eitaa logo
دیدگاه
376 دنبال‌کننده
26 عکس
7 ویدیو
31 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
مشارکت ستیزی و تحریم انتخابات: جریان‌‌های مختلفی همواره در جامعه‌ی اسلامی نقش‌آفرینی می‌کنند و جمهوری اسلامی ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. نیم‌نگاهی به جریان نفاق و نقش‌آفرینی آن در شرایط کنونی ضروری است. تحلیل و تبیین دینی از نقش‌آفرینی و تأثیرگذاری این جریان در بزنگاه‌های سیاسی : 1. نگاه دینی اقتضا می‌کند از مبانی دینی به نحو احسن در مدیریت جامعه استفاده کرد. این امر بدان معناست که شناخت جریان نفاق نیز می‌بایست از منظر دینی مورد تأمل قرار گیرد تا نگاه سیاسی جامعه بر اساس آموزه‌های دینی پربار و تعمیق شود. 2. اگر از منظر قرآنی به این ماجرا نگاه کنیم، منافقان جریان مهمی‌اند که می‌بایست حساسیت سیاسی ـ دینی نسبت به آنها را حفظ کرد و ارتقا بخشید. چه‌آن‌که، آنان می‌توانند مسیر جامعه‌ی اسلامی را کاملاً به انحراف بکشانند. قرآن کریم به صورت مکرر به نفاق و منافقان پرداخته است. ازاین‌رو، می‌بایست این جریان‌ مؤثر را با رویکردی دینی و قرآنی رصد و تحلیل کرد. وقتی که قرآن کریم بارها جریان نفاق را برجسته کرده است، این درس تاریخی را به مسلمانان مؤمن و متعهد می‌دهد که باید به شاخص‌های نفاق توجه کرد و با آنان به خوبی مقابله کرد. این امر چنان اهمیت دارد که خداوند متعال، تعبیر جهاد را هم برای کفار و هم برای آنان در یک سیاق به‌کار برده است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (توبه / 73). چنان‌که، این آیه به نبی اکرم(ص) فرمان داده است که بر آنان سخت بگیرد. 3. در نگاه قرآنی، اهل نفاق همواره از ذهنیت‌سازی‌های منفی علیه اسلام و نظام اسلامی استفاده می‌کنند. چنان‌که، آنان از مهارت فوق العاده‌ای برای یافتن بهانه‌های رنگارنگی برای تحریک احساسات مردم برای این کار برخوردارند. 4. آموزه‌های دینی می‌بایست محور اندیشه‌ورزی و عمل سیاسی در یک جامعه‌ی دینی قرار گیرد. چه‌آن‌که، آموزه‌های دینی بیان‌گر و تبیین کننده‌ی ارزش‌ها، هنجارها،‌ ضدارزش‌ها و ضدهنجارهای دینی‌اند. اما در نگاه قرآنی، منافقان نه تنها معروف‌های دینی را پاس نمی‌دارند. بلکه، به منکرهای دینی ترغیب کرده و دیگران را به سمت آنها سوق می‌دهند. چنا‌ن‌که، آنان دیگران را از انجام معروف‌های دینی پرهیز داده و نهی می‌کنند: «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقبِضُون أَیدیَهُم» (توبه / 67). 5. این نکته هم اهمیت دارد که از منظر این آیه‌ی شریفه، منافقان محدود به مردان نیستند و بخشی از جریان نفاق می‌توانند در میان زنان وجود داشته باشند و بخشی از آنان نیز از زمره‌ی مردان قرار دارند. در نتیجه، حساسیت نفاق چنان است که می‌تواند کل جامعه را درگیر کند. 6. این هشدار ظریف قرآنی را نباید از یاد برد که منافقان از ارتباط خاصی با یکدیگر برخوردارند و ارتباط باندی، گروهی و جریانی آنان را نباید مورد غفلت قرار داد: «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ». این امر بدان معناست که هماهنگی، همسویی و اقدام مشترک آنان، در امور مهمی چون انتخابات را باید رصد کرد و نسبت به آن حساس بود. 7. مشارکت سیاسی در انتخابات در حکومت مردم‌مدار دینی هم یکی از سازوکارهای تأسیس و تقویت نظام اسلامی است و هم سازوکاری عقلایی ـ دینی برای اصلاح ضعف‌های موجود در آن است. ازاین‌رو، تردیدی در معروف بودن مشارکت سیاسی در انتخابات نیست. چنان‌که، ضعف‌ها و مشکلات جاری نیز به هیچ وجه نمی‌تواند معروف بودن آن را زیر سؤال ببرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
فروپاشی ساختار ها و ایده های نظم کهنه جنگ غزه و مسائلی که پس از آن پدید آمد، ثابت کرد ساختارها و ایده‌های «نظم کهنه» کارایی خود را در کنترل روندی که علی‌رغم اهداف آن پدید آمده از دست داده است. وقتی رژیم به ‌شدت مسلح اسرائیل علی‌رغم جنگی بالنسبه طولانی نتواند فلسطینی‌ها را مهار کند؛ وقتی آمریکا در قامت ابرقدرت نتواند از طریق هشدار و اقدامات نمادین و حتی اقدامات عملی، روندی که در مقابل آن قرار دارد، متوقف گرداند؛ وقتی دولت‌های منطقه‌ای اردوگاه نظم کهنه نتوانند در نقش واگذار شده ایفای نقش کنند و کمکی به حل مسئله نمایند؛ زمانی که ائتلاف‌ها به سختی شکل گیرند و در صحنه عمل قادر به اقدامات مدنظر نباشند؛ وقتی نهاد حقوقی نظم کهنه - یعنی شورای امنیت سازمان ملل - نتواند به کنترل روند کمک کند، این یعنی وضعیت و عناصر اصلی دخیل در آن دگرگون شده است. در این شرایط افق تحولات را نمی‌توان براساس شاخص‌های رهبری نظم کهنه ترسیم کرد. در چنین شرایطی «نقش‌آفرینان جدید» موضوعیت مضاعف پیدا می‌کند. در این خصوص نکاتی وجود دارد: 1- چند روز پیش اندیشکده انگلیسی «چتم‌هاوس» در تحلیلی نوشت «مقابله با چالش منطقه‌ای ایران باید با مشارکت انجام شود. واشنگتن دانش، ابزار یا تمایلی برای اقدام به تنهائی ندارد. مسئولیت اصلی آمریکا باید بازیابی اعتماد شرکای منطقه‌ای خود از طریق تضمین امنیت فیزیکی آن‌ها باشد». ایران کشوری است که در طول چهار دهه گذشته زیرفشار شدید غرب قرار داشته و انواعی از چالش‌های آن را تحمل کرده است. اینک مؤسسه سلطنتی انگلیس از لزوم مهار «چالش ایران» سخن می‌گوید و برای مقابله با این چالش اصلاح رفتارهای گذشته آمریکا در برخورد با دولت‌های وابسته به خود را ضروری می‌شمرد. چتم‌هاوس و بسیاری دیگر معتقدند جبهه غرب در مقابل ایران تضعیف‌شده و به‌خصوص ضلع منطقه‌ای آن به حاشیه رفته است. این مطلب که وابستگان از آمریکا دلخور شده‌اند البته واقعیت دارد و عملکرد آمریکا دائماً بر عمق آن می‌افزاید. حدود سه هفته پیش یک مؤسسه مطالعاتی سعودی در ریاض نوشت آمریکا برای اثرگذاری بر جنگ غزه به جای گفت‌وگو و مکاتبه با کشورهای عربی، دنبال گفت‌وگو و مکاتبه با ایران می‌باشد در حالی که فلسطین یک مجموعه عربی است. شاید چتم‌هاوس و مؤسسات دیگر غربی می‌دانند حاشیه‌گزینی کشورهایی نظیر عربستان، مصر و اردن و نیز اتحادیه عرب در جنگ غزه ناشی از بی‌توجهی آمریکا به دولت‌های عربی نیست، ناشی از بی‌نتیجه شدن همراهی کشورهای منطقه با آمریکا در پرونده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است. دولت‌های مخالف ایران در منطقه، یک بار در جریان پرونده هسته‌ای ایران متوجه شدند ائتلاف حول محور آمریکا قادر به مهار واقعی برنامه هسته‌ای ایران نیست حال فرقی نمی‌کند این کشورهای عربی مقابل ایران قرار داشته باشند یا در سکوت به سر ببرند. بر این اساس این دولت‌ها پس از مأیوس شدن از تأثیر ائتلاف‌های ضدایرانی، به سمت عادی‌سازی با ایران آمدند. پس واضح است که شرایط به دو دلیل تغییر کرده است یکی به دلیل استقامت هوشمندانه ایران در مقابل دست‌اندازی‌های غرب و یکی هم به دلیل اینکه جهان دیگر حاضر به تحمل ریسک همراهی با آمریکا در مسائلی که یک طرف آن ایران باشد، نیست. خروجی این بحث این است که بسیاری از کشورها چه در منطقه و چه در خارج از منطقه، دیگر حاضر به مشارکت در طرح‌های بی‌سرانجام آمریکا علیه ایران نیستند. ۲- یک جلوه مهم دیگر ناکارآمدی ساختارها و ایده‌های نظم کهنه، مواجهه آن با چالش‌هایی است که مبارزان یمنی در اطراف تنگه راهبردی باب‌المندب و دریای سرخ علیه غرب به راه انداخته‌اند. تحولات دریای سرخ بیش از آنکه رژیم اسرائیل را آزار دهد، سبب تحقیر شدید آمریکا شده است. یکی از مهم‌ترین پوشش‌های مداخلات ظالمانه و قلدرمآبانه آمریکایی‌ها در جهان «حفظ آزادی بازرگانی و دریانوردی» بوده و از این طریق به سود هنگفت و قدرت بی‌رقیبی دست یافته بودند. آنان ضمن آنکه محدوده دریاها را کادربندی کرده‌اند، در عین حال برای خویش حق هر تفسیری را برای کنوانسیون‌ها و مواد حقوق دریایی قایل بودند. آنان به گونه‌ای رفتار می‌کردند که «پادشاه دریاها» دیده شده و ملت‌های دیگر از آن تمکین ‌کنند. حدود چهار یا پنج سال پیش «دونالد ترامپ» اعلام کرد که آمریکا دیگر حاضر به ایفای نقش نگهبان امنیت بین‌المللی نیست و هر کس باید هزینه امنیت خود را به آمریکا بپردازد. بر این اساس به سرکیسه کردن دولت‌های عرب وابسته به خود پرداخت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
دهنمته راجع به ماجرای ایران و پاکستان ۱- ریشه‌ی ماجرا در منطقه عمومی بلوچستان است که یک سر در پاکستان دارد و سر دیگر در ایران. مشکل اسلام‌آباد با بلوچستان در این است که اساسا بلوچ‌ها خودشان را بعد از تقسیم شبه قاره در آگوست سال ۱۹۴۷ جزیی از پاکستان نمی‌دانستند و هیچ وقت تن به حاکمیت اسلام آباد ندادند حتی وقتی در مارس ۱۹۴۸ خان کلات قرارداد الحاق بلوچستان را به پاکستان شرقی امضا کرد. اما مشکل در سمت ایرانی بیشتر در دوگانه‌ای مذهبی شکل گرفته است تا قومی؛ حاکمیت شیعی ایران در مواجهه با جمعیت بلوچ اهل سنت. ۲- ایران عقبه مدارس سنی دیوبندیه پاکستان را پوششی برای جریانات جدایی طلب بلوچ خودش می‌داند و پاکستان روابط تهران-دهلی را خطری بالقوه برای تقویت جدایی‌طلبی بلوچ می‌انگارد. برای ایران نگرش‌های بنیادگرایانه مذهبی مساله‌ساز می‌نماید و برای پاکستان رویکرد جدایی‌طلبانه گروه‌های عمدتا سکولار بلوچ مساله‌ساز است. اما از بلوچ‌های سکولار گرفته تا بلوچ‌های سلفی همگی زمینه‌ای را - عمدتا بدلیل محرومیت این منطقه - برای تمامی سرویس‌های منطقه‌ای (هند) و فرامنطقه‌ای (آمریکا و اسرائیل) فراهم آورده‌اند تا بلوچستان روی آرامی نبیند. ۳- پاکستان بشکل سنتی در اردوگاه غرب بوده و بعد از ۲۰۰۱ هم جزیی از منظومه جنگ علیه تروریسم آمریکا به شمار می‌آمد. بخش‌هایی از بدنه امنیتی پاکستان البته با گرایشات دینی-ملی که در دهه هشتاد میلادی (دوران ضیاءالحق) در نظام پاکستان رسوخ یافت، در زمین افغانستان برای مقابله با حضور آمریکایی‌ها در منطقه اقدام کردند اما این جریان غالب نیست. جریان فکری غالب در اندیشه حاکمیت پاکستان هویت آفرینی با دال مرکزی دیگری هندوستان است. برای پاکستانی‌ها هندوستان همان تصویر اسراییل برای بدنه نظام حاکم در ایران را دارد؛ مصداق اتم شرارت و وحشی‌گری و افراط دینی علیه مسلمانان و جلوگیری از قدرت یابی آنان. در این فضا ایران با باز کردن پای هندی‌ها به چابهار بقدر کافی بهانه بدست طرف پاکستانی داده است. قرینش می‌شود کاری که باکو با باز کردن پای اسرائیلی‌ها کنار مرزهای شمال غرب ایران انجام داده؛ ایران چه نگاهی به آذربایجان پیدا کرده؟ وضعیتی مشابه را می‌توان برای پاکستان نسبت به ایران تصور کرد. ۴- پاکستان سیطره کاملی بر بلوچستان ندارد اما قدرت متمرکز نظامی اطلاعاتی بالایی دارد. سال‌ها شانه به شانه هندوستان نیروی زرهی و هوایی و اتمی‌اش را توسعه داده. موشک‌های شاهین پاکستان بردی بالغ بر ۲۵۰۰ کیلومتر دارند. اما این قدرت متمرکز نظامی تاکنون فقط توسط هند قدرتمند و حملات هوایی ایالات متحده به چالش کشیده شده بود. پرستیژ پاکستان در فضای جهان اسلام بعنوان قدرتمندترین ارتش اسلامی و تنها کشور اتمی اسلامی بوده. حملات علنی و رسمی ایران در روز سه شنبه این پرستیژ را شدیدا چالش کشید. حمله رسمی ایران به خاک پاکستان را شاید بتوان نخستین حمله یک کشور غیر اتمی به یک قدرت اتمی در تاریخ معاصر قلمداد کرد. اوضاع وقتی برای پاکستان بغرنج‌تر شد که وزیر امور خارجه هندوستان یک روز قبلش به تهران سفر کرده بود. میدان حمله هم بلوچستانی بوده که هند دستی باز در سمت ایرانی‌اش داشته. اینها همگی دست بدست هم داد و اسلام‌آباد را به این جمع‌بندی رساند که باید واکنشی درخور به حملات ایران بدهد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
تقوای سیاسی حلقه فراموش شده انتخابات: اخلاق و تقوای سیاسی از مهم‌ترین اصول اساسی در اسلام است. درواقع در اسلام نمی‌توان اخلاق و تقوا را از دین جدا فرض کرد. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در مکتب اسلام سیاست برای کسب قدرت نیست، بلکه وسیله‌ای برای احقاق حق و گسترش دادگری و از بین بردن ظلم و فساد وخدمت به مردم و آشنا ساختن آن‌ها با فضائل و کمالات انسانی است. پس سیاستمدار اسلامی می‌تواند با حفظ تقوی و فضائل انسانی در امور سیاسی مداخله کند و یقیناً در آن صورت، تقوی و پاکی‌اش بیشتر ارزش پیدا می‌کند. به همین دلیل می‌توان گفت تقوای سیاسی اصلی انکارناپذیر در تعالیم دینی است و جامعه ما مکلف به رعایت این اصل است. تقوا به معنای خویشتن‌داری و پرهیزکاری است که به صورت گسترده در فرهنگ اسلامی ما تبلور پیدا کرده است. در آیات نورانی قرآن کریم سفارش فراوانی به تقوا شده و در سنت وسیره پیشوایان الهی تقوا در رأس تمام امور قرار گرفته است. در جمهوری اسلامی که منبعث از آموزه‌های دینی است، انتخابات مهم‌ترین سرفصلی است که اخلاق و تقوا باید سلسله جنبان آن باشد. بنابراین، انتخابات به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم تاریخ انقلاب اسلامی، بیش از هر مورد دیگر در این زمان حساس، به رعایت تقوای سیاسی نیازمند است. در جای جای کلام نورانی حضرت امام (ره) و در همه صحنه‌های انقلاب، مسئولان و مردم به تقوا دعوت شده‌اند. به اعتقاد امام، تحکیم مبانی تقوا در جامعه موجب کاهش حب دنیا و کنترل نفسیات در جامعه می‌شود. با توجه به این تأکیدات مهم، این روز‌ها که کمتر از دو هفته به روز سرنوشت ساز انتخابات یعنی ۱۱ اسفند نزدیک می‌شویم شاهد رفتار‌هایی از سوی برخی کاندیدا‌های جریان‌های سیاسی و سمپات‌های آن‌ها هستیم که با مبانی دینی در رعایت اخلاق و تقوای سیاسی منافات دارد. انتشار برخی افشاگری‌ها که اساساً یا وجود خارجی نداشته یا اگر هم وجود داشته، حداقل انتشار آن‌ها در این روز‌های منتهی به برگزاری انتخابات بیش از آنکه کمک کننده برای شناخت مردم نسبت به کاندیدا‌ها باشد، ضربه به اصل انتخابات و خدای نکرده دلسرد کردن مردم از حضور پای صندوق‌های رأی است که یقیناً با اصل رعایت تقوا منافات دارد. اخلاق محوری و رعایت تقوای سیاسی همواره یکی از شاخصه‌های مهم مورد تأکید مقام معظم رهبری در انتخابات است. تحقق «سلامت رقابت‌های انتخاباتی» در گرو رعایت اخلاق در میدان رقابت‌هاست. توجه به مسائلی از قبیل پرهیز از دروغ، تهمت و افترا، تخریب، سیاه‌نمایی، بزرگنمایی مشکلات، اسراف، هزینه‌کردن‌های غیرشرعی، دادن وعده‌های غیرواقعی و خرید رأی از دغدغه‌هایی است که توجه به آن می‌تواند متضمن سلامت رقابت انتخابات باشد. این اصول در سطوح مختلف و اکنون که نامزد‌های انتخاباتی و هواداران آن‌ها در موقعیت رقابت انتخاباتی قرار دارند و ارائه اخبار منفی در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی ذهنیت مردم را مشوش می‌کند، خلاف تقوا و اخلاق انتخاباتی است. نمونه آن را این روز‌ها در رفتار یک طیف سیاسی نسبت به نامزدی که احتمال سرلیستی آن در بزرگ‌ترین جریان سیاسی انقلابی وجود دارد شاهد هستیم. بنابراین، این سؤال مطرح است جماعتی که فرد مذکور را عامل و مانع تصویب «قانون شفافیت» در مجلس می‌دانستند چرا در روزی که مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب این قانون در مجمع را اعلام کرد، اقدام به انتشار کلیپی از روند پرونده فرزند او برای اقامت در کانادا آن هم در حد گسترده اقدام می‌کنند و دست به تخریب این چهره سیاسی می‌زنند. ممکن است ما نقد‌هایی به این شخصیت انقلابی در مجلس هم داشته باشیم ولی چرا باید با وجود راکد ماندن این قانون در مجمع تشخیص، این شخصیت پاسخگو باشد؟ آنچه مسلّم است این است که در ارائه نظرات و مصاحبه در رسانه ها، یادداشت‌های مطبوعاتی و بیان مطالب نزد طرفداران و هواداران، این تقوا و اخلاق انتخاباتی است که باید مبنای رفتار باشد و هیچ گاه نباید از دایره انصاف خارج شد. رهبر معظم انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات در ۳۰ دی ۱۳۹۴ در همین زمینه می‌فرمایند: «نامزد‌های انتخاباتی به یکدیگر اهانت نکنند؛ خب، جنابعالی نامزد هستید، معتقدید که آدم صالحی هستید، آدم برجسته‌ای هستید؛ بسیار خوب، از خودتان هرچه می‌خواهید تعریف کنید، بکنید، اما به رقیبتان اهانت نکنید، به رقیبتان تهمت نزنید، از رقیبتان غیبت هم نکنید؛ تهمت و افترا یعنی نسبتی بدهید که واقعیت نداردو... بنابراین، این هم یک وظیفه است و یک معیار است برای سلامت انتخابات». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
اینک فصلی تازه پس از انتخاباتی پرشور روز گذشته انتخابات مجلس خبرگان رهبری و انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد. حضور پرشکوه مردم در پای صندوق‌های رأی ثابت کرد هم نظام جمهوری اسلامی بر میثاق «مردم‌سالاری» به ‌طور اساسی پایبند است و هم مردم به محوریت خویش در نظام مردم‌سالار باور دارند. در واقع انتخابات 11 اسفند امسال، تلاقی عزم مردم و عزم نظام بود و از این منظر، انتخابات جمهوری اسلامی یک پدیده در سطح بین‌المللی است. خود انتخابات جمهوری اسلامی پدیده نیست چرا که ایران تنها نظامی نیست که در آن انتخابات برگزار می‌شود، آنچه انتخابات جمهوری اسلامی را به پدیده تبدیل می‌کند، عزم جدی نظام اسلامی بر سپردن امور کشور به مردم است و از سوی دیگر عزم جدی مردم برای ادامه راهی است که با انقلاب خود شروع کرده‌اند. یعنی در این‌جا از یک ارزش انقلابی و نه یک ارزش بوروکراتیک صحبت می‌شود. انتخابات در قاعده انقلابی، مشارکت فعال برای بقاء یک راه و اعتلای بیشتر آن است و انتخابات در قاعده بوروکراتیک، مشارکت برای شکل دادن به یک نهاد است. انتخابات‌های دنیا نوعاً انتخاباتی بوروکراتیک هستند یعنی یک دیوان‌سالاری وجود دارد و مردم در درون آن به قدرت‌یابی یک گروه یا یک حزب کمک می‌کنند. در انتخابات با مبنای انقلابی به کسانی رأی داده می‌شود تا یک راه را امتداد بدهند. تأثیر انتخابات بوروکراتیک به اندازه عمر یک نهاد و تأثیر انتخابات انقلابی به اندازه عمر یک راه است. توقع نظام‌های سیاسی دنیا از یک انتخابات، شکل‌دهی به یک نهاد عرفی است که با هر تعداد مشارکت‌کننده در انتخابات شکل می‌گیرد و مطلوب بوده و تفاوتی در حد مشارکت مردم وجود ندارد و از این رو نظام سیاسی تا آنجا به رأیی که مردم به افراد و احزاب داده‌اند وفادار می‌ماند که نهاد ایجاد شده به ‌وسیله انتخابات برای آن مطلوبیت دارد و به محض آنکه نهاد ایجاد شده از کارکرد مدنظر خارج شود، پای انحلال آن به میان می‌آید و انتخابات‌ زودرس برگزار می‌شود و یا کشور با وجود فقدان یک نهاد به کار خود ادامه می‌دهد. در نظام انتخاباتی بوروکراتیک، دعوت به حضور مردم از سوی احزابی صورت می‌گیرد که به شوق تصرف یک نهاد قدرت پا در میدان نهاده‌اند. در چنین کشورهایی چراغ نظام سیاسی در دعوت به مشارکت گسترده شهروندان، نوعاً خاموش است. از سوی دیگر از آنجا که حضور گسترده مردم در عرصه سیاسی به افزایش مطالبات از نظام سیاسی منجر می‌شود، چنین نظام‌هایی گرایشی به حضور حداکثری مردم ندارند. سال‌ها پیش که جریان اصلاحات در ایران به قدرت رسید، براساس نگرش بوروکراتیک، حضور حداکثری مردم را ذیل واژه «پوپولیسم» برده و مذموم می‌شمرد. این‌ها در تبلیغات سیاسی، حضور بی‌واسطه مردم در انتخابات را ضعف جمهوری اسلامی، در مقابل نظام‌هایی که واسطه‌ای میان خود و مردم - احزاب سیاسی و نهادهای مدنی - قرار داده‌اند، برمی‌شمردند بر همین مبنا در زمان موسوم به دوم خرداد، کلاس‌هایی در وزارت کشور اصلاحات برگزار شد و سپس جزوه‌های آن به عنوان راهکار دموکراتیک کردن انتخابات به شهرستان‌ها فرستادند که در یکی از آن‌ها به نقل از یکی از اساتید شاخص رشته جامعه‌شناسی دانشگاه تهران نوشته شده بود «حضور مستقیم و گسترده مردم، نظام سیاسی را با بحران مواجه می‌کند و لذا برای رهایی از این وضعیت باید حوضچه‌هایی سر راه مردم قرار داد تا ابتدا در آن شست‌وشو شوند [یعنی مردم صاحب صلاحیت از مردم صاحب عدم صلاحیت جدا شوند! و فقط دست عده‌ای خاص یعنی احزاب سیاسی به‌نظام و موقعیت‌های آن برسد] در این نگرش مشارکت توده‌های عادی مردم نه یک موهبت، بلکه یک عامل خطرساز! معرفی می‌شد. این نگاه بوروکراتیک به انتخابات اگر به اجرا درآید، نتیجه آن چه می‌شود؟ نظام سیاسی تبدیل به یک الیگارشی می‌شود که در آن حق تعیین سرنوشت کشور و جامعه با «طبقه حاکم» است. در نگرش انتخابات انقلابی، اساساً چنین روندی، ضد عدالت و ضد تساوی و مخالف برابری حقوق ارزیابی می‌شود. نگرش انتخابات انقلابی، طلب پایان‌ناپذیر مشارکت مردم - بدون دسته‌بندی - در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی دارد. بر این اساس رهبر معظم انقلاب برای انتخابات دیروز، از اردیبهشت ماه گذشته، به صورت پیاپی روی حضور حداکثری مردم در انتخابات تأکید فرموده‌اند کما اینکه حضرت امام هم در انتخابات‌ها دائماً بر این موضوع تأکید داشته‌اند. چرا؟ برای اینکه بوروکراتیزه کردن کشور سم انقلاب و سم منافع ملی است. اینکه در چند سال پیش رهبری فرمودند حتی آن دسته از افرادی که نظام سیاسی را هم قبول ندارند به خاطر کشور پای صندوق انتخابات بیایند، بر این اساس بوده است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha