eitaa logo
دیمزن
2هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
427 ویدیو
17 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
افطار مهمون داشتم و چند ساعت از گوشی ام دور بودم. مهمان های عزیز که رفتند دیدم چند جان عزیز را هم از دست داده ایم... چقدررر دلم سوخت😭😭😭 از دست رفتن فرماندهی ای در چنین سطحی یعنی محروم شدن از محصول چندین دهه تجربه گرانسنگ. و چنین کسانی به این زودی ها جایگزین نمی شوند. خدایا عصبانی هستیم از این وقاحت دشمن. آقای ما را برسان. روح شهیدان عزیز ما را شاد کن و ما را هم به زودی به آنها ملحق کن. و سیعلم الذین ظلموا ای ینقلب منقلبون دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
یه خانواده از مهمونامون مستقیم از مشهد رسیدن. برامون افطاری حرم آوردن. اونا مهمون ما شدن، ما مهمون امام رضا😍😍😍😍😋😋😋😋 دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا هم آدم هایی مثل ما هستند. کسایی حقشون رو می خورن ناراحت می شن تو دلشون می مونه ولی فرقشون با ما اینه که ایرادهای خودشون رو پیدا می کنن و درصدد برطرف کردنش هستند دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
خدایا چقدر خوبی تو! من هم که به جز تو خدای دیگه ای ندارم. (پس می تونم راحت داد بزنم بگم:) کمک! کمک! منو از آتیشی که خودم رو توش انداخته ام، نجات بده... دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی... شهید زاهدی سر پیکر شهید سیدرضی همین چند ماه پیش محوطه بیت رهبری دیمزن دنیای یک مادر زائر نویسنده https://eitaa.com/dimzan
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
✈️ سفرنامه واسه این روزاست روزایی که بوی میده و بوی مشمئزکننده . 📖 سفرنامه الی مثل بیشتر کارای نویسنده‌اش یعنی زبانی نرم و لحنی آمیخته به طنز و اشک داره.
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
👌 یه سفرنامه از جنس ، و شخصیت‌های اصلی کتاب که اهل هستن. 😔 شهری که انگار فرزندش رنج هست و درد هست و تنهایی.
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
📚 مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/380570/ 🔻سفارش در ایتا👇 @manvaketab_admin 📌 🆔 @nashreshahidkazemi
هدایت شده از انتشارات شهید کاظمی
🔴🔵 مهم دلنوشته خانواده شهیدحاج رحمت الله علیه در وصف این شهید عزیز 🔻بسم رب الشهداء والصدیقین و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل‌الله اموات بل احیا عند ربهم یرزقون... اللهم تقبل منا هذا القربان🌹 خدایا این قربانی را از ما بپذیر... خدایا کسی را فدایت کردیم که تمام عمر خواست که دیده نشود... خواست که اگر کاری کرده فقط برای رضای تو باشد، خواست که قلب امام زمانت را شاد کند... 🔔 همیشه از دوربین و جلوی دوربین بودن تا حد امکان فراری بود... و تو دیدی و تو میشناختی اش... خدایا تو میدانی که چه سرمایه معنوی ای از دست ما رفت... 🔻 روزهایی را دیدیم که از ۶ صبح تا یک نیمه شب سر کار بود و با آن خستگی نماز شبش ترک نمیشد، نماز هایی که تعداد زیادی از مردم شامل دعاهایش بودند... 🛑 سال ها بود که ساعت های خوابش به ندرت به پنج ساعت میرسید... خدایا تو دیدی و شنیدی که روزی حداقل سه جزء قرآن تلاوت میکرد و در ایام ماه مبارک ، هر سه تا چهار روز یک ختم قرآن داشت... 📍 میگفت: من چشم را برای دو چیز میخواهم، قرآن خواندن و شاید دیدار مهدی فاطمه... خدایا تو شاهد بودی «علی» ما هیچوقت نخواست دیده شود، هیچ وقت نخواست مطرح باشد هیچوقت نخواست اسمش برده شود... از زمان جنگ هر روز زیارت عاشورا اش ترک نمیشد و بیست سالی بود که زیارت را با صد لعن و صد سلام می خواند... خدایا ما ندیدیم نمازش از اول وقت فاصله بگیرد... خدا را شکر که اجر قریب ۴۵ سال مجاهدت عزیز دلمان و نور چشممان سردار محمد رضا زاهدی اینگونه رقم خورد... 📌و چه عاقبتی بهتر از ... هیچوقت فکر نمی کردم در روز شهادت امام علی (ع) دو بابا علی از دست بدهم «هنیاً لک» گوارای وجودت... به آرزویت رسیدی 📍 استرس ها، بی خوابی ها، خستگی ها، درد های مجروهیت کمر و بازو و سینه و دست ها، تیر کشیدن های جای جراحت پا که همان اندک خواب را هم ازت گرفته بود، چشم درد ها و قطره ریختن های داخل چشم، همه و همه...بالاخره تموم شد... خداحافظ یار و سرباز رهبرم... خداحافظ یار سید حسن نصرالله... خداحافظ بابا علی ما... 🤲 دیدار ما باشد در آن دنیا و امیدواریم در آن روز پیشتان روسفید باشیم... انشاءالله خدا ما را هم به خیر عاقبت و شهادت در راهش از این دنیا ببرد. 📌 🆔 @nashreshahidkazemi
دیروز همین طور که با یک دست سوپ مهمانی افطار را هم می زدم با دست دیگرم پیام های اینستا را چک می کردم. پیام بازخورد دوستی را باز کردم و اتفاقی چشمم افتاد به پیام قبلی اش که مال چند ماه پیش بود. نوشته بود: با استوری های حج پارسالت هوایی شدم و امروز بالاخره تونستم فیش حج بخرم. به جای جواب دادن به پیام آخرش پرسیدم: "ثبت نام کردی کاروان؟ امسال می ری؟" بلافاصله جواب داد که: "نه کاروان ها بسته شده اند و جامانده ام و دنبال تک و توک ظرفیت های خالی ام که بازشود و آنها هم تا من مطلع می شوم پر می شوند." آدرس گروه حجی که پارسال عضو شده بودم (و طی یک بیماری مازوخیستی امسال هم هر روز بهش سر می زنم و تک تک پیام های افرادی که عازمند را می خوانم) را برایش فرستادم و گفتم: "اینجا هر کی از ظرفیت های خالی مطلع می شه به بقیه اعلام می کنه. گوش به گروه باش!" نیم ساعت بعد در حالیکه همچنان داشتم سوپم را هم می زدم صوتی از همان دوست دریافت کردم که با خوشحالی می گفت خدا خیرم بدهد و همین که عضو گروه شده یکی ظرفیت خالی کاروانی را اعلام کرده و هرچه به دفتر زیارتی اعلام شده زنگ زده کسی جواب نداده و از طریق همان گروه، تلفن مدیر کاروان را پیدا کرده و زنگ زده بهش و او گفته که من الان محل کارم هستم و دفتر نیستم. ولی می تونید بیایید همین جا ثبت نام کنید و از قضا محل کار مدیر کاروان در همان کوچه ی محل زندگی رفیق ما بوده! و در عرض یک ربع کل فرایند ثبت نام و حاجی بالقوه شدن دوست ما انجام شده بود! صوت که تمام شد ملاقه سوپ توی دستم می لرزید. واقعا همین طوری سرپا و ایستاده توی آشپزخانه واسطه حج رفتن یکی شده بودم؟ چقدر لذت بخش بود. انگار که کار حج خودم جور شده بود. همان قدر هیجان زده بودم. بعدش با خودم فکر کردم حواله حج آن رفیق را دیشبش در شب قدر امضا کرده بودند و من هم اگر واسطه نمی شدم حج او خود به خود جور می شد. بعد دلم هزااااار بار خواست که کاش برای من هم شب قدر دوباره حج می نوشتند و اگر می نوشتند خود به خود همه چیز جور می شد و حتی اینکه فیش ندارم هم مانع نرفتنم نمی شد! خلاصه که شوق حجی که این چند ماه به خاطر نوشتن سفرنامه و خواندن آن گروه حج قطره قطره بیشتر شده بود، دیروز ظهر قلمبه قلمبه اضافه شد. شب هنوز مهمان ها نرفته بودند که یکی از عوامل کاروان مان زنگ زد! آن وقت شب؟ کاروان حج؟ چه عجب؟ با اشتیاق گوشی را جواب دادم. آقای فلانی از تعریف های مسئول فرهنگی بعثه گفت. از استوری های پارسال و سفرنامه امسال. گفته بود که استوری های "الکعبه تجمعنا" چقدر بازخورد خوب داشته و رونمایی سفرنامه حج را بیاوریم توی سازمان حج و این حرفها. من این طرف خط داشتم برای همین حرفهای معمولی گریه می کردم. درست همین امروز که این قدر هوای حج افتاده بود توی دلم باید یکی یادم می آورد تک تک فریم هایی که دوربینم ثبت می کردند برای استوری ها را؟ گفتم به مسئول فرهنگی بگویید امسال بیام دوبرابر محتوا تولید می کنم ها! و توی دلم بابت همه دعاهای حجی که شب قدر چون فیش نداشتم تزئینی خوانده بودمشان، پشیمان شدم. ! ؟
💢لایو جمع‌بندی «روایت طوفان» 🔻ویژه برنامه روز قدس 🔹 حجت‌الاسلام نخعی 🔹 امروز پنج‌شنبه 🔹ساعت ۱۶ 💢لایو مهم در رابطه با مسئولیت ما در برابر وضعیت امروز جهان و غزه 🔻این لایو رو از دست ندید و برای بقیه ارسال کنید! 🆔 @Revayate_ensan_home