به هر قیمتی که هست، باید برسیم به امام.
هیچ چیز جلودارمان نیست. خستگی، گرما ،بی خوابی، شلوغی،بیماری. اگر گرسنه شویم کمی غذا در حال رفتن، میخوریم و باز تندتر میرویم. با بغض و یاد عطشش آبی مینوشیم و قدم میزنیم. همه را زائر و عیال امام میبینیم. بیدریغ همه چیزمان را به یکدیگر میبخشیم و در خدمت به هم مسابقه میگذاریم. آخر ما امت امام حسینیم. همه یکی هستیم. من، او و دیگری معنا ندارد. همه دست یکدیگر را میگیریم تا برسیم به امام. امام است که امت را معنا میبخشد. عشق دیدار امام و زیارتش همه چیز را ممکن کرده است. شیرخوار و خردسال و کودکمان را به دندان میکشیم و با خود میبریم. چرا؟ تا به حال با خود فکر کردید چرا هیچ چیز برایمان مهم نیست جز رفتن و رسیدن و یاری کردن. چون امام داریم. چون امت هستیم. چون همه ملک امام حسینیم و غیر از امام، هیچ چیز معنا ندارد. اربعین که تمام میشود. متفرق میشویم. دیگر امت نیستیم. امام هم نداریم. من میشویم. جانِ من، خانوادهی من، بچههای من، آسایشِ من، پولِ من، زندگیِ من. مهربان نیستیم. دیگری میشود، اویی که من نیست. محور نداریم. مقصد نداریم. رغبت نداریم.
آقا جان سی شب در بهترین شبهای سال، دروغ میگوییم که "انا نرغب فی دوله کریمه". اگر رغبت به دولت شماست، اگر شما امام مایی، اگر ما امت حضرت حجتیم، پس چرا در اربعین تمام میشویم؟ ادامه دار نیستیم؟ چرا خسته می شویم؟ چرا نمیدویم تا برسیم؟ چرا دست یکدیگر را نمیگیریم؟ چرا از همه چیزمان نمیگذریم؟ ۱۱۹۰ سال است امام منتظر است تا ما امت شویم و برویم و برسیم. ولی باز ما، من میشویم. از هم میپاشیم.
کاش اربعین بماند برایمان.کاش امت بمانیم و به امام عصرمان برسیم.
✍️هاله مفیدی
#خط_روایت
#روایت_مردمی
#روایت_اربعین