💐#لاله_های_زینبی
✏️#خاطرات_شهدا📄
🌷روزی ڪه باهم از درب منزل ما
میخواستیم حرڪت کنیم .مادرم برای بدرقه آمده بود ڪاسه آبی آورد تا ما را راهی ڪند.گفت:مواظب هم باشید ان شاءالله که سالم و
زود برگردید.
🌹شهید اصغر الیاسی خنده ای کرد و گفت:کجا برگردیم ما میریم که شهید بشیم شهید...🕊
🌴وقتی اعزام هم شدیم یک سری البسه و وسایل تحویل دادند.و ساکی که برده بودیم جا نداشت .دوستان گفتند بریم یه ساک دیگه بخریم تا موقع برگشت به زحمت نیوفتیم.و ساک جا داشته باشه.
🥀شهید اصغر الیاسی با عصبانیت گفت: مگه قراره برگردیم که شما دنبال ساک و به فکر برگشت هستید.اصغر کاملا مهیای شهادت بود.گویاشهداء منتظرش بودند.🕊
🎙#راوی:همرزم شهید
💐تاریخ تولد:۱۳۷۳/۱۲/۱۸
🌷تاریخ شهادت:۱۳۹۷/۶/۱۸
🕊محل شهادت: سوریه_حلب_شغیدله
نام جهادی:مقداد
🌹#پاسدار_مدافـع_حرم
@dideban_online
⚘خاطرهای از شهید حسن آبشناسان⚘
▫️لباسهایِ خونیاش را گذاشته بودند داخلِ یک کیسهی پلاستیکی! روزِ سوم که خانه خلوتتر شد، رفتم کیسه را آوردم با احتیاط گِرهاش را باز کردم و لباسها را آوردم بیرون! بویِ عطر پیچید توی خانه، عطرِ گلِ محمدی! عطری که حسن میزد..!🌸🍃
📝#راوی: همسرشهید❤🍃
#سلام_بر_حسین✋
#مقدسترین_دفاع🇮🇷
@dideban_online