eitaa logo
دیدگاه
466 دنبال‌کننده
57 عکس
11 ویدیو
51 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
مشکلتان با اربعین بر سر چیست؟ درحالی‌که میلیون‌ها نفر از دوستداران اهل‌بیت در ایران و سایر کشور‌ها یا خود را به خیل اقیانوس اربعین رساندند یا به غبطه جاماندن از این سفر، در شهر و دیار خود قدم در این راه نهادند، اما بودند معدودی از افرادی که در رسانه‌ها و فضای مجازی خواستند خلاف این رود خروشان شنا و در آن تشکیک کنند. مقصود، افراد بی‌دین و ضدانقلاب خارج‌نشین که با هرگونه رفتار دینی خصومت می‌ورزند نیست، که آنان تکلیفشان روشن است، مقصود برخی از به‌اصطلاح اصلاح‌­طلبان، روشنفکران و روزنامه‌نگاران داخلی است که از سر مقاصد سیاسی با مظاهر دینداری مردم عناد می‌ورزند. از آن مدرس بازنشسته دانشگاه که با کتاب نوشتن (آن هم بدون هرگونه رفرنس) در مدح پهلوی در فضای مجازی کاسبی می‌کند گرفته تا آن دیگر روزنامه‌نگاری که روزی سه سرمقاله (بی‌نام و بانام) برای روزنامه‌های اصلاح‌طلب می‌نویسد، امسال طبق روال سالیان گذشته شروع به مخالف‌خوانی با عشق و ارادت مردم به اهل‌بیت در ایام اربعین حسینی پرداخته و حرف‌های کلیشه‌ای سال‌های گذشته‌شان را تکرار کردند. امسال البته عمامه‌به‌سری هم پیدا می‌شود و علیه اربعین فتوا می‌دهد! سعی می‌کنند این حرکت عظیم مردمی را حکومتی یا فاقد سابقه تاریخی قلمداد کنند. البته این‌ها اثر چندانی در افکار عمومی ندارد و رشد همه‌ساله تمایل و همراهی مردم با اربعین نشان می‌دهد که بیهوده در هاون می‌کوبند. اما مشکل اینان با اربعین بر سر چیست؟ مشکل البته به اربعین هم ختم نمی‌شود، مهمانی کیلومتری «غدیر» را هم تخطئه می‌کنند و باتجربه‌تر‌ها یادشان هست که در دوره دوم‌خرداد با کلیدواژه «پروژه محرم» به مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) حمله می‌کردند. عادتشان این است که به هر آنچه حاکی از دینداری جامعه ایرانی باشد، حمله کنند و با طرح شبهات مختلف از شکوه آن بکاهند. ریشه این رفتار را باید در مشی سیاسی فرصت‌طلبانه آنان جست‌وجو کرد. اینان در شکاف‌های اجتماعی لانه گزیده‌اند و می‌کوشند با تحریک اختلافات و تفاوت‌ها جای خود را بازتر کنند. دکان دونبش این‌ها در بازار مکاره سیاست زمانی رونق می‌گیرد که جامعه را چندپاره نشان بدهند و حرفه خود را بندزن این قوری می‌دانند. کسب‌وکار سیاسی ایشان ایجاب می‌کند که با بی‌دین نمایی جامعه، حکومت را ناچار به تن دادن به سکولاریزاسیون نشان دهند و مدعی تعارض تمایل عمومی جامعه و اهداف انقلاب اسلامی باشند. جامعه دیندار کابوس این‌ها است و ۲۴ ساعته مدعی دین‌گریزی مردم و به‌ویژه جوانان هستند. بنابراین از هر رویدادی که واقعیت گرایش اکثریت جامعه ایرانی را – که خلاف میل اینان است- نمایان سازد بیزارند. مضحک‌تر آنکه حتی تسهیلگری مختصری را که دستگاه‌های اجرایی نسبت به برگزاری مراسم انجام می‌دهند نشان از افت دینداری جامعه می‌دانند که مثلاً حکومت با این حمایت‌های ناچیز بخواهد مردم را دیندار کند! بهترین تعبیر برای توصیف آنان این است که «به‌جای آنکه سیاستشان دینی باشد، دینشان سیاسی‌کاری است.» حتی ممکن است در زندگی شخصی خودشان به مناسک دینی ملتزم باشند، اما حیات و منافع سیاسی‌شان ایجاب می‌کند که جامعه را بی‌دین به تصویر بکشند! ذره‌بینی در دست می‌گیرند تا کوچک‌ترین آسیب فرهنگی اجتماعی را بزرگنمایی کنند و آن را نشانه‌ای از اینکه عموم مردم از این راه برگشته‌اند، بدانند. جملاتشان هم طبیعتاً برای رسانه‌های بیگانه تیترساز است. کسب‌وکار سیاسی ایشان در «بی‌دین‌نمایی» و «دین‌گریزپنداری» جامعه است. مرتباً در پی مصداق‌سازی برای این دروغ القایی خود هستند و در مقابل مظاهر گرایش عمومی جامعه به دین را که خلاف ادعای آنان را ثابت می‌کند، تخطئه می‌کنند. چنان خود را مشغول تردیدافکنی در مظاهر عمومی دینداری کرده‌اند که ناخودآگاه باقی ادعاهایشان نیز به دست خودشان رد می‌شود. گاف بزرگ اینان این است که حضور میلیونی مردم در یک مراسم دینی را «حکومتی» یا متأثر از «رسانه‌های حکومتی» قلمداد کردن، اتفاقاً تأیید اتکای حکومت به مردم و اقبال عمومی به رسانه‌های آن است. رفتار اینان یادآور سلوک امویان است که هنگامی‌که امیرالمؤمنین (ع) معاویه را به تبعیت و بیعت فراخواند، معاویه با گستاخی تمام به این مضمون مدعی شد که این مردم شام هستند که خلافت تو را نمی‌پذیرند و من هم طرف آنان هستم! این نوع بازی سیاسی، تازگی ندارد، اما کاش اینان به خود آیند و صف خود را از دشمنان اهل‌بیت (ع) در بیرون مرز‌ها که در حال حمله به مقدسات مردم هستند جدا کنند! کاش در کاسبی سیاسی‌شان یک خط قرمز هم برای مقدسات مردم قائل می­‌شدند و آن را تخطئه نمی‌کردند! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
پاسخ سختی که در انتظارشان است. رهبر معظم انقلاب‌ اسلامی در پیام تسلیت فاجعه تروریستی کرمان مرقوم فرمودند «بدانند که سربازانِ راه روشن سلیمانی هم رذالت و جنایت آنان را تحمل نخواهند کرد. چه دست‌های آلوده به خون بی‌گناهان و چه مغز‌های مفسد و شرارت‌زا که آنان را به این گمراهی کشانده‌اند، از هم‌اکنون آماج قطعی سرکوب و مجازات عادلانه خواهند بود. بدانند که این فاجعه‌آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذن‌الله.» اکنون برای بسیاری این پرسش مطرح است که پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به فاجعه‌آفرینان چگونه و با چه کیفیتی و در چه مکان و زمانی تحقق خواهد یافت؟ در تحلیل عوامل پشت‌صحنه فاجعه کشتار مردم بی‌گناه در کرمان با دو سطح از عاملیت مواجهیم؛ سطح عملیاتی و سطح راهبردی. اکنون قرائن و اماره‌ها حاکی است که عاملیت میدانی با عناصری از داعش و به‌طور مشخص شاخه خراسان آن بوده و فرایند پشتیبانی و هدایت عملیات شباهت زیادی با دو عملیات تروریستی در حرم شاهچراغ دارد. بنابراین در کف حادثه تروریست‌های تکفیری داعش قرار دارند، اما این همه ماجرا نیست. به‌جز ارتباط نسبی و سببی داعش با سرویس‌های اطلاعاتی امریکا و رژیم صهیونیستی که بار‌ها مورد اعتراف خود امریکایی‌ها و اذعان ناظران بین‌المللی قرار گرفته، نشانه‌های محکمی وجود دارد که ارتباط راهبردی عملیات کرمان با سیا و موساد را تقویت می‌کند. طبیعی است که پاسخ مناسب برای این عملیات تروریستی باید متناسب با سطح عاملیت عوامل میدانی و پشت‌صحنه عملیات تعریف شود. در پیشانی میدانی عملیات، «دست‌های آلوده به خون بی‌گناهان» و عوامل داعش قرار دارند که پایگاه اصلی‌شان در شرق کشور است و از بلاتکلیفی و پریشانی‌های سیاسی سال‌های اخیر همسایگان شرقی برای نضج‌گیری و لانه‌سازی استفاده کرده‌اند. در ماه‌های اخیر موساد تلاش‌های فراگیری را برای احیای پایگاه‌های ازدست‌رفته در اقلیم شمال عراق، این بار در بلوچستان پاکستان و سه‌ضلعی جنوب افغانستان به کار بسته است. پیش‌تر هم به همسایگان شرقی بار‌ها در مورد لانه‌سازی تکفیری‌های تروریست در مناطق قبایلی و خارج از نفوذ حاکمیتی ابن کشور‌ها هشدار داده شده است. در سطحی بالاتر، البته اشاره شد، آمران و هدایتگران راهبردی این عملیات، «مغز‌های مفسد و شرارت‌زا» یا همان سرویس‌های اطلاعاتی غربی و عبری – زخم‌خورده از ضربات پی‌درپی در منطقه- هستند و آن‌ها نیز باید پاسخ متناسب با نقش خود را دریافت کنند. بنابراین، روشن است که منطقاً پاسخ سخت جمهوری اسلامی ایران به این دو سطح عاملیت یکسان نیست و هرکدام متناسب با جغرافیای تأثیر خود آماج خواهند بود. گروه تروریستی تکفیری داعش و شاخه شرقی آن –که نقش میدانی در اجرای این عملیات تروریستی را بر عهده داشته- باذن‌الله ضربات مستقیمی دریافت خواهد کرد و عناصر عملیاتی و سرشبکه‌های آن تقاص این جنایت را پس خواهند داد. کیفیت این تقاص و مکان و زمان آن متناسب با انتخاب بهینه‌ای است که بر اساس اطلاعات میدانی دقیق انجام خواهد گرفت و در اینجا مجال طرح جزئیات آن نیست. اما صحنه‌گردانان اصلی ماجرا که پدرخواندگان حقیقی داعش هستند نیز در امان نخواهند ماند. روشن است که هدایت کلی این‌گونه عملیات تروریستی ناشی از سرخوردگی برخاسته از شکست‌های مکرر امریکا و رژیم‌صهیونیستی در جای‌جای منطقه و به‌ویژه در طی تحولات سه ماه گذشته است. چنین فعالیت تروریستی در واقع اقدامی انفعالی در طی جنگ اطلاعاتی نظام سلطه علیه محور مقاومت و نظام اسلامی است. طبیعی است که پاسخ متناسب به این اقدام مذبوحانه نیز باید طی همان نبرد اطلاعاتی داده شود. تردیدی نیست که اقدام متناسب دراین‌باره به اراده «سربازانِ راه روشن سلیمانی» بازمی‌گردد که طیف وسیعی از توانمندی‌ها در زمین، هوا و دریا را در اختیار دارند و تجربه ۹۰ روز گذشته نشان داد که به‌خوبی می‌توانند اراده خود را برطرف مقابل تحمیل کنند. تفاوت حامیان مقاومت با دشمنان مقاومت در آن است که سربازان راه روشن شهید سلیمانی بیشتر عمل می‌کنند و چه‌بسا ضربات شگرف و اعجاب‌آوری که بر پیکره دشمنانشان وارد کرده‌اند و به مصالحی کمتر از آن سخن رانده‌اند. در مقابل دشمنان مقاومت که بر جنگ روانی و رسانه‌ای تکیه دارند، اقدامات کوچک خود را بزرگنمایی می‌کنند. بنابراین نباید انتظار داشت که مقاومت پاسخ سختی را که به صحنه‌گردانان اصلی ماجرا خواهد داد در بوق و کرنا کند، این پاسخ برای مخاطبان اصلی‌اش تفهیم خواهدشد، ان‌شاءالله «وَسَیعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا‌ای مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُونَ». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
راز های آن آتش شرقی و شب ستاره باران حدود ۱۰ روز قبل در سرمقاله روزنامه جوان درباره تنبیه متجاوزان صهیونیست به ساختمان کنسولی جمهوری اسلامی به قلم این حقیر به نکته‌ای اشاره شد که اکنون معنای دقیق‌تری می‌یابد. در آنجا تأکید شد که «پاسخ جمهوری اسلامی به شرارت‌های رژیم‌صهیونیستی قطعی است، اما کیفیت این سیلی را باید در چارچوب راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران جست‌وجو کرد. در سطح راهبردی نوار پیروزی‌های مقاومت همچنان استمرار یافته، پس زمین بازی موفق برای ما در سطح راهبردی تعریف می‌شود. حریف می‌خواهد ما از زمین موفق خود یعنی راهبرد تنازل کرده و به بازی در زمین او یعنی تاکتیک تن در دهیم. البته توان تاکتیکی ما نیز قابل‌اتکاست، درعین‌حال هوشمندی نظام ایجاب می‌کند که نقطه قوت‌ها حفظ شود. در نتیجه بازی مطلوب حفظ زمین راهبردی در عین استمرار سیاست ابهام است». ‌در نهایت اشاره شد که دشمن «ضربه تاکتیکی هم خواهد خورد، اما جابه‌جایی زمین بازی رخ نخواهد داد». اکنون و با گذشت ۱۰ روز و وقوع حمله ترکیبی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی در ۲۶ فروردین‌ماه، ابعاد ماجرا عینیت بیشتری یافته است. صهیونیست‌ها به ساختمان کنسولی ما که «به‌منزله خاک ما» تلقی می‌شد تعرضی غیرقانونی کردند، به این خیال که جمهوری اسلامی یا پاسخ نخواهد داد یا اگر پاسخ دهد شرایط را به سود صهیونیست‌ها تغییر خواهد داد. اما جمهوری اسلامی ایران همان‌گونه که انتظار می‌رفت هوشمندانه عمل کرد و در عین استفاده از «حق دفاع مشروع» خود، هم توانمندی لازم برای «اقدام ابتدایی» را به رخ حریفان کشید و هم با پاسخ چندبرابری بازدارندگی خود را تثبیت کرد. درعین‌حال بر همه اعم از دوست و دشمن ثابت شد که خویشتن‌داری حکیمانه جمهوری اسلامی در مقابل شرارت‌های مکرر صهیونیست‌ها، به جهت رعایت مصالح عالی منطقه بوده و ایران قدرت دفع شرارت‌ها را، ولو در صورت حمایت‌های تمام‌عیار متحدان غربی رژیم‌ صهیونیستی دارد. دکترین عملیاتی نیرو‌های مسلح کشورمان در حمله اخیر مبتنی بر اشراف اطلاعاتی دقیق از اهداف و نیز برآورد کامل از توان دفاعی طرف مقابل بود. به همین دلیل با طرح‌ریزی عملیاتی ترکیبی، هم سامانه‌های متعدد پدافندی رژیم‌صهیونیستی در داخل سرزمین‌های اشغالی و هم سامانه‌های زمینی و هوایی امریکا و انگلیس در ماورای رود اردن را درگیر عملیات سخت و نفس‌گیر مواجهه با انبوه لشکر پهپاد‌های انتحاری و موشک‌های کروز کرد و عملاً موشک‌های بالستیک توانستند با درصد موفقیت قابل قبولی به اهداف از پیش تعیین‌شده اصابت کنند. موفقیت عملیات ترکیبی و پیچیده اخیر مرهون سال‌ها تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب‌اسلامی در هدایت و اقتدارافزایی روزافزون ایران در مقابل زیاده‌خواهی قدرت‌های فرا منطقه‌ای و متحدان منطقه‌ای آن‌ها و نیز جهاد پیگیر نیرو‌های مسلح در فتح قله‌های علم و اقتدار است. اینکه صهیونیست‌ها چه واکنشی در مقابل تنبیه خود خواهند داشت، پرسشی است که پاسخ‌های متنوعی به آن داده شده است، اما بی‌شک حامیان غربی آن‌ها علاقه‌ای برای گسترش جنگ و ایجاد مخاطرات بیشتر برای منافع آن‌ها در منطقه ندارند. پاسخ تنبیهی جمهوری اسلامی چنان قاطع بود که ریسک ورود صهیونیست‌ها را به منازعه پینگ‌پنگی افزایش داد و اگر هم چنین حماقتی از آنان سرزند پاسخ‌های به‌مراتب شدیدتر آتی آن‌ها را در نهایت پشیمان‌تر خواهد کرد. درنهایت فراتر از ابعاد مادی این رویداد به‌یادماندنی در تاریخ منطقه، در آن شامگاه فراموش‌نشدنی حجم آتش انبوهی که به‌سوی پایگاه‌های اطلاعاتی و نظامی رژیم‌صهیونیستی گسیل داده شد، عملاً آسمان منطقه را در پیش چشم صد‌ها میلیون نفر از ساکنان «هلال خصیب» ستاره‌باران کرد و تصویر آسمان نورانی شده قدس شریف، برای اهل معنا یادآور همان «نَاراً مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ» است که در روایات ما آمده است و نیز اشارتی رمزآلود به ستاره دنباله‌داری است که پیروان غربی انجیل هم با آن آشنایند؛ همان ستاره‌ای که ۲ هزار سال قبل از شرق به سوی سرزمین مقدس حرکت می‌کرد و سه موبد ایرانی را به دنبال به آن سرزمین کشاند که بشارت‌دهنده ظهور مسیح موعود بودند و اینک نیز جهان بیش از همیشه منتظر آن ستاره نجات‌بخش و موعود آخرین‌اش است و برای همه ما این گزاره مهم را تداعی کرد که «فلسطین کلید رمزآلود فرج امت اسلامی است». ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖 حساسیت قانون مشاغل حساس ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. جدیدترین استعفای محمدجواد ظریف از معاونت راهبردی رئیس‌جمهور، بار دیگر موضوع بحث‌برانگیز منع تابعیت مضاعف و قانون مشاغل حساس را به جریان انداخت. پس از تشکیل دولت چهاردهم و بازگشت مدیران دولت روحانی به عرصه مدیریت، با توجه به آنکه برخی از آن مدیران خود یا اعضای خانواده‌شان تابعیت مضاعف داشتند، اجرای این قانون با چالش مواجه شد. از طرفی شنیده شده است که در دولت فقط ظریف مصداق این قانون نبوده و تعدادی دیگر نیز با این منع قانونی مواجهند. در یک دهه اخیر بروز معضل مدیران دوتابعیتی در ساختار اجرایی کشور، مشکلاتی جدی ایجاد کرد. به‌عنوان نمونه، خاوری، مدیرعامل اسبق بانک ملی پس از افشای نقشش در فساد ۳هزارمیلیاردی از کشور گریخت و تاکنون هم بازگرداندنش از کانادا به دلیل تابعیت مضاعف او در آن کشور ممکن نشده است. چند مورد مشابه دیگر هم در پرونده‌های مفاسد اقتصادی و جرائم امنیتی در یک دهه اخیر قابل‌مشاهده است. تداوم چنین مواردی نهایتاً نظام حکمرانی کشور را به این جمع‌بندی رساند که عطای مدیر دوتابعیتی را (هرچند در اوج تخصص و کارآمدی باشد) به لقایش بخشد و در این مورد روزه شک‌دار گرفته نشود. البته در قانون از این فراتر رفته شد و خانواده شامل همسر و فرزندان مسئولان ارشد کشور نیز به این خط قرمز اضافه شدند. بند الف ماده ۲ تصریح می‌کند: «انتصاب کسانی که خود، فرزندان یا همسر ایشان تابعیت مضاعف دارند در مشاغل و پست‌های حساس ممنوع است.» با توجه به تجربه تلخی که در چند سال گذشته در مورد فرار یا خیانت تعدادی از مدیران دوتابعیتی داشته‌ایم، به نظر می‌رسد این قانون کارکرد پیشگیرانه درستی دارد و نقض آن مغایر منافع ملی و مصالح کشور است. اما سؤالی که برخی می‌پرسند آن است که اصرار قانونگذار برای شمولیت قانون به همسر و فرزندان مسئولان چیست؟ خصوصاً آنکه برخی از مسئولان ممکن است ارتباط چندانی با فرزندان خود نداشته باشند. برای پاسخ به این سؤال می‌توان اصل ۱۴۲ قانون اساسی را به‌عنوان‌مثال در نظر گرفت. مطابق این اصل «دارایی رهبر، رئیس‌جمهور، معاونان رئیس‌جمهور، وزیران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رئیس قوه قضائیه رسیدگی می‌شود که برخلاف حق افزایش نیافته باشد.» در این اصل همسر و فرزندان مسئولان عالی‌رتبه کشور در امتداد آنها فرض شده و استثنایی برای اینکه آنها ممکن است حتی با پدر یا همسر خود دچار تفاوت نگاه سیاسی باشند، گذاشته نشده است. فرزند و همسر یک فرد هرچند با او دچار اختلاف‌نظر سیاسی باشند، اما هم دارای رابطه عاطفی عمیقی هستند (که این مورد برای فرزندان مادام‌العمر و ناگسستنی است) و هم از لحاظ اعتبار و شخصیت به او اتصال می‌یابند؛ لذا هم مورد اعتماد جامعه و نهاد‌های گوناگون کشور قرار می‌گیرند و هم به دلیل نزدیکی به فرد مسئول خواه‌ناخواه به اطلاعات و اسناد طبقه‌بندی‌شده‌ای دسترسی پیدا می‌کنند که به‌طور متعارف در اختیار مسئولان عالی‌رتبه است. از سویی اگر خدای‌ناکرده خیانتی از فرزندان یک مسئول (ولو با او تضاد سیاسی و فکری داشته باشند) سر بزند، مردم به آن مسئول و احتمالاً حاکمیت بدبین می‌شوند. با توجه به آنکه افراد دارای تابعیت مضاعف باید به منافع کشور متبوع دوم خود هم پایبند باشند، عملاً احتمال بروز حفره امنیتی در خانواده مسئولان کشور افزایش می‌یابد و انتصاب افراد با چنین وضعیتی به سود کشور نیست. جالب اینجاست که در سال ۱۳۵۸ برخی از دیپلمات‌های سفارت ایران در امریکا از جمله کاردار وقت ایران به دلیل ازدواج با همسر امریکایی مایل به بازگشت به ایران نبودند و جالب‌تر اینکه دولت وقت امریکا نیز با ماندن او در امریکا مخالفت نمی‌کند. پیداست که تابعیت مضاعف اعضای خانواده مسئولان دارای مشاغل حساس تا چه حد می‌تواند برای امنیت ملی زیانبار باشد. هرچند دولت لایحه‌ای برای تغییر قانون مشاغل حساس به مجلس داده است، اما با توجه به آنکه وفاداری به ملیت و پرچم بالاترین ارزشی است که در یک کشور معمولاً تعریف می‌شود، قانون «نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» حتماً قانون درستی است و تغییر آن مغایر منافع ملی است. قانون را نباید عوض کرد، یا مدیران مشمول این قانون فرزندان خود را متقاعد کنند که تابعیت دوم خود را لغو یا به جناب ظریف تأسی کنند و پست مدیریتی عالی را ترک کرده و به‌عنوان یک شهروند مسئول (اما غیرمنتصب در مشاغل حساس) به کشورشان خدمت کنند. چنین تصمیمی شاید برای خود مدیر یا خانواده‌اش سخت باشد، اما عیار خوبی برای آن است که معلوم شود تا چه حد افراد حاضرند برای کشورشان و هموطنان‌شان از خود مایه بگذارند و هزینه دهند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha