انقلاب اسلامی رود خروشانی است که تا پیوستن به اقیانوس ظهور، از حرکت باز نمی ایستد و آرام نمیگیرد، همه موانع مسیر را از بیخ و بن برکنده و نابود میکند
@didebanehoshyar
@didebanehoshyar
#خاطرات_شهدا🌹
#من_خودم_هستم!
نامزدم ٢٥ هزار تومان داده بود تا از طرف او برای خودم #هدیه بخرم. داشتم می رفتم حرم.... داخل اتوبوس از کیفم #دزدیدنش؛ خیلی ناراحت بودم. رفتم خانه ولی به کسی چیزی نگفتم.
فردا صبح دیدم #مادرم ٢٥ هزار تومان دستش بود. آن را به من داد و گفت: تو #پول می خواستی چرا به من نگفتی؟! گفتم: من پول نمی خواهم. گفت: چرا می خواهی. ولی هر کاری کرد پول را قبول نکردم. آخرش با #دلخوری گفت: وقتی بابات گفته می خواهی، حتماً می خواهی!
بابام؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم به اندازه یک دنیا #تنگ شد. مادر نمی خواست زیر بار برود که بابا چه طوری به او گفته که من پول لازم دارم. آن هم ٢٥ هزار تومان! پیله شدم که گفت دیشب #خواب بابات رو دیدم. ٢٥ هزار تومان دستش بود. گفت: این پول رو بده به خدیجه سادات و بگو این قدر #غصه نخوره. من خودم هستم.
راوى: خدیجه سادات فرزند شهید سید خلیل
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@didebanehoshyar
✊✊✊ #اسطورههای_قدرت_ایران
#خاطرات_شهدا🌹
💫دقیق بخون👇👇 یک افسانه واقعی!
+📞 حمیدجان، روی جاده الإماره بصره خمپاره بریزید نباید از جاده رد بشن والا همه لشگر پرپر میشن
_📞 مهدیجان جاده رو گرفتیم
______
🕕 دقایقی بعد:
_ حمید: مهدیجان چیکار کنیم؟ آرپیجیهامون داره تموم میشه... فقط کلاش داریم. برگردیم؟
+ داداش حمید، جاده نباید سقوط کنه والا همه بچهها قتل عام میشن.. مفهومه؟ قتل عام میشن... بجنگ با کلاش بجنگین💥☄
__ دقایقی بعد🕧
....: آقا مهدی به گوشی؟ آقا حمیدت پر کشید رفت!😔 اجازه میدی جنازشو برگردونیم عقب؟
مهدی: جنازه همشونو میتونی برگردونی؟! 😭
.....: همه رو نه😢
مهدی: پس بزار همونجا باشه!
....: آقا مهدی دستور چیه؟ کلاشامونم تموم شد؛ برگردیم؟
+ برادر، برگردید، یک لشگر پرپر میشن.. جاده نباید سقوط کنه
_ ....: آقا مهدی داریم سنگ میزنیم به تانک!! ...🔥💥
___ لحظاتی بعد🕐
💥 و دیگه کسی بیسیم نمیزنه!😞😭
☀️ روایتی از افسانه #برادران_باکری و لشگر آذربایجان☀️
شادی روح شهدا #صلوات
@didebanehoshyar