eitaa logo
دیدگاه
428 دنبال‌کننده
29 عکس
8 ویدیو
36 فایل
📚دیدگاه رسانه دانایی کانالی برای بیان اندیشه ها و دیدگاه ها ارتباط با مدیر @Admindidgah
مشاهده در ایتا
دانلود
✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. شهادت سید حسن نصرالله خسارتی بسیار عظیم، زخمی عمیق و ضربه ای بس کاری به پیکره مقاومت است. در این هیچ شکی نیست. عالم اسلامی و مقاومت ضد اسراییلی مردی را از دست داده که بی شک جایگزین نخواهد شد. باید بدانیم که زخمی چنین عمیق را مرهم های ساده علاج نخواهد کرد. اینها که اکنون در اسراییل بر سرکارند دست برنخواهند داشت. تصورات مبتنی بر کاهش تنش، آتش بس یا صلح، یکسره خام اندیشی است. از ابتدا هم همین بود. این که می بینید تازه آغاز راهی بسیار دشوار و پرماجراست. اسراییل از بیم موجودیت خود می جنگند و هیچ خط قرمزی را هم رعایت نخواهد کرد. در این هم شکی نیست که پایین آمدن هزینه جنایت،و محاسبات دشمن درباره هراس مقاومت از درگیر شدن در جنگ بزرگ، به اضافه نفوذ نامرئی و خطرناک، در ایجاد این وضعیت نقش اساسی ایفا کرده است. هر کس که به هر نحو پیام ضعف ارسال کرده، باید درباره نقش خود در این معرکه بیمناک باشد و بیندیشد. اما این فقط بخشی از داستان است. واقعیت این است که در این نوع جدید جنگ که باند نتانیاهو آغاز کرده اند ‘ایجاد توازن در پاسخ’ گرچه لازم است اما باز هم صحنه را به طور بنیادین تغییر نخواهد داد. باید برای یک منازعه عمیق و بلند مدت آماده شد. قواعد در ذهن دشمن اساسا تغییر کرده. به اقداماتی گسترده،شجاعانه و طولانی مدت در گسترده منطقه نه فقط علیه اسراییل بلکه علیه همه محور شر نیاز است. سید هم نه به دلیل جنگ در شمال، بلکه به این دلیل ترور شد که حاضر نشد جدایی ارکان محور را از هم بپذیرد. حالا همه باید کنار هم بایستند و برای این واپسین نبرد هم قسم شوند. دشمن ضعف خود را پشت بی باکی در جنایت پوشانده و صبر ما را حمل بر ترس می کند. امریکا و اسراییل هر دو از جنگ عمیقا هراسانند. اگر از عملیات وعده صادق یک درس آموخته باشیم همین است و بس. تفکر راهبردی اقتضا می کند به همین هراس عمیق دشمن حمله کنیم. محور باید یکپارچه عمل کند. اگر در این لحظه تشخیص ندهیم که ضعف دشمن کجاست و به آن یورش نبریم، خود مسئول آن فجایعی خواهیم بود که به سوی ما می آید. و اگر شجاع باشیم، و به ترس های دشمن حمله کنیم، ورق به سرعت برخواهد گشت. اگر ورای محاسبات دشمن عمل کنیم جنگی آغاز نخواهد شد. اسراییل و امریکا همه این جنایت ها را می کنند که بدون جنگ‌ به اهداف جنگ برسند. تله جنگ، خود تله اسراییل است که در ذهن برخی کارگذاشته شده. اما اگر کوتاهی کنیم،باند قاتل دیر یا زود کاری می کند که آن وقت ناچار به جنگ خواهیم شد. مدت هاست که کشور اسیر هوس رانی سیاسی گروه هایی است که هیچ نمی فهمند وارد چه روزگار سخت و صعبی شده ایم. برای حفاظت از اسلام و مقاومت، اکنون ایران باید پشت سر رهبر خود متحد باشد. هر کس آماده جهاد مقابل اسراییل است در سنگر ماست و هرکس درون سنگر فتنه کند سمت دشمن ایستاده است. شهادت سید، هشدارباشی است که باید آن را بسیار جدی گرفت. کسی که تا اینجا آمده چرا نباید جلوتر بیاید؟ همه چیز به ما بستگی دارد که خود را باور کنیم، دست برادری به هم بدهیم، شجاع باشیم ‌و به قلب های داغدار مردم خود تکیه کنیم یا نه؟ انتخاب های ماست که آینده را خواهد ساخت ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖از موشک‌های سنگرشکن فرهنگی غافل نشویم ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸دغدغه‌مندان فرهنگی کشور و همه عزیزانی که خبرهای متنوع سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی کشور را با حساسیت و دقت دنبال می‌کنید، آیا توجه کرده‌اید که فقط در دو روز گذشته در کنار خبرهای مسرّت‌بخش و افتخارآفرین دفاعی و نظامی در تقابل با باند جنایت‌کار صهیونیستی در جنگ سخت، اخبار بسیار نگران‌کننده‌ای از قربانیان شبیخون فرهنگی و جنگ نرم در کشور منتشر شده است؟! دقت کرده‌اید که فقط در دو روز گذشته و فقط در دو استان مازندران و همدان (بر اساس خبرهای منتشره) ده‌ها نفر از جوانان و نوجوانان و خانواده‌ها به دلیل مصرف مشروبات الکلی و زیاده‌روی در شرابخواری نفله شده‌اند؟! ♦️فراموش نکنیم برنامه اصلی دشمن برای شکست جبهه مقاومت، برنامه فرهنگی و تغییر است. دشمن از شکست جبهه مقاومت در جنگ سخت، کاملاً ناامید است. اما به شکست این جبهه در جنگ نرم بسیار امیدوار است. و برای آن نیز به شدت سرمایه‌گذاری کرده و می‌کند. دائماً در حال صید جوانان و نوجوانان و خانواده‌هاست. نگاهی به سطح شهر بیاندازید و قربانیان و تلفات سنگین جنگ نرم و شبیخون فرهنگی را ببینید. این قربانیان متأسفانه، بی‌دفاع رها شده‌اند! به صراحت می‌گویم، افسران و فرماندهان «قدرت نرم» و «دفاع فرهنگی»، سردرگم‌اند و بی‌برنامه! 🔹بدون تردید اگر مجاهدان و مبارزان و افسران مقابله با تهاجم فرهنگی و مدافعان حریم ارزش‌های دینی، دوشادوش مجاهدان عرصه جنگ سخت و حتی قوی‌تر و جدی‌تر از آنان، به وظیفه جهادی خود، در اخلاق‌گستری و توسعه معنویت اسلامی و در مبارزه با سبک زندگی غربی (که در بیانیه گام دوم انقلاب نیز مورد تأکید ویژه قرار گرفته است) به درستی عمل نکنند، در جنگ ترکیبی پیچیده غربیان و صهیونیست‌ها علیه انقلاب اسلامی، شکست خواهیم خورد. آنان به شکست و شکنندگی ما در داخل چشم دوخته‌اند! آنان به قربانیان جنگ نرم به عنوان سربازان و فدائیان غرب نگاه می‌کنند! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖ایران به میدان آمد ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.. ۱. موشک‌های سپاه پاسداران توانستند گنبد آهنین در هم بشکنند و یک اتفاق تاریخی رقم بزنند. صهیونیسم در عمق خانه‌ی عنکبوتی‌اش بر خویش لرزید.‌ بسیاری از موشک‌ها، به مواضع نظامی و امنیتی اصابت کردند و خسارات فراوانی آفریدند. تل‌آویو در وحشت مطلق به سر می‌برد. تل‌آویو، هرگز چنین تجربه‌ی هولناکی نداشته است. ساکنان صهیونیست، سخت گرفتار اعجاب و حیرت شده‌اند که چگونه ایران در نیم‌ ساعت، دویست موشک به عمق سرزمین‌های اشغالی پرتاب می‌کند و بسیاری از آنها به هدف اصابت می‌کنند. لرزه بر اندام‌شان افتاده و موقعیت تل‌آویو، به طور کامل، جنگی شده است.‌ نمایش نظامی بزرگی آغاز شده است و اکنون دنیا در حال مشاهده‌ی قاطعیت جمهوری اسلامی است. ایران، جنگ را به عمق قلمرو صهیونیست‌ها کشانده است. این هجوم دفعی و متراکم، نشان داد که ایران، بر روی خط قرمزهایش، کمترین تعارفی ندارد. این حمله، ادعای استحکام گنبد آهنین را رسوا کرد و ضریب بالای نفوذپذیری صهیونیست‌ها را نمایان سازد. ۲. این‌بار، یک پیوست رسانه‌ای لحظه‌ای نیز در کنار حمله قرار گرفته تا تلفات و صدمات را در لحظه، بازگو کند. ما هم‌اکنون می‌بینیم که در عمق تل‌آویو چه می‌گذرد. تل‌آویو، زیر چشم‌های خندان ما، در خویش می‌سوزد. حمله و نمایش حمله، تقارن زمانی یافته‌اند و بازتاب رسانه‌ای، حیثیت و شوکت پوشالی صهیونیست‌ها را به چالش کشیده است. ما به چشم خویش دیدیم که تل‌آویو در دسترس ماست؛ آن نقطه‌ای را که بخواهیم، از ایران نشانه می‌گیریم و در لحظه می‌زنیم.‌ ۳. تأمل کنید که معنی بمباران مستقیم تل‌آویو چیست! ایران از خاک خودش، پایتخت صهیونیست‌ها را هدف گرفته و امنیت‌شان را به باد داده است. ساکنان این شهر، به پناهگاه‌ها گریخته‌اند و صدای آژیر خطر، همچنان طنین‌انداز است. هنوز باور نکرده‌اند که آنچه می‌بینند، کابوس شبانه نیست؛ بلکه این گدازه‌های آهنی که آسمان‌شان را می‌شکافد و روان‌شان را می‌خراشد، همان پاسخ موعود ایران به حماقت‌شان است. شهروندان ابله صهیونیستی نیز با انتشار فیلم‌های میدانی از اصابت موشک‌های ایران، به بازوی رسانه‌ای و تبلیغی جمهوری اسلامی تبدیل شده‌اند. ۴. یک شوک نظامی تمام‌عیار به صهیونیست‌ها وارد شده؛ عملیات با غافل‌گیری انجام شده و مغز نظامی صهیونیست‌ها را دچار گیجی و حیرت کرده است. به زمان نیاز دارند تا باور کنند که در چه موقعیت وحشتناکی قرار گرفته‌اند. اکنون در حال سانسور صدمات گسترده هستند، اما فیلم‌های منتشرشده، واقعیت شیرین را عیان کرده است. در جامعه‌‌ی صهیونیستی، انگشت اتهام به سوی بازی جنون‌وار نتانیاهو رفته است که این شب خوفناک را برای آنها رقم زده است. نخستین خبر در همه‌ی دنیا، ضرب‌شصت ایران است. این عملیات، ترکیبی و هوشمند است و به همین دلیل، صهیونیست‌ها را به‌شدت پریشان و گنگ کرده است. لایه‌ی عملیات سایبری، بسترساز کامیابی اصابت موشک‌ها بود. ۵. صهیونیست‌ها در تاریخ حیات‌شان، هیچ‌گاه این اندازه تحقیر نشده بودند؛ در عمق خانه‌ی پادگانی خویش، موشک‌باران شدند و امنیت‌شان را در جلوی دیدگان همه‌ی دنیا باختند. کجاست آن‌همه غوغا و رجزخوانی و ادعا و قلدرمآبی؟! تل‌آویو به شهر مردگان تبدیل شده و گویا موجود زنده‌ای در آن نیست. ایران توانست با قاطعیتش و اراده‌ی شجاعانه‌اش، هراس و اضطرابی در دل صهیونیست‌ها بیفکند که نظیر ندارد؛ دریافتند که ایران، تعارف ندارد و هر زدنی، خوردن در پی دارد. وعده‌ی ایران، شعار توخالی نبود و ایران در برابر جنون‌زدگی صهیونیست‌ها، هرگز مرعوب نخواهد شد. ۶. این شکست برای صهیونیست‌ها، به‌طور همزمان، شکست نظامی و حیثیتی و فن‌آورانه است. درباره‌ی صهیونیست‌ها، ورق به همین سادگی برمی‌گردد و پرده از ماهیت سست و بی‌مایه‌ی آنها برداشته می‌شود. ما شکنندگی و آسیب‌پذیری صهیونیست‌ها را به نمایش نهادیم و نشان دادیم که با چه دشمن بی‌ریشه و تهی‌مایه‌ای روبرو هستیم. فروپاشی آنها، نه‌فقط محتمل، بلکه نزدیک است؛ ما این لغزندگی و سست‌بنیانی را آشکار کردیم و هیبت و اقتدار روایتی‌شان را درهم‌شکستیم.‌ ما بی‌پروا و صریح، خط قرمز تمدن غربی را زیر پا نهادیم ‌و از هویت و شرافت و عزت‌مان دفاع کردیم. این قدرت‌نمایی مؤمنانه، تفوق ما و ترک‌خوردگی آنها را رسانه‌ای کرد. در این عملیات، پایتخت صهیونیست‌ها به آزمایشگاه موشک‌های پیشرفته‌‌ی ایرانی تبدیل شد؛ غاصبان صهیونیست، در وضعیت جهنمی قرار گرفتند و بر خویش لرزیدند؛ انفجارهای به‌شدت دلهره‌آور و وحشت‌آور در تل‌آویو، بی‌سابقه‌ترین شب را برای ساکنان این شهر رقم زد. تل‌آویو، دیگر روی آرامش و امنیت را نخواهد دید؛ همه‌ی نقاط آن، در دسترس موشک‌های درخشنده‌ و ویران‌گر ایران هستند و گنبد آهنین و رهگیری، افسانه است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖نماز جمعه تهران ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. نکته بسیار مهم و دقیقی در خطبه دوم نماز جمعه امروز مقام معظم رهبری به زبان عربی مطرح شد که از منظر تمدنی بسیار درخور تامل است و آن این قسمت از بیانات است: إنّ ترکیزَ أمریکا وأذرُعِها على حِفظِ أَمنِ الکِیانِ الغاصبِ لیسَ سوى غطاءٍ لسیاستِهم المُتبدّدة القاضیةِ بتحویلِ الکِیانِ إلى أداةٍ للاستحواذِ على جمیعِ المواردِ الطبیعیّةِ لهذهِ المنطقة واستثمارِها فی الصّراعاتِ العالمیّةِ الکُبرى. هدفُ هؤلاءِ تحویلُ هذا الکِیانِ إلى بوابةٍ لتصدیرِ الطاقةِ من المَنطِقَة إلى بلاد الغرب، واستیراد البضائعِ والتقانةِ من الغرب إلى المنطقة. وهذا یعنی ضمانَ وجودِ المغتصبِ وجعلِ المنطقة بأجمعها تابعةً له. یعنی: تکیه‌ی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همه‌ی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیری‌های بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازه‌ی صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فنّاوری از غرب به منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی کلّ منطقه به آن. رفتار سفّاکانه و بی‌محابای رژیم با مبارزان، ناشی از طمع به چنین وضعی است. این واقعیّت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است. ان‌شاالله درباره تبیین ابعاد این مسأله مطالبی خواهم نگاشت. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖سیاست‌گذاری قرآنی جهان اسلام 🔗(عبور از وضعیت نصر به موقعیت فتح) ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔸رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تاریخی ۱۳ مهرماه، برگ جدید خوانش‌های قرآنی خویش از جلوه تمدنی جهان اسلام را رو کرد. این جلوه که ناشی از واقعیت‌‌های میدانی به وقوع پیوسته در محور مقاومت است، بستر لازم برای تدابیر امتی و تمدنی معظم‌له را فراهم کرده است. 🔸واقعیت تفوق مقاومت اسلامی بر ظلم حداکثری جبهه سلطه در طول یکسال اخیر، که خود فعلیت‌یافته یک سیاست قرآنی است و ریشه در فتوحات انقلاب اسلامی و برکت قیام‌لله امام خمینی(ره) دارد، بستر لازم برای سرعت‌یابی حرکت تمدنی را فراهم ساخته است. 🔸انقلاب اسلامی نشان داد، قرآن به عنوان سند زنده اعتلای تمدنی و هویتی جهان اسلام و ملت‌های مسلمان، نیاز به یک امام قائم عامل و قرآنی دارد که حبل متین قوام امت اسلامی را محکم فراچنگ گرفته و صفحات مصحف شریف را به تجارب حکیمانه و عزتمندانه میدانی تبدیل کند. 🔸یکسال گذشته محور مقاومت، میدان تحقق وعده‌های قرآنی و سنن الهی مندرج در آن بود. با طوفان الاقصی شروع شد یعنی با عملیات پیش‌دستانه بی‌سابقه، اسیرگیری تاریخی حماس از صهیونیست‌ها و شکست اطلاعاتی تکان دهنده رژیم از یک گروه کوچک مقاوم. 🔸پس از این عملیات، مردم فلسطین مقاومت در برابر ظلم بی‌پایان رژیم منحوس را تبدیل به سبک زندگی کردند.‌ زندگی عزت‌مندانه در اوج مظلومیت که طاقت ظلم‌رسانی تمام مستکبرین را طاق کرد. 🔸حزب‌الله لبنان و مردم سرافراز هوادار آن در این کشور، برای اولین بار سرزمین‌های شمالی فلسطین اشغالی را تبدیل به شهر ارواح کرده و شهرک‌نشینان هار را آواره و بی‌جا کرد. 🔸شرارت‌های رژیم صهیونسیتی در حمله به مواضع ایران در سوریه و کنسولگری با عملیات وعده صادق یک که خود یک مرزشکنی بی‌سابقه در حمله مستقیم یک دولت مستقل به سرزمین‌های اشغالی بود، مواجه شد. عملیاتی که به بیان رهبر معظم انقلاب، تاریخ به قبل و بعد از آن تقسیم می‌شود. 🔸احیای آبروی اطلاعاتی رژیم با دومینوی ترور از پیجرها تا کادر رهبری حزب‌الله که بیشتر نوعی زمان‌خریدن بود و می‌خواست سرزمین‌های شمالی را برای ساکنانش امن سازد، با تداوم حملات کوبنده حزب‌الله و عملیات وعده صادق ۲، کاملاً شکست خورد. 🔸زبان دراز شده تهدید و ترور رژیم برای جمهوری اسلامی نیز با استحکام موضع‌گیرهای مسئولین و حضور سلحشورانه و خطبه تاریخی مقام معظم رهبری نیز کوتاه و کوتاه‌تر شد. 🔸همه این واقعیت‌ها دلیل حضور عزت‌مندانه رهبر انقلاب در سنگر نماز جمعه ۱۳ مهر بود. معنای حضور زودتر و خروج دیرتر رهبر انقلاب نیز تایید همین اقتدار امت اسلامی است. بر بستر همین شجاعت ملی و امتی بود که رهبر انقلاب خطبه سیاستگذارانه و تمدنی خویش را ارائه کرد. 🔸گویی عمارت نه چندان مستحکم جهان اسلام در یکسال اخیر از نو کوبیده و پایه‌هاش بتن‌ریزی شده باشد. لحن بیان رهبری در دیدار با سفرای کشورهای اسلامی و این خطبه نوید جهان جدید اسلام و تمدن نو و انسانی آن را بشارت می‌دهد. 🔸نقشه این تمدن جدید قرآن کریم، معمار آن رهبر انقلاب اسلامی و سازنده آن ملت‌های مسلمان هستند. قوام این منظومه به همبستگی ملت‌های مسلمان و امید به توفیق آن وعده عزت و حکمت قرآنی است. 🔸 اکنون در حال عبور از وضعیت نصر و ورود به موقعیت فتح هستیم، باید همانطور که رهبر امت اسلامی فرمودند، کمربند استقلال و عزت اسلامی را از افغانستان تا یمن و از یمن تا فلسطین و مرزهای مدیترانه محکم‌تر کنیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖«جنگ فرسایشی» گزینه ای که از آن اجتنابی نیست ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. لبنان در دو روز اول اقدامات زمینی رژیم موقت، «سگ کشی» گسترده به راه انداخت و ثابت کرد که ساختار رزم آن زنده و پویاست. رژیم چنان تحقیر شد که دیشب دست به عملیاتی سنگین در ضاحیه زد و مدعی زدن جایگزین سید، جناب صفی الدین شد. این همان نکته ایست که قبل نوشتم. رژیم در حمله زمینی صدمات بیشتری خواهد خورد اما مجبور است حزب را از کار بیاندازد والا ثابت می‌شود زدن همه این چهره ها هم اثری در نتیجه نهایی ایجاد نکرده است. پرتاب موشک حزب هم ادامه خواهد یافت. پاسخ رژیم به ما امنیتی مثل ترور و خرابکاری یا هوایی خواهد بود ولی در نهایت ما باید او را از طریق یک «جنگ فرسایشی» تضعیف کرده و به زانو دربیاوریم چرا که گزینه های دفعی تبعات تخریبی برای مردم و زیرساخت های کشورهای مقاومتی خواهند داشت. پس خسته نشویم. این زد و خوردها باید ادامه یابد تا هم تصویر «دستاورد و پیروزی»‌ برای نتانیاهو بشکند و هم در مدلی واقع بینانه شکست بر او تحمیل شود ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖تجلّی خویشتن انقلابی: 🔗 تداوم حیاتِ ظرفیتِ اجتماعی ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. [یکم]. نچه که در نماز جمعه‌ی تهران اتّفاق افتاد، رخ‌نماییِ تفاخرآمیزِ بدنه‌ی اجتماعیِ انقلاب بود. موج خروشان و گسترده‌ای از مردم، آمده بودند که پایان و کرانه نداشتند.‌ هیچ جایی از مصلّا، خالی از جمعیّتِ متراکم نبود. فوران موج انسانی، حیرت‌آور بود. قدرت بسیج‌گری، همچنان وجود دارد و این‌همه، به اعتبار قدسی و وزانت معنویِ آیت‌الله خامنه‌ای در نظر و دل مردم بازمی‌گردد. یک نیروی مرکزی، همگان را برانگیخته و به عرصه سوق داده بود و آن، همین شخصیّت عظیمِ تاریخی بود.‌ او به‌عنوان امام جامعه، از آنچنان کشش و‌ جذبه‌ای برخوردار است که می‌تواند از امّت، یک تشکّل مقاومتیِ تاریخی بیافریند. [دوّم]. امروز نیز همچون گذشته، یکی از درخشش‌های اجتماعیِ انقلاب را دیدیم؛ جوشش و جریانی که در متن یک چالشِ نظامی و امنیّتی تحقّق یافت و اطمینان و اراده و ماهیتِ خویش را آشکار ساخت. هرچه که هست، خطّ تاریخیِ انقلاب در مواجهه با دشواری‌ها و تنگناها، تمام نمی‌شود و چشمه‌ی بسیجِ اجتماعیِ آن، خشک نمی‌شود. امروز، اقیانوسی از جماعتِ حماسی، جلوه‌گری کرد، درحالی‌که هیچ‌یک از دولت‌های غربی، توانایی پدید آوردن چنین خیزشی را ندارند؛ چه رسد به دولتِ صهیونیستی که به‌جای ملّتِ ریشه‌دار، مهاجرانِ آواره دارد و ساختگی و پوشالی است. از این ظرفیّت‌ِ اجتماعی که مزیّت و فضیلت ما نسبت به غرب است، کارهای بزرگ و تاریخی برمی‌آید. [سوّم]. مانند همیشه، تحلیل‌گرانی برمی‌آشوبند و اعتراض می‌کنند که چنین اجتماعاتی، نشانگر همه‌ی جامعه‌‌ی ایران نیست. من نیز ادعا نکردم که در جامعه‌‌ی ایران، هیچ لایه‌ی متفاوتی وجود ندارد و همه، این‌گونه هستند، بلکه سخنم معطوف به لایه‌ی فعّال و زنده و مؤثّر و متعهّد است. آری، لایه یا لایه‌هایی نیز هستند که سر در لاک زندگیِ شخصیِ خویش فروبرده‌اند و جز به خود نمی‌اندیشند و با عالَم تجدّد، هم‌داستان و هم‌فکر هستند. اما مگر باید از جامعه، توقّع هماهنگی و همراهی مطلق داشت و معیار را یکدستی محض دانست؟! تنوّع و تکثّر، حقیقت دارد، اما چنین لایه‌هایی، مؤثر و میدان‌دار نیستند و از دغدغه‌ها و علایق شخصی‌شان پا فراتر نمی‌گذارند.‌ ازاین‌رو، مبدأ هیچ تحوّل و جنبشی نبوده و نیستند؛ چنان‌که در اصل وقوع انقلاب نیز حاشیه‌نشین و نظاره‌گر و بی‌تفاوت بودند و در دفاع مقدّس نیز قدم از قدم برنداشتند.‌ اینان، کمّیّت خنثی هستند و نه کیفیّت کنشگر. تاریخ را آنانی می‌سازند که میل به مقاومت و ایستادن و از خود گذشتن دارند، نه سیاهه‌‌های عددیِ منفعل. [چهارم]. در اینجا باید بر این خصوصیت نظمِ سیاسیِ شیعی، بیشتر تأکید ورزید؛ اینکه فقط‌وفقط یک شخصیّت قدسی، در مرکز قدرت می‌نشیند و اوست که قوّه‌ها و استعدادهای اجتماعی را به فعلیّت و تحقّق می‌رساند و نیروها را در یک جهت، مجتمع می‌سازد. امّت بدون امام، امّت است، یعنی مبتنی بر میل به سوی یک معنا و غایت مشترک است، اما این هویّت در مقام عمل و عین، بضاعت چندانی برای پیشروی ندارد. حال چنانچه امام به امّت افزوده شود، امّت به سوی عینیّت‌ها ‌و فعلیّت‌ها سیر می‌کند و قدرت استقرارِ ساختاری و حاکمیّتی می‌یابد. همچنان‌که رسول الهی، واسطه‌ی فیض است و میان عالَم محسوس و عالم ملکوت، در آمدوشد است، امام نیز مجرای خیرات عینی و برکات عملی است؛ چنان‌که حتی حضورش در نماز جمعه - به‌مثابه میدانی عینی و مماس با مردم - این‌چنین نافذ و مؤثر است و موجبات تقویت و احیا و بازتولید را فراهم می‌کند. اکنون در هیچ‌یک از جوامع اسلامی، چنین وضعی حاکم نیست و ایران از این جهت، منزلت منحصربه‌فرد دارد. وجوه تمایز دیگر ایران، فرع بر این خصوصیت هستند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖کجا سید حسن نصرالله برای حزب الله ایران تأسف می خورد؟ ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔸سید حسن نصرالله می‌توانست صرفاً یک مجاهد شهید یا یک عالم محبوب یا یک سیاستمرد انقلابی یا یک مبارز حرفه ای باشد اما سید حسن نصرالله نباشد. سید حسن نصرالله، مقتدی صدر نشد، جمال عبدالناصر نشد، یاسر عرفات نشد، محمود احمدی نژاد نشد، بلکه سید حسن نصرالله شد. 🔹در زمانه پایان سری و سروری، او محبوب‌ترین و نامدارترین شخصیت جهان عرب شد. بودنش در هر جبهه ای نشانه حقانیت آن جناح بود. جنگ در برابر او جنگ در برابر پیروزی بود. مقاومت با وجود او داستان فاتحانه تر و سوزنده تری داشت. حالا که نیست گویی بلندترین شعله مقاومت خاموش شده است. برای فدائیان مقاومت، خود سید هم موضوعیت دیگری داشت، فدا شدن برای سید خودش طریق شده بود تا جایی که دیگر معلوم نبود عرضه زندگی در مسیر جهاد برای ازاله اسرائیل است یا اشاعه نصرالله ... 🔸شیعه در جوهره اش اهل دلدادگی هست اما قرار گرفتن در این حد از کمال و استقبال عادی به نظر نمی رسد. چهره های گوناگونی در موقعیت سید واقع شدند اما هیچکدام فروغ او را نداشتند. در کنار علمیت، معنویت، سیادت، سیاست و شجاعت اما گوهر دیگری در وجود او درخشش داشت و آن حکمت بود. سید حکیم مقاومت بود. همه فتوحات او برای مقاومت هم برخاسته از همان بود. 🔹اما معدن این حکمت چه بوده؟ زیاد شنیده ایم که قرار گرفتن در میدان مجاهدت و مبارزه، چشمه های حکمت را برای انسان می جوشاند، اما جناب سید خودش مسیر اعطای این حکمت را در گرو عطیه ای می داند و آن اتصال به سید علی خامنه ای است. اتصال میان این دو سید، یک اتصال اندیشه ای به معنای متعارف آن نبود، فوق اخذ اندیشه از یک اندیشمند و آن سلوک ذیل شخصیت آیت الله خامنه ای بود. 🔸قرار گرفتن در ناموسی ترین موقعیت حق و ارائه گران ترین میزان مجاهدت برای اقامه حقیقت، این قابلیت را به جناب سید داد تا سلوک ذیل شخصیت سید علی خامنه ای برایش ممکن و مجاز شود. جناب سید از همان اوایل دوران مبارزه‌اش به این گنجینه‌ دست پیدا کرده بود و کاملاً هم به آن خودآگاهی داشت. آیت الله خامنه‌ای برای او نه یک استاد، مشاور و حتی رهبری سیاسی یا انقلابی بلکه ذریعه ای بود که پاسخ همه پرسش ها و رافع همه نیازهای معرفتی و راهبردی اش شده بود. میزان اهمیت این ارتباط را تاحدی شناخته بود که برخلاف رویه موجود دائماً بر ترویج زبان فارسی در میان تنظیم و تشکیلات حزب الله تأکید داشت و علت آن را هم زمینه سازی برای اتصال عمیق تر به امامش خامنه ای می دانست. 🔹این اعتماد و تکیه نه به علت جزمیت های کلامی و نه از روی اقتضائات سیاسی و نه حتی بنابر وصیت های خمینی بلکه از روی تجربیات میدانی و مواجهه با صخره های سخت واقعیت بوده است. به روایت خودش او بارها و بارها حکمت رهبرانه آیت الله خامنه ای را در عینیت لمس کرده بود. در لحظاتی که همه مصلحان و مدّبران‌ جهان اسلام در یک مسیر دم دستی و غلط قرار می گرفتند این سید علی خامنه ای بود که نور هدایتش راه دیگری را پیش پایش می گذاشته و مقصد و مراد را برای او در دسترس قرار می داده است. 🔸اما تلخی این روایت این جاست؛ در تنها موردی که جناب سید از دوستان و برادران مجاهد ایرانی اش پوزش می طلبد و واقعیتی ناگوار را به آن ها متذکر می شود، هم در همین وادی است. سید از موقفی که در آن ایستاده و از منظری که به حزب الله ایران می نگریست بر این باور بود که برادران ایرانی اش با نوعی خودبسندگی و استغنا، حقّ برخورداری از نعمت چنین امامی را ادا نمی کنند و از این جهت بر وضعیت آنان تأسف می خورد: "حقیقت آن است که ما در برابر شخصیّتی عظیم و استثنائی هستیم. ولی می‌بینیم بسیاری در این امّت از ایشان چیز زیادی نمی‌دانند. و احساس می‌کنیم که این امام و این ره‌بر چه قدر در امّت خویش و حتّی، با پوزش از برادران ایرانی، در ایران مظلوم و تنها است؛ حتّی در جنبه‌ی آشکار و روشن شخصیّتش یعنی جنبه‌ی ره‌بری و سیاسی که در قالب ره‌بری بیست و دو ساله‌ی امّت تجلّی یافته. شما در حقیقت در برابر شخصیّتی قرار دارید که، به معنای واقعی کلمه، دشمنان وی را محاصره کرده‌اند و دوستان حقّش را ادا نمی‌کنند. دشمنان محاصره‌اش کرده‌اند و مانع رسیدن حقیقت و نور وی به جهان و امّت می‌شوند، دوستان هم که حقّش را ادا نمی‌کنند." پ ن : برای ادراک بهتر ماجرا و کیفیت اتصال جناب سید به شخصیت آیت الله خامنه ای، متن کامل بیانات ایشان در افتتاحیه همایش "نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت الله خامنه ای" را در لینک زیر مطالعه فرمایید. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖رسانۀ ملّی و مخاطبانش: آنچه که لیبرال‌ها نمی‌گویند ✏️به قلم بخش اول ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. [یکم]. گمان می‌کنم اینک بتوان با قاطعیّت گفت که مسأله‌شدگیِ رسانۀ ملّی در ذهنیّت جریان لیبرال و رسانه‌هایش، کمترین ارتباطی با بدنۀ اجتماعی و مخاطبان این رسانه ندارد و غرض، معادلۀ سیاسی و معطوف به قدرت است که این جریان از تصریح به آن هراس دارد. هر از چندی، رسانه‌های وابسته به جریان لیبرال، به اعداد و ارقامی که به نام نظرسنجی منتشر می‌شوند، استناد می‌کنند و مدعی می‌شوند که رسانۀ ملّی در دورۀ مدیریّتی جدید، دچار افت و افول شده و مخاطبانش را به رسانه‌های رقیب باخته و این سیر نزولی، ادامه نیز خواهد یافت. آنان این‌گونه تحلیل می‌کنند که گردانندگان کنونیِ رسانۀ ملّی، نگاهی بسته و جزمی و محدود و اقلّی دارند و مجال تنوّع و تکثّر نمی‌دهند و مخاطبان خویش را تنها حزب‌اللهی‌ها تعریف کرده‌اند. ازاین‌رو، رسانۀ ملّی را دیگر نمی‌توان ملّی نامید، بلکه روند انحصاری و تنگ‌دامنه، آن را به رسانۀ خاص و اندک‌سالار و فروبسته تبدیل کرده است. در این نوشتۀ مختصر، می‌کوشم از این تحلیل پُربسامد اما غلط، رمزگشایی کنم. باید نشان داد که زیر پوست این قبیل تفاسیر و روایت‌ها چه می‌گذرد و برخی لایه‌های قدرت، چه در سر دارند که با سرنیزۀ اعداد موهوم، به جنگ روایتی رو آورده‌اند. [دوّم]. سال‌ها بود که در رسانۀ ملّی، جریان‌های بینابینی و محافظه‌کار و متعلّق به نسل دوّم انقلاب، قدرت را در اختیار خویش داشتند و رویش‌های جوانانه، اندک و ناچیز بودند و به چشم نمی‌آمدند. پس از بیانیۀ گام دوّم انقلاب و تصریح رهبر انقلاب به ضرورت جوان‌سازی حاکمیّت، ورق برگشت و بنا شد جوانان مؤمنِ انقلابی، عالی‌ترین سطوح مدیریّتی را تجربه کنند. بیش از هرجا، در رسانۀ ملّی چنین اتّفاقی رقم خورد؛ انتخاب وحید جلیلی به‌عنوان قائم‌مقام فرهنگیِ رسانۀ ملّی، آشکارا نشان از چرخش مدیریّتی داشت که مخالفان و منتقدان نظریۀ رهبر انقلاب را برآشفته و عصبانی می‌کرد. وحید جلیلی، کارنامۀ فرهنگی و هنریِ حرفه‌ای و مشخصی داشت که به‌طور کامل، ذیل گفتمانِ هویّتی انقلاب می‌نشست و در برابر همۀ دعاوی و غایات جریان تجدّدی قرار می‌گرفت. اینک بنا بود که او آن تجربۀ متراکم و کامیاب را از عرصۀ غیررسمی به عرصۀ رسمی وارد نماید و در عمل، نشان بدهد که رهیافت انقلابی، قادر به تدبیر و طراحی است و هرگز، جنبۀ شعاری و سطحی ندارد. در واقع، تجربۀ غیررسمی او، مقدّمه و پیش‌درآمدی بود بر آنچه که اکنون باید در ساختار رسمی رخ بدهد. چرخش نخبگانی در حاکمیّت، به این معنا دلالت داشت که زمانۀ حاشیه‌نشینی نیروهای اصیلِ انقلابی به سر آمده و ظرفیّت‌ها و بضاعت‌های این جریان، به حدی از کمال و قوّت رسیده است که می‌تواند زمام طراحی و تدبیر را به دست بگیرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖رسانۀ ملّی و مخاطبانش: آنچه که لیبرال‌ها نمی‌گویند ✏️به قلم بخش دوم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. سوّم]. صدالبته، روشن است که مسألۀ چرخش نخبگان و جوان‌سازی حاکمیّت، فقط منحصر به جابجایی اشخاصی که تفاوت سنی و نسلی داشتند، نیست، بلکه غایت اصلی، بازسازی انقلابی در درون حاکمیّت است؛ به این معنی که ساختارهای رسمی، از جمله رسانۀ ملّی، سخت محتاج تحوّل انقلابی هستند. در دهه‌های گذشته، نیروها و جریان‌هایی در ساختارهای رسمی حضور داشتند که به دلیل فرسایش‌های درونی خویش، ساختارهای رسمی را از حیات انقلابی، دور کردند و فضا و ادبیات و جهت‌گیری‌ها، بیش‌وکم به محافظه‌کاری و دیوان‌سالاری و حتی لیبرالیسمِ فرهنگی نزدیک شد. این لغزش‌ها و کجی‌ها و غبارها، اینک باید به دست کسانی‌که بیشترین نسبت هویّتی را با انقلاب داشتند، زدوده می‌شدند و اصالت‌های انقلابی و ارزش‌های غایی، تجدید حیات می‌یافتند. براین‌اساس، وحید جلیلی بر آن شد که طرح تحوّل بنویسد و راه‌های گذار از وضع کنونی به وضعی که ناظر به مدینۀ فاضلۀ انقلاب بود را طراحی نماید. چنین نیز شد و در عمل نیز گام‌های مهمی برداشته شد، اما جریان لیبرال که از آغاز، نسبت به چنین انتخاب و جهتی، تعارض و کینه داشت، پرچم مخالفت و تحریف و ترور شخصیّت را برافراشت و مدعی شد که رویکرد جدید، مخاطب‌سوز است و به فروپاشی رسانۀ ملّی خواهد انجامید. در واقع، در اینجا نیز همچون زمینه‌های دیگر، جریان لیبرال به جامعه ارجاع داد و کوشید با لیبرال نشان‌دادن جامعه، جهت‌گیری انقلاب را ناموفق و بی‌مخاطب تصویر کند. همچنان‌که جریان لیبرال، از سیاست‌های کلان و رسمی نظام به‌عنوان خودبراندازی یاد کرد و این سیاست‌ها را در برابر مردم انگاشت، در مواجهه با طرح تحوّل انقلابی در رسانۀ ملّی نیز همین شگرد دنبال شد و می‌شود. بنابراین، بی‌پرده باید گفت مسألۀ جریان لیبرال، مخاطبان رسانۀ ملّی نیست؛ چون روشن است که در سطح جهانی نیز، رسانه‌های غیررسمی و اجتماعی توانسته‌اند با تلویزیون رقابت کنند و این نیز تا حدی طبیعی و اجتناب‌ناپذیر است و ارتباطی با جهت‌گیری انقلابی و ایجاد تحوّل هویّتی در رسانۀ ملّی ندارد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖توصیه رهبری به حزب الله لبنان در توجه به حساسیت های ملی در کنار دغدغه امت اسلامی داشتن 🔗 (نقل خاطره ای از شهید سید حسن نصرالله ) ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔴سال ۸۸ در اوج مسائل بعد از انتخابات ریاست جمهوری ، با جمع محدودی با شهید سید حسن نصرالله دیدار داشتیم و موضوع گفتگو هم خاطرات ایشان از مقام معظم رهبری بود ( البته این مصاحبه و دیدار تا این لحظه منتشر و رسانه ای نشده است ) در این دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی هم حضور داشت.ایشان از همان ابتدا فضا سازی رسانه ای بیگانه و هجمه صورت گرفته خارجی را در بحران پس از انتخابات ریاست جمهوری مورد اشاره قرار داده و بخاطر تجربه سیاسی اش از شیطنت های غربی - امریکایی به وضوح نسبت به دست خیانت آمیز و فتنه گر امریکایی در التهاب آفرینی و بحران سازی در کشور هشدار داد . از جمله نکات جالب این دیدار ، خاطرات سید شهید از تاثیر مقام معظم رهبری بر حزب الله لبنان ذکر این نکته بود که اظهار داشت : 🟢ما بخاطر تاثیر انقلاب اسلامی و مقابله با تفکر ناسیونالیست عربی که آن زمان بخصوص در لبنان رواج زیادی داشت ، توجه مان فقط به امت اسلامی بود و به میهن خودمان لبنان التفات ویژه نداشتیم و حتی گاهی از روی بی اعتنایی احترام لازم را به پرچم لبنان نمی گذاشتیم ؛ مقام معظم رهبری در زمان یاد شده از طرف امام ، سمت نوعی نمایندگی و ارتباط با حزب الله را داشتند در همان اولین دیدار به شدت با این عمل ما مخالفت نمودند و احترام به پرچم ملی کشور لبنان و درک حساسیت های ملی و مردمی را به ما گوشزد کردند و البته ما هم این هشدار را با حساسیت اجرا و دنبال نمودیم؛ به نحوی که کم کم محبوبیت ملی و احترام بالایی در افکار عمومی لبنانی ها به دست آوردیم و امروز خوشبختانه لبنانی ها حزب الله را جزء جدا ناپذیر از سرنوشت کشورشان می دانند . ✅ نکته : این مطلب مهم است که بدانیم اسطوره ملی شدن همزمان با قهرمان امت اسلامی گردیدن فقط شامل افراد نادر و برجسته تاریخ ساز می شود و از این منظر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید حسن نصرالله ارزش و سرنوشت مشابه پیدا نمودند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖چرا ایران باید مجدد به اسراییل حمله کند؟ شاخص موفقیت چه باید باشد؟! ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. اسراییل اساسا حق حمله به ایران را ندارد و واژه «پاسخ» برای او صدق نمی کند چون ما پاسخ جنایت او در قلب تهران را دادیم. البته متاسفانه نوشتند «وعده صادق ۲» در پاسخ به هنیه و سیدحسن و نیلفروشان بود!! حال آنکه این عملیات پاسخ خون پاک هنیه هم نبود و باید سران مهم آنها را زد. هنوز لیست مفصلی از جنایات او مثل شهادت فخری زاده و سید رضی و.. هستند که جواب ندادیم و البته این روزها هم خبر بمباران سایپا سوریه و هلال احمر ما رسیده که حتما باید در لیست پاسخ قرار داده شود. هر نوع سستی مقابل یک سگ هار یعنی تشویق او به حمله مجدد که خلاف هدف پاسخ ما یعنی تحقق «بازدارندگی» است! باید پاسخ حمله به سامانه اصفهان را هم هنوز برای خودمان محفوظ بدانیم. اگر رهبری فقط به «شتابزدگی» اشاره می‌کردند می توانستیم بگوییم یعنی ای جوانان تندرو ما درست عمل کردیم ولی وقتی «تعلل» را هم ذکر کردند یعنی باید مراقب بود. اعتماد به آمریکا غلط بوده و هست و خواهد بود ولی با فرض امکان تحقق آتش بس در غزه وقتی زمان کافی گذشت و آلارم های حمله به لبنان هم مطرح شد دیگر باید پاسخ را فورا اجرا می کردیم. 👈 حالا هم جای پاسخ به جنایات اخیر او وجود دارد و جای مطالبه مردمی و دانشجویی هست. مردم به هیچ وجه نباید مصلحت اندیشی کنند. این بار هم اگر به ما حمله کرد و فقط مراکز نظامی را هم زد مردم باید تعداد پنج دسته تلفات را از مسوولان موشکی ما مطالبه کنند: «هواپیمای اف۳۵»، «انبار سلاح»، «مراکز امنیتی مثل موساد»، «سران نظامی» و «سایر‌ کشته های نظامی» يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ [سوره التوبة : 123] ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖شجاعت سربازان خمینی ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. چند بُرش از "شجاعت" را نقل میکنم: ۱. امام در پاریس بودند. دوست و دشمن به امام پیغام دادند وقت مناسبی برای بازگشت به ایران نیست. آقای بهشتی گفته بودند: آنقدر اسلحه نداریم! مساله حفاظت از جان امام است! تهدید دولت بختیار این بود: یا هواپیما را میزنیم! یا هواپیما به سمت کیش می رود تا همگی را بازداشت کنند! از چند روز قبل باند فرودگاه مهرآباد را با ادوات نظامی بسته بودند. همه را به امام توضیح دادند که فعلا از سفر به ایران منصرف شود. حاج احمد هم نگران بود. یک کلمه پاسخ داد: من به ایران میروم! وقتی دیدم دشمن اصرار دارد، حتما می روم! . . ۲. جماران برای سکونت امام انتخاب شده بود. هنوز مصالح در حسینیه بود و مردم محل مشغول آذین بندی، امام آمد. چند روز بعد صدای ماشین های سنگین آمد که داشتند زمین را برای باند فرود هلی کوپتر آماده میکردند تا در مواقع اضطراری امام را از جماران انتقال دهند! امام پرسید چکار میکنند؟ وقتی گفتند برای مواقع اضطراری باند فرود می سازند. امام جواب داد: از اینجا تکان نمی‌خورم! جمع کنید! . . ۳. زمان جنگ از مهندسی ارتش با نظارت حاج احمد یک پناهگاه برای امام ساختند. با بتن به حالت حرف ال انگلیسی، حاج احمد اصرار کرد یکبار شده برای بازدید و تشکر از زحمات این جوانان ارتش به پناهگاه سر بزنید. امام گفت: لازم نیست. از اینجا میبینم! یکبار هم وارد پناهگاه نشدند! . . ۴. یک شب ضدهوایی اطراف جماران بدون اطلاع به بیت امام فعال شد. فرمانده میخواست در یک رزمایش نیروها را امتحان کند! بعدا آن فرمانده را بخاطر این بی تدبیری برکنار کردند. همه سراسمیه خودشان را به امام رساندند تا امام را به سمت زیرزمین ببرند. بخاطر حمله قلبی امام ترس از صدای مهیب و اضطراب تذکر همیشگی پزشکان بود. امام آرام آرام رسید! دیدند اطرافیان نگراند! گفتند: نترسید! چیزی نیست. آقای امام جمارانی با سرعت خودش را به امام رساند! امام گفتند: شما هم ترسیده اید؟ . . ۵. شب کودتا نوژه آقای هاشمی و خامنه ای پیش امام رفتند که برای امنیت و حفظ جان، شما بهتر است از اینجا منتقل شوید! طرح کودتا بمباران جماران بود. امام گفتند: من از اینجا تکان نمیخورم! قدم برنمیدارم! شما مراقب خودتان و رادیو و تلویزیون باشید. اینجا یک دستگاه بگذارید که اگر لازم بود من مردم پیام بدهم! آقای خامنه ای تاکید کردند شاید شما فردا نباشید! تا پیامی بدهید! امام گفتند: نگران نباشید. بفکر سلامتی خودتان باشید. من از اینجا تکان نمیخورم! . . شجاعت امام به این ملت سرایت کرد و سربازانی فداکار برای دفاع از ایران و اسلام تربیت نمود. اگر امام هم با هر خطری چمدان را می بست و از کشور با اولین پرواز فرار میکرد، ممکن نبود ملت روحیه شجاعت و مقاومی مقابل صدام داشته باشند. رهبر شجاع، جامعه شجاع تربیت می کند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖ملّت یا امّت؟ 🔗(معقولیّت طراحی‌ تمدّنی) ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. [یکم]. از دورۀ واگرایی‌های دهۀ هفتاد به این سو، جریان روشنفکریِ سکولار همواره این روایت را از انقلاب ارائه کرده است که در منطق هویّتی آن، «امّت» بر «ملّت» ترجیح دارد، به این معنی که انقلاب، امّت اسلامی را بر ایران ترجیح می‌دهد و نگاهش به بیرون است و ایران را به‌مثابه مقدّمه و بستر برای وصول به غایات امّتی و فراملّی‌اش می‌انگارد. به‌این‌ترتیب، منافع ملّی در سایۀ نگاه ایدئولوژیک انقلاب، رنگ باخته است و بضاعت‌‍‌ها و سرمایه‌های ایران، مصرف ساختن و پرداختن هندسۀ امّت اسلامی شده است. در این مدّت، مفاهیم و دوگانه‌های مختلفی نیز از طرف این جریان برای توجیه سخنان‌شان عرضه شد، از جمله نگاه ایدئولوژیک به سیاست خارجی، ماجراجویی، قهر با جهان، فلسطینی‌تر از فلسطینی‌ها نباشیم، آرمان‌خواهی کور و ... . اینان حتی بر این باور هستند که قانون اساسی نیز دچار دوگانگی میان ملّت و امّت است و نتواسته موضع خود را مشخص کند و نشان بدهد که سمت‌وسوی سیاست در ایران چیست. گذار از انقلاب اسلامی به نظام اسلامی، اندیشه‌ای بوده که از سوی همین نیروها بیان شد تا نشان داده شود که نباید در اقتضاهای خاصِ وضع انقلابی یا دهۀ شصت، محدود و متوقف ماند و ادعاهای جهان‌شمول و عام را مطرح کرد و خود را گرفتار چالش‌های بیرونی نمود. این در حالی است که نظریۀ نظامِ انقلابی، میان آرمان‌خواهی انقلابی که بر تغییر و جوشش و حرکت و خیزش دلالت دارد و ثبات و نظم و تعادل و نهاد، جمع برقرار کرد. بااین‌حال، همچنان کوشیده می‌شود از طریق دوگانه‌سازی میان ملّت و امّت، اندیشۀ مقاومت به حاشیه رانده شود و انقلاب، به مرزهای ملّی محدود شود. در واقع، انگیزۀ نیروهای سکولار از حسّاسیّت نسبت به منافع ملّی و امر ملّی، اعتبارزدایی از «سیاست مقاومت» است، و این، نقطۀ مشترک میان متفکّران غربی و سکولارهای وطنی است. برای فرسودن و زدودن سیاست مقاومت، هیچ روایتی بهتر از این نیست که گفته شود در اثر این سیاست، منافع ملّی از دست رفته است. [دوّم]. ازآنجاکه این ادبیات، ریشه در روایت برخی تحلیل‌گران غربی از ایران دارد و جریان روشنفکریِ سکولار نیز آن را تکرار می‌کنند، باید به این واقعیّت توجه کرد که دولت‌ها و جوامع غربی نیز ذیل یک عالَم مشترکِ تاریخی و هویّتی قرار دارند که «تمدّن غربی» یا «عالَم تجدّد» خوانده می‌شود و بر این اساس، نوعی حس پیوند و اتّصال میان آنها برقرار است. وقتی از تمدّن غربی سخن می‌گوییم، به واقعیّتی فراتر از دولت‌ها و جوامع غربی اشاره می‌کنیم که حاصل درهم‌تنیده‌شدن مجموعۀ آنهاست؛ چنان‌که در عمل نیز مشاهده می‌کنیم علم و سیاست و فرهنگ و اقتصاد و ... در میان این دولت‌ها و جوامع، مشترک و مشابه است. این هم‌گرایی و هم‌بودگی ناشی از همان افق تاریخی و هویّتیِ مشترک است که یک عالَم مستقل و جهان متمایز پدید آورده است. این عالَم مشترک در ادبیات غربی، تمدّن غربی خوانده می‌شود و نه‌فقط ملامت و مذمت نمی‌شود، بلکه از سوی ما، ستوده نیز می‌شود. اما وقتی همین مسأله دربارۀ دولت و جوامع اسلامی مطرح می‌شود و اراده‌ای شکل می‌گیرد که در قالب مفاهیمی همچون بیداری اسلامی و مقاومت و عمق راهبردی، امّت و ...، «کلّیّت اسلامی» صورت‌بندی شود و تمدّن اسلامی پدید آید، اعتراض و مخالف‌خوانی نیروهای سکولار آغاز می‌شود و این سیاست، به معنی نادیده‌انگاشتن منافع ملّی تفسیر می‌گردد. در تجربۀ غربی، درافکندن طرح کلّیّت تجدّدی، متعارض با منافع ملّیِ جوامع غربی تصویر نمی‌شود، اما در اینجا، معیار پیشین کنار نهاده می‌شود و «طرح تمدّنی»، ناسازگار با «طرح ملّی» قلمداد می‌شود. روایت صواب و واقع‌نما این است که طرح تمدّنی، مکمّل و متمّم طرح ملّی است و می‌تواند ظرفیّت‌ها و ذخایر آن را بارور سازد و به آن اقتدار ببخشد. اگر ما امروز در برابر تمدّن غربی، با دشواری‌ها و تنگناها مواجه هستیم، به این دلیل است که در مقابل یک «دولت ملّی»، با یک «مجموعۀ تمدّنی» روبرو شده‌ایم و روشن است که تمدّن، توان مواجهۀ چالشی با دولت- ملّت را دارد و می‌تواند نسبت به آن، موانع بزرگی ایجاد کند. ما برای رویارویی مؤثّر و کامیاب با تمدّن غربی، چاره‌ای جز تمدّن‌سازی نداریم و تمدّن نیز متوقف بر امّت است. اگر «امّت»، اشاره به لایۀ اجتماعی دارد و جوامع را به یکدیگر متّصل می‌کند و آنها را از لحاظ هویّتی و معنایی، در کنار یکدیگر می‌نشاند، «تمدّن» در مرحلۀ بعد، نظامات اجتماعی و ساختارهای رسمی را در سطحی فراتر و گسترده‌تر، یکپارچه و همگون می‌کند و عالی‌ترین درجه از اجتماع انسانی را شکل می‌دهد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖ملّت یا امّت؟ 2 🔗 (معقولیّت طراحی‌ تمدّنی) ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. [سوم]. اصطلاح ملّت در معنای تجدّدی‌اش، بر مرزهای جغرافیای سیاسی دلالت دارد که یک دولت، مقوّم آن است. این معنا، بر عنصر قدرت سیاسی تکیه کرده و به این واسطه، به ملّت، هویّت متمایز بخشیده است. این در حالی است که در اصطلاح قرآنی، تعبیر ملّت به یک اجتماع انسانیِ هم‌‎عقیده و هم‌مسلک نسبت داده می‌شود که ذیل یک رسول، استقرار یافته‌اند. بنابراین، چنین نیست که بتوان این اصطلاح قرآنی را به ساحت سیاست، تقلیل داد و قوام و شیرازه‌اش را یک دولت دانست. ملّت، از حقیقت باطنی حکایت می‌کند که در آن، جمعی از انسان‌ها در یک افق معناییِ مشترک قرار گرفته‌اند و عالَم انفسیِ واحد دارند. چنین کاری نیز از عهدۀ دین برمی‌آید که آدمیان را ذیل تاریخ‌های رسولانه، گرد هم می‌آورد و به آنها، جهت و غایت واحد می‌بخشد. این یکسانی و همگونی، باطنی و درونی است و حتی به فکر و اندیشه نیز محدود نمی‌شود، چه رسد به این‌که به دولت نسبت داده شود. چنانچه دولت بخواهد در این قلمرو وارد شود، باید خودش را در نسبتِ با دین، بازتعریف کند و خویش را برآمده از عالَم دینی بنمایاند تا چنین منزلتی بیابد. در غیر این صورت، دولت در اصطلاح رایجش که جز بر سیاست روزمرّه و مناسبات مبتنی بر قدرت ظاهری دلالت ندارد، نمی‌تواند مکانتی در این عرصه بیابد. این‌که در عالَم تجدّد، همه‌چیز به دولت نسبت داده می‌شود و حتی هویّت، خود را در سایۀ دولت می‌یابد، نشان‌دهندۀ این حقیقت است که در تمدّن تجدّدی، قدرت به گرانیگاه تبدیل شده و هم‌هویّتی و اتّحاد معنایی، به حاشیه رفته‌اند و اگر اشترک و همبستگی‌ای وجود دارد، ریشه در منفعت و مادّیّت دارد که دولت، برآورندۀ آن است. [چهارم]. بدین سبب است که علامۀ طباطبایی می‌نویسد مرز کشور اسلامی، عقیده است. این عبارت، نشان‌گر آن است که مرزهای ناظر به سیاست و توافقات این‌جهانی و مادّی و قدرت‌مآبانه، جملگی اعتباری و بی‌ریشه هستند و از تکوین و حقایق معنوی حکایت نمی‌کنند؛ چنان‌که قرار گرفتن انسان‌ها در اصناف و سنخ‌های نژادی و قومی نیز، غایتی جز بازشناسی متقابل ندارد و حاکی از فضیلت و کرامت نیستند. آن خط‌کشی‌های قومی و قبیله‌ای، همان اندازه مایۀ ملامت هستند که تفکیک‌های مبتنی بر دولت ملّی. به همان دلیلی که آن تعصّبات پیشاتجدّدی، بهره‌ای از عقلانیّت نداشته‌اند، این تعصّبات تجدّدی نیز حاصل عقل نیستند. تجدّد، جاهلیّت تازه‌ای را تولید کرده و نوزاییِ جاهلیّت در صورت و هندسۀ متفاوت است. البته دربارۀ مرزهای ملّی می‌توان از ضرورت بازشناسی سخن گفت، ولی مسأله این است که به‌تدریج، این مرزبندهای اعتباری و بی‌اساس، جنبۀ هویّتی نیز یافته‌اند و ملاک تفاخر و شرافت شمرده شده‌اند. این در حالی است که نگاه قرآنی، مرزبندیِ مبتنی بر هویّت ایمانی و معنوی را می‌پذیرد و برای مرزبندی‌های دیگر، هیچ اصالتی در نظر نمی‌گیرد. اگر چنین چهارچوبی پذیرفته شود، روشن است که مرز ما، امّت اسلامی است و خودی و غیرخودی، بر پایۀ این هویّت، صورت‌بندی می‌شوند. ملّت و امّت، هر دو حاکی از باورمندی به یک تاریخِ قدسی هستند و این امر، وحدت اصیل و انسانی می‌بخشد و منِ حقیقیِ ما را پدید می‌آورد. منِ ما، ساختۀ دولت نیست، همچنان‌که ساختۀ نژاد و قومیّت نیست. توقف در من‌های طبیعی و مادّی، توقف در روایت‌های بدوی و ابتدایی است که در شکل جدید، بازتولید شده‌اند. این قبیل تفاوت‌ها، غیراکتسابی و غیرارادی هستند و ازاین‌رو، متعلّقِ ارزش‌گذاری نیز واقع نمی‌شوند. [پنجم]. اگر مرز کشور اسلامی، عقیده است، پس نباید من‌های نژادی و قومی را برجسته کرد و یا دولت را عامل تعیین‌کننده انگاشت، بلکه باید تعلّقات ایمانی را اصل و اساس انگاشت و عرب و ترک و افغان و غربی و شرقی را دیگری تصوّر نکرد. آنچه مهم است، اقلیم ایمانی است و نه اقلیم مادّی. ملاکِ اخوت و همبستگی، ایمان دینی است و بس. خدای متعال در میان مؤمنان، ولایت قرار داده و این ولایت، به معنای همبستگی درونیِ آنهاست. مؤمنان، در حکم پیکر واحد هستند که باید منسجم و هم‌بسته باشند و میان خویش، فاصله‌ای احساس نکنند. قرآن به جز ایمان، هیچ معیار دیگری را برای مرزبندی و تعریف خودی و غیرخودی و اینجایی و آنجایی مطرح نمی‌کند. مایه و ملاک یکی‌بودن، نسبتی است که انسان‌ها با آسمان برقرار می‌کنند و نه زمینی که در آن متولّد می‌شوند. این در حالی است که ما تصوّر می‌کنیم مرزهای سیاسی و نژادی، اصیل هستند و باید آنها را مبنای تمایز هویّتی انگاشت. آنان که ملّیّت در معنای تجدّدی‌اش را اصیل و حقیقی قلمداد می‌کنند، پاره‌ای از سکولاریسم را طلب کرده‌اند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖رقص اندر خونِ خود مردان کنند 🔗سنوار احیای یک افسانه ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹حیرت آور! شبیه یکی از سکانس‌های فیلم‌های حماسی هالیوود بود،ریز پرنده‌ای وارد ساختمان نیمه ویران می‌شود، قهرمان قصه، بی آنکه رمقی ‌داشته باشد،به دوربین پهپاد خیره می شود، نه خودش را به مردن زد و نه تسلیم شد. 🔹 دست راستش از ساعد شکاف بزرگی خورده بود اما یک تکه چوب در دست چپش داشت هنوز. 🔹مرد می دانست آخرین ثانیه‌های زندگی اش است و خودش پایان بدن خاکی اش را انتخاب کرد. 🔹اگر شالی که به صورت بسته بود باز می‌کرد و به دوربین آن ریزپرنده خیره می‌شد، احتمالا اپراتور از شوق پیدا کردن زنده یحیی، به او شلیک نمی کرد. اما سنوار انتخابش را کرده بود . 🔹دیگر نایی در بدن نداشت اما آخرین پیامش را برای کودکانی که در آن سرزمین به دنیا نیامده اند و‌ یا در گهواره اند ارسال کرد؛یحیی سنوار هیچ سلاحی در دست نداشت اما همان یک تکه چوب را به نمایندگی همه ‌ نداشته هایشان در یک جنگ‌ نا برابر ، پرتاب کرد و احتمالا چند ثانیه بعدش هم کار تمام شد. آنکه انسوی دوربین نشسته بود نمی دانست به سر چه کسی شلیک کرد اما سنوار می دانست آخرین لحظان زندگی اش در حال ثبت و‌ ضبط است. 🔹 دیگر هیج توانی برای بلند شدن نداشت اما چوب را پرتاب کرد تا به پسران سرزمین های غصب شده پیامش را برساند ؛ ما چاره ای نداریم جز جنگیدن ولو چوب خشک برابر پهپاد مسلح! 🔹 او در یک ساختمان نیمه ویران، با انتخاب نوع شهادتش ، آخرین پیام را به عنوان فرمانده به بچه های سرزمینش مخابره کرد؛ تا لحظه آخر تسلیم نشوید . 🔹یحیی سنوار با انتخاب نوع شهادتش ،خودش را هزاران هزار بار در اذهان همه آزادی خواهان تاریخ احیا کرد. نه تولد در اردوگاه و‌ نه سال‌های سال اسارت در زندان. هیچکدام اینها موجب نشد که او آرام شود ، رام وضعیت نابرابر شود،تسلیم شود و همانند عرفات یک روز بگوید؛ خسته شدیم، جنگ دیگر بس است.برای او پایان جنگ روزی بود که زمین از دست رفته به ساکنان اصلی آن سرزمین برگردد. 🔹سنوار از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴ در غزه ماند. پا پس نکشید. فرار نکرد. فرماندهی کرد و لحظه پایان را هم خودش به انتخاب خویشتن برگزید. 🔹یحیی سنوار را تاریخ به خاطر خواهد سپرد با دست قطع شده اش. با نگاه خیره و شجاعانه اش به ریز پرنده قاتل، با تکه چوبی که آخرین سلاحش بود، با آخرین حرکت بدنش که با همه توان چوب را به سمت پهپاد پرتاب کرد. با گلوله ای که به شقیقه اش شلیک شد و تصویری جاودانه از او ساخت. 🔹 او با این پایان ، راه آغاز را به کودکان فلسطینی یاد داد. نترسید، تسلیم نشوید و تا آخرین قطره توان‌تان بجنگید.شاید برای بعضی از ما این واژه‌ها از فرط تکرار تهی از معنی اولیه و‌ ارمانی‌اش شده باشد اما برای آنان که در خون خود غلتی زدند نه . 🔹یحیی سنوار تمام نشد، ارتش غاصب با پخش آن ویدئو بزرگ‌ترین خدمت را به کودکان فلسطینی کرد. آنها حالا می دانند ‌وقتی از افسانه سنوار برایشان می‌گویند دقیقا از چه چیزی حرف می زنند؛مردی که یک رسانه اسراییلی با نشان دادن این فیلم برایش نوشت؛ تا لحظه آخر جنگید. 🔹شبیه دو امدادی بود، سنوار «چوب» را به نفر بعدی داد، اما حرمله‌های تل السلطان رفح نفهمیدند و فاتحانه این فیلم را منتشر کردند 🔹تاریخ با همین فیلم چندثانیه ای بیاد خواهد آورد‌ و شهادت می‌دهد؛ چگونه فرزندان فلسطین با یک تکه چوب، برابر ریزپرنده قاتل، ایستادگی کردند و جنگیدند. این سند بماند برای روزی که قدس آزاد شد. روزی که تاریخ به یاد بیاورد چه کسانی همه آسایش و ۶۰ سال زندگی خویش را به پای این آزادی ریختند و شاید مولانا این صحنه را دیده بود که ۱۰ قرن پیش گفت ؛ 🔹رقص و جولان بر سرِ میدان کنند رقص اندر خونِ خود مردان کنند چون رهند از دستِ خود دستی زنند چون جهند از نقصِ خود رقصی کنند 🔹شبیه یک فیلم هالیوودی بود. حیرت آور و باور نکردنی و این کمترین مزد مجاهدت های مرد جنگی اعراب بود؛ یحیی سنوار. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖فرداهایی که خواهند رسید ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. [یکم]. روشن است که دیر یا زود، صهیونیست‌ها به ما پاسخ خواهند داد ولی این پاسخ به گونه‌ای صورت‌بندی می‌شود که پاسخ متقابل ما، چندان مشروعیت نداشته باشد. و این از تسلط صهیونیست‌ها به جنگ شناختی است که تا بتوانند جنبۀ فکری و روانی را بر عملیات خود غالب کنند. این چرخه، متوقف نخواهد شد و ما وارد دوره‌ای شده‌ایم که نوعی «شبه‌جنگِ مهارشدۀ فرسایشیِ فزاینده» است. این تاریخ، دربردارندۀ برآمدن ما و برافتادن آنهاست و در این حال، روشن است که چنین نزاعی، رخ خواهد داد و سرنوشت تاریخ به آن وابسته خواهد بود. ما باید تجهیزات جنگ شناختی را تدارک کنیم و جبهۀ فکری و رسانه‌ای تشکیل بدهیم تا به عملیات نظامی، ضمیمه بشود. [دوم]. جامعۀ ما نیز می‌داند که چنین دوره‌ای را پیش رو دارد و از این نظر، آماده است و می‌داند که این شرایط، «قهری» و «اجتناب‌ناپذیر» است. ما آغاز نکردیم و نمی‌توانیم تعدّی دشمن را نیز بی‌پاسخ بگذاریم. البته بخش اندکی از جامعه، همراه نیست و این نشان‌دهندۀ ازدست‌رفتن پاره‌ای از بدنۀ اجتماعی، حتی دربارۀ مسألۀ بسیار بدیهی و روشنی همچون رژیم صهیونیستی است. خوشبختانه به صورت پیش‌دستانه، مقداری «ادبیات جنگ» توسط نیروهای انقلابی در این مدت تولید شد و از این جهت، بخش منفعل جامعه، دیگر دچار «شوک» و «هیجان انفجاری» نخواهد شد. تولید این ادبیات، به ‌معنی آن نبود که نیروهای انقلابی، خواهان جنگ هستند، بلکه در واقع، نوعی «رجزخوانی» کردند که هم کارکرد بیرونی داشت و هم کارکرد درونی. از این نظر، بخش ناهمراه جامعه، تا حدی آماده شده است که موقعیّت‌های فروتر از جنگ را تحمل کند. ما در همان آغاز، به سراغ سطر آخر رفتیم تا نشان بدهیم که پروا و هراسی نداریم و ارادۀ تاریخی‌مان دچار تزلزل نشده است. این انتخاب درست، قوّت قلب و اطمینان درونی در جامعه ایجاد کرد. [سوم]. پاسخ صهیونیست‌ها به ما، چه‌بسا موفق باشد. در این حال، این عملیات کامیاب، به معنی پیروزی آنها نیست، چون در این نوع، پیروزی معنی ندارد و دو طرف، فقط در یک روند فزاینده، پیش خواهند رفت. در این چهارچوب، شکست به معنی «پاسخ‌ندادن» است، اما «پاسخ موفق» به معنی پیروزی نیست. ازاین‌رو، پاسخ متقابل ما هرگز نباید با تأخیر همراه باشد. تأخیر پاسخ در این نوع، پیام ضعف ارسال می‌کند و از این نظر، جامعه نیز خود را می‌بازد. نباید به دلیل تأخیر، جامعه را دچار توهم بی‌قدرتی و ضعف کرد. جامعه در ضرورت پاسخ ما تردیدی ندارد، اما به احتمال قوی در نتیجۀ نهایی و پایان این چرخه، پرسش دارد. ما باید بکوشیم که در جایی، این چرخه را متوقف کنیم، وگرنه فرسایشی‌شدن این شبه‌جنگ، به نفع ما نیست. بخشی از جامعه، همراهی چندانی ندارند و بخش دیگر نیز که گرفتار دشواری‌های معیشتی هستند، خسته خواهند شد. پس باید پاسخِ «فلج‌کننده» و «مرعوب‌گر» تدارک دید که در حکم «نقطۀ پایان» باشد. [چهارم]. مهم‌ترین کاری که نظام در این شرایط می‌تواند انجام بدهد، ایجاد ثبات و تعادل اقتصادی است. هر گونه تکانه و تنشی در این موقعیت، ممکن است بخش ناهمراهِ جامعه را در برابر حاکمیّت قرار بدهد. بخش بزرگ جامعه، مشکل ایدئولوژیک ندارد و تنها ناخرسند از تنگناهای معیشتی است. اگر این معضله تا حدی برطرف شود و نسبت به جامعه، حملۀ اقتصادی نشود، از حمله‌های نظامی، کاری ساخته نیست. اینک روشن شده است صهیونیسم در شرق‌آسیا، نفس‌های آخر را می‌کشد و داستانش به سطر آخر نزدیک شده است. ما باید نگران درون باشیم که مبادا ندانم‌کاری‌های اقتصادی و فقدان برنامه و رهاسازی سفرۀ مردم، کار را دشوار کند. [پنجم]. همچنین برخلاف تصوّر و القای اصحاب وفاقِ عمل‌گرایانه و نامعرفتی، هرگز این‌چنین نیست که وادادگی نسبت به «خطوط قرمزِ فرهنگی»، موجبات وفاق داخلی را در برابر دشمن خارجی فراهم خواهد کرد. این سیاست، نتیجۀ معکوس خواهد داد و به معنی انفعال و احساس ضعفِ جمهوری اسلامی، تعبیر خواهد شد. جمهوری اسلامی باید نشان بدهد که هم در داخل و هم در خارج، مقتدر و قوی و بانشاط است و بر سر هیچ‌یک از خطوط قرمزش، معامله نمی‌کند؛ چه در «سیاست خارجی» و چه در «فرهنگ». جبهۀ متّحدِ داخلی که بخواهد بر اساس رهاسازی شبکه‌های اجتماعیِ غربی و حجاب شکل بگیرد، بر سر مسألۀ فلسطین نیز معامله و عقب‌نشینی خواهد کرد. چنین نیست که «زنجیرۀ تساهل»، محدود به فرهنگ باشد، بلکه در سیاست خارجی، جلوه‌گری بیشتری خواهد داشت. پس باید به صورت همزمان، نسبت به همۀ خطوط قرمز، حسّاس و غیور بود و از بخشی به نفع بخش دیگر، عبور نکرد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖یحیی ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹اصلا تولدت عجیب بود. زکریا س دیگر ناامید شده بود که فرزندی داشته باشد، فرزند یعنی امید، یعنی آینده. اما وقتی دید مریم س در محراب عبادتش روزی اش از آسمان میآید نگاهی به آسمان کرد، خدایا، خدای امید، خدای آینده، خدای آسمان. خدای زمین! اینگونه بود که بشارت دریافت کرد که صبر کن، یحیی ع میآید. یحیی تولدش آبروی ناامیدی را میبرد، تولدش یعنی او است که صحنه را میآراید. 🔹اهل معرفت میگویند یحیی مظهر خوف از خدا بود، میدانید یعنی چی؟ یعنی او مظهر نترسیدن از همه ماسوی الله بود. او مظهر غیرت بود، مظهر شجاعت بود. میدانید چرا سرش را جدا کردند؟ چون مظهر غیرت بود. او را سر برید کثیف‌ترین انسانهای دورانش. و سرش در طشت زر باز نهی از منکر میکرد. سر یحیی تا ابد بی آبرو کرد هر کس بی غیرت است، هر کس ترسو است، هر کس جلوی طاغوت نمیایستد. 🔹کارش تبیین بود، تبیین موسی ، بعد هم تبیین عیسی ع، شبیه عیسی بود و مرید او بود، سرش را که بریدند خونش فوران کرد، به آسمان پاشید، بر زمین ریخت. بعد از زمین جوشید. جوشید و جوشید. طاغوت روی خونش خاک ریخت که نجوشد، باز جوشید، خاک ریختتد و جوشید، تلی از خاک درست شد ولی خون میجوشید تل خاک را غرق خون کرد. خون که میجوشد یعنی زندگی جاری است، غیرت جاری است. 🔹طاغوت هیچ، اما مردم چرا نگاه میکردند، چرا کمکش ندادند؟ چرا خفه خون گرفتند؟ خدای غیور نگاه کند به خون غلطیدن عبد غیورش را و کاری نکند؟ تک تک تماشاچی ها را کشتند، بی تفاوتها را کشتند، طاغوت هم کشته شد. و این قصه تمام نشد. میگویند اباعبدالله راه میرفت در مسیر و میگفت امان از دنیایی که درش یحیای غیور را طاغوت دنیاطلب و هرزه و شهوتران سر برید. این قصه تمام نشد و نخواهد شد تا امروز 🔹خدا تو را اینگونه میخواست یحیی، در میدان جنگ برد تو را با لباس جنگی فلسطینی، خواست که دنیا فیلم لحظه های آخر تو را ببیند، وقتی با بدن مجروح و نیمه جانت چوب دستی ات که آخرین داشته ات بود پرت کردی به کل این تمدن سیاه و لجن، خدا تو را غیور دانست، مظهر خوف از خود و شجاعت قرارت داد، خدا تو را مظهر باز شدن درب آسمان بر زمین دوست داشت، مظهر شکستن ناامیدی. وای بر تماشاچیان، وای بر بی خیالهای عالم، وای بر هر بی تفاوت، از این پس با خدای غیور طرفید، شهادت او نقطه عطف تاریخ خواهد شد، خون او خواهد جوشید، میجوشد و میجوشد و میجوشد.... سلام بر یحیی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
برای سیدمحمدمهدی میرباقری.pdf
65.5K
🔖برای سیدمحمدمهدی میرباقری ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. در بحبوبه جنگی که منطقه را فراگرفته است و رنجی که بر ملت مظلوم فلسطین و لبنان توسط رژیم وحشی اسراییل تحمیل شده است، روزنامه هم‌میهن دوباره حمله به شخصیت آیت‌الله میرباقری را به تیتر اول خود آورده است! این یادداشت تلاش دارد تا درباره شخصیت فکری استاد میرباقری توضیحاتی را برای افراد منصف و معتدل ارائه کند. افرادی که از قبل و بدون آگاهی لازم، تصمیم خود را درباره اغلب امور و موضوعات نگرفته‌اند و به خود فرصت می‌دهند بیرون از موج‌سازی رسانه‌ها، فکر کنند و بعد درباره افراد قضاوت کنند! این یادداشت چهار صفحه و ۱۶۸۴ کلمه است و مطالعه آن حدود ۱۰ دقیقه زمان خواهد برد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖مقاومت بعد از قهرمان سنوار ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. یحیی سنوار جاوید شد. آینده مقاومت چه خواهد شد؟ ۱_ به جنگ هشت ساله خود نگاه کنیم. فرماندهان بزرگی شهید شدند، ولی فرماندهان بسیاری در آن دوران پرورش یافتند. علم دفاع مقدس روی زمین نماند. امروز جنس رزمندگان و فرماندهان محور مقاومت مشابه همان روزگار درخشان ایرانی است. سنواری رفت و سنوارها پرورش یافتند. اگر اشکالی هست در خیانت جهانی، و کمبود تسلیحات و لجستیک و امکانات است. رزمندگان مقاومت بسیار فرق دارند با جنبش کم مایه جنبش ظفار که در مقابل ارتش توخالی شاهنشاهی متلاشی شد. این یکی مانا است و خون شهدا آن را تناور می‌سازد. ۲_ اسرائیل در حال اجرای پروژه غرب برای سلطه بر جهان است. این را زمانی می‌توان درک کرد که تاریخ تحولات جهانی از قرن ۱۹ به بعد بر روی یک نوار بهم‌پیوسته مطالعه شود. مناطق جغرافیایی در برابر سلطه گری غربی در حال مقاومت هستند، و فلسطین اوج تصویر این قیام است. پس اعتراضات و خط و نشان فرانسه، انگلیس و آمریکا در برابر جنایات اسرائیلی چه معنا دارد؟ خوش رقصی عاری از حقیقت! حتی شعار حمایت از حقوق بشر. هر کدام برای این رفتارها انگیزه‌های درونی دارند که اصلی ترین آن پاسخ به التهاب ضداسراییلی درون کشورهای خودشان است. برای نمونه جمعیت مسلمانان بزرگی در این کشورها زندگی میکنند که در سیاست از جمله انتخابات نقش‌آفرینی می‌کنند. بنابراین مخالف خوانی رهبران سیاسی این کشورهای مزوّر برای کاستن از تیزی لبه شهروندان خودشان معنا می‌دهد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖دربارۀ تبلیغات جنگ 🔗پیش‌نویسی شتاب‌زده از سرمقاله شماره آینده (پانزدهم) مجلۀ سوره ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. - وقتی در شرایط جنگی هستیم، صِرف «روایت جنگ» کافی نیست. باید به «تبلیغات جنگ» فکر کنیم. روایت، در شرایطی که رخداد از تجربه ما پیش افتاده، نمی‌تواند به‌تنهایی جوابگوی صحنه باشد. باید به استقبال آینده رفت و حتی در آینده سهیم شد و این جز با تبلیغات ممکن نیست. - ما از آینده با خبر نیستیم و نمی‌دانیم چه چیزی رخ خواهد داد. این قضیه نباید ما را در رسانه گیج و منفعل کند. نباید منتظر باشیم که اتفاقی بیفتد تا ما آن را تجربه و سپس روایت کنیم. باید روحیه مردم آمادۀ سازگاری با شرایط جنگی باشد و این، کار «تبلیغات جنگ» است. - مثلاً یک کار مهم در زمان جنگ، «گمانه‌زنی» است؛ حدس درباره روند احتمالی حوادث. البته این گمانه‌ها نباید فضای عمومی را به نفع طرح دشمن آشوب‌ناک کند یا معنای اصیل مبارزه ما را مخدوش کند. باید این حدس‌ها در چارچوب حکمی، حقیقی و یقینی تاریخ انقلاب اسلامی (یعنی تلقی کلان ما از سیر زمانی حوادث و غایت انقلاب) در کار آورده شود. - گمانه، به ما امکان می‌دهد که جلوتر از رخداد، سررشته افکار را به دست بگیریم و زودتر به استقبال آینده برویم و مردم را برای پیشامدهای احتمالی آماده کنیم؛ بدون اینکه گزاره‌ای یقینی و ابطال‌پذیر بگوییم و احتمالاً اعتبار رسانه‌مان را از دست بدهیم. - روایت فتحِ شهید آوینی، جامع «روایت» و «تبلیغات» بود. اگرچه به‌مرور، ارزش روایی آن اثر ته‌نشین شد و حتی آینده را ممکن کرد؛ اما آوینی به تصریح خودش، به تبعیت از امر امام، به دنبال تبلیغات برای روانه کردن مردم به جبهه‌ها بود. (نگاهی دوباره به روایت فتح، آینه جادو، جلد سوم). - فراموش نکنیم که در آن دوران، نه ماهواره و نه اینترنت، رقبایی برای مدیوم تلویزیون ملی نبودند و همین مسئله به آوینی این امکان را می‌داد که با فرصت و فاصله‌ای معنادار از رخدادها، در کنار سایر فعالیت‌های تبلیغی تلویزیون، وجه معنوی جنگ را «روایت» کند و از طریق روایت مردم را تحریض به قتال کند. - اکنون که شتاب رخدادها و سرعت اطلاع‌رسانی و رقبای تبلیغی بسیار زیاد است، باید برای به صحنه آوردن آن معنای حقیقی جهاد و تشویق و آماده‌سازی مخاطب برای مقاومت، راه‌های تازه‌ای پیدا کنیم. - امروز بیش از تمرکز بر سبک «روایت» در کار شهید آوینی، باید فنون «تبلیغات» را در روایت فتح او بازبینی کنیم. دست‌کم باید وجوه تبلیغاتی روایتش را پیش چشم بیاوریم؛ خوانشی تبلیغی از روایت فتح. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
20119(1).pdf
2.97M
| بررسی عملکرد مالی دولت در چهارماهه نخست سال ۱۴۰۳ پژوهانه| پایگاه نشر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
20117(1).pdf
4.1M
| فساد حزبی؛ علت ها، زمینه ها و راهکارها پژوهانه| پایگاه نشر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha
🔖چیزی در مورد یحیی که مرا رها نمی‌کند... ✏️به قلم ...‌‌‌‌‌‌‌.................................. 🔹این روزها پس از آن تصاویر تاریخ ساز از شهادت قهرمانانه‌اش به یک چیز فکر میکنم؛ او می‌توانست فقط با باز کردن چفیه از سر و صورتش، زنده بماند. فقط کافی بود کمی چفیه را پایین بیاورد. همانقدر که دوربین‌های ترسو چهره او را ببینند و هوش مصنوعی روی میز افسران ارشد اطلاعاتی جیغ بکشد که «نزنید... نزنید... او یحیی س...نوار است... اورا زنده می‌خواهیم.» 🔹یحیی می‌دانست زنده‌ی او چه اندازه برای عسراعیل ارزشمند است. او را می‌بردند و در بهترین بیمارستان تل‌آویو زیر نظر متخصصان، درمان می‌کردند. او می‌توانست بزرگترین شکار تاریخ تشکیل رژیم صهیونیستی باشد. آنقدر مهم که نتانیاهو اعلام کند جنگ را بُرده و غزه را به زانو درآورده و حالا گروگان‌ها و ده‌ها امتیاز دیگر را در ازای یحیی معامله می‌کند. 🔹یحیی همه اینها را می‌دانست ولی چفیه را تا زیر چشم‌هایش بالا کشید. من به آن لحظه‌ی لاهوتی می‌اندیشم که یک انسان چگونه می‌تواند مرگ را به خود دعوت کند. یحیی حتی اگر بدون چفیه دستگیر میشد باز هم در قهرمانی او شعرها می‌سرودند. او نه در تونل‌های زیر زمینی که در نقطه‌ی صفر تماس در جنگ رو در رو تا آخر مبارزه کرده بود و با یک دست قطع شده و ده‌ها جراحت دیگر به اسارت رفته بود. اما یحیی چفیه را تا زیر چشمها بالا کشید و فقط با چشم‌هایی شبیه همه‌ی چشم‌های به خون نشسته فلسطینی به شیطان معلق در سنگرش زل زد. تا او را نشناسند. تا با او همان کنند که با هر مبارز ناشناس دیگری... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ لینک کانال دیدگاه در پیام رسان ایتا 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/didgahha