eitaa logo
دیده‌بان
438 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
350 ویدیو
4 فایل
📪 ارتباط با ادمین @dideban14
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
ملا نصرالدين كمونيست شده بود . از او پرسيدند : ملا ميدونى كمونيسم يعنى چه ؟ گفت : ميدانم گفتند : ميدانى اگر دو تا اتومبيل داشته باشى و يكى ديگر اتومبيل نداشته باشد ناچار خواهى بود يكى از آن دو را بدهى !؟ گفت : بله كاملاً حاضرم همين حالا این کار رابکنم گفتند : ميدانى اگر دو تا الاغ داشته باشى بايد يكى را بدهى به كسى كه الاغ ندارد ! گفت : نه! با اين مخالفم ! اين كار را نمى توانم انجام دهم . گفتند : چرا اين كه همان منطق است و همان نتيجه ؟ گفت : نه اين همان نيست چون من الان دو تا الاغ دارم ولى دو تا اتومبيل که ندارم ! . بسيارى از مردم تا زمانى به شعارهاى زيبايشان پایبند هستند كه منافع خودشان در خطر نباشد آنها قشنگ حرف ميزنند اما در مقام عمل هرگز بر اساس آنچه ميگويند رفتار نمى كنن. 💡مجله کتاب زندگی👇 ✅ http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
سازمان ملل خانم زیبا عزیزی را به عنوان یکی از زنان برتر روستایی جهان برگزید. او زاده یکی از روستاهای سیستان و بلوچستان است و سازمان ملل او را به عنوان چهارمین بانوی روستایی برتر جهان و برترین زن روستایی ایران معرفی کرده است. «دورترین خاطراتم برای وقتی است که مادرم، هم خیاطی می کرد و هم بزها را به چرا می‌برد. من هم با سن و سال کم، از خواهر یک ساله‌ام مراقب می‌کردم و به کارهای خانه می‌رسیدم. از اینکه مادرم آن همه کار می‌کرد، خیلی ناراحت بودم. به خود می‌گفتم قول بده بزرگ که شدی، این روزها را جبران کنی! البته هرچه بزرگتر می‌شدم، سختگیری‌های مادرم بیشتر می‌شد؛ طوری که برای مدرسه رفتن کلی التماسش کردم.» زیبا صبح زود بیدار می‌شد، نان می‌پخت، جای بزها را تمیز و حیاط را آب و جارو می‌کرد، نهار می‌پخت و عصر هم شام. برای مدت طولانی او حتی کتاب‌‌درسی هم نداشت، با این حال در آزمون‌ها قبول می‌شد. پس از گرفتن دیپلم و استخدام در آموزش و پرورش، هم بخشی از مخارج خانه را بر عهده گرفت و هم خانه بزرگتری برای خانواده‌اش خرید. ساخت بیش از ۲۰۰ مدرسه، کتابخانه، سرویس بهداشتی، مخزن نگهداری آب آشامیدنی و... بخشی از فعالیت‌های زیبا در منطقه‌ است که با جلب اعتماد نیکوکاران، انجام داده است. #داستان_زندگی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
جاسیندا آردرن نخست وزیر نیوزیلند، نخستین رهبر جهان است که کودک خود را به مجمع عمومی سازمان ملل آورده و دومین رهبری که زمانی که در قدرت است، بچه دار میشود! #داستان_زندگی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
همی گویم و گفته‌ام بارها بُوَد کیش من مهرِ دلدارها ⭕️ «به علامه‌ی طباطبایی عرض کردم: آقا! من عجول و بی‌صبرم. در يک جمله برايم عصاره‌ی همه‌ی معارف را بيان کنيد! ⭕️ خنده‌ی مليحي کرد. نگاهی از سرِ لطف و رأفت به من انداختند و سپس فرمودند: «با همه مهربان باش! با دوستان مروّت و با دشمنان مدارا کن. خلاصه‌ی همه‌ی دين و قرآن، "بسم الله الرحمن الرحيم" است؛ بنابراین، هرحرکتی که از تو سر می‌زند، باید یادآور اسمِ ، و باشد؛ یعنی هم با خلق خدا، رحمن باش؛ و هم با اهل ایمان و محبت، رحیم باش. آنگاه با تبسمی که دل می‌ربود و با صدایی لرزان و جان‌بخش زمزمه فرمود: در خانه اگر کَس است؛ یک حرف بَس است.» [از کتابِ آشنای آسمان؛ خاطرات و اسنادی منتشرنشده درباره‌ی علامه‌ی طباطبایی. نوشته‌ی محمدتقی انصاریان خوانساری، صفحه‌ی 160). ⭕️بیست‌وچهارم آبان‌ماه،‌ سالروز درگذشت یکی از لطیف‌ترین و آزاداندیش‌ترین و بی‌ریاترین انسان‌هایی است که به عمرم شنیده‌ام. سید محمدحسین قاضی طباطبایی تبریزی، معروف به علامه‌ی طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ خورشیدی در تبریز، درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ در قم) نویسنده‌ی تفسیر المیزان، فقیه، فیلسوف، عارف، شاعر، حکیم و مفسر قرآن تبریزی است که روزگاری بزرگان علم و ادب این سرزمین، و مستشرقانی چون هانری کُربنِ فرانسوی در برابرش زانوی ادب می‌زدند و نردِ عشق و دانش می‌باختند. روحش شاد. 🖌 محسن زندی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
❤️رتبه 4 کنکور شد، پزشکی شیراز. می‌تونست بره دنبال تحصیل و بعدش هم درآمد بالا و یک زندگی راحت. حتی می‌تونست یه رنگ مذهبی هم به کارش بده و توجیه کنه که میرم پزشک میشم و بعدش خدمت به مردم... اما چون پدرش در تبعید بود و کتابفروشی‌شون (بخونید مرکز مبارزه با شاه فاسد) رو آقا مهدی به تنهایی اداره می‌کرد، فهمید که الان اولویت انقلاب موندن تو خط اول مبارزه با شاه هست، نه رفتن دنبال آسایش. 🔻27 آبان، سالروز شهادت #شهید_مهدی_زین‌الدین #داستان_زندگی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
معلم سر كلاس به يكي از شاگردان گفت درس چوپان دروغگو را بخوان. بچه زد زير گريه و گفت : نمي توانم آقا معلم! معلم پرسيد: چرا؟ بچه پاسخ داد: آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده. معلم بر آشفت و جويا شد: به چه دليل؟ پسره با لحني لرزان گفت : آقا معلم! پدرم چوپان است. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت: من و پدرم و پدر بزرگم و بسياري از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبري دروغگو نبوده است. اما يك نفر در ده ما پيدا شد و گفت به من راي بدهيد تا براي شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست كنم ، به روستا جاده كشي كنم و برای فرزندانتان شغل ايجاد كنم. ما هم باور كرديم و به او راي داديم و آقا شد نماينده ی ما و به هيچيك از حرف هايش هم عمل نكرد و جواب سلام مان را هم نمي دهد. . به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا به جاي چوپان درغگو درس جديد: " نماينده دروغگو " را تدريس كند #داستان_زندگی 💡مجله کتاب زندگی👇 http://eitaa.com/joinchat/3679191054C61d65e7383
هدایت شده از مجله کتاب زندگی
یك روز طلبه‌ای نزد مدرس آمد و در نامه‌ای نوشته بود: اجازه بفرمایید در وزارت معارف به عنوان معلم استخدام شوم. مدرس روی یك قطعه كاغذ نوشت: آقای وزیر معارف! حامل نامه، یكی از دزدان و قصد همكاری با شما را دارد. گردنه‌ای به وی واگذار كنید. طلبه، نامه را گرفت و رفت. پس از چند لحظه خجالت زده بازگشت و گفت: آقا! چه بدی از من دیده‌اید؟ اگر كسی به شما چیزی گفته، دروغ گفته است. مدرس جواب داد: اگر بگویم كه تو شخص فاضل و متدینی هستی، تو را راه نمی‌دهند. برو و نامه را ببر. او مجدداً نامه را برد و فردای آن روز خدمت مدرس رسید و گفت: آقا! استخدام شدم و مدیریت یك مدرسه را هم به من داده‌اند. @Ketab_Zendegi