eitaa logo
دیمزن
2.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
568 ویدیو
19 فایل
دنیای یک مادر زائر نویسنده
مشاهده در ایتا
دانلود
مثلا سال هزار چهارصد و چند باشد. چهار پنج روز پیش، بعد از اربعین، موکبمان در کربلا را جمع کرده‌باشیم. امسال هم‌ نتوانسته‌باشیم زیارت وداع بخوانیم و فقط توی بین الحرمین زمزمه کرده باشیم: ابد والله ما ننسی حسینا... و آنوقت با دوستان عراقی‌مان خداحافظی کرده‌باشیم و ازشان قول گرفته‌‌باشیم که همین امسال میزبانشان باشیم. بعدهم بند و بساطمان را بار زده و دو دسته شده‌باشیم. یک گروهمان رفته‌باشد مشهد تا کارهای موکب خیابان طبرسی را سریع‌تر به جایی برساند و ما هم درگیر و دار کارها، آنقدر دیرمان شده باشد که با اولین پرواز، خودمان را رسانده‌باشیم مدینه. درست رو به روی باب‌القاسم. جایی که قبلا برای موکب ایام شهادت پیامبر مهربانی و امام حسن جانمان،‌ با دوستان عربستانی‌مان هماهنگ‌کرده‌ایم. نرسیده، با همان لباس های مشکی کربلا و کوله، رفته‌باشیم زیارت روضه منوره و حرم چهار اماممان. یا مثل امشبی،‌ شب جمعه باشد و ندانیم مادر پهلوی شکسته‌، حالا توی این روزها و شبها،‌ کجا سر گذاشته به دیوار و اشک میریزد؟ باز برگردیم توی کوچه بنی‌هاشم؛ دقیقا رو به روی باب القاسم؛ و وقت پخش چای و خرما و نان و پنیر و سبزی هلابیکم یا زوار بگوییم؛ با چشم‌های خیس،‌ صدای مداحی موکبمان‌ را بلند کنیم و در کنار برادران و خواهران عراقی و عربستانی و لبنانی و بوسنیایی و لس‌آنجلسی و... مان،‌ سینه بزنیم و مداح داد بزند: قربون کبوترای حرمت، امام حسن... . شنیدم سجیتکم الکرم امام حسن شما رو رها کنم کجا برم امام حسن تو منو رها کنی کجا برم امام حسن نمیتونم دیگه کربلا برم امام حسن چه دلاوری و چه یلی؛ ولیعهد حضرت علی به فدای قاسمت آقا؛ تو خودت احلی من عسلی... . پ.ن: وعده دیدار. موکب بنی هاشم. باب القاسم پ.ن۲: نماز جماعت مغرب و عشاء، پشت سر مهدی فاطمه . ...