🍃میخواستی یک قهرمان ملی باشی! طوری که همه ی #ایران به خوبی یادت کنند. نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان #سیزده_سالگی، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش #خدا هم به تو میبالد...
🍃میبالیم به تویی که هیچ #ادعا نبودی. کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید. تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل #عراقیها، بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای #شناسایی! چه سر نترسی داشتی #بهنام. چه #مرد بودی تو!
🍃چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی #شهادت دارم.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_بهنام_محمدی
📅تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵
📅تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹
📅تاریخ انتشار : ۲۸ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قطعه شهدای کلگه، شهرستان مسجد سلیمان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
بزرگ مَرد کوچک🕊
🌷شهید بهنام محمدی
تاریخ تولد: ۱۲ / ۱۱ / ۱۳۴۵
تاریخ شهادت: ۲۷ / ۷ / ۱۳۵۹
محل تولد: خرمشهر
محل شهادت :خرمشهر
مزار:مسجد سلیمان
🌷۱۳ سال داشت ریزه بود و استخوانی اما فرز،چابک،بازیگوش و سر زبان دار.⚡️در جنگ خرمشهر حضور اثرگذاری داشت.💥بهنام میرفت شناسایی گاهی گیر عراقیها میافتاد.🥀چند بار گفته بود:«دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه ۱۳ ساله برود شناسایی؛رهایش میکردند.🌱بهنام میجنگید،و زمان بمباران به داد مجروحین میرسید🌙این کودک شجاع بارها به دست دشمن افتاد و اسیر شد اما هر بار به روشی از دست آنها میگریخت.⚡️بهنام با کمک جسارت و هوش خود توانست اطلاعات خیلی مهمی از دشمن به دست بیاورد و به فرماندهان جنگ برساند.🌙یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛با همان اسلحه ۷ عراقی را اسیر کرده بود.⚡️شهر دست عراقیها افتاده بود. در هر خانه چند عراقی پیدا میشد که کمین کرده بودند،🍂بهنام خودش را خاکی میکرد.موهایش را آشفته میکرد و گریهکنان میگشت خانههایی را که پر از عراقی بود بهخاطر میسپرد و به فرماندهان اطلاع میداد.🌙عراقیها هم با یک بچه خاکی نق نقو کاری نداشتند.⚡️گاه میرفت داخل خانه ها پیش عراقیها مینشست مثل کرولالها از غفلت عراقیها استفاده میکرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمیداشت.💫راوی← خمپارهها امان شهر را بریده بودند و درگیری شدت گرفته بود.💥ناگهان بچهها متوجه شدند که بهنام گوشهای افتاده است🥀و از سر و سینهاش خون میجوشید.🥀پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود او در ۲۷ مهر ۱۳۵۹ پَر کشید🕊🕋
#شهید_بهنام_محمدی
#شادی_روح_پاکش_صلوات💙🌷
۲۸مهرماه ، #سالروز_شهادت #دانش_آموز #شهید_بهنام_محمدی . 🥀
یاد همه دانش آموزان مدرسه عشق همیشه جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُم
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺
#نحوه_شهادت
خمپارهها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود. مثل همیشه بهنام سر رسید، اما نارحتی بچهها دیگر تأثیری نداشت؛ او کار خودش را میکرد. کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ ناگهان بچهها متوجه شدند که بهنام گوشهای افتاده است و از سر و سینهاش خون میجوشید. پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود. چند روز قبل از سقوط خرمشهر، شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸/مهر/۱۳۵۹ پر کشید و امروز آشیانه بهنام، این کبوتر خونین بال، در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است.
#شهید_بهنام_محمدی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺