🔴جنگ تو غزه چطو شد بالاخره؟
#تحلیل
#طوفان_الاقصی
#وعده_صادق
1️⃣وضعیت گرسنگی و تجهیزات و ... رو به بهبود است و اگر همین روند تا دو سه هفته آینده ادامه پیدا کند و در روز حدود 500 کامیون مثل این روزهای اخیر وارد شود، این بحران تا حدودی به ثبات می رسد.( کمک به خیریه ها فراموش نشه) البته تخریب زیرساخت ها و منازل خودش داستان دیگری است.
2️⃣اسرائیل در این روزها عملیات گسترده زمینی ندارد و تیپ ها را هم جز یک تیپ از کل نوار غزه خارج کرده
3️⃣وضعیت در جنوب حتی دارد به بازگشت مدیریت فلسطینی و حماس نزدیک میشود و تصاویری از آواربرداری، اصلاح خیابان ها و... منتشر می شود
4️⃣اما شمال داستان متفاوت تری دارد. صهیونیست ها سعی دارد شرایط به کنترل و حاکمیت طرف فلسطینی نزدیک نشود. در وهله اول مانع ورود جمعیت و بازگشت به شمال بشوند. و در وهله دوم حملات هوایی در 3 استان شمالی همچنان پابرجاست و در روزهایی که کمترین کشتار در 200 روز اخیر را به لطف شرایط و همچنین "وعده صادق" شاهدیم، روزانه حدود 80 تا 100 نفر شهید میشوند!
5️⃣مسئله آتش بس هم در مذاکرات هم چنان پا برجاست. طرف فلسطینی و به طور اخص یحیی سنوار در پاسخ دیروزش نه تنها هیچ عقب نشینی نکرده بلکه بواسطه عدم اعتماد به طرف مقابل پاسخ داده یافتن اسرا و جمع کردن آنها به نهایت ثبات و ارامش لازم است. لذا خبری از آزادی 40 اسیر در 6 هفته آتش بس نیست و این رقم به 20 کاهش می یابد!! چیزی که حسابی نتانیاهو رو کلافه کرد و مفصل سر این پاسخ حماس، سخرانی کرد و باری دیگر از تهدید حمله به رفح گفت
6️⃣انتقادات و استفاده از لفظ شکست در جنگ غزه در رسانه های اسرائیلی بسیار رو به افزایش است. لذا پاسخ جدی به ایران و لبنان نیاز نتانیاهوست. نیازی که موانع بسیار دارد. روز پس از پاسخ ایران در گفتگو با روزنامه شرق گفتم: این تحلیل درست است که نتانیاهو به دنبال تنش منطقه ای است، اما نتانیاهو جدی ترین پاسخ را به فرض هم بدهد، اما تا مسئله بازگشت اسرا را حل نکند از زیر بحران خارج نخواهد شد
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
پاک ستان
#علی_مهدیان
خیلی ها بعد از موشک باران مقر جیش العدل در پاکستان و پاسخ متقابل ارتش پاکستان و همینطور اعلام تروریست بودن زینبیون، معتقد بودند روابط ایران و پاکستان سمت درستی ندارد. برخی که اقتدار ایران در موشکباران پاکستان و عراق و گردن گرفتن حمله به دو ناو اسراییلی را خواستند طبق معمول با کمال خودتحقیری به بهانه رفتار ارتش پاکستان با ایران به حاشیه ببرند. اینکه کلا ذهنهایی داریم که با رسانه غربی میاندیشند و تحلیل میکنند و فرضیه میدهند و حدس میزنند و مساله میسازند و رابطه یابی میکنند و چه و چه، بحث مهمی است اما از آن نیز عبور میکنیم. پرسش این است که اولا آیا سفر آقای رییسی به پاکستان، بیشتر معنایش اقتدار بود یا ذلت؟
ثانیا بیشتر این سفر رییس جمهور نقشه غرب را خراب کرد یا آن رفتار ارتش و دولت پاکستان؟ یعنی در مجموع رابطه این دو کشور با همه فراز و فرودش به نفع چه کسی و ضرر چه کسی تمام شد؟
این برای تحلیل وقایع پیرامون ما خیلی مهم است.
به نظرم یکی از راههای پاسخ به این پرسش ها این است که نتیجه را دریابیم و خروجی کار را ببینیم.
شبیه همین نکته را در بسیاری از اتفاقات مختلف دیگر در منطقه و جهان هم میشود دنبال کرد. غرض چه بود و خروجی چه شد؟
میدانید ایران اساسا حضورش امروز در پاکستان در بستر محبوبیت عمومی اش در آن کشور، بعد از عملیات «وعده صادق» محقق شد. پس رفتنش به پاکستان رفتن یک مقتدر در کشور همسایه ای بود که به ظاهر با او اختلافاتی هم داشت اما اقتدار او را پذیرفت و به اعلی صوت مدحش نمود.
اگر این را اضافه کنیم به وحدت امتی دو کشور که یکی سلاح هسته ای دارد و دیگری هم محور مقاومت و قدرت نظامی مهمی در منطقه است، باز این مساله روشنتر میشود. باز این را بگذارید کنار «خط لوله صلح» که بنا است چرخش انرژی از غرب به شرق را در منطقه و آسیا سامان دهد و این اتفاق مهم اقتصادی برای ایران و برای کل منطقه و جهان خواهد بود.
همه اینها یعنی رابطه ما و پاکستان در مجموع به نفع ایران در حال تمام شدن است. پیام اقتدار ایران جدی است و اراده سیاسی و اقتصادی ایران نیز به جد و به روشنی پیش میرود.
اتفاقات مهمی به موازات قدرتنمایی بی عیب و نقص ایران در منطقه در حال رخ دادن است، ورود نرخ تورم در ریل سی درصدی که خیلی ها تحققش را احتمال هم نمیدادند، در کنار موفقیت ایران در پیشبرد پروژه های مهم اقتصادی اش مثل همین خط لوله صلح در منطقه، همگی نشان دهنده یک حرکت چند ضلعی پر قدرت به سمت قله های موفقیت است.
به هر حال مقوله پاکستان یک نمونه است. در محاسبات پیروزی و شکست باید اولا کلان دید ثانیا راهبردی اندیشید و ثالثا (و خصوصا در این دوران) باید معنای حاکم بر وقایع را هم مشاهده کرد. و الا گرفتار تحلیلهای جزیی نگر و ظاهر بین و غلط و گمراه کننده خواهیم شد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
خطهای تثبیت نشده!
#امین_شغلی
خدا رحمت کند نادر طالبزاده را...
یکتنه #افق گشایی کرد و یک تنه #خط_نگهدار بود.
اما یادآوری منش و کنش او در این ایام، این دغدغه را در ذهن من برجسته میکند که؛
💠💠💠💠
۲۰۰ دانشگاه در جهان به پا خواستهاند؟!! مبارک باشد! اما مگر نه این که همین #دانشگاه_کلمبیا اولین دانشگاهی بود که در سال ۱۹۶۸ در اعتراض به جنگ ویتنام و در سال ۱۹۸۵ در اعتراض به آپارتاید در آفریقا به پاخواست! اما چه شد که دهههای بعد از آن چمشش را بر همهٔ جنایات امپریالیسم بست؟
راستی #نادر هم فارغالتحصیل همانجاست!
💠💠💠💠
یا روایت بوسنی هرزگوین را که همه شنیدهایم! آن جزیرهٔ انسانیت، در دریای ظلمت غرب که گویی دلهای مردمانش با انقلاب ما گره کور خورده بود! چه شد که اکنون آن نفوس پاک در تسخیر تفکر وهابیت و ملحدان قرار گرفته است!
راستی #نادر آنجا هم بود!
💠💠💠💠
تاریخ ما پر از فتوحات گرانبهائی ست در نهایت، آنها را کادو پیچ کرده و تقدیم دشمن کردیم! چرا؟ چون خط فتح #تثبیت نشد! چون خط نگهداران را یا خواب برده بود و یا آب!
از بیداری اسلامی گرفته تا جنبش والاستریت و... کارنامهٔ روشن ما در این مسأله است.
💠💠💠💠
حالا که به #برکت_خون دهها هزار شهید مقاومت و سمبهٔ پر زور موشکها و پهپادها، پردهٔ ضخیم ظلمت رسانهای در غرب دریده شده است، چه کسی قرار است این #تصویر_جدید ساخته شده از ایران مقاوم و جبهه مقاومت را در ذهن مردم جهان توسعه بدهد؟ کدام نهاد و دستگاه،کدام ایده و نظریه، کدام نیرو و تجهیزات و زیرساخت قرار است این آبباریکهٔ نورانی ایجاد شده در ذهن میلیاردها انسان را به دریای معارف انسانساز متصل نگه دارد؟ #تثبیت این خط چه میشود؟
اگر بنا نیست این تدارک دیده شود، پس آماده باشیم که با یک #فتنهٔ نیمبند داخلی و یک عملیات رسانهای خارجی دوباره نام #ایران در ذهن مردم دنیا همنشین واژههای منحوسی چون«تروریسم» شود.
#نادر_طالبزاده این مهم را درک کرده بود و به همین جهت در پس هر #فتح_خون ـی که در جهان اتفاق میافتاد، او نیز میدوید تا #افق_نو گشوده شده را #تثبیت کند.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
باسمه تعالی
✳️ اولین شماره از نشریه پیشینه با موضوع «مسأله فلسطین» از پنجره «استعمار» منتشر شد.
در این شماره میخوانیم:
✅ از سایکس-پیکو تا بیداری اسلامی، مسعود اسدالهی
✅ تشکیل استعماری رژیم صهیونیستی، احمدرضا روحالله زاد
✅ فلسطین قلب امت اسلامی، سخنان سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی به مناسبت نهمین سالگرد آغاز حمله ائتلاف سعودی
✅ اقتصاد رژیم صهیونیستی از شبه سوسیالیستی تا سرمایهداری، طاهره گودرزی
✅ فلسطین در حصار کلیشهها، آسیبشناسی مسأله فلسطین در گفت و گو با پژوهشگران و فعالان
✅ پهلوی در خدمت استعمار، مروری بر مهمترین جنبههای همکاری پهلوی با رژیم صهیونیستی در کتاب « آمریکای کوچک»
✅ پی ریزی نهادی: ماجرای تشکیل جمعیت دفاع از ملت فلسطین در گفت و گو با مسئولان مجموعه
✅ اردن و رابطهی آن با تاریخ فلسطین، علیرضا عزیزگل
✅معرفی مستندهای در زمینه شناخت ماجرای فلسطین
✅ معرفی کتابهای مهم در زمینه فلسطین
فهرست جنایتهای رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
نشریه پیشینه.pdf
15.43M
نسخه الکترونیکی نشریه پیشینه
«دربند»
شماره اول
فروردین ۱۴۰۳
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
📌قصه آینده
#مهدی_اخلاقی
🔰از وقتی که بچگیم داشت تموم میشد و لای حرف های جدی بزرگ تر ها سرک میکشیدم یادمه که میگفتن ما تو خیلی از چیزها تولیدات خوبی داریم اما خوب بلد نیستیم براش بازاریابی کنیم چون بلد نیستیم بسته بندی زیبا و شکیل داشته باشیم که ذائقه پسند بشه مثل #زعفران که یِکِ دنیاییم اما اسمی از ما نیست و به نام دیگران و البته کام انها به فروش میره
🔺امروز که دوباره همونطور مثل یک بچه کنجکاو توی بحث های بزرگان علوم انسانی سرک میکشم تا شاید چیزی بفهمم به همان اِشکال رسیده ام ما حرف های خوبی تولید کرده ایم اما نمیدانیم چطور این ها را با ذائقه مخاطب همگام کنیم یا ذائقه سازی کنیم تا در درون زندگی مصرف شوند .
✨#ادبیات و #هنر همان بسته بندی کردن کالا یا محصولات فکری ماست که میتواند ذائقه سازی کند در خدمت مخاطب قرار بگیرد و مصرف شود ... غافلیم ... غافل
🔺همه میخواهیم استدلال تولید کنیم
چِ قَ دَر استدلال ...
گاهی از استدلال بوی استبداد فکری هم میاد اگر نیاد هم چندان قدرت تولید همدلی و همراهی نداره ...
#قصه و #رمان نمیگیم چون خودمان هم نمیدانیم چطور باید آن محصولات را وارد زندگی کنیم نهایتا چیز جالبیه که وقتی به کسی بفروشیم هم خریدار نمیدونه باید کجای زندگیش بزاره و ازش استفاده کنه
این از وضعیت فکر کردن به زندگی امروز ماست ... حالا منه دیوونه رو ببین دنبال قصههای آینده میگردم ... از آیت الله گوگل فارسی میپرسم رمان های آینده ؟؟
میگه چی رمان ... آینده ، ببین این چه ترکیبیه من یا اینده میفهمم که پر از شهرهای ماشینیه اگه میخوای بیا کلی سایت بهت بدم راستی از هوش مصنوعی هم کلی حرف دارم ... رمان هم خیلی دارم ، رمان ، رمان نویس ، داستان نویسی ، نویسنده ، خواننده ... عاشقانه ، جنایی معمایی ، اجتماعی ، همه چی هست فقط نمیفهمم این ترکیب چیه ساختی نکنه سرکاریم رمان آینده باز چیه ؟!! اصلأ چیه خوردنیه ، بویی دنییه ... نه ترجمه نه تالیف هیچی .
🔸از گوگل ترنس میپرسم میگه 2030، 2040،2050 تا 10 هزار کدوم دهه کدوم هزاره؟ پِدِشو بدم قوطی شو بدم 😊 هر کدوم رو میزنم کلی رمان ردیف میکنه
رومانهای سوسیال ها ، آنارشیست ها ، لیبرال ها ، قصه های فردی ، آخرالزمانی و و و
از خودم متاسف میشوم که جرات اندیشیدن به #آینده را نداریم چطور اینده بسازیم و چطور بقیه برامون نسازن ...
ماهی رو هروقت از آب بگیری تازه است ...
🤲خدایا ماهیگیری بیاموز
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
🔻 نقد موقعیّت فرهنگی انقلاب -۱
🖊#مهدی_جمشیدی
تجربۀ اغتشاش سال ۱۴۰۱، هنوز کهنه و فرسوده نشده و باید از آن درس آموخت. ازاینرو، باید ضعفهای خود را در این تجربه، علاج کرد و مجال نداد که از یک سوراخ، دو بار گزیده شویم. باید تأمّل کرد که در این تجربه، دشمن توانست از کدام مسیرها به ما ضربه بزند؛ چراکه امروز نیز همان راهها را در پیش خواهد گرفت و دامنۀ تجدیدنظرهایش زیاد نیست. باید دستکم این منافذ و خلاءها را برطرف کرد. در این باره، با چند نقطۀ کانونی مواجه هستیم.
[یکم]. فیلمنامۀ دشمن، تکراری و تجربهشده است: ساختن یک «خُردهواقعیّتِ تلخ» در لایۀ شبهمردمی، تولید «روایت کلان» برای تدارک جنگ شناختی-هیجانی، بسیج «بدنۀ اجتماعیِ تجدّدی» برای فشار بر حاکمیّت، ایجاد «چالش ملّی» در راستای قفلشدگی، و تداوم موج بر اساس آفرینش «زنجیرۀ ریزواقعیّتهای تلخ». دشمن دریافته که بخشی از جامعه، دیگر «فکر» نمیکند، بلکه فقط «تکرار» میکند؛ چنانکه «فرضیهبافیهای شیادانۀ دشمن»، بر جای «دلیل» و «شاهد» نشستهاند. دشمن فهمیده که میتواند با «حرکتهای ایذاییِ جزئی»، «کجروایتهای کلّی» از انقلابیها بسازد. نیاز به اقیانوس انسانی نیست. نقطۀ شروع، همیشه کوچک است. و تصاویر بزرگ، از واقعیّتهای کوچک ساخته میشوند. واقعیّت خُرد که تولید شد، واقعیّتهای فراگیر، خودشان از راه خواهند رسید. شناخت، بردۀ همین تصویرهای روزمرّه و تنگدامنه است. شاید در واقعیّت، بیش از این پنج نفر در میان نباشند، امّا وقتی منطقۀ عملیّات، ذهنها و شناختهاست، تخیّل ذهنی، مهم خواهد بود، نه تعداد میدانی. دشمن در پی تولید ریزواقعیّت است تا با تکیه بر آنها، جامعه را تحریک و تهییج کند. نقطۀ شروع، همین ریزواقعیّتهاست که در سیری شتابنده و صعودی، واقعیّتهای بزرگ را صورتبندی میکنند. در درجۀ اوّل باید از شکلگیری ریزواقعیّتهای منفی، جلوگیری کرد و در درجۀ دوم، باید بسیار زودتر از دشمن به روایتپردازی دربارۀ آن پرداخت و مجال نداد که روایت اوّل، از آنِ رسانههای دشمن شود. در این مرحله، ثانیهها سرنوشتساز هستند و تأخیر به معنی واگذارکردن بازی به دشمن است.
[دوّم]. استحاله، از درون آغاز میشود. اغلب هم از «نمادها» شروع میشود، مانند تجربۀ فروپاشی شوروی که در آن، «مکدونالد» به نماد تجدّد و تغییر سیاسی و اجتماعی تبدیل شد. و در ایران نیز «کشفحجاب»، به نقطۀ تمرکز در جنگ نمادین تبدیل شد. بت تجدّد، در هر جا جلوهای دارد. مسأله این است که میخواهند «خطوط قرمزِ فرهنگیِ انقلاب» را به عقب برانند، و ضدّارزشها را «عادی» و «هنجار» کنند. میخواهند ارزشهای الهی در جامعه، «رسمیّت» و «غلبه» نداشته باشند و «خدای شارع» از جامعه برچیده شود. تعابیر «تکثّر» و «تنوّع»، توجیهاند؛ واقعیّت آن است که در پی «نسبیسازی ارزشها» و «تساهل» هستند. عبور از حجاب، «حلقۀ اوّل» از زنجیرۀ درنوردیدن مرزهای دینی و شکستن حریمهای اخلاقی است. پیشروی ضدّارزشی، «تدریجی» و «گامبهگام» است. هر ارزشی که شکسته شود، شکستن ارزش بعدی، «آسانتر» و «کمهزینهتر» خواهد شد. میدانند که کافیست «قدم نخست» را بردارند. آری، به دنبال «فتح سنگر به سنگر» هستند. با «رهاسازی حجاب»، بخش اندکی از زنان به طرف «برهنگی حداکثری» حرکت خواهند کرد. در ابتدا، یک مرگ طبیعی را به بهانهای برای «کشف حجاب» تبدیل کردند. و اکنون در خیابانهای تهران، «نیمتنه» میپوشند. آن متفکّر انقلابی که این آشوب را برآمده از «هرزگی» دانست، درست گفته بود. اینکه حاکمیّت، «اعمال اقتدار» نکند و «رهاسازی حجاب» را در پیش بگیرد به معنی حلشدن مسأله نیست، بلکه مواجهه در لایۀ مردمی شکل خواهد گرفت؛ میان «متدینان» با «ولنگارها».کنار کشیدن حاکمیّت، فاجعهساز است؛ چون آغاز «نامدنیّت» و «تنش اجتماعی» است. بهراستی، فلسفۀ وجود «دولت اسلامی» چیست؟!
[سوّم]. بستر اصلی و اوّلیّۀ جریان اغتشاش، فضای مجازیِ غربی بوده و تمام نیروها و جریانهایی که با اغتشاش همراه بودند، یکدیگر را در این فضا یافتند و انسجام یافتند. این فضای رهاشده و بیمهار، همچنان از ظرفیّت تولید جریانهای تخریبی برخوردار است و ما از این بستر، بهشدت آسیبپذیر هستیم. ازاینرو، باید این فضای متعارض با حاکمیّت ملّی را کنار زد و مجال نداد که ذهنیّت جامعه، بهآسانی در اختیار بازیهایی باشد که در آن ساختهوپرداخته میشوند. نباید از انسداد این فضا هراسید؛ چون حقّ حاکمیّت ملّیِ ما را به رسمیّت نمیشناسد، بلکه به کانون تهاجم و بسیج نیروهای معارض تبدیل شده است. میان گشودگی این فضا و تلاطم اجتماعی، نسبت مستقیم برقرار است. توطئه در خیابان از کجروایت در فضای مجازیِ غربی، ریشه گرفت و چالش ایجاد کرد.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
دیدگاه خود را به روز رسانی کنید
آخرین تحلیل ها و دیدگاه های فعالان فرهنگی اجتماعی سیاسی در کانال دیدگاه
https://eitaa.com/didgahha
🔻حجاب و قدرت سیاسی -۱
عقبماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی
#مهدی_جمشیدی
........................................
۱. حجاب، یکی از عرصههای «باخت فرهنگی» است؛ این باخت، از سالهای آغازین دهۀ هفتاد آغاز شد و به صورت تدریجی، تداوم یافت و پیش آمد و به وضع کنونی رسید. حجاب، یکی از زمینههای نمادینِ تهاجم فرهنگی بود تا از سپهر جامعه، ارزشزدایی شود و در پی آن نیز، مجموعهای از «ساختشکنیهای فرهنگی» پدید آید. چنین نیز شد؛ رفتهرفته، حجاب از معیارهای دهۀ شصت، فاصله گرفت و دههبهدهه، افت و افول یافت، اما این روند، به گونهای مرحلهبهمرحله طراحی شده بود که در جامعه، چندان حس مقاومت و واکنش شکل نگیرد. هرچند تحرّکات اندکی نیز صورت میگرفت، اما از همان ابتدا، مشخص بود که این قبیل فعالیّتها، نتیجهای به دنبال نخواهد داشت و وضع پوشش، سیر انحطاطی را خواهد پیمود. بسیاری، به دیدۀ اهمّیّت و اولویّت به حجاب نگاه نمیکردند و اهتمام به آن را نشانۀ سطحیاندیشی و ظاهرنگری میپنداشتند، اما حقیقت این بود که حجاب، یک تکۀ نمادین از «سبک زندگی» است و خودبهخود، تکههای متناسب و همگون با خویش را تولید میکند. تغییر حجاب، به معنی تغییر در لایههای دیگر سبک زندگی است و اینگونه نیست که اگر این لایه، استحاله و مسخ شود، لایههای دیگر، همچنان برقرار بمانند. سستی در حجاب، تساهل در نمادهای دینیِ دیگر را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه حتی تزلزل در عقاید و باورها را نیز به همراه خواهد داشت. در تجربۀ سیاستی و مدیریّتیِ گذشته، نه جنبۀ نمادین حجاب، فهم شد و نه همبستگی آن با لایههای دیگر سبک زندگی.
۲. سیر تدریجیِ ضعف حجاب نشان میدهد که این روند، در هیچ نقطهای متوقف نخواهد ماند و همچنان پیشروی خواهد کرد. در گذشته، گمان میشد که وضعیّت کنونی، نهایت و غایت است و روند در همین نقطه، متوقف خواهد ماند، اما مشاهده کردیم که خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، درنوردیده شدند و داستان «ضعف حجاب»، به «کشف حجاب» رسید. بعید میدانم کسی در میان کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، میتوانست باور کند که روزی خواهد رسید که کشف حجاب، به یک «جریان اجتماعیِ عیان» تبدیل میشود و قانون و مجریانش در برابر آن، ایناندازه حقیر و منفعل خواهند شد. کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، از عهدۀ آیندهنگری برنیامدند و در مقام نگهداشت ارزشها، رویکرد روندی و خطی نداشتند و در اکنون، منجمد شده بودند. کسی دربارۀ آینده، اندیشه نکرد و محاسبه ننمود که این روند، به مرحلههای دیگری خواهد رسید. دستکم در دهۀ نود، دیگر مشخص شده بود که حجاب، یکی از مهمترین و جدّیترین نمادهای فرهنگی است که به طور خاص و منحصربهفرد، در دستورکار عالَم تجدّد قرار گرفته و بهزودی، به معرکۀ نزاع و جدال تبدیل خواهد شد. در دهۀ نود، این مسیر و مدار، بسیار بیشتر از دهههای دیگر، برجسته و نمایان بود، اما هیچ فهم و حسّاسیّتی در این زمینه به چشم نخورد. عقبماندگی تحلیلی و فهم ناچیزِ کارگزاران فرهنگیِ نظام، جامعه را هرچه بیشتر در این مرداب فرو برد و پنجرههای گشایش و رهایی را به روی جامعه بست. طلب تغییر در آن روزها، بسیار آسانتر از اکنون بود؛ اکنون، گرهها کور شدهاند و امکانها، محدود. در اثر غفلت و انفعال و ندانمکاریِ حاکمیّتی، فرصتهای بسیاری از دست رفتند.
۳. نهفقط حجاب، بلکه همۀ عرصههای فرهنگی در طول دهههای گذشته، دچار «ولنگاری» بودهاند؛ فرهنگ، تهی از تدبیر بوده و به دست اتّفاق، واگذار شده است. هیچ تفکّری در میان نبوده و کارگزاران فرهنگ، عدّهای «دیوانسالارِ محافظهکار» بودهاند که طرح و تدبیری در دست نداشتهاند و کلّیّات سیّال و بیخاصیّتی را به عنوان برنامۀ فرهنگی ارائه کردهاند. نه خودشان اهل نظر و معرفت و فهم فرهنگ بودهاند، و نه از آنان که بهرهای از عقل عملی در زمینۀ فرهنگ دارند، استفاده کردهاند. حلقهوار و بسته و اندکسالار به قدرت راه یافتند و با کمال نابخردی و نسنجیدهکاری، زمام و عنان فرهنگ را در اختیار گرفتند، و حاصل، این شده که اکنون میبینیم. در دولت گذشته، هیچ خبری از «نظریۀ فرهنگی» در میان نبود و فرهنگ بر اساس اقتضاهای روزمرّه و ارادۀ دیوانسالارانه تدبیر میشد و برایناساس، تحوّلی نیز رقم نخورد و زمان تاریخی، سوخت و از دست رفت. دولت گذشته در زمینۀ فرهنگ، چهلتکه و بریدهبریده و بهشدّت، نامنسجم بود و در بیرون از آن نیز، عقول منفصل برای ایجاد تحوّل فرهنگی فراخوانده نشده بودند. در این سه سال، خامی خویش را مزیّن به اندکی تجربه کردند و از تحوّل، تخیّل آفریدند. در دولت کنونی نیز، با وزیری در فرهنگ روبرو هستیم که قواره و قامت فرهنگیاش، در تجربۀ سرد و بیاثر گذشتهاش آشکار شده است.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
🔻حجاب و قدرت سیاسی -۲
تکنوکراتهای دولتی و مفهوم اعتدال
#مهدی_جمشیدی
........................................
۱. باید مسألۀ حجاب را به قدرت سیاسی ارجاع داد و مراد از قدرت سیاسی، دولتهایی هستند که در دهههای گذشته، سیاستهای فرهنگیِ خود را به اجرا نهادند. چه از لحاظ ایجابی و چه از لحاظ سلبی، حجاب از سوی این دولتها، ضربههای جبرانناپذیر خورده و وضع امروز، حاصل اهمالها و انحرافهای دیروز است. در هر دولتی، مفهومی مطرح شد و در سایۀ آن مفهوم، مسألۀ حجاب نیز صورتبندی شد. ازاینرو، باید به گذشتۀ دولتی و مفاهیمی که هر یک در عرصۀ عمومی مطرح کردند رجوع کرد و ریشهها و سرچشمههای چالش را شناسایی نمود. در دولت سازندگی، هاشمیرفسنجانی از آغاز، مفهوم «اعتدال» را بیان کرد و بر روی آن اصرار ورزید. مقصود او از اعتدال، موقعیّتی در میانۀ دو جریان سیاسیِ آن روز بود. او میخواست از طریق تلفیق و ترکیب، سیاستِ خاصِ خویش را صورتبندی کند و این منطق را در همۀ زمینههای حکمرانی به کار گرفت. افزون بر اینکه فرهنگ برای او، هیچ منزلتی نداشت و اقتصاد و توسعۀ اقتصادی، همۀ ذهن او را به تسخیر درآورده بود، روحیۀ «عملگراییِ» دیرینهاش سبب شده بود که ارزشها در منطق او، صوری و بیخاصیّت و تزیینی باشند. او بهراستی، یک روحانی عملگرا بود که اصول و قواعد مشخصی نداشت. وی بهشدّت، «اقتضایی» و «موقعیّتی» میاندیشید و رفتار میکرد و دربارۀ فرهنگ و از جمله حجاب نیز، میکوشید در میانه بنشیند و از خود، چهرهای که در ذیل گفتمان تهاجم فرهنگی قرار میگیرد، نسازد.
۲. اسلامشناسیِ هاشمیرفسنجانی، لغزنده و سیّال بود و وضع کنونی و شرایط حاکم، روایت وی را از اسلام تعیین میکردند. او همهچیز را به «شرایط» و «موقعیّت»، ارجاع میداد و اسلام را در چهارچوب پسند اجتماعی، تفسیر میکرد. روشن بود که برای وی، «قدرت» یک بنیان تعیینکننده است و هیچ امری نباید به گونهای تعریف شود که تداوم قدرت را با دشواری روبرو سازد. باید با شرایط ساخت و ارزشها را متناسب با آنها خوانش کرد؛ اگر روزی جامعه، مایل به ارزشها بود و آنها را طلبید، باید همراهی کرد، و اگر روزی نیز، بخشهای مهمی از جامعه، تجدّد را بر تدیّن ترجیح دادند، نباید اصرار و حسّاسیّت ورزید، بلکه باید تفسیری از ارزشها ارائه کرد که با گرایش جامعه، سازگار باشد. مقصود وی از اعتدال نیز در حقیقت، همین عملگراییِ موقعیّتزده بود که ارزشها را برای تداوم قدرت، میفرسود و به حاشیه میراند. او بر اساس «میل» و «ارادۀ» خویش، برای همهچیز، دو حد افراط و تفریط تعیین میکرد و آنگاه میان این دو حد، یک نقطۀ میانی در نظر میگرفت و خود را ساکن این نقطه معرفی میکرد. بهاینترتیب، هر دو جریان مقابل خویش را ملامت و نفی میکرد و خود را مدار و محور عقلانیّت وانمود میکرد. این در حالی بود که «حد وسط»های او، دلخواهانه و سلیقهای بودند و پیوستاری که او تعریف کرده بود، بینالاذهانی نبود. او پس از استقرار اصلاحطلبان، بسیار بیشتر از گذشته دریافت که باید در ارزشهای اسلامی و انقلابی، تجدیدنظر کند تا بتواند بدنۀ اجتماعی به دست آورد و به قدرت خویش، استمرار ببخشد. اگر آنچه وی میخواست در حوزۀ فرهنگ رخ میداد، نتیجۀ مستقیم آن، رقمخوردن ترمیدور فرهنگی بود.
۳. شانزده سال پس از دولت سازندگی، حسن روحانی که مطیع و تابع هاشمیرفسنجانی بود و به سبب ماهیّت تکنوکراتیکش، جزو اصحاب اصلی هاشمیرفسنجانی به شمار میآمد، قدرت را به دست گرفت و همان اندیشۀ هاشمیرفسنجانی را تکرار کرد؛ او از «اعتدال» سخن گفت و برای مسألهها، دو حد افراط و تفریط ساخت و نقطۀ بینابینی را معقول و موجّه جلوه داد. در نظر او نیز، فرهنگ امر حاشیهای و فرعی بود که باید به خدمتِ قدرت سیاسی گمارده شود و از آن در راستای تثبیت قدرت، استفاده شود. او چونان هاشمیرفسنجانی، هرگز شخصیّتی فرهنگی نبود و تنها درکی که از فرهنگ داشت، این بود که باید از امیال تجدّدی در جامعه، اهرمی برای فشار سیاسی بسازد و قدرت خود را محکم گرداند. تکنوکراتها در طول شانزده سال حاکمیّت خویش، هرچه توانستند در جهت مقتضیات عالَم تجدّد پیش رفتند و جامعه را از لحاظ هویّتی، به آن وابسته و شیفته کردند. بااینحال، اعتدال، هرگز به یک «نظریه» تبدیل نشد و راه به عرصۀ معرفت نبرد، جز اینکه بهانه و توجیهی برای ولنگاری بیشتر در سیاست فرهنگی را فراهم کرد و جامعه را به آغوش تجدّد فرهنگی افکند. گذشته از سیاست فرهنگیِ عملگرایانه و شبهلیبرالی این دو دولت، اشرافیگری آنها و مفاسدی که در درونشان شکل گرفت، خسارتهای فراوانی به فرهنگ وارد کرد و بدبینیها و فاصلهها و گسستهای متعدّدی آفرید.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
قیچی
#علی_مهدیان
🔺دو جریان کمر علی ع را شکستند، یکی کسانی که ظواهر انقلابی گری نبوی و علوی را رعایت میکردند اما نمیدانستند اولا مبنای تصمیمات امام چیست، ثانیا طرح راهبردی او چیست، و الان زمان چیست. دوم کسانی که همه اینها را میدانستند و برای همین به گونه ای اقدام میکردند که طرح او را خراب کنند. یک عده گفتند حول قرآن وحدت کنیم، در حالیکه مقابل علی ع ایستاده بودند، محور او نبود در این وحدت، یک عده آنانکه جاهلانه پذیرفتند. روز دیگر نیز یک عده وحدت را با جمع شدن حول صاحب شتر مخدوش کردند و یک عده جاهل نیز تشخیص ندادند و دورشان جمع شدند یا از معرکه کنار کشیدند و به سرحدات رفتند.
🔺بحث وحدت مذهبی امروز هم دو جنس دشمن دارد یک عده که اراده شان مستقیم با اراده انگلیس و آمریکا همآهنگ میشود و یک عده جاهل ریشو که حول آنها جمع میشوند. و قرمز میپوشند و اول هفته وحدت و به اسم مقدسات دشمن صاحب الزمان عج را شاد میکنند.
🔺بحث وحدت و وفاق بین مسوولین در مقام عمل و بین جریانهای مختلف سیاسی اجتماعی و بین مردم نیز دو نوع دشمن دارد. دو جریان که بارها گفته ام تا مدل اندیشه این دو جریان شناخته نشود، جوانان ما حولشان جمع خواهند شد. یک عده ظاهر انقلابی دارند اما نمیدانند و نمیفهمند طرح و مبنای رهبری را، یک عده هم میدانند همه چیز را و لذا خرابش میکنند. روزی که خاتمی پرچم آشتی ملی را بلند کرد یک عده گفتند وحدت که خوب است و جمع شدند حول سخن او. وحدت و وفاق و آشتی ابزار مقابله با طرح رهبری بود. در حالیکه وحدت بدون ولایت عین کثرت است. خاتمی میدانست و مثلا فلان بزرگوار بیت امام ره هم نادانسته تکرار میکرد. حالا هم که سخن از وحدت تقریبا یکی دوسال است به صورت جدیتری تاکید اصلی رهبری است، دو جریان مقابلش هستند.
🔺یک جریان ظاهرا انقلابی اما بی ربط به اندیشه رهبری و یک جریان که دانسته مقابل طرح رهبری اند. میفهمند الان که نام وحدت برده میشود چطور آن را خراب کنند و وحدت شکنها را به اسم وحدت بازی دهند و دولت شهید رئیسی را لجن مال کنند، و اعتقادات و دیانت مردم را به سخره بگیرند و اغتشاشگران و فتنه جوها را نفوذ دهند و انفعال جبهه را تئوریزه کنند تا یک عده جاهل دورشان جمع شوند یا به خاطر وجود اینها وحدت و وفاق را هو کنند. خلاصه گرفتار این دو جریانیم.
🔺وحدت و وفاق مهم نیست، همانطور که عدالت مهم نبود، آزادی مهم نبود، هیچ شعاری مهم نیست وقتی ولایت را خراب کنیم حالا با ریش و تسبیح یا با پاپیون و کراوات. جاهلان یک جمله ای همانقدر در خراب کردن طرح رهبری دخیلند که عالمان دودوزه باز.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha
توبه نامه
#علی_مهدیان
....................................
احساس میکنم رئیس جمهور داریم، هر چه نگاه میکنم رئیس جمهور میبینم. احمد، رضا، علی، حسین، مرتضی، هادی، یاسر، همه ، همه تان، همه مان، رئیس جمهوریم.
قربان قد و بالای سیدابراهیم بت شکن، که راه میرفت مسخره اش میکردند، دل میسوزاند مسخره اش میکردند، نماز میخواند مسخره اش میکردند، تصمیم میگرفت مسخره اش میکردند، شیب تورم را نصف میکرد، مسخره اش میکردند، رشد اقتصادیمان را در دنیا در رتبه دوم قرار میداد، مسخره اش میکردند، و من هیچ وقت از مسخره کردن او توسط اراذل مجازی اینقدر دلم نسوخت که از سکوت خودمان. حالا باید چه کنیم؟
بگذار مسخره شویم تا بفهمیم تاوان سکوت و بی مسوولیتی مان چقدر است.
باید کاری کرد، هر چه هست وقت ناامیدی نیست، وقت برخاستن است. وقت توبه است.
سید ابراهیم بت شکن قهاری بود، ما را شکست، بت قدرت طلبی و لجاجت و نادانیمان و دوقطبی سازی و فالوور جمع کردنهایمان را . بت زمین انداختن روی سیدعلی را. بت خباثتهایی که پنهانش کردیم زیر نام انقلابی گری.
من هر چه چشم میاندازم یک صحنه میبینم آنهم صحنه ای که خدا جوری چیده که ما اصلاح شویم تا همه رئیس جمهور باشیم همه، کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته باشیم.
باید برای حجاب و سبک زندگی زورچپان شده غربی خودمان فکری کنیم، باید برای خون اسماعیل هنیه خودمان فکری کنیم، باید برای انحراف جوانان مان، برای نفوذ اغتشاشچی ها خودمان فکری کنیم. تاوان سکوت را با مسوولیت و عزم باید پس داد نه ناامیدی و یاس و سکوت مجدد.
راه همین است، شاید ارحم الراحمین از ظلم جمعیمان به سیدابراهیم بگذرد.
ان الله مع الصابرین.
┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا
👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/didgahha