eitaa logo
دیدگاه
468 دنبال‌کننده
57 عکس
11 ویدیو
51 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
💢اتفاقی مبارک در سپهر سیاست ایران💢 🔹 بازی لیست‌بندی بعد از چندین دهه، امروز به نقطه پایان خود رسیده و دو قطبیِ کاذبِ اصولگرایان و اصلاح طلبان امروز تا حد زیادی از حیز انتفاع ساقط شده است. 🔹همین امر موجب شده جریانهای متعدد و متنوعِ نوظهوری، به نحوی مستقل اقدام به ارائه لیست‌های ائتلافی خود نمایند و عملاً قُرُق دو قطب اصولگرایی و اصلاح طلبی را نقض کنند. 🔹در این میان برخی بر مردمی و شفاف بودن فرآیند رسیدن به کاندیداهای اصلح خود تاکید نموده و تلاش کرده‌اند با دخیل کردن افراد متخصص و سرشناس شهرها، بر وجه مردمی و کارشناسی بودن فرآیند خود صحه بگذارند، ولی به نظرم این شیوه راه به جایی نخواهد و برد و دیر یا زود یا "دچار همان آفت تصمیمات پشت پرده‌ای اصولگرایان و اصلاح طلبها خواهد شد" و یا "لااقل بدان متهم خواهد شد". 🔹اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲، شاهد الگوی دیگری از سیاست‌ورزی نیز هستیم که به جای اینکه بر صحت و سلامت فرآیند افراد برگزیده در لیست خود تأکید کند، بر که مورد حمایت اوست تأکید دارد و شفاف و بدون لکنت، محتوای سیاستی را به میان گذاشته که مدعی است می‌خواهد آن را از فردای انتخاب شدن دنبال کند. نمونه بارز این کار را می‌توان در حمایت‌ تعدادی از مؤسسات و افراد سرشناس در شهرهایی چون تهران و قم مشاهده کرد که پای طرحها و ایده‌هایی مانند «طب سنتی»، «پولطلا»، «معماری اسلامی و خانه های ویلایی»، «بانکداری اسلامی»، « نفی احتکار منابع طبیعی»، «کاشت درختان مثمر» و ... ایستاده‌اند. 🔹هرچند بسیاری از این ایده‌ها به نظر حقیر اولیه و ناپخته برای اجرا در سطح کشورند، ولی فرود آمدن سیاست در طرحهای اداره امور زندگی مردم امر بسیار مبارکی است که باید پیگیری شود. اساسا دوگانه توسعه مدرن و پیشرفت اسلامی ایرانی در چنین آوردگاهی قابليت صورت‌بندی و مرزبندی پیدا می‌کند و سیاست به ناچار می بایست موضع خود را در نحوه‌ی اداره و تمشیت مسئله‌های واقعی مردم در دوراهی توسعه و پیشرفت مشخص کند. 🔹این اقدام را باید به فال نیک گرفت و برای بارورسازی و آفت زدایی از آن به عنوان یکی از مهمترین راههای ارتقای امر سیاسی در کشور به آن همت گمارد... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢به ایده ائتلاف "انسجام" چه نقدی دارم؟💢 🔹اینکه میزان مشارکت مردم در انتخابات از سال 98 به بعد دچار افت معناداری شده است، به نظرم جای شک و شبهه ندارد. 🔹ریشه این مشکل هم نه صرفاً در شیوه رد صلاحیتهاست که اصلاح‌طلب‌ها بخواهند از پشم آن کلاهی برای خود دست و پا کنند و نه صرفاً در مشکلات معیشتی است که اصولگرایان بخواهند گردن این و آن بیندازند. 🔹مشکل اصلی همانطور که قبلاً گفته‌ام در است. نمایندگی مجلس، منصب وکالت و نمایندگی از مردم است و اینکه در مردم‌سالاری دینی باید نماینده از مردم باشد و با مردم باشد و در مردم باشد، از آنروست که مسئله‌ها را بفهمد و به دیگرانی بفهماند و پیچیدگی‌ها و هزینه‌ فایده‌ها را هم برای مردم کند. 🔹ولی چه می‌توان کرد که منصب سیاسی نمایندگی مجلس، خواه ناخواه موقعیت برخورداری از ارتباطات فراتر از دائره موکلین و قرار گرفتن در مناسبات سیاسی و اقتصادی گسترده است. همین جاست که محیط نماینده به تدریج از محیط موکلین جدا می‌شود و در مناسبات قدرت و ثروتی قرار می‌گیرد که در بهترین وضعیت در کنار نمایندگی مردم، نمایندگی امور دیگر هم بر او بار می شود! 🔹راهکاری که برای رفع این در پیش گرفته است، برون رفتن از «رویه‌های عادی» و «خلق مشارکت واقعی در ذیل تصویری روشن از آینده» از طریق «ایجاد پیمان سیاسی جدید حول شکستن انحصار محافل کنونی قدرت» است. خب سوال اساسی این است که «تصویر روشنی که می‌فرمایید کجاست؟» و بر فرض هم که این تصویر هم ترسیم شده است؛ «با چه راهبردهای عملیاتی می‌خواهید این تصویر آینده را محقق کنید؟» این پرسش دوم از پرسش اول هم مهمتر است، چرا که اتفاقاً در مقام پیگیری این راهبردهای عملیاتی است که تزاحمها رخ می نماید و تعارض منافع آشکار می شود؛ دقیقاً در چنین موقعیتی است که مصلحت‌سنجی‌ها و سبک سنگین کردن‌ها باب توجیه همه چیز را می گشاید و هر کوتاه آمدنی را برچسب نرمش قهرمانه می‌زند! 🔹از اینرو به طور مشخص اشکالم به ائتلاف انسجام و هر مجموعه دیگری مانند مجمع هم‌افزایی جوانان قم و امثالهم این است که از طریق طرح پیمان جدید سیاسی و یا با طراحی فرآیندهای شناسایی کاندیداها با شاخصهایی مانند ولایی بودن و مدیر بودن و انقلابی بودن و صادق بودن و ... نمی توان جلوی نانمایندگی سیاسی را گرفت. نانمایندگی سیاسی، راه مهارش مشخص شدن محتوای سیاست در دوگانه توسعه و پیشرفت در مسئله های اساسی مردم است، وگرنه ممکن است خروجی ارزیابی‌ها بزرگواری مانند حاج آقای ذوالنوری بشود که با آن همه سوابق درخشان، کمر یکی از پیشروترین طرحهای تحولی و تمدنی ایران یعنی طرح احیاء ساخت خانه‌های ویلایی را قربة الی الله بشکند و بکند آنچه را نباید بکند .... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
💢چرا برای غزه کم تحرکــیم؟💢 🔹تصمیم گرفتم اولین و دومین یادداشت امسال رو برای غزّه بنویسم و نه حتی برای شعار سال! 🔹بعد از یادداشت «غزه؛ و البته هزاران مناسبت تقویمی و موسمی جور و واجور!!» که در آن به نقد رفتار فرهنگی دوستان حزب‌اللهی‌مان پرداخته بودم، برخی از دوستان گفتند که مردم ایران حاضر به همراهی با مردم غزه نیستند و افکار عمومی ما کشش طرح مسئله کمک به غزه را ندارد! 🔹بگذارید همین ابتدا نظر خودم را عرض کنم. این تحلیل از مردم ایران از اساس یک تحلیل غلط، انحرافی و تقلیل گرایانه است. مردم ایران همواره در طول قرنها جزو عدالت‌طلب‌ترین ملتها بوده‌اند و برای رسیدن به آن، هزینه‌های هنگفت داده‌اند. چطور می‌شود که چنین ملتی که حتی مخالفین حکومتش هم برای همراه کردن مردم ناچارند که بر روی عدالت‌طلبی دست بگذارند و حجاب قانونی را مصداق ظلم نشان دهند تا بتوانند جوانان و نوجوانان را برای مقابله با حکومت به خیابانها بکشانند، به یکباره چنان تحولی پیدا می‌کند که نسبت به یکی از بزرگترین جنایت‌ها و نسل‌کشی‌های آشکار تاریخ معاصر کرخت و سرد شوند؟! این تحلیل غلط اندر غلط است ... 🔹ریشه عدم تحرک کنونی مردم ایران را باید در جایی دیگر دنبال کرد؛ اولین ریشه‌ی این بی تحرکی در فراگیر شدن این تلقی است که «الان کمک به غزه یک کار تخصصی و نظامی است که مردم عادی نمی‌توانند نقشی در آن داشته باشند»؛ دومین ریشه این بی عملی را باید در این تلقی دنبال کرد که «راهپیمایی‌های کلیشه‌ای دردی از مردم غزه دوا نمی‌کند و اقتضائات بیرونی و میدانی به حدی قدرتمند است که این راهپیمایی‌های داخلی، تأثیری بر روی تصمیم گیری مسئولین سیاسی و نظامی کشور در مواجهه با مسئله غزه نمی‌گذارد.» 🔹حاصل جمع این دو تلقی این است که مردم ایران علیرغم تأسف و تأثری که از جنایتهای بی حد و مرز اسرائیل دارند و احیانا اشکی که شبها پای اخبار کودک‌کشی‌ها و زجرکشیدن‌های مردم غزه می‌ریزند، راهی را برای کمک در جلوی خود باز نمی‌بینند و ناگزیر برای فرار از فشار روحی آن، خود را به بی‌خیالی می‌زنند. خیلی فرق است که کسی بی‌خیال مسئله‌ای باشد و کسی از روی ناچاری و بن بست عملی و قاعدتاً برای فرار از فشار شکننده‌ی روحی مسئله‌ای، خود را به بی‌خیالی بزند؛ حال اکثر مردم ایران، حال دومی است. 🔹از اینرو، راه برافروخته نگه داشتن ابر مسئله‌ای به نام فلسطین در جان و فکر و رفتار مردم ایران، پخش عکس‌های جنایت‌های شنیع اسرائیل و نسل‌کشی‌ها و کودک‌کشی‌ها و رنج‌ها و زجرهای فلسطینیان نیست، بلکه راه اصلی «بازآفرینی فناوریهای اجتماعی استحصال اراده جمعی مردم ایران در راستای حضور واقعی در واقعه فلسطین» می‌باشد. ‌🔹خلاصه اینکه: ➖ امروز مشکل مردم ایران «نبود تحریک» نیست، بلکه مشکل، «فقدان بستر تحرک» است. ➖ امروز مشکل مردم ایران «ندانستن ظلم اسرائیلیان» نیست، بلکه مشکل، «نداشتن راهی برای حضور و تأثیر واقعی» است. ➖امروز مشکل مردم ایران «نخواستن کمک به غزه» نیست، بلکه مشکل، «تصور ناتوانی از کمک کردن» است. 🔹گسست زبانی با منطقه و جهان، بیرون بودن از مناسبات عربی و ترکی، بیگانگی با اقتضائات جامعه اهل تسنن، فشل بودن سامانه خبر در کشور و البته انسداد ذهنی خواص شتاب‌دهنده‌، همه و همه دست به هم داده‌اند تا فناوری‌هایی زنده‌ی چند دهه‌ی گذشته‌ی جامعه‌ی انقلابی ایران یعنی به امری صرفا داخلی و کلیشه‌ای تنزل یابد و تخلیه معنایی شود ... اگر راهی برای تحرک مردم ایران هست که حتما هست، آن را باید در بسترسازی کنش عمومی، از طریق احیاء فناوری‌های اجتماعی با سابقه و یا خلق فناوری‌های اجتماعی جدید جستجو کرد ... 🔹در یادداشت بعدی توضیح خواهم داد که در ماجرای کم نظیر غزه چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم؛ ان شاء الله .... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖باخت «جبهه انقلاب اسلامی» از «منطق انقلاب اسلامی قسمت اول ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹در این چند روز پس از انتخابات تحلیلهای متنوعی از علل شکست جبهه موسوم به جبهه انقلاب اسلامی ارائه شده است؛ از نابالغ بودن مردم تا عدم اجماع قالیباف و جلیلی تا اشتباه دانستن منطق تأیید صلاحیت شورای نگهبان و ... 🔹اما به نظر حقیر علت اصلی باخت جبهه موسوم به جبهه انقلاب اسلامی، دور شدن از منطق خودِ انقلاب اسلامی است. برای توضیح این ادعا چند جمله می نویسم: ➖ در ابتدا صریح عرض میکنم که این نوشتار به دو دسته از مردم ناظر نیست؛ دسته اول کسانی که رأی نداده‌اند و دسته دوم کسانی که به جناب آقایان قالیباف و جلیلی رأی داده‌اند. لذا این متن، فقط و فقط درباره رأی دهندگان به جناب دکتر پزشکیان نگارش شده است. ➖انقلاب اسلامی، انقلابی عمیقا ملی و منطبق با منطق تفاهم و تحرک تاریخی ملت مسلمان ایران است و اساساً راز همراهی حداکثری مردم با دعوت حضرت امام خمینی ره را باید در این انطباق جستجو کرد. ➖مردم ایران، همواره در طول تاریخ (جز در دورانهای محدودی) در زیر یوغ استبداد و استعمار بوده‌اند و لذا برخوردار از نوعی روحیه اعتراض، عدالتطلبی ناب و نقد وضع موجودند. از اینرو با هرکسی که بخواهد آنها را راضی به وضع موجود کرده و وضعیت را سفید اعلام کند، مرزگذاری می‌کنند. ➖مردم ایران، در طول تاریخ با مداخله‌گری جریان قدرت در مناسبات اجتماعی خود مبارزه کرده‌اند، لذا نسبت به تحمیل‌گری و تحکم حساس بوده و هر کسی که چنین وصفی را از او استشمام کنند، دیگریِ خود قلمداد می کنند. ➖مردم ایران، روحیه ای میانه رو دارند با کارها و فعالیتهای افراطی و خشونت‌بار و ضربتی به صورت عمومی همراهی نمی‌کند. ➖مردم ایران، روحیه ای تعاملی و اجتماعی دارند، لذا از کسانی که نسبت به آنها احساس تک‌روی و خودبسندگی می کند، پشتیبانی نمیکند. ➖مردم ایران علاوه بر موارد فوق، وجهی جهانی دارند و حضور مؤثر در جهان را دنبال کرده و به منزوی شدن و دیوارکشی و منحصر شدن در خود را نمی پسندد. البته مواردی دیگر را نیز می توان به موارد فوق اضافه کرد ولی این 5 خصوصیت به نظرم جزو قدر متیقن های روحیه مردم ایران است؛ 1ـ «عدالت‌طلبی و منتقد وضع موجود بودن، 2ـ «گارد شدید مقابل مداخله‌گری»، 3ـ «اعراض از افراطی‌گری»، 4ـ «مخالفت با تکروی» و 5ـ «میل به حضور فعال در جهان» 🔹اینها منطق تفاهم با مردم ایران است. قریب به سه دهه است که جریان غربگرای ایران با دست گذاشتن بر روی این ویژگی های مردم ایران، با استفاده از رسانه و تکنیکهای پروپاگاندایی مدیریت افکار عمومی، در انتخابات کاندیداهای جریان‌های رقیب خود را به نحوی برچسب گذاری می کند که مردم ایران با آنها مرزبندی می کنند و آنها را ناخودی تشخیص می دهند. به موارد زیر نگاه کنید: ➖«طرفدار وضع موجود، بی تفاوت به عدالت، غیرمردمی، ندیدن مردم، کاسبان تحریم» (خصوصیت 1)، ➖«گروه فشار، طرفدار فیلترینگ، طرفدار گشت ارشاد بودن» (خصوصیت2)، ➖«طرفدار حرکتهای گازانبری، خشکه مغز، تندرو، دیوارکشی میان زن و مرد، شوکر» (خصوصیت 3)، ➖«برای همه چیز برنامه داشتن، خیلی به کارنامه گذشته نازیدن، از موضع پُری و استغنا با مردم حرف زدن؛ خود را کارشناس همه چیز دانستن، بلدم بلدم گفتن» (خصوصیت4) و ➖«منزوی شدن در جهان، رفتن اعتبار گذرنامه، نپذیرفتن مذاکره، نپذیرفتن کنوانسیونهای جهانی، دیوارکشی دور کشور، قفس سازی» (خصوصیت5) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖باخت «جبهه انقلاب اسلامی» از «منطق انقلاب اسلامی» 🔗 قسمت دوم ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. اینچنین است که متأسفانه منطق انقلاب اسلامی توسط جریان غربگرا به گروگان گرفته شده است و عزیزانی که در این دوره داعیه دار شعارهای انقلاب اسلامی بودند نتوانستند بر این فضای رسانه‌ای غلبه کنند. لذا رای بخش زیادی از مردم به جناب آقای پزشکیان، نه رای به اصلاح طلبی بود و نه حتی صرفا رأی قومیتی صرف گو اینکه استانهای ترک‌نشین در دوره های قبل اقبالی به آقای همتی و مهرعلیزاده نداشتند، بلکه بخش عمده رأی های دکتر پزشکیان در ذهنیت رأی دهندگان (ولو اینکه در مصداق اشتباه کرده باشند) 👇 ➖رأی به آرمانها و شعارهای انسانی و فطری انقلاب اسلامی بود؛ ➖ رإی به عدالت‌طلبی و منتقد وضع موجود بودن بود ➖ رأی به کسی بود که ژست مداخله در همه امور نداشت؛ برای همه چیز برنامه نداشت و قرار نبود که هر آنچه را که قبلا انجام داده به همان قدرت و شدت ادامه دهد! ➖ رای به کسی بود که اهل تعامل بود، همه چیز نمی دانست و اهل مدارا و مشورت و گفتگو بود ➖ رأی به کسی بود که تعامل با جهان را در دستور کار داشت و برای رفع تحریمها بیش از دیگران ظاهراً سهم قائل بود. 🔹به طور خلاصه: ➖به یک معنا، با عرض پوزش باید عرض کنم که دکتر پزشکیان از همه کاندیداهای موجود، شخصیتی ایرانی‌تر داشت و این راز رأی آوری کسی است که نه برنامه داشت و نه کارنامه‌ی مشخصی. ➖قومیتی رای دادن استانهای ترک نشین و کردنشین را نیز باید با ملاحظه همین خصوصیت تحلیل کرد و نسبت دادن این رای به پان ترکیسم به جاده خاکی زدن است. ➖البته ناگفته نماند که رای قابل توجه جناب آقای جلیلی، نشان رشد بخش قابل توجهی از مردم ایران و بیمه شدن آنها در برابر جریان پروپاگاندای رسانه ای است. (همانطور که گفته شد این نوشته ناظر به رأی دهندگان به آقایان قالیباف و جلیلی نیست.) ➖ ولی با این حال اگر به شخصیت آقایان رجایی، خامنه‌ای، احمدی نژاد و رئیسی به عنوان رؤسای جمهوری که جریان غربگرا پشت دست آنها بازی نکرده‌اند، بنگرید، ایشان کسانی بودند که توانستند توأمان هم پرچمدار صریح شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی باشند، هم به علت برخورداری ویژه از روحیه تواضع و نرمخویی با مردم، خود را در طرف مردم و تحول‌گرا و مدافع منافع مردم از ظلم ساختارها و مداخله‌ها و افراطی‌گر‌ی‌ها نشان دهند و رأی اعتمادِ بودن را از مردم عادی بگیرند؛ رأی اعتمادی که بعید می دانم در دفعات بعدی انتخابات هم کاندیداهای این دوره بتوانند کسب نمایند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖حاتم‌بخشیِ ترسوها از کیسه مردم فلسطین! 🔗(درباره بیانیه مجمع موسوم به محققین و مدرسین حوزه علمیه) ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹بیانیه «مجمع موسوم به محققین و مدرسین حوزه علمیه» باور نکردنی بود!!! 🔹با این بیانیه مرزهای فقاهت در باب ملکیت در نوردیده شده است و کأنه نه روایت «ان الناس مسلطون علی اموالهم» در فقه شیعه آمده و نه اینکه اساساً قاعده تسلیط، ماهیت عقلائیه دارد! 🔹این همه سخافت و حماقت، بعد از این همه جنایتی که اسرائیل در طول یک سال گذشته در غزه و لبنان انجام داده، تعجب برانگیز است! 🔹به رسمیت شناختن اسرائیل در پشت مرزهای 1967 و ندیدن تاریخ پر از نکبت و دروغ و قتل و غارت این رژیم جعلی از تاریخ 1948 تا 1967، چه مبنای شرعی و قانونی می‌تواند داشته باشد که این حضرات به اصطلاح استاد حوزه که قرار است درس فقاهت و دیانت به دیگران بدهند، بر آن صحه گذاشته‌اند؟! 🔹این حاتم‌بخشی از کیسه‌ی مردم مظلوم فلسطین و تقدیم سخاوتمندانه مال و عرض و شرف مالکین واقعی زمین‌های اشغالی و دهن کجی به مقاوم 70 ساله این ملت رنجدیده در کدامین درس و دراسه، تعلیم و تعلّم شده است؟! 🔹امروز مردم غزه در آماج سخت‌ترین بمباران‌ها و فشارها و تحریم‌ها و بی‌مهری‌ها هستند؛ این استقامت و پافشاری، هزینه به رسمیت نپذیرفتن اسرائیل است، وگرنه الان آنها هم همنوا با تشکیلات خائن خودگردان، با ذلّت در حال التماس از اسرائیل غدار بودند که کمی به عهد و قول خود وفادار باشد! 🔹آقایان! حرف زدن بلد نیستید، موضع محکم گرفتن که نمی‌توانید،از تقویت قلوب مجاهدین فی سبیل الله که عاجزید، عمق حوادث را درک نمی‌کنید؛ درست؛ لااقل به سکوت مرگبارتان ادامه دهید تا به برکت مجاهدت عباد برگزیده خدای متعال، فرجی حاصل شود و شاید شما هم به واسطه این سکوت ناشی از ترس، در اجرشان شرکت شوید و از گشایش‌های بعد از آن، بهره‌ای ببرید ... خدای منان برکات و صلواتش را بر امیرالمؤمنین علیه السلام بیفزاید که فرمود: «لَا يَحِلُّ لِلْجَبَانِ اَنْ يَغْزُو، لِانَّهُ يَنْهَزِمُ سَريِعاً وَ لَكِنْ لِيَنْظُرَ مَا كَانَ يُريِدُ اَنْ يَغْزُوَ بِهِ فَلْيُجَهِّز بِهِ غَيْرَهُ،فإنَّ له مثلُ أجرِه ولا يَنقَصُ مِن أَجرِه شَئٌ»(البحار: 100 / 49 / 15 و 16.)؛ (جايز نيست افراد ترسو در جنگ شركت كنند چرا كه به سرعت فرار مى‏ كنند [و مايه تضعيف ديگران مى ‏شوند] ولى لازم است سلاح و تجهيزات خود را در اختيار ديگران قرار دهند، اگر چنین کنند اجر مشارکت در جبهه جنگ بدون کم و کاست نصیبشان می‌شود.) 1403/08/02 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖گفتاری درباره حاج قاسم و غلبه نرم افزاری انقلاب اسلامی 🔗شاگرد مکتب امام؛ فراتر از یک فرمانده نظامی ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. دو سخن از رهبر انقلاب درباره شهید سلیمانی وجود دارد که به نظر من نیازمند تأمل عمیق‌تری است. نخست این فرمایش که “شهید سلیمانی، شاگرد واقعی مکتب امام خمینی (ره) بود”؛ سخنی که با گذر زمان، معنای عمیق‌تر و درخشان‌تری برای من پیدا کرد. دوم، هنگامی که ایشان در تبیین انتقام شهادت سردار سلیمانی، پس از آن واقعه عظیم تشییع‌های با شکوه و جریان بزرگی که گویی خون ملت ایران را به جوش آورده بود فرمودند: “ما با این تشییع‌جنازه سیلی اول را زدیم، اما سیلی اصلی غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار است. ” این کلیدواژه “غلبه نرم‌افزاری” برای من بسیار تأمل‌برانگیز بود. چرا باید در سوگ یک فرمانده میدانی و نظامی که در سخت‌ترین عرصه مقابله تمدنی حضور داشت، رهبر انقلاب از غلبه نرم‌افزاری سخن بگویند؟ این سخن در نگاه نخست بی‌تناسب می‌نمود. یکی از تأملات این بود که چگونه می‌توان در سخت‌ترین لایه درگیری تمدنی، احساس کنید نماینده‌ای دارید که جنس انتقام آن نرم‌افزاری است. بالاخره میان انتقام و آن واقعه تناسبی وجود دارد، لذا سخن‌گفتن از غلبه نرم‌افزاری در یک رویارویی سخت، ما را به تأمل بیشتر وامی‌دارد. بنابراین، سؤال ما برای اندیشیدن این شد که با شهید سلیمانی چه اتفاقی افتاد که انتقام ایشان غلبه نرم‌افزاری بر هیمنه پوچ استکبار شد؟ من تصور می‌کنم امروز بیش از پیش آشکار شده است که حاج‌قاسم صرفاً حامل یک درگیری سخت در لایه‌های نظامی نبود، بلکه متضمن نرم‌افزاری از انقلاب اسلامی بود که رهبری نیز سال گذشته مجدداً بر آن تأکید کردند. برای پاسخ به پرسش پیشین ابتدا می‌خواهم مقدمه را طرح کنم تا سپس با استفاده از آن بتوان جواب مشخصی را برای آن پرسش تدارک دید. به نظر می‌رسد آنچه غلبه نرم‌افزاری را بسیار برجسته و جدی می‌کند و شاید مانع اصلی در مسیر حرکت انقلاب اسلامی و از بزرگ‌ترین موانع ایجاد شده توسط جریان استکبار در مقابل حرکت انقلاب اسلامی است، ایجاد دوگانه‌های نادرست و مغالطه‌های مفهومی است. همان‌طور که رهبری نیز بار‌ها در تبیین جمهوری اسلامی و اندیشه نوین انقلاب اسلامی به آن اشاره کرده‌اند. ایشان در تشریح حرکت انقلاب اسلامی و نسبت آن با جریان بیداری منطقه، هنگام ارائه تجربه انقلاب اسلامی، به تبیین این دوگانه‌ها پرداخته و تأکید می‌کنند که نباید از این دوگانه‌ها هراسید و باید در مقابل آنها ایستاد. ما با انقلاب اسلامی در برابر این دوگانه‌های ساختگی ایستادگی کردیم. در مقابل این ادعا که باید میان رفاه و عدالت یکی را انتخاب کنیم - یا باید به دنبال رفاه باشیم و از عدالت چشم‌پوشی کنیم، یا اگر عدالت می‌خواهیم باید از رفاه و پیشرفت اقتصادی صرف‌نظر کنیم - مقاومت کردیم و این دوگانه را نپذیرفتیم. همچنین از دوگانه “حاکمیت الهی یا حاکمیت مردم” عبور کردیم و زیر بار آن نرفتیم. رهبری تلاش می‌کنند در منطقه تبیین کنند که چگونه شما را در دوگانه “اسلام سازگار” و “اسلام خشن” قرار می‌دهند، در حالی که انقلاب اسلامی هیچ‌یک از این دو نیست و باید این دوگانه را شکست و فضای جدیدی ایجاد کرد. 🔹دوگانه‌های ساختگی را باید شکست! یکی از مهم‌ترین مغالطه‌هایی که در دنیای مدرن شکل‌گرفته، مسئله تفکیک در شخصیت‌هاست. در تبیین مفهوم تفکیک، باید گفت یکی از مهم‌ترین تحولاتی که در تمدن غرب رخ داد - که ریشه در اندیشه‌های طراحان و معماران اصلی دنیای جدید در قرون هفدهم و هجدهم دارد - ایجاد نوعی تعلیق و وابستگی عمومی است. به‌گونه‌ای که هیچ‌کس نتواند مستقلاً قدرتمند باشد و همه باید به نحوی به یکدیگر وابسته شوند، به‌طوری که هیچ‌کس نتواند به‌عنوان یک نیروی آزاد اجتماعی عمل کند و همه باید در حدی محدود شوند که توان حرکت مستقل در مقابل طرح کلی جامعه را نداشته باشند. این رویکرد در سطح حاکمیتی به تفکیک قوا تبدیل می‌شود که در حقوق اساسی به معنای ایجاد نوعی وابستگی و تعادل میان قواست، به‌گونه‌ای که هیچ قوه‌ای نتواند مستقلاً عمل کند. در حوزه اقتصاد، این مسئله با تقسیم کار گره می‌خورد که به‌اندازه خود نظام سرمایه‌داری اهمیت دارد، زیرا به‌نوعی انسان‌ها را کوچک می‌کند، به نحوی انسان‌ها را محدود می‌کند که مانع حرکت مستقل آنها شود. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖گفتاری درباره حاج قاسم و غلبه نرم افزاری انقلاب اسلامی بخش دوم ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. در فضای علمی و نخبگانی، این مسئله به شکل تخصص‌گرایی تجلی می‌یابد. متخصص هرگز نمی‌تواند یک حرکت عمومی ایجاد کند، زیرا همواره تنها به یک جنبه از مسئله می‌نگرد و در اظهارنظر باید دیدگاه دیگران را نیز لحاظ کند. این محدودیت در ساختار‌هایی مانند هیئت‌علمی و دانشگاه توسط پایه‌ریزی شده و فرد در درون آن کنترل می‌شود. این مسئله هنگامی که در تیپ‌شناسی کارگزاران سرریز می‌شود، به تفکیک سه‌لایه از یکدیگر منجر خواهد شد. برای مثال، در بررسی شخصیتی مانند مالک‌اشتر، سه ویژگی اساسی مشاهده می‌شود؛ این شخصیت از قدرت نظامی چشمگیری برخوردار است؛ فرماندهی قدرتمند با توانایی تصمیم‌گیری و درک عمیق از لحظات بحرانی و حساس است. قدرت دستور و فرماندهی دارد. در عین حال، هنگامی که مذاکرات ناعادلانه‌ای صورت می‌گیرد و حضرت امیر می‌خواهند نماینده‌ای برای دیپلماسی بفرستند، مالک‌اشتر معرفی می‌شود. مالک در این صحنه اموری را سیاسی می‌کرد، او جان‌هایی را بر می‌انگیخت. او فراتر از شجاعت صرف، توانایی سیاست‌ورزی و برانگیختن روح‌ها را داشت. 🔹سلیمانی، الگوی رهبری مبتنی بر کرامت انسانی در سال ۹۸، رهبری در جمع مردم قم، چند ماه پس از شهادت حاج‌قاسم، سخن مهمی را مطرح کردند. ایشان فرمودند که؛ حاج‌قاسم هم صاحب قدرت نظامی بود، هم فرمانده بود، هم اهل تدبیر و هم شجاعت داشت؛ ترکیب این ویژگی‌ها شخصیت حاج‌قاسم را شکل می‌داد. این توانمندی تا حدی بود که در مسائل حساس منطقه‌ای، او می‌توانست حتی با شخصیتی مانند پوتین مذاکره کند. مبارزه با تفکیک‌های بی‌دلیل ـ تفکیک میدان و دیپلماسی، نظامی گری و سیاست ورزی – درباره شخصیتی همچون شهید سلیمانی، برگ برنده یا همان غلبه نرم‌افزاری ماست؛ مبارزه با تفکیک‌ها و داشتن شخصیتی که در هر عرصه‌ای می‌تواند تحول‌آفرین باشد. به نظر من، اگر بپرسند مهم‌ترین نرم‌افزار انقلاب اسلامی در مقابل تمدن غرب - که در دوگانه پیشرفت و توسعه توسط رهبری عنوان شده - چیست، باید به عبارت ایشان در بیانیه اشاره کرد که “انقلاب اسلامی، اراده ملی یا عمومی را که جان‌مایه پیشرفت همه‌جانبه است، در کانون مدیریت کشور قرار می‌دهد. ” حاج‌قاسم شخصیتی است که هر کجا حضور می‌یابد، چنان دیگران را برمی‌انگیزد و احیا می‌کند که هر کس احساس فرماندهی می‌کند. حالا در این مجال جمله‌ای می‌خواهم بیان کنم که شاید برخی آن را نپسندند. من شخصاً مقتدی صدر را تحسین می‌کنم، زیرا معتقدم وقتی به انسان‌ها عظمت می‌بخشید، رفتارشان متحول می‌شود، گونه دیگری رفتار می‌کنند. حتی اگر در چارچوب عربی خود بایستد، این خودِ اوست که تصمیم می‌گیرد، باید توجه کنیم ما کسانی را نمی‌خواهیم که اصطلاحاً آدم نظام باشند. وقتی به انسان‌ها جایگاه و کرامت می‌دهید، آنها صرفاً مطیع نمی‌شوند، دیگر همچون یک موم خام در دست شما قرار نمی‌گیرند و خودشان منشأ تصمیم و تدبیر برای همه هستند. ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که بگوییم ما طرحی داریم و در این طرح همه بی‌چون‌وچرا از ما پیروی کنند. حتی در مسئله حجاب، وقتی جوانی در مقابل ما می‌ایستد، روسری از سر بر می‌دارد و خطر می‌پذیرد، ـ قطعاً تحریک‌کنندگان و کسانی که در پشت‌صحنه برنامه‌ریزی می‌کنند مدنظر نیست ـ این ذات انقلابی اوست، جنس او دقیقاً همان جنس خود انقلاب اسلامی است. جنس کنشگری معترضانه و تغییر خواهانه که البته ما با این مصداق همراه نیستیم. اما نفس این کنشگری برای برنامه‌ریزی مهم است. نوع گفت‌و‌گو با چنین افرادی متفاوت است و این بزرگی او گاه هزینه‌ساز می‌شود. حتی به یاغی‌گری می‌انجامد و اتفاقاً این یاغی‌گری محصول همان پرورش است. شهید سلیمانی با رویکرد خود، انسان‌ها را بزرگ می‌کرد و آنها را به صحنه می‌آورد. این غلبه نرم‌افزاری در چنین شخصیت‌هایی تجلی می‌یابد. باید بیندیشیم که پیروی از مکتب امام چه دستاورد‌های دیگری می‌تواند برای ما به همراه داشته باشد؟ 🔹جمع بندی در جمع‌بندی می‌توان گفت، ما باید تمام تقسیم‌بندی‌ها را بر اساس مبانی خود بازنگری کنیم. در نگاه امام خمینی (ره)، سیاست با حکومت بر قلوب آغاز می‌شود و مهم‌ترین ابزار آن اقناع است، در حالی که در جریان مقابل، حکومت بر ابدان اولویت دارد. نگاه امنیتی-نظامی حاج‌قاسم، ثمره آن کنترل نیست، بلکه نتیجه آن آزادسازی است. این امری بسیار پر ریسک است. باید خانه را در دامنه آتشفشان بنا کنیم. سیاست‌ورزی و برانگیختن دیگران، گرچه ما را با انسان‌های پرهزینه مواجه می‌کند، اما برای دستیابی به اهداف بزرگ باید این هزینه را پذیرفت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖یمن هنوز مانده که بتوان به عدم توقفش حکم کرد! 🔗در حاشیه یادداشت خوب «چرا یمن متوقف نمی‌شود؟» ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹 یادداشت «چرا یمن متوقف نمی‌شود؟» از آقا مهدی افراز آنقدر خوب بود که نتوانستم بی‌خیال نقدش شوم. خداوند به زبان و بنان ایشان برکت روزافزون بدهد. 🤲 توصیه می‌کنم حتما یادداشت خوب ایشان را بخوانید. 🔹در سه بند، نقطه نظر خودم درباره این یادداشت را بیان می کنم: 1️⃣ یمن به لحاظ مرحله‌شناسی انقلابات در مرحله نهضتی خود است و نه مرحله ساخت‌یابی اجتماعی و تکامل اجتماعی. توجه به این نکته از آنرو حائز اهمیت است که نادیده گرفتن آن می‌تواند موجبات آدرس غلط درباره کیفیت پیشرفت عرصه‌های مختلف ایران امروز شود به این صورت که نوعی تمنای بازگشت به وضعیت ماقبل مدرن در آن تداعی شود. در حال حاضر می توان وضعیت کنونی یمن سرفراز و شجاع را با دوران نهضتی انقلاب اسلامی و تثبیت آن در بحبوحه‌ی هشت سال دفاع مقدس، در بین سالهای 55 تا 67 مقایسه نمود و متناظر دانست. دورانی که اتفاقا انقلاب اسلامی توانست در برابر تهاجم همه جانبه شرق و غرب دوام بیاورد و خود را به عنوان یک قدرت نوظهور جهانی و خارج از چارچوب قدرتهای شناخته شده مدرن، به رخ جهانیان بکشد. شاه بیت یادداشت آقای افراز در این یادداشت عبارتست از «سودای توسعه و قرارگیری در وضعیت ذهنی عقب ماندگی، مهم‌ترین امکان غرب برای تحمیل حکمرانی مطلوبش در کشورهای غیرغربی است. سیاست های توسعه پایدار، ابزارهای صورت‌بندی شده‌ای از ایدئولوژی آمریکایی برای کنترل رفتارها در جهان سوم است». بنده به تمامه با این گزاره راهبردی همراهم ولی باید توجه داشت که یمن هنوز راه نرفته زیاد دارد و در حال حاضر در دوگانه‌های سرنوشت‌ساز حرکت بر مدار توسعه مدرن و یا پیشرفت اسلامی یمنی، به موقعیت انتخاب و گزینش نرسیده است. 2️⃣ تاریخ صد و هفت ساله یمن از فروپاشی عثمانی در 1918 میلادی تاکنون هیچ شباهتی به تاریخ معاصر ایران از جنگهای ایران روس (1183 تا 1205 هـ .ش) تا اکنون ندارد. امتزاج پیچیده ملت و حکومت و نخبگان ایرانی با تمدن مدرن در دوره قاجار و به خصوص دوران مشروطه و همچنین تجربه استبداد مدرن پهلوی به هدف هدم تمامی سنتهای تاریخی، علمی و فرهنگی ایران در دوران پهلوی چیزی نیست که بتوان از آن انصراف داد و جامعه‎‌ای بیرون از این پیچیدگی را تمنا کرد. انقلاب اسلامی ایران را نیز باید پدیده‌ای به همین عمق و پیچیدگی فهم کرد که توانسته در جامعه‌ای به وقوع بپیوندد که برای مدرنیزاسیون آن بیش از دویست سال هزینه شده است. نهادینه شدن بروکراسی مدرن در اکثر عرصه های حیات اجتماعی و سیاسی مردم ایران و درگیری دو قرنی این جامعه با پدیده فناوریهای مدرن از سواره نظام و پیاده نظام دارالفنون گرفته تا ستادهای راهبری علوم شناختی و هوش مصنوعی امروزه، وضعیتی تاریخی برای ایران است که امکان انصراف از آن وجود ندارد و اگر اصلاحی باید صورت بگیرد که باید بگیرد و اگر تغییر ریلی از الگوهای توسعه مدرن به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باید اتفاق بیفتد که باید اتفاق بیفتد، احتمالا تصویرش و افقش غیر از چیزی است که برای یمن با جامعه‌ای قومیت‌پایه در این یادداشت تصویر شده است. 3️⃣ بر این اساس، اگر الگوی توسعه مدرن را صورت فرموله شده ایدئولوژی مدرن برای کشورهای جهان سوم به منظور انحلال هویت تاریخی فرهنگی آنها و تبدیل شدن به عضوی اقماری در هژمونی استکبار جهانی بدانیم، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ـ و نه الگوی اسلامی یمنی پیشرفت ـ ، طرحی برای عبور از میانه توسعه مدرن است، نه طرحی برای عبور از کرانه‌ی آن؛ آنطور که احتمالا الگوی اسلامی یمنی پیشرفت می‌تواند متضمن آن باشد. سختی کار در ایران نیز همین ایستادن بر روی مسئله‌های واقعی شکل‌دهی دولت اسلامی، در این تراکم درگیریِ دو قرنه بین جهان مدرن و جهان ایرانی اسلامی است. «دولت‌سازی اسلامی» و «نشاندن ایده مقاومتِ در مسیر حق، در دستگاه اداره و تمشیت امور در مقیاس ملی»، مرحله‌ کنونی انقلاب اسلامی است که با ایده‌های «نا دولت»/ «ماقبل دولت» نمی‌توان به آن پاسخ داد؛ هرچند که دولت مدرن نیز همانگونه که در یادداشت خوب «چرا یمن شکست نمی‌حورد»، به خوبی آمده است نیز با فراگیر کردن الگوهای توسعه مدرن به عنوان تنها راه رشد و تکامل جوامع در ذهن و عمل ملت‌ها و حکومت‌ها، هر مجالی برای طرح دیگر را منتفی کرده است و تا جامعه‌ای به مقام اعراض و کفر به آن بر نیاید، امکان حیات در نشئه‌ای معنوی را نخواهد داشت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖من «جوان مؤمن دانای کاردان انقلابی‌ام»؛ نه یک کلمه بیش‌تر و نه یک کلمه کم‌تر 🔗ملاحظه‌ای بر اصطلاح «هسته‌ی سخت انقلاب اسلامی» ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹شاید برای اولین بار در حوادث کوی دانشگاه 1378 بود که اصطلاح «لباس شخصی‌ها» سر زبان‌ها افتاد. این اصطلاح به صورت ابتدایی به کسانی گفته می‌شد که بدون اینکه مسئولیت رسمی امنیتی و انتظامی داشته باشند، در میدانهای درگیری شهری با براندازان و مخالفین جمهوری اسلامی وارد عمل می‌شوند، ولی این معنای ابتدایی، خیلی زود تبدیل به یک «اصطلاح جامعه‌شناسی» برای معرفی یک طبقه خاص اجتماعی شد که بدون داشتن صلاحدیدها و مجوزهای لازم در سایه حمایت‎‌های رانتی امنیتی و قضایی، وظیفه ارعاب و خشونت و سرکوب نیروهای آزادیخواه اجتماعی ایران را برعهده دارند. 🔹این چند روزه نیز «اصطلاح هسته سخت»، دوباره بر سر زبانها افتاده است. معنای ابتدایی این اصطلاح این است که جمهوری اسلامی برخوردار از گروهی از وفاداران سرسخت و پرو پا قرص است که حتی در شرایط سخت و ناگوار دست از او بر نمی‌دارند و با تمام مشکلات، پای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی ایستاده‌اند. ولی پوشیده نیست که این ابتدای ماجراست. همین که بخشی از حزب اللهی‌ها و انقلابی‌ها این اصطلاح را برای خود پسندیدند، تحلیل‌های جامعه‌شناسی شروع خواهد شد که این افراد مشنگ، چه تیپ شخصیتی دارند که نه تنها برخلاف همه فکت‌های واقعیت، پای یک حرف توهمی و تخیلی! ایستاده‌اند، بلکه حتی با شدت عمل و خشونت می‌خواهند دیگران را هم مجبور به پذیرش بی‌عقلی‌های خود کنند؟! دیری نخواهد گذشت که «شعبان بی‌مخ‌» هم مصداق «هسته سخت پهلوی» معرفی می‌شود و «اس اس‌ها» هم که شعارشان «وفاداری افتخار من است» بود، به عنوان هسته سخت فاشیسم هیتلری قلمداد شوند. 🔹باید درس گرفت. حجم مقالات و یادداشت‌ها و گفتارها پیرامون «اصطلاح لباس شخصی»، پیش روی ماست. من ترجیح می‌دهم بنا به تعبیر بیانیه گام دوم، «جوان مؤمن دانای کاردان انقلابی» خطاب شوم؛ نه یک کلمه بیش‌تر و نه یک کلمه کم‌تر! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖مذاکره؛ آری/ مذاکره؛ نه! ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹ظاهراً اکثر دوستان خوبمان حتی راهبردی‌هایشان، قرار نیست میان این که یک تصمیم، «مطلوب‌ترین گزینه رهبری» باشد و یا اینکه در مجموع و با توجه به شرایط افکار عمومی و فشار دولت مردان و رعایت حال ملت و دولت، یک تصمیم «به مصلحت‌ترین تصمیم» باشد، فرقی بگذارند! اینکه مذاکره در این سطح بین ایران و آمریکا در حال برگزاری است، حتماً بدون مجوز رهبری به صورت ساختاری شدنی نیست، ولی اینکه این تصمیم، «بهترین تصمیم» از نظر رهبری باشد، با توجه به فرمایشات قدیم و جدید ایشان، بی‌تردید اینگونه نیست. 🔹البته خلط دیگر ماجرا این است که هر «به مصلحت بودنی» را تعبیر به سر کشیدن جام زهر کنیم و مجموعه افرادی که شرایط را برای تنزل از مطلوب‌ترین گزینه فراهم کرده‌اند، متهم به خیانت و جاسوسی و نفوذی‌بودن کنیم. ولی چه بخواهیم و چه نخواهیم، سطح قدرت روحی، نگاه راهبردی و توان استفامت مسئولین متفاوت است و به میزان همین اختلاف سطح است که هر یک به مقداری خاص می‌توانند متحمل امر ولایت حقه و پرچم‌دار مبارزه با کفر و شرک و نفاق در جهان باشند و در همین جاست که علی‌رغم اینکه بسیاری از مسئولین ارشد نظام، سالم و مخلص و انقلابی هستند، برخی برای رهبری عزیزتر می‌شوند و مکتبی‌تر! 🔹بنده درکم از منش و مرام حضرت آقا در این 40 سال زعامت این است که آمریکا، در مذاکره صادق نیست و به هیچ چیز پایبند نمی‌ماند؛ گو اینکه تاکنون نمانده است و لذا مذاکره ثمری ندارد... ما همواره اهل گفتگو و مذاکره بوده‌ایم و خواهیم بود. ولی با غدّار و نابکاری که هنوز زخم خنجر خیانت‌ها و نقضِ عهدهایش از کودتای 1332 تا همین خروج یکطرف از برجام التیام نیافته است، ادبیات مذاکره و دیپلماسی در مکتب حضرت آقا با لحن دیگری است؛ به خصوص اگر طرف حساب، متوهم و گنده‌گویی مانند ترامپ باشد؛ شرط مذاکره غیرمستقیم را هم باید در همین چارچوب تلقی کرد که البته اگر شرایط مهیاتر بود شرط‌های تحقیرکننده‌ی بیشتری برای طرف آمریکایی می‌گذاشتیم... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha