eitaa logo
دلنوشته‌ای از دلی تنگ برای شهدا
716 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.2هزار ویدیو
42 فایل
در هر زمان از شبانه روز که دلتان تنگ شد دلنوشته خود را برای ما بفرستید @amz_15
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت شاهد عینی از روز ترور آیت‌الله خامنه‌ای: تاریخ ۸۰ ساله بیمارستان قدیمی «بهارلو» در محدوده میدان راه‌آهن را که ورق بزنی، تلخ‌وشیرین‌های فراوانی از زیر غبار فراموشی بیرون می‌آید. اما در این میان، خاطره ۶ تیر سال ۱۳۶۰ جایگاه ویژه‌ای دارد؛ روزی که در ردیف پرالتهاب‌ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد. روزی که ترور یکی از شخصیت‌های برجسته نظام جمهوری اسلامی می‌توانست آن را به یکی از غمبارترین روزهای تاریخ انقلاب تبدیل کند. اما خدا اراده کرده‌بود نقشه بدخواهان را نقش‌برآب کند. همه آن‌هایی که در چند ساعت بحرانیِ ظهر تا عصر آن روز و بعد از ترور آیت‌الله «سید علی خامنه‌ای» در بخش جراحی بیمارستان بهارلو حضور داشتند، معترف‌اند که ۳۸ سال قبل در چنین روزی، یک معجزه توانست به یار نزدیک امام (ره) زندگی دوباره ببخشد و این ذخیره گرانسنگ را برای سال‌های سخت و حساس آینده حفظ کند. منبع: فارس پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
*آیت‌الله خامنه‌ای چگونه از شهادت " بهشتی" مطلع شد؟ در بازخوانی آن حادثه تاریخی به سراغ دو نفر از اهالی دیروز و امروز بیمارستان بهارلو رفته‌ایم؛ «حسین یزدان یار»، شاهد عینی که در سرعت بخشیدن به روند درمانی امام جمعه وقت تهران نقش موثری داشت و «مختار محمدی»، پژوهشگر که با مطالعاتش، جزییات خوبی از ماوقع آن روز خاص در اختیارمان قرار می‌دهد. سکانس اول: انفجار در مسجد ابوذر عیدی شوم گروه فرقان، قاتلِ شنبه‌های دلپذیر مساجد تهران شنبه‌ها برای اهالی مساجد جنوب شهر تهران، روز خاصی بود. روزشماری می‌کردند در یکی از این شنبه‌ها، قرعه فال به نام آن‌ها و مسجدشان بیفتد و بتوانند از یکی از شخصیت‌های محبوب انقلاب میزبانی کنند. این برنامه ثابت هفتگی آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه وقت تهران بود که شنبه‌ها برای سخنرانی و پاسخ به شبهات به یکی از مساجد جنوب شهر بروند. شنبه آن هفته مصادف بود با ۶ تیر و این بار قرار بود مهمان مسجد «ابوذر» در محله «فلاح» باشند. خودروی آیت‌الله خامنه‌ای آن روز یک سرنشین ویژه دیگر هم داشت؛ خلبان «عباس بابایی» که آمده‌بود بی‌واسطه با نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع گفتگو کند. آن‌ها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‌وگویشان را در همان مسجد ادامه دادند. منشأ اختلال، ضبط صوتی بود که کنار ایشان و در سمت چپشان قرار داده‌شده‌بود. کار خدا بود که بلندگو سوت کشید و باعث شد مجریان مراسم جای ضبط صوت را تغییر داده و در سمت راست ایشان قرار دهند. با رفع مشکل، امام جمعه تهران به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین (ع)، زن در همه جوامع بشری نه‌فقط در میان عرب‌ها مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد شود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا کند، نه ممکن بود در میدان‌های مختلف…» آن روز هم طبق روال، بعد از پایان نماز جماعت ظهر، جلسه پرسش و پاسخ شروع شد. یک نفر از داماد آیت‌الله پرسیده‌بود که ایشان در پاسخ گفتند: «خدای متعال نه به ما دختر داده و نه داماد.» بحث گل انداخته‌بود و آیت‌الله خامنه‌ای مشغول پاسخ‌دادن به سئوالات بودند که سوت بلندگو، آرامش جلسه و تمرکز سخنران را به‌هم‌زد. این بار صدای مهیبی همه‌چیز را به‌هم‌ریخت. یک انفجار، سخنران ویژه جلسه را هدف گرفته‌بود. حالا پیکر خونین آیت‌الله خامنه‌ای بر زمین مسجد افتاده‌بود و همه متحیر و وحشت‌زده دنبال منشأ حادثه می‌گشتند. همه‌چیز به همان ضبط صوت مربوط می‌شد که حالا مثل یک کتاب دوتکّه شده‌بود! روی جداره داخلی ضبط صوت منفجرشده با ماژیک قرمز رنگ نوشته شده‌بود: «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی.» محافظ‌های بهت‌زده، پیکر نیمه‌جان امام جمعه مجروح تهران را در بلیزر سفید گذاشتند و با نهایت سرعت به طرف نزدیک‌ترین بیمارستان رفتند؛ بیمارستان بهارلو. منبع:فارس پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
*سکانس دوم: بعد از حادثه - بیمارستان بهارلو *روایت اول: غذای چرب رستوران مرا به یک اتفاق بزرگ پیوند زد! «هنوز پایم را از در بیمارستان بیرون نگذاشته‌بودم که یک بلیزر سفیدرنگ که با چراغ‌های روشن و سرعت زیاد داشت از جهت مخالف خیابان به سمت بیمارستان می‌آمد، توجهم را جلب کرد. درحالی‌که از تخلف راننده ناراحت شده‌بودم، زیر لب گفتم: انقلاب شد، اما بعضی‌ها درست نشدند…» حالا دیگر ۷۷ سال را پر کرده و هرازگاهی برای چکاپ، سروکارش به یک بیمارستان می‌افتد، اما خودش عمری مسئولیت رتق و فتق امور بیماران را بر عهده داشته و تا دلت بخواهد از آن روزها خاطره دارد. برای «حسین یزدان یار»، مسئول پذیرش شیفت عصر و شب بیمارستان بهارلو، اما آن چند ساعت بحرانی ششمین روز از ماه چهارم سال ۶۰، نقطه عطف ۳۰ سال خدمتش در این بیمارستان بوده. همان دقایقی که انگار انتخاب شده‌بود برای مراقبت از امام جمعه غرق‌به‌خون تهران و همراهی با محافظان بهت زده‌اش. از حسین آقا بپرسید، می‌گوید خواست خدا پشت تمام ماجراهای آن روز در بیمارستان بهارلو بوده، حتی برخورد کاملاً اتفاقی او با تیم انتقال‌دهنده آیت‌الله خامنه‌ای به بیمارستان: «آن روز ساعت یک ظهر از بخش خارج شدم تا برای صرف ناهار به رستوران بیمارستان بروم، اما غذا را که دیدم، منصرف شدم؛ غذا آنقدر چرب بود که تصمیم گرفتم از بیرون از بیمارستان چیزی تهیه کنم و بخورم. اما هنوز از درِ بیمارستان خارج نشده‌بودم که متوجه یک بلیزر شاسی بلند سفیدرنگ شدم که با سرعت زیاد و درحالی‌که چراغ‌هایش روشن بود، داشت از جهت مخالف خیابان به سمت بیمارستان می‌آمد. ماشین که جلوی بیمارستان توقف کرد، یک لحظه نگاهم به داخلش افتاد؛ یک فرد روحانی با عمامه مشکی روی صندلی عقب، غرق در خون بود. تازه فهمیدم علت رانندگی عجیب راننده این ماشین چه بوده. تا این صحنه را دیدم، به‌کلی فراموشم شد قرار بود کجا بروم و چه کار کنم. ازآنجاکه احترام زیادی برای سادات قائلم، یک حسی به من گفت الان فقط باید اینجا باشم و به این سید کمک کنم.» وقت تلف نکن، مستقیم برو اتاق عمل! «آن ۱۷، ۱۸ سال سابقه کار در بیمارستان به کنار، ازآنجاکه از ۵ سالگی هم همراه پدرم که پزشکیار و دندانساز بیمارستان بهارلو بود، به این بیمارستان رفت و آمد داشتم، به تمام بخش‌های بیمارستان و راه‌های میان‌بر آن اشراف داشتم و همین شناخت، در آن لحظات بحرانی امدادرسانی به آن بیمار ویژه حسابی به کار آمد.» مسئول پذیرش شیفت عصر و شب بیمارستان بهارلو راست می‌گوید که انگار همه اتفاقات آن روز ۶ تیر از طرف خدا کارگردانی می‌شد. او مکثی می‌کند و در ادامه در تشریح وضعیت بیمار و همراهانش و اقدامات خود اینطور می‌گوید: «به افراد تازه‌وارد به بیمارستان نگاه کردم. حال همه‌شان بد بود؛ مجروح همین‌طور خون از دست می‌داد و ۲ همراهش هم مدام گریه می‌کردند و بر سرشان می‌زدند و پریشان بودند. وضعیت وخیم بیمار را که دیدم، به این نتیجه رسیدم که انجام روال عادی مراحل پذیرش، نتیجه‌ای جز تلف کردن وقت و هدر دادن فرصت برای نجات بیمار ندارد. از آن طرف هم خوب می‌دانستم اوضاع اورژانس بیمارستان هم مثل حال این بیمار، حسابی وخیم است. اورژانس آن روزها هیچ امکاناتی نداشت حتی ملحفه! از دستگاه اکو قلب هم در اورژانس خبری نبود و در مواقع لزوم، پرستاران دستگاه اکو را از بخش به اورژانس می‌آوردند. اینطور بود که نگذاشتم مجروح را به اورژانس ببرند و وقت تلف شود. حتی منتظر نشدیم پرستاران برانکارد بیاورند. ۳ نفری او را بغل گرفتیم و با راهنمایی من به طرف آسانسور دویدیم. اتاق عمل در طبقه دوم بود. جلوی درِ اتاق عمل که فرصت شد نفس تازه کنیم، تازه فهمیدم فرد مجروح، آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه تهران است.» منبع:فارس پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
حواست به نفوذی‌های خاموش باشد! شناسایی مجروح بدحال، تازه شروع نگرانی‌های حسین یزدان یار بود. او بهتر از هرکسی می‌دانست آن روزها بیمارستان، مشتی نمونه خروار جامعه بود و زیر پوستش ماجراها جریان داشت: «از وقتی آیت‌الله خامنه‌ای را شناختم، دیگر آرام و قرار نداشتم و مدام نگران امنیت ایشان بودم. عاقبت به این نتیجه رسیدم که باید موضوع را به نیروهای کمیته انقلاب اطلاع دهم. آخر، آن روزها منافقان در اوج پلیدی و خباثت بودند و طرفداران آن‌ها از کوموله، دموکرات، حزب توده و… حتی در بیمارستان هم نفوذ کرده بودند و ما بعضی‌هایشان را هم می‌شناختیم. به همین دلیل نگران بودم، چون هر لحظه ممکن بود آن‌ها آقا را بشناسند و بخواهند پنهانی و از راه‌هایی که جلب‌توجه هم نکند مثلاً تزریق یک آمپول خطرناک، به ایشان صدمه بزنند. خلاصه در اولین فرصت با مقر کمیته محدوده بیمارستان در مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در خیابان «رباط کریم» (آیت‌الله ایروانی فعلی) تماس گرفتم و موضوع را به آقای «اکبر جمعه»، مسئول کمیته اطلاع دادم. خوشبختانه نیروهای کمیته هم به‌سرعت – شاید در عرض ۵ دقیقه - خودشان را به ما رساندند و امنیت بیمارستان را در دست گرفتند و خیال همه ما را راحت کردند. کمی که گذشت، عده زیادی از مردم که از ماجرا باخبر شده‌بودند، خود را از گوشه‌وکنار به بیمارستان رساندند و ازدحام شدیدی اطراف بیمارستان ایجاد شد. حضور نیروهای کمیته در آن شرایط، کمک فراوانی به ایجاد امنیت در بیمارستان کرد.» جراح را خدا رسانده بود «ما هیچ‌وقت در آن ساعات ظهر پزشک جراح در بیمارستان نداشتیم. جراحان مدت زیادی در بیمارستان حضور نداشتند و اغلب ساعت ۱۰، ۱۱ بیمارستان را ترک می‌کردند. اما آن روز خواست خدا بود که دکتر «محجوبی» موقع ظهر و در آن ساعت خاص در بیمارستان بود. او که ریاست بیمارستان را هم برعهده داشت، به‌عنوان یک جراح زبردست و مؤمن شناخته‌می‌شد. تا خبر به دکتر محجوبی رسید، بلافاصله خود را به اتاق عمل رساند و با مهارتی که داشت، بعد از ۲، ۳ ساعت تلاش توانست آن خونریزی شدید را کنترل کند. نیروهای اتاق عمل هم انصافاً افراد سالم و درست و کاربلدی بودند و واقعاً آن روز برای آقا سنگ‌تمام گذاشتند.» ۳۸ سال از آن روز گذشته، اما هنوز هم یادآوری خاطره‌اش، راوی داستان ما را هیجان‌زده می‌کند و هربار که به ماوقع آن چند ساعت نفس‌گیر فکر می‌کند، باز هم به همان نتیجه همیشگی می‌رسد: «از هر طرف به ماجرای آن روز نگاه می‌کنم، می‌بینم روی حضور دکتر محجوبی در بیمارستان در آن لحظات، اسمی جز معجزه نمی‌شود گذاشت. واقعاً اقدامات به‌موقع آن پزشک لرستانی بود که جان آقا را نجات داد.» نگاه حسین آقا که با تابلوی عکس کنار دستش گره می‌خورد، لبخندی پر از آرامش روی صورتش می‌نشیند و می‌گوید: «نجات آیت‌الله خامنه‌ای از آن حادثه سنگین، فقط کار خدا بود. خدا می‌خواست ایشان را برای این مملکت حفظ کند تا در سال‌های سختی که در پیش بود، با تدبیرشان این انقلاب را از حوادث به سلامت بگذرانند. امروز هم به وجود ایشان است که کارها سامان گرفته است.» برای حسین یزدان یار از آن روز سرنوشت‌ساز، یک خاطره ماندگار باقی مانده و یک یادگاری: «چند روز بعد، تقدیرنامه‌ای به من دادند که در آن بابت تلاش‌هایی که در آن روز حساس برای خدمت و رسیدگی به آقا انجام داده‌بودم، قدردانی شده‌بود. آن تقدیرنامه را هنوز هم نگه‌داشته‌ام.» منبع:فارس پایگاه خبری_تحلیلی مشرق نیوز @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️بیش از چهل سال است‌‌‌... سایه ات از سر ما کم نشود حضرت عشق @dghjkb
🍃گُم نام ... یعنی ... کسی که ... دنیا را ... حتی ... به اندازه یک نام هم ... نمی خواهد ! گمنامی بجویید ... بگذارید مردم در مورد آنچه که واقعا هستید! جور دیگری فکر کنند ! @dghjkb
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ ✨‹ ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم والصابرین و نبلوا اخبارکم › ✨و ما همه‌ی شما را امتحان می کنیم تا از میان شما تلاشگران و صابران را معلوم بداریم و احوالتان را بشناسیم محمد|۳۱🌸 @dghjkb
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘ 🌱امام صادق عليه السلام: هر زنى كه به همسرش بگويد: «من هرگز از روى تو، خيرى نديده ام»، اعمالش بر باد مى رود. وسائل الشيعه ج14 ص115 علیه‌السلام @dghjkb
✨خدایا، آنجایی که من دور می‌شوم... آنجایی که عمل من موجبات ناامیدیت را فراهم می‌کند.... آنجایی که چراغ راه را گم می‌کنم... آنجایی که فراموش میکنم ذکرت آرامش دلم می‌باشد.... آنجایی که جانم آزرده است..... با من مهربانی کنم .... با منی که هرچند با بار گناه ،اما با امید آمده ام.... با من مهربانی کن ،زیرا که مهربانترین مهربانانی.... 🍃 آمین یا رب‌العالمین @dghjkb
✅ شهید بهشتی یک ملت بود برای ما. *آیت الله العظمی خامنه ای ◾️هفتم تیرسالروز شهادت آیت الله شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران باوفایش و هفته قوه قضائیه گرامی باد @dghjkb
🔰 شهید بهشتی پایه‌گذار دادگستری اسلامی است 🔻 رهبر انقلاب، امروز: شهید بهشتی یک حق بزرگی بر گردن کشور و ملت دارند و آن پایه‌گذاری دادگستری اسلامی است. کار، کار آسانی نبود و کار دشواری بود. ایشان یک حرکت جدیدی را برای قوه‌ی قضائیه شروع کرده بود. 🔹 ایشان یک عالم متفکر بود، نظریه‌پرداز بود.مرحوم آقای بهشتی حقاً شخصیت برجسته و ممتازی بود. انقلابی بود. واقعاً انقلابی بود. پرتلاش بود. از بن دندان معتقد به مبانی انقلاب بود ایشان. مرحوم شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و مبانی امام رضوان اللّه علیه بود و پرهیزگار هم بود، مرد مؤمن و متشرعی بود. بنده با ایشان زیاد معاشر بودم. خیلی متشرع بود، خیلی پرهیزگار بود، خیلی در حرکت در جهت دین و مسائل دینی جدی بود. علاوه بر اینها ایشان از ارکان تدوین قانون اساسی است. یعنی حق این بزرگوار بایستی شناخته بشود و گذارده بشود. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷ @Khamenei_ir @dghjkb
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بعد از رفتنتان ، جنگ برای شما تمام شد...! اما...ما... همچنان داریم می جنگیم.. خسته نیستیم ، ولی یادی دعایی نگاهی برای قوت قلبمان کافی است ... 🍃یا زهرا سـلام‌الله‌علیها @dghjkb
بمباران شیمیایی سردشت، سند آشکار جنایت مدعیان حقوق بشر: یکی از وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین اقدام‌های نظامی رژیم بعث در جنگ تحمیلی استفاده از سلاح کشتار جمعی به ویژه سلاح شیمیایی بود؛ در یکی از این حمله‌ها نیروی هوایی عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ خورشیدی با استفاده از سلاح شیمیایی در چهار منطقه کردنشین سردشت از توابع آذربایجان غربی، هزاران مصدوم بر جای گذاشت تا از شهری که ۱۲ هزار تن جمعیت داشت طبق آمار رسمی هشت هزار و ۲۵ تن مصدوم و از این تعداد ۱۳۰ تن در همان دقایق نخستین شهید شدند. در چنین شرایطی که این اتفاق غیرانسانی علیه مردم ایران به وقوع پیوست به مانند همیشه آنهایی که دم از حقوق بشر می‌زدند، نه تنها این حرکت غیرانسانی رژیم بعث را محکوم نکردند بلکه تا جایی که می‌توانستند از کمک به این رژیم فروگذاری نکردند و حتی رسانه‌های آنها هم واکنش چندانی نسبت به این موضوع از خود نشان ندادند. استفاده از سلاح‌های شیمیایی از طرف رژیم بعث در شرایطی صورت گرفت که این جزو ۱۲۰ کشور امضا کننده پروتکل ژنو در ارتباط با منع استفاده از سلاح‌های سمی، خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک بود. پروتکل ۱۹۲۵ ژنو که در قطعنامه ۲۱۶۱ سازمان ملل متحد دگربار به تصویب رسید و به صراحت استعمال سلاح‌های شیمیایی را منع می‌کند. *خبرگزاری جمهوری اسلامی @dghjkb
*روزی که سردشت قربانی شیمیایی شد: در طول جنگ تحمیلی، ایران ‌۲۵۲ بار مورد حمله شیمیایی رژیم بعث عراق قرار گرفت که به حدود ‌۱۰۰ هزار مجروح شیمیایی منتج شد که هنوز از آثار آن‌ها رنج می‌برند. کنوانسیون ژنو برای ممنوعیت استفاده از سلاح‌های شیمیایی، در سال ۱۹۲۵ صادر شد اما بعضی از کشورها به این کنوانسیون پایبند نبوده‌اند. رژیم بعث عراق که از پیروزی در جبهه‌های جنگ علیه ایران ناامید شده بود، تصور می‌کرد با حملات شیمیایی می‌تواند خواسته‌های خود را بر ملت ایران تحمیل کند. از این‌ رو در روزهای هفتم و هشتم تیرماه ۱۳۶۶، هواپیماهای بمب‌افکن عراق با بمب‌های شیمیایی به چهار نقطه پرازدحام و متراکم جمعیتی شهر سردشت حمله کردند و زن و کودک و خُرد و کلان و مردم بی‌گناه آن شهر و اطراف آن را آماج گازهای کشنده و دهشتناک شیمیایی قرار دادند. *نخستین شهر قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان: بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت فجیع‌ترین و وحشتناک‌ترین تهاجم شیمیایی‌ای بود که آثار و پیامدهای منفی زیادی به بار آورد. جمهوری اسلامی ایران این تهاجم را غیرانسانی اعلام کرد و شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ‌افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامید. حمله شیمیایی هواپیماهای متجاوز رژیم بعث عراق به شهر سردشت، به شهادت ۱۱۰ نفر و مجروح شدن ۵۰۰۰ تن انجامید و هنوز هم تعدادی از مردم مقاوم و شریف شهرستان سردشت با آثار و پیامدهای این بمباران دست به گریبان هستند. به رغم ارتکاب این جنایت هولناک، مجامع جهانی هیچ اقدامی در جلوگیری از ادامه تجاوز به عمل نیاوردند، حتی آن رژیم خونخوار را هم ملامت نکردند و چون گذشته بی‌اعتنا از کنار این حادثه گذشتند. *نماد برخورد دوگانه مجامع بین‌المللی: سردشت اولین شهر قربانی فاجعه شیمیایی، فقط نماد مظلومیت ملت ایران نیست؛ نماد برخورد دوگانه مجامع بین‌المللی در جهت تامین منافع ابرقدرت‌ها و مستکبرین نیز هست. برابر گزارش‌ها، بیش از ‌۴۰۰ شرکت تولیدکننده مواد شیمیایی از عراق برای تجهیز شیمیایی حمایت کردند که بیشترین آنها از آلمان و انگلیس بودند. این در شرایطی است که آلمان به عنوان تنها کشوری شناخته می‌شود که هم کنوانسیون ژنو را امضا کرده و هم اتحادیه اروپا اجازه دارد با بازرسی از صنایع شیمیایی آن کشور مانع از تولید سلاح‌های شیمیایی به وسیله آلمان شود. خبرگزاری دانشجویان ایران،ایسنا @dghjkb
*مروری بر جنایت‌های شیمیایی رژیم بعث عراق: رژیم بعث عراق در طول جنگ تحمیلی بارها با استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه رزمندگان اسلام و مردم شهرها بیش از پیش خوی تجاوزگری‌اش را نشان داد. عراق در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، تهاجم سراسری خود را از سه جبهه آغاز کرد. مرکز ثقل این تهاجم جبهه جنوب بود. در آن زمان، ارتش عراق، دارای مشخصات توانایی تهاجمی جنگ‌افزارهای شیمیایی به شرح زیر بود: ۱- توانایی حفاظتی و رفع آلودگی، وسایل حفاظتی انفرادی – یگانی برای کلیه پرسنل در داخل خودروهای زرهی، وجود گروهان شیمیایی و رفع آلودگی در لشکرهای رزمی. ۲- داشتن مناسبات تجاری درازمدت با شوروی که بزرگ‌ترین تدارک‌کننده جنگ‌افزارهای شیمیایی مورد نیاز عراق بود. ۳- داشتن مناسبات تجاری با غرب از جمله انگلستان، هلند، آلمان غربی و آمریکا به منظور خرید مواد شیمیایی و تجهیزات حفاظتی مورد لزوم جهت نیل به خودکفایی در زمینه ساخت جنگ‌افزارهای شیمیایی. ۴- در اختیار داشتن انواع سیستم‌های پرتاب مهمات شیمیایی از جمله هواپیماهای دورپرواز، توپخانه، راکت‌های سطح به سطح و موشک‌ها. کاربرد جنگ‌افزارهای شیمیایی توسط عراق. اولین و دومین حمله شیمیایی در طول جنگ‌تحمیلی/جنایت جنگی در اوایل جنگ تحمیلی، در منطقه شلمچه، رژیم عراق برای اولین‌بار به طور محدود اقدام به استفاده از سلاح شیمیایی کرد و این موضوع برای دومین‌بار در منطقه میمک تکرار شد. عراقی‌ها از آذرماه سال ۱۳۶۱، به طور پراکنده از عوامل شیمیایی کشنده استفاده کردند. ابتدا مقدار محدودی از سولفورموستارد (عامل تاول‌زا) را به منظور درهم شکستن سازمان رزمی رزمندگان ایران در تک‌های شبانه مورد استفاده قرار دادند. در سال ۱۳۶۲، عراق به کاربرد جنگ‌افزارهای شیمیایی در پیرانشهر و حوالی «پنجوین» مبادرت ورزید. ایران حادثه پنجوین را «جنایت جنگی» نامید و مجروحین جنگ شیمیایی به بیمارستان‌های تهران اعزام شدند. در اواخر ۱۳۶۳، عراق به دو علت از کاربرد جنگ‌افزارهای شیمیایی موقتاً منصرف شد: ۱- در رابطه با اعتراض‌های قبلی اروپا. ۲- علنی شدن ابعاد گسترده کاربرد این جنگ‌افزارها در جنگ با ایران. استفاده از جنگ‌افزارهای شیمیایی در بُعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان ۱۳۶۴ که رزمندگان ایران توانستند شهر فاو را تصرف کند، مجدداً آغاز شد. در اوایل سال ۱۳۶۶، عراق بار دیگر از جنگ‌افزارهای شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد. کاربرد ۷۰۰۰ گلوله حاوی مواد سمی پس از عملیات والفجر ۸ در سال ۱۳۶۴، نیروهای عراقی به طرز بی‌سابقه‌ای از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند. حدود ۷۰۰۰ گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایران شلیک شد. در طول ۲۰ روز هواپیماهای عراقی بیش از ۱۰۰۰ بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند و متجاوز از ۳۰ تهاجم شیمیایی علیه هدف‌های غیر نظامی در ایران انجام شد. بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط عراق در هفتم تیر ۱۳۶۶ فجیع‌ترین و وحشتناک‌ترین تهاجم از این نوع بود که سبب کشته و مجروح شدن عده بسیاری از مردم غیرنظامی شد. جمهوری اسلامی ایران شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته‌ای هیروشیما نامید. وحشیانه‌ترین مورد استفاده در اسفند ۱۳۶۶، در حلبچه بوده است که وسیع‌ترین مورد استفاده از جنگ‌افزارهای شیمیایی از زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می‌رود که حداقل ۵۰۰۰ تن از مردم کُرد و مسلمان این شهر را کشته و ۷۰۰۰ تَن دیگر را مجروح کرد. خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا @dghjkb
فاجعه‌ای که در حلبچه رخ داد بدون شک با فجایعی همچون بمباران اتمی شهرهای «هیروشیما و ناکازاکی» ژاپن به دست آمریکا، قابل مقایسه است. به‌کارگیری سلاح‌های شیمیایی از سوی عراق، در حالی صورت می‌گرفت که این کشور جزء ۱۲۰ کشور امضاکننده پروتکل ژنو راجع به منع استفاده از سلاح‌های سمی، خفه‌کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت. پروتکل ۱۹۲۵ ژنو که طی قطعنامه ۲۱۶۱ (۲۱) B سازمان ملل متحد مجدداً به تصویب رسیده است، صراحتاً استعمال سلاح‌های شیمیایی را منع می‌کند. قسمت‌هایی از پروتکل ۱۹۲۵ ژنو به شرح زیر است: امضاکنندگان تام‌الاختیار زیر به نام دولت‌های خود اعلام می‌دارند؛ «نظر به این که در موقع جنگ، استعمال گازهای خفه‌کننده و مسموم یا امثال آن‌ها و همچنین هر قسم مایعات و مواد یا عملیات شبیه به آن حقاً مورد تنفر افکار عمومی دنیای متمدن است، دول متعاهد تقبل می‌کنند ممنوعیت استعمال گازهای خفه‌کننده و مسموم شبیه آن را به موجب این اعلامیه به رسمیت شناخته و همچنین تعهد می‌کنند که ممنوعیت مزبور را شامل وسایل جنگ میکروبی نیز دانسته و خود را ملزم به رعایت مدلول مراتب فوق بدانند.» پروفسور «اوبن هندریکس» رییس آزمایشگاه سم شناسی بیمارستان دانشگاه گان (فلاندر، در شمال غرب بلژیک اظهار می‌دارد: عراق از سه نوع گاز مختلف علیه حلبچه استفاده کرده است. وی تأکید دارد که نیروهای عراقی شهر حلبچه را در روزهای ۱۷ و ۱۸ مارس (۲۷ و ۲۸ اسفند ۶۶) با گاز خردل (ایپریت)، گازهای اعصاب (تابون، سارین یا سومان) و بالاخره با سیانوژن بمباران کرده‌اند. به گفته او، این سه نوع سلاح به صورت مجزا ولی با فاصله‌ای کوتاه و به طوری که به صورت یک «کوکتل بسیار سمی» درآیند، مورد استفاده قرار گرفته‌اند. خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا @dghjkb
1_971951523.mp3
8.8M
💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب 9 جلسه نهم 🌹 استاد پناهیان @dghjkb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رهبرمعظم انقلاب: حضور در میان مردم از نقاط قوت آقای رئیسی است، این مورد را ترک نکنید. @dghjkb
عجب هفته‌ای، این هفته، هفته حقوق بشر آمریکایی است! ۶ تیر= ترور آیت الله خامنه ای ۷ تیر= ترور شهید بهشتی و ۷۲یار انقلاب ۷ تیر= بمباران شیمیایی سردشت ۱۱ تیر=ترور آیت الله صدوقی ۱۲ تیر= حمله ناو آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران اجازه داریم بگیم مرگ بر حقوق بی بشر؟؟؟ اجازه داریم بگیم تا ابد مرگ بر آمریکا؟؟؟ و مثل شهید بهشتی به امریکا و آمریکاپرستان بگوییم: "عصبانی باش و از عصبانیت خود بمیر. ملت ما همین است که می‌بینی و می‌شناسی" @dghjkb
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 🌱امام على عليه السلام: دروغگو و مرده يكسانند؛ زيرا برترى زنده بر مرده به اعتماد بر اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نيست غررالحكم حدیث 2104 علیه‌السلام @dghjkb
✨علی محمد احسن زاده آرانی: خدایا! به من قلبی ده که خود در آن جای گیری و چشمی ده تا راهم را میان کوره راه ها پیدا کنم و گوشی ده تا صدای منادی ات را از نغمه های شیطانی جدا سازم... و پایی ده که آن را در راه رفتن به جبهه بپیمایم و شهادتی ده تا بدان بر سر منزل مقصود برسم. *نوید شاهد، پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت @dghjkb
‍ما خسته‌ایم، منتظران‌ شما ‌خسته‌اند ، آقا! کِی ‌ختم ‌می‌شود تَه ِ‌این ماجرا به شما آقا جانم؟! @dghjkb
🍀 شهدای تفحص مظلومترین شهدای انقلاب؛  شهید جلال شعبانی جلال در سال ۱۳۵۱ هجری شمسی در روستای «آق تپه نشر» از توابع شهرستان همدان چشم به جهان گشود. دوران کودکی را در روستا سپری کرد و در سن شش سالگی به شهر همدان مهاجرت نمود. پانزده سال بیشتر نداشت که برای گذراندن آموزش‌های نظامی به پادگان قهرمان شهر رفت ولی پس از اتمام دوره مسئولان به علت کمی سن از اعزام او به جبهه جلوگیری کردند. جلال پس از اخذ مدرک دیپلم و انجام خدمت سربازی در امتحانات ورودی دانشگاه شرکت نمود. سپس از طرف نمایندگی جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح به قرارگاه غرب مستقر در ایلام و از آن‌جا منطقه سومار اعزام شد. شعبانی بار دیگر برای شرکت در مرحله دوم امتحانات ورودی دانشگاه به همدان بازگشت. (۱) وی مدتی بعد مجدداً در جبهه حاضر شد. او مدت‌ها در نیمه شب میهمان مزار شهدا در باغ بهشت [گلزار شهدای همدان] بود. با آنان صحبت می‌کرد و می‌خواست واسطه اجابت دعایش شوند. سرانجام موعد وصال فرا رسید و جلال شعبانی، بسیجی و سرباز آیت الله خامنه‌ای در ظهر روز پنج شنبه مورخ۳۰/۶/۱۳۷۴بر اثر انفجار مین در منطقه «قلاویزان» به عرشیان پیوست. پیکر خونین و پاره پاره جلال در حالی که فقط دست راستش سالم بود، بدون سر، با سینه‌ای سوراخ و دست و پایی قطع شده در گلزار شهدای همدان (باغ بهشت) به خاک سپرده شد تا همه بدانند درهای آسمان هنوز باز است. باشگاه خبرنگاران سایت شهدای ایران  @dghjkb