مخصوصی دارید که ما به آن اطلاع نداریم؟
گفتند: ای پیرمرد گویا بادیه نشین بیابانی هستی گفتم: من سهل هستم و رسول خدا محمد (ص) را دیده ام.
گفتند: ای سهل! تعجب نمی کنی که اگر آسمان خون نبارد و زمین اهلش را در خود فرو نبرد؟
گفتم: مگر چه شده؟
گفتند: این سر حسین علیه السلام و عترت محمد (ص) است که از عراق به ارمغان آورده اند.
گفتم: واعجبا سر حسین علیه السلام را آورده اند؟! و مردم شام شادی می کنند؟ از کدام دروازه وارد کرده اند؟
آنها اشاره به دروازه ساعات (3)کردند: در این میان ناگاه پرچم هایی را پی در پی دیدم و سواری را دیدم پرچمی در دست دارد از بالای آن پیکانی بیرون آورد که سری بر آن بود که آن سر شبیه ترین انسان ها به پیامبر (ص) بود. پشت سر آن پرچمدار دیدم بانوانی بر پشت شتر بی روپوش سوار هستند نزدیک رفتم از نخستین زن پرسیدم تو کیستی؟
گفت: من سکینه دختر حسین علیه السلام هستم.
گفتم: من سهل ساعدی هستم جد تو را دیده ام و حدیث او را شنیده ام اگر حاجتی داری برآورم.
گفت: به حامل سر بگو آن را جلوتر ببرد تا مردم به تماشای آن بپردازند و به حرم پیامبر (ص) ننگرند.
سهل می گوید: نزد آن نیزه دار رفتم و چهارصد دینار به او دادم و گفتم: سر را جلوتر ببر او پذیرفت و جلو رفت و سپس آن سر را نزد یزید بردند.
من هم با آنها رفتم یزید را دیدم که بر تخت نشسته و تاجی که با در و یاقوت زینت داده شده بود بر سر دارد و در کنار او گروهی از سالخوردگان قریش نشسته بودند.
حامل سر بر او وارد شد و گفت:
اَوفِر رِکابِی فِضَّهً وَ ذَهَبا
اَنَا قَتَلتُ السَّیِّدَ المُحَجَّبا
قَتَلتُ خَیرَ النّاسِ اُمّاً وَ اَباً
وَ خَیرَهُم اِذ یُنسَبُونَ نَسَباً
تا رکاب مرا نقره و طلای فراوان بریز من آقای ارجمند و بزرگوار را کشتم من آن آقائی را که از جهت مادر و پدر و نسب بهترین انسانها است کشتم.
یزید به او گفت: اگر می دانستی حسین علیه السلام بهترین انسان است چرا او را کشتی؟
او گفت : به طمع جایزه تو
یزید ناراحت شد و دستور داد گردن او را زدند.
آنگاه سر مبارک امام علیه السلام را در طبق زرین گذاشتند و یزید می گفت:
کَیفَ رَاَیتَ یا حُسَینُ
ای حسین قدرت مرا چگونه دیدی؟(4)
ـــــــــ
1- لهوف ص 174-نفس المهموم ص 239
2- سهل بن سعد در هنگام رحلت پیامبر (ص) پانزده سال داشت او آخرین نفر از اصحاب است که در سن 96 سالگی در سال 77 ه.ق در مدینه وفات کرد (و به نقل مشهور آخرین نفر جابر بن عبدالله انصاری بوده است)
3- وجه نامگذاری این دروازه به دروازه ساعات یا از این نظر است که بر سر در آن ساعت مخصوص نصب شده بود (نفس المهموم ص 241) و یا اینکه وقتی که اسیران آل محمد (ص) را آنجا آوردند سه ساعت آنها را در آنجا نگه داشتند تا یزید اجازه ورود به آنها داد از این رو به دروازه ساعات (ساعتها) معروف گردید که قبلا به دروازه حلب معروف بود موضوع غم انگیز اینکه دشمنان اهلبیت علیه السلام را اول صبح به دروازه دمشق آوردند و نزدیک غروب آنها را به در خانه یزید رساندند در صورتی که از دروازه تا قصر یزید چندان مسافتی نبود در این مدت آنها را در کوچه و بازار در معرض تماشای مردم نگه داشتند. (تذکره الشهداء ص 410)
4- بحار ج 45 ص127-128
#ورود_شام
#ماه_صفر
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
#حضرت_رقیه_س
#مرحوم_انور
#تضمین_از_مرحوم_کهنمویی
شمع بزم حق را مرغ دلم پروانه است
گرچه طفل خردسالم منطقم پیرانه است
عزت دنیا به چشم عاقلان افسانه است
زائرین قبرمن این شام عبرت خانه است
مدفنم آباد و قصر دشمنم ویرانه است
گوهری بودم به صرّاف خرد شایسته تر
بلبلی بودم به باغ غم سر اندر زیر پر
آهویی بودم به دشت غصه ها شوریده سر
دختری بودم سه ساله دستگیر و بی پدر
مرغ بی بال و پری را این قفس کاشانه است
شکوه ها دارم به دل از شیوه قوم عنید
آنچنان کردند ازعمر و حیاتم ناامید
از تن رنجور و خسته طایر روحم پرید
بود سلطان ستمگر صاحب قدرت یزید
فخر میکرد او که مستم در کفم پیمانه است
من به فکر غصه های خویش درحال ستوه
عنصری از پا فتاده درد و محنت همچو کوه
زجر دیده دل بریده ناامید ازهر گروه
داشت اوکاخ مجلل دستگاه باشکوه
خود چه مردی کز غرور سلطنت دیوانه است
خاطرش آسوده از فکر جحیم و از بهشت
بد صفات و بدنهاد و بدمآل و بدسرشت
غرق در غرقاب نعمت گشته بود آن مرد زشت
داشتم من بستری از خاک و بالینی ز خشت
همچو مرغی کاو بسا محروم زآب ودانه است
ناوک مژگان من دائم غریق اشک شور
کودک شب زنده دار منزل بی شمع ونور
برکتاب غصه میکردم به چشم دل مرور
تکیه میکرد او به تخت ناز با کبر وغرور
این تکبر ظالمان را عادت روزانه است
قلب زارم از جفای آن ستمگر ریش ریش
بردلم می زد بسی چون عقرب جرّار نیش
غرق آسایش همی بود آن لعین و کفر کیش
من به دیوار خرابه می نهادم روی خویش
زین سبب من ردسفیدم شهرتم شاهانه است
غصه مرگ هجر گشتم اندر این بیت الحزن
حسرت یثرب کشیدم شام را کردم وطن
رام آغوش مزارم خفته ام نیلی بدن
برتن رنجور من شد کهنه پیراهن کفن
پرشکسته بلبلی را این خرابه لانه است
گرچه خوش میداشت خصمم زحمت وآزار من
تادم جان دادنم شد دشمن جبار من
این من و این بقعه ی زیبا و این زوّار من
محو شد آثار او تابنده شد آثار من
ذلّت او عزّت من هر دو جاویدانه است
((انورا)) با اهل ایمان و حقیقت یار شو
بر حیات جاودان اندیشه کن دیندار شو
خادم دربار پاک سرور ابرار شو
((کهنموئی)) چشم عبرت باز کن بیدار شو
هر که از اسرار حق آگه نشد بیگانه است.
التماس دعای فرج
#رقیه
#ماه_صفر
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز
تن من آب شد اما اثرم هست هنوز
جای سیلی زروی گونه من پاک نشد!
رد شلاق بروی کمرم هست هنوز
می توانم بخدا باتو بیایم بابا
جان زهرا کمی ازبال وپرم هست هنوز
گفتم ای دختر شامی برو وطعنه نزن
سایه رحمت بابا به سرم هست هنوز
منکه از حرمله و زجر نخواهم ترسید
دختر فاطمه هستم جگرم هست هنوز
گفت که می زنمت اسم پدر راببری
گفتم ای زجر بزن چون سپرم هست هنوز
همه دم ناز کشیدو به دلم تسکین داد
جای شکر است که عمه به برم هست هنوز
بازمین خوردن من دیده خود می بندد
شرم در چهره ساقی حرم هست هنوز
خاطرت هست که قنداق علی خونی بود؟
همه خاطره ها در نظرم هست هنوز
غصه معجر من رانخوری بابا جان
پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز
الهی کربلایی شوید
#ماه_صفر
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا #امام_حسن💚
✨شنیدم "سَجِیَّتُکُمُ الْکَرَم" امام حسن
✨شما رو رها کنم، کجا برم امام حسن؟
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
#ماه_صفر
👌پیشنهاد دانلود
🏴@deltangekarbalaa_3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
منآخرروزیوسط
صحنحسنسینهزنی
خواهمکرد...
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع 🖤
#ماه_صفر
🏴@deltangekarbalaa_3
چِہخوشاَستدَرفِراقۍهَمہعُمرصَبرڪَردَن
بِہاُمیدآنڪِہروزۍبِہڪَـفاُفتَـدوِصـالی ..💔
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن(ع)✋️
#اربعین
#ماه_صفر
#امام_حسین
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِدردفراقتـوسوختمحسیــن . .
آتشجگرمراباآبسقاخانهآرامڪن ❤️🩹
#ماه_صفر
#امام_حسین
لِذَتِعِشقبِههَمینحِسبِلاتَکلیفیاَست
لُطفِتُوشامِلحالَمبِشَوَدیانَشَوَد . .💔
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن(ع)✋️
#اربعین
#ماه_صفر
#امام_حسین
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔💔سخت است عاشق شوی و یار نخواهد
#اربعین
#ماه_صفر
#امام_حسین
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
نیـٰازینیستحتیگُفتنِاوضـٰاعدلتنگی..؛
بخوانازچشـمهـٰایَمآرزوییكزیارترا❣️✨️
اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللّهِالْحُسَیْن(ع)✋️
#ماه_صفر
#امام_حسین