eitaa logo
دیده بان
971 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
5 فایل
گزارش اخبار سیاسی،اجتمایی،فرهنگی تبلیغی و بیشتر یاد و خاطره شهدای حرمی بنام ایران جهت ارتباط با ادمین @Dedehbanamol
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 تمام خاطراتش با پدر در یک قاب خلاصه شد. . 📷 #بهمن ۱۳۶۴_ پیکر محمدرضا مظاهری ( والفجر هشت) و عطاله صحافی. . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا . 👨‍👧دخترم لیلا ! عزیزم سلام. لیلا جان! حالت خوبه؟ مادرت را که اذیت نمی کنی؟! حتماً می گویی که نه، من دختر خوبی هستم و حالا که بابایم نیست من مادرم را اذیت نمی کنم. آفرین به تو دختر خوبم. حتماً سوال می کنی بابا کِی به خانه می آیی. دخترم! بابا دیگر به خانه نمی آید. بابا رفت پیش خدا، پیامبر و ائمه اطهار(س). آن جا برای تو و مامانت خانه گرفته و منتظر شما است. زیاد ناراحت نباش. بابایت را می بینی. ولی دخترم! درسته که تو بابایت را ندیدی ولی بابا که تو را دید. حتماً می گویی چه وقت؟! آری دخترم! آن وقت که تو هنوز پنج ماهت تمام نشده بود، بابا تو را بغل می کرد، ناز می داد، با تو بازی می کرد و تو گریه می کردی . دخترم! افتخار کن که در کودکی پدرت را در راه خدا دادی و این سعادت نصیب هر کسی نمی شود.دخترم! باید سعی کنی که دختر نمونه ای باشی و پیام خون پدرت و سایر شهدا را برسانی. . دخترم! نمی توانم به دلیل کمبود وقت، مفصل برایت بنویسم. از همین جا از تو خدا حافظی می کنم و تو را از راه دور می بوسم. دوستت دارم لیلای من!دخترم! بابایت از این که تو را در این دنیا رها کرد و رفت ناراحت و غمگین است و اشک از چشمش در آخرین لحظات حیات جاری می باشد. به امید دیدار در قیامت حق. 🔸فیض الله بابایی 1364/11/13 . ♦️سردار فیض اله بابایی از شهدای ویژه 25 ؛ در والفجر8، پس از 24 ساعت نبرد دلاورانه در 21 ماه سال 1364 در حالی که می ساخت بشهادت رسید . . 💠 @hafttapeh
📩 از نامه محمداسماعیل سالخورده ( ) ویژه ۲۵ #شهادت ۱۱ ۱۳۶۵ : . ▪️من می روم ولی شما ای برادران و خواهرانم و پدر و مادرم! عموماً تاکید می کنم اگر که می خواهید رستگار باشی فقط در راه خط ولایت فقیه قدم بردارید. . 💠 @hafttapeh
🌊تماشای لبخندتان می ارزد به همه ی دنیای امروز ما ... . 📷 حاشیه ی #بهمن ۱۳۶۴ لشکر ویژه ۲۵ ... . 💠 @hafttapeh
💢 : ۲۱ ۱۳۶۴_ : . ▫️«شب عملیات، هر چه میان سربندها گشت تا نوشته «یازهرا(س)» را پیدا کند، نیافت. تا این‌که متوجه شد این سربند بر پیشانی چند تن از رزمنده‌ها بسته شده است. با یکی از نیروها صحبت کرد که پیشانی‌بند خود را به او بدهد؛ امّا آن فرد قبول نکرد و به محمود گفت: چه ایرادی دارد که سربند دیگری بگیری؟ محمود گفت: چون مادر ندارم، دوست دارم وقتی شهید شدم، بی‌بی فاطمه‌زهرا(س) بالای سرم بیاید. با این حرفش، یکی از بچه‌ها سربندش را باز کرد و به او داد و فردای آن روز هم شهید شد.» . 💠 @hafttapeh
💢 طلبه علی شاکری سیدآبادی () ۱۶ ساله_ : ۲۱ ۱۳۶۴ والفجر هشت : . 🔖 / برادر شهید : در تمامی نامه هایی که برایش پست می کردم یادآور می شدم که تسویه حساب بگیرد و به منزل بیاید و به دروس حوزوی خود ادامه دهید. همیشه در جواب می نوشت که پدر و مادرم از جبهه رفتن راضی باشند بقیه امور ان شاالله حل می شود . . 💠 @hafttapeh